سلام.من دانشجوهستم.دكترا ميخونم و هنوز سه سال از درسم مونده.21سالمه.چند روز قبل دوستم براي داداشش ازم خواستگاري كرد.اصلا باورم نمي شد.ميدونم خيلي احمقانه است،اما من اصلا دوست ندارم الان ازدواج كنم.داداششو تا يه حدي ميشناسم،بدم نمياد وقتي خواستم ازدواج كنم شوهري مثل داداش اون داشته باشم اما الان نميدونم چرا اين همه ترديد دارم.دارم ديوونه ميشم.از يه طرف ميترسم بعدا پشيمون شم.آخه اخلاقاي داداشش همون جوري كه دوست دارم.از نظر تحصيلات و خانواده و سن هم به هم ميخوريم.همه چي درسته اما وقتي فكر ميكنم اگه موافقت كنم اونا ميان خواستگاري،بعدش نامزدي و هزارتا دردسر ديگه،نميتونم اين قدر سريع اين همه تغيير رو تحمل كنم.نميدونيد اين چند روز چه قدر استرس تحمل كردم.از طرفي ميدونم اين وضعيت روبالاخره يه روز بايد قبول كنم،اما شايد اون موقع حسرت هم بخورم.خواهش ميكنم راهنمايي ام كنيد.