به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 29
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 08 آذر 93 [ 15:36]
    تاریخ عضویت
    1393-1-06
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    693
    سطح
    13
    Points: 693, Level: 13
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 22 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array

    با دید بد شوهرم نسبت به خودم چه کار کنم؟

    سلام دوستان گلم
    من و شوهرم ۱ سال و نیمه عروسی کردیم من خیلی دوستش دارم اما اون گاهی میگه خیلی از اولا محبتم کمتر شده گاهیم میگه خیلی خیلی دوست دارم.
    اون وقتی اومد خواستگاریم دیپلمه بود و من فوق لیسانس دانشگاه تهران. و الان به زور فرستادمش دانشگاه آزاد که لیسانس بگیره . جالبه سختی خرج دانشگاهشو من می کشم و اون به جای دستت درد نکنه که تو زندگی من گرسنگی و بی پولی و بی ماشینیو و بی خونگی رو تحمل می کنی مسخرم میکنه.
    از دوره عقد هم منو مورد ضرب و شتم قرار میده میگه علتشم اینه که تو نفهمی هیچکی مثل تو نیست. با اینکه منم از زبون کم نمیارم و حرفای قلمبه سلمبه میزنم اما اکثر اوقات واقعا خیلی بی جا کتک می زنه بعدشم با این روحیه ای که برام ساخته میگه چرا پرخاشگری می کنی.
    اون ظاهرش خیلی معصومه همه دوستش دارن البته منم خیلی مهربونم خودشم اعتراف میکنه که این خصلتو دارم اما خیلی دنبال بهانه گرفتن از رفتارام و غر زدن میگرده. بعضی وقتا احساس میکنم حالش ازم بهم میخوره وقتی یه حرکتی ازم میبینه. فکر می کنه من خیلی عقب موندم. چه کار کنم نمی تونم برای شوهرم خیلی ناز کنم و کلاس بذارم. کتکاشم خیلی خیلی ناجور و همیشه بدنم کبود میشه جلوی خواندادشم چند بار زده توی خیابونم می زه. حتی برای عروسی و عید امسالم صورتم کبود بود.
    حالا هم میخاد طلاقم بده البته همیشه این کار مد نظرش بوده. میگه بعد عید میرم دنبالش. واقعا هم میره. بچه هم نمیخاد همیشه میگه ما ۵ سال دیگه دو تا آدم روانی میشیم که یه بچه رو دستشونه حالا بچهه چی میشه. کلا میگه من هیچ وقت نمیخوام بچه دار بشم اما واقعا بچه ها رو دوست داره. از سادات هم هست و گاهی به رخم میکشه که شما اصل و نسبتون کیه؟!!!!!!!!!!
    از مشاوره هم زیاد خوشش نمیاد اما من گاهی میرم.
    چه کار کنم واقعا مغزم هنگ کرده چند سال دارم با این افکارش میسازم اما واقعا بی شخصیت شدم چندبار همسایه ها از سر و صدای کتک زدن و گریه ها و صداهامون اومدن خونمون ببینن چه خبره.
    آخه من ناسلامتی میخوام دکترای دانشگاه تهران بگیرم هنوزم باید همسایه ها بهم چپ چپ بهم نگاه کنن و یا بگن دختره بده یا بگن بیچاره چرا نمیره خونه باباش حتی یه بارم بی غیرت به پسر همسایه هنگام دعوا گفته من که اینو نمیخام این منو ول نمیکنه پسره هم به خونوادش گفته خاک بر سره دختر چرا نمیره خونه باباش دوباره شوهر کنه.
    خونوادشم که اگه از موضوعی مطلع بشن فقط از پسرشون حمایت میکنن و منو سرکوب. درضمن مامان و باباش از هم جدا شدن و باباش فوت شده برادرش معتاد و یه خواهرش ۲بار طلاق گرفته.اما خانواده من این مشکلاتو نداشتن و فقط یک بار فهمیدن که شوهرم کتکم میزنه و از اون به بعد رابطشو با خانوادم قطع کرد. و کلی فحش بارشون کرد. اون با خونواده خوش ارتباط داره منم با خودم. اونا حتی یه زنگم بهم نمیزنن عیدو تبریک بگن اما من تو این فاصله عروسی خواهرش و ختم فامیلاشونو رفتم.
    چه کار کنم داره روز شماری میکنه که طلاقم بده و میگه تو پرخاشگری ببین زن همسایه اینطوری نیست. تازه هیچ وقت هم برام هدیه نمیخره بهش میگم زن همسایه رو شوهرش خفش کرده انقدر براش طلا میخره و لباس و خوراکی. روزی ۵ بار بهش زنگ میزنه تو نه زنگ میزنی نه فکر دلشاد کردن من. من افسردگی گرفتم.
    ببخشید خیلی نوشتم.... اونم پر از غلط........ تو رو خدا راهنماییم کنید........

  2. 3 کاربر از پست مفید maryam 020 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 06 فروردین 93), maral1392 (سه شنبه 16 اردیبهشت 93), myl (چهارشنبه 13 فروردین 93)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 فروردین 98 [ 02:42]
    تاریخ عضویت
    1391-9-10
    نوشته ها
    485
    امتیاز
    9,513
    سطح
    65
    Points: 9,513, Level: 65
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,478

    تشکرشده 1,276 در 407 پست

    Rep Power
    73
    Array
    مریم جان
    دیروز با یک نام کاربری دیگه یه تاپیک دیگه باز کردی و همین مشکلاتو گفتی
    بعضی از دوستان هم راهنماییت کردن
    دلیل خاصی داره که به جای ادامه دادن اون یکی دیگه باز کردی و اسمتو عوض کردی؟! نکته ی جدیدی اینجا نمیبینم! سعی کن همون تاپیک رو ادامه بدی تا به یه نتیجه ای برسی

  4. کاربر روبرو از پست مفید sara 65 تشکرکرده است .

    فرهنگ 27 (شنبه 16 فروردین 93)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 08 آذر 93 [ 15:36]
    تاریخ عضویت
    1393-1-06
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    693
    سطح
    13
    Points: 693, Level: 13
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 22 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون سارا جان که توجه کردی.
    درست حدس زدی. دیشب برام اتفاق افتادکه دیگه نمی تونم با اون ادامه بدم. شوهرم منو تحت نظر داشت و از کارم باخبر شد و اجازه نداد دیگه اونو ادامه بدم گفت تو از من تقلید کردی و حق نداری دیگه ادامه بدی حتی از نام کاربری من استفاده کرد. گفت مشاوره میخوای تو دادگاه می تونی بگیری.
    به هر حال من ناچارم با نامی متفاوت وارد شم و برام مهم نیست که دوباره میفهمه یانه. البته خیلی آدم کنجکاو و بیکاری نیست و دنبال فضولی هم نیست اما تقریبا خودم باعث لو رفتنم شم.
    ممنون میشم اگه نام قبلی رو نادیده بگیرید.شرایطم خیلی ناجوره.

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 08 آذر 93 [ 15:36]
    تاریخ عضویت
    1393-1-06
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    693
    سطح
    13
    Points: 693, Level: 13
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 22 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خواهش می کنم کمکم کنید......
    شوهرم خیلی پوست کلفته با هیچ ترفندی آروم نمی شه. به نظرتون درسته با این ویژگی هایی که داره بخوام هنوزم باهاش زندگی کنه؟ مگه بدیهام چقدره.
    خیلی بی احساسه. میگه تو بعد از طلاق خوشبخت تر می شی. با وجودی که منو کاملا میشناسه که روحیم چقدر حساسه و چقدر بهش وابسته ام.
    کدوم زن انقدر میتونه شخصیتشو بخاطر شوهرش نادیده بگیره.

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 08 آذر 93 [ 15:36]
    تاریخ عضویت
    1393-1-06
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    693
    سطح
    13
    Points: 693, Level: 13
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 22 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    کسی نیست بهم کمک کنه دیشب تا صبح از شدت درموندگی نخوابیدم

  8. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 آبان 94 [ 11:23]
    تاریخ عضویت
    1390-2-26
    نوشته ها
    36
    امتیاز
    5,232
    سطح
    46
    Points: 5,232, Level: 46
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 118
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 23 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    خوبی مریم جان
    از خوندن مشکلاتت متاسف شدم
    منم تا یکی دو سال پیش بیشتر مشکلات تو مث بداخلاقی و دعوا و کتک کاری رو داشتم . ولی الان اوضاع آرومتره خداروشکر

    یکم با جزییات بیشتر توضیح بده تا ببینیم مشکل کجاست . دعواهای شما سر چیه . چند مورد از دعواهاتون رو مثال بزن و توضیح بدن
    این که میگی کتک میزنه در چه حدی هست ؟ چطوری میزنه ؟ بدترین کتکش سر چه موضوعی و چطوری بوده ؟
    اون مواردی که جلوی خونوادش دعوا کردین سر چه موضوعی بود ؟ واکنش خونوادش نسبت به این که داشت تو رو میزد چی بود ؟ از پسرشون حمایت میکنن یا هوای تو رو هم دارن ؟
    از چه کارها و رفتارهایی خوشش میاد شوهرت ؟

  9. 3 کاربر از پست مفید nazijun12 تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (چهارشنبه 13 فروردین 93), mercedes62 (دوشنبه 18 فروردین 93), فرهنگ 27 (شنبه 16 فروردین 93)

  10. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 شهریور 96 [ 16:19]
    تاریخ عضویت
    1391-12-07
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    3,752
    سطح
    38
    Points: 3,752, Level: 38
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3

    تشکرشده 107 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام مریم جان

    واقعا متاسف شدم از خواندن درددلت

    من متوجه نشدم چرا اینقدر از خودت مایه میگذاری. ببخشید نمیتونم بگم همه تقصیرها با همسرته. اینجوری یک طرفه به قاضی رفتنه. اینطور هم که از مطلبت فهمیدم تو هم بی تقصیر نیستی . هم از این بابت که زیاد از خودت نایه میگذاری حتی وقتیکه جواب محبتت کتک خوردنه هم اینکه احساس کردم یه کم لجبازی بین شما وضع رو بدتر کرده
    ویرایش توسط مهردخت : چهارشنبه 13 فروردین 93 در ساعت 21:19

  11. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 مرداد 95 [ 11:31]
    تاریخ عضویت
    1392-7-29
    نوشته ها
    211
    امتیاز
    3,415
    سطح
    36
    Points: 3,415, Level: 36
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    320

    تشکرشده 515 در 170 پست

    Rep Power
    33
    Array
    دوست عزیز واقعا شرایط سختی داری خیلی متاثر شدم
    ولی بهتره بیشتر از شرایط خودت و همسرت بگی؟
    خشونت و برخورد فیزیکی تحت چه شرایطی بروز میده؟
    برخورد شما هنگام عصبانیت ایشون چیه؟
    ترجیحا یکی از موارد دعوا و خشونت رو برامون توضیح بده (دلیل خشونت و صحبت هاشون و برخورد شما و نتیجه بحث)
    چطور با هم آشنا شدید؟
    آیا این برخورد فیزیکی دوران عقد هم بوده؟
    خشونت در بین خانوادشون هم هست یا فقط ایشون اینطور هستن؟ برخوردشون با خانواده چطوره؟

  12. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 08 آذر 93 [ 15:36]
    تاریخ عضویت
    1393-1-06
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    693
    سطح
    13
    Points: 693, Level: 13
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 22 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خیلی از همدردیتون متشکرم بچه ها. خیلی خوشحالم کردید.

    شوهرم از همون اوایل عقد یعنی حدود ۲ ماه بعد از عقد زدنشو شروع کرد. سر خیلی موضوع های پیش پا افتاده. مثل نحوه جواب دادن به موبایلم. تن صدام وقتی با موبایل حرف میزنم

    (البته من خیلی معمولی حرف میزنم) نوع راه رفتن( میگه چرا مثل من تند راه نمیری همیشه باید دنبالش بدوم) البته الان بهتر شده. رابطه با دختر برادر ۷ سالم میگه چرا انقدر به تو می

    پیچه. در حالی که خودشم ۷ تا بچه برادر داره که خیلی هم سر به سرشون میذاره!

    توی مسافرتها محاله دعوا و کتک کاری نداشته باشیم.

    بدترین کتکی که خورده بودم البته از نظر احساسی خیلی بهم ضربه زد ۴ روز قبل عروسیمون بود که باعث شد بازروم کبود بشه و شب عروسی همه می دیدند. اونم سر این که بی جهت

    گیر داد که مامامنت شب بله برون گفته که مهمونامون ۵۰ نفرن حالا چرا ۱۵۰ نفر شدن! این درحالی بود که خوشون ۲۵۰ نفر مهمان داشتن . عروسی کلا ۴۰۰ نفره بود. من گفتم مامانم

    کی گفت ۵۰ نفر!!!!!! به نظر خودت این منطقیه؟ ما حتی درجه یکامون ۵۰ نفر نمیشن!!!!!!!!! و دیگه هیچی نگفتن اما اون زد و برگشتیم خونشون با گریه مامانش گیر داد چی شده من

    گفتم چیزی نشده اما با اصرار اون گفتم چی شده اونم گفت مریم جون خوب پسرم راست میگه منم شنیدم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! خیلی ناراحت شدم چون دروغ میگفتن.

    شوهرم دوست نداره وقتی میره خونه مادرش بهش زنگ بزنم اگه بزنم غوغا میشه . میگه اونا فکر میکنن تو به من میگی بیا خونه. میگه شاید من بخام بمیرم نباید به تو بگم؟ هیچوقت

    نمیخاد به اونا نه بگه. همیشه میگه چشم. حتی یه شب خواهر بزرگش همه رو دعوت کرده بود الا ما. شوهرم ساعت ۱۱ و نیم شب رفت خونه خواهرش پشت سرش برق رفت جرآت

    نکردم بهش زنگ بزم. ساعت ۱ از شدت ترس بهش زنگ زدمو گفتم برق رفته میای؟ گفت باشه اما نیومد نیم ساعت بعدش زنگ زدم هنوز اونجا بود ساعت ۲ اومد. طلبکار بود که تو جلوی

    خواهرام آبروی منو بردی! اونا فکر می کنن ال و بل....

    مادرش میگه باباشم دست بزن داشت. اما هیچ وقت توی دعوا از من حمایت نکردن. البته فقط 3 بار توی خونه مادرش کتک خوردم. شوهرم میگه خونوادم پشت سر تو همیشه میگن چرا

    زنتو میزنی میدونم که اینو میگن اما دلم می خواست مثل خونواده من به پسرشون یاد میدادن که چه کاری کنه زندگیش بهتر میشه. از مادرش متنفرم چون شوهرم همیشه همه مالشو

    به نام اون میزنه البته همیشه باهاش با محبت رفتار می کنم چون دلم نمیخاد کسی از دستم ناراحت بشه.

    خودش میگه یه بار خواهرمو انقدر زدم که نفش بند اومد.

    وقتی عصبانی میشه اغلب قبل از عکس العمل من اعمال کتک می کنه اما گاهیم قبلش من گریه میکنم بعد اون میزنه. وبعد گریه هام بیشتر میشه.( در نیمی از موراد هم خیلی

    شلوغش(لجبازی) میکنم چون واقعا از این تکرار کتک خوردن و آبرو ریزی خسته شدم).

    بعد از دعوا هم همیشه من برای آشتی پیشقدم میشم.

    ببخشید افتضاح نوشتم.

    نازنین جون شما چه کار کردید که خوب شد زندگیتون؟

  13. 2 کاربر از پست مفید maryam 020 تشکرکرده اند .

    هم آوا (یکشنبه 17 فروردین 93), شایسته89 (شنبه 16 فروردین 93)

  14. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 21 فروردین 94 [ 22:39]
    تاریخ عضویت
    1392-2-24
    نوشته ها
    136
    امتیاز
    1,967
    سطح
    26
    Points: 1,967, Level: 26
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    42

    تشکرشده 182 در 88 پست

    Rep Power
    24
    Array
    سلام
    دوست محترم اینکه قبل از عروسی وحتی بعدازعقد شمارو کتک زده چرا براتون هشدارنشد شمایی که تحصیل کرده بودید فکرنکردید ویا براتون سوال نشد چنین شخصتی وبا چنین رفتاری میتونه از یه خونواده آشفته وبا فرهنگ تحکم وزور ناشی بشه ... واقعا به این مسایل توجه نکردید الانشم قطعا نمیتونی به این سرعت کاری بکنی معمولا چنین رفتارهایی علاوه بر ریشه های خانوادگی وتربیتی ، ریشه های شخصیتی هم داره که متاسفانه شما به تنهایی نمیتونی کاری انجام بدی ! منم حرفی نمیتونم بزنم چرا که الان درگذشته نیستی وبحث گدشته بی فایده اسن وبرای درمان زمان فعل نیز احتیاج به موشکافی رفتاری وشخصیتی درچارچوب خانواده ودیدگاه های فرهنگی به زن وزندگی است که میبایست توسط مشاوری مجرب صورت بگیرد ! پیشنهادم اینه با یه مشاور مشورت کنی ودرنظربگیری که حل این موضوع ویا تعدیل نمودن شرای شما نیاز به زمان وهمکاری شوهرتون داره که البته با حمابت های فکری ورفتاری خانواده شون کارتون خیلی سخت تر خواهد بود ............

  15. 6 کاربر از پست مفید ardeshirk تشکرکرده اند .

    abs (یکشنبه 24 فروردین 93), asemaneabi222 (دوشنبه 18 فروردین 93), mercedes62 (دوشنبه 18 فروردین 93), فرهنگ 27 (شنبه 16 فروردین 93), هم آوا (یکشنبه 17 فروردین 93), دختر بیخیال (شنبه 16 فروردین 93)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:56 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.