آقای فدایی یار خیلی ازتون ممنونم! راهنماییتون خیلی جامع بود. و اینکه اتفاقا من هم وقتی تاپیکتونو خوندم خیلی مشتاق شدم به دلیل همون شباهتی که داستان هامون داره نظر شمارو درباره داستان خودم بدونم. هر کمکی هم که به شما بتونم بکنم خوشحال خواهم شد.
درباره شغلشون چیزی نمیدونم. اما احتمال میدم شغل ثابت نداشته باشن. چون توی شهر ما فقط دانشجوئه و شهر خودش یه جای دیگس. ولی میدونم که آدم فعالیه و توی پروژه های مختلف و حتی معتبری کار کرده و درکل انقدری شناخته شده هست توی جاهای مختلف - حتی توی شهر ما- که احتمالا میتونه هروقت خواست شاغل بشه. ترم بالایی منه ولی کلا دیر اومده دانشگاه و از بقیه بزرگتره
من خب نمیتونم 100% مطمئن باشم که فقط به من توجه کرده یا توجهش به قول شما send to all بوده! ولی توی دانشگاه دانشجوی معتبر و شناخته شده ایه و با اساتید رفت و آمد داره و...
اون روزی که باهام حرف میزد و میخواست از خودش بگه و کتابو بهم بدهصداش میلرزید ( با وجودیکه آدمیه که اعتماد به نفس بالایی داره و فن بیانش خییییلی قویه، کلا خیلی جاها بعنوان مجری و... فعالیت میکنه )
راستی تاکید کرد که چون هردومون معذوریت داریم (یعنی نمیخوایم اذهان عمومی بچه های دانشگاه راجع بمون خراب شه) ماجرای کتابو به کسی نگم. و اینم بگم که توی حرفا گفت چون یه سری از دخترای ورودی براش مزاحمت ایجاد کردن ( من از ماجرای اون مزاحمته کمی باخبرم) مجبور شده به دروغ مصلحتی بگه که نامزد داره ( مطمئنا اگه نسبت به من علاقه نداشت برنمیگشت همچین حرفیو بهم بگه که)
من قبل از این ماجرا اصلا ندیده بودم این آقارو و نمیدونم قبلا توی پوشش چجوری بوده، ولی از وقتی باهم آنا شدیم تقریبا هرروز یه تیپ جدید میزد. خود منم تا قبل از اون هفته ای یه بار به زور لباس جدید میپوشیدم، ولی از وقتی اونو دیدم ناخودآگاه خیلی لباسای متنوعی میپوشیدم! خیلی خوب شد که این موضوعو مطرح کردم و شماهم راهنمایی کردین.
درباره اینم که میخواین بگین چطوری رفتار کنم پیشاپیش خییییلی ممنونم! فقط یه نگرانی دارم... اینکه منم توی مدتی که باهاش آشنا شدم یه سری رفتار متناقض نشون دادم از خودم! یعنی خراب کردم؟؟ مثلا یه جا که اون مجری بود پاشدم رفتم، ولی قبل از اینکه بیاد رو سن، برگشتم خونه ( یعنی منتظر اجراش نشدم! ) یا مثلا گاهی با لبخند و گرم بهش سلام دادم، گاهی بی روح وخسته...
من الان یه فرصت واسه رویارویی باهاش دارم و اون وقتیه که میخوام کتابشو بهش پس بدم... فکر میکنم این فرصت میتونه تاثیر گذار باشه
علاقه مندی ها (Bookmarks)