به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 15
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 فروردین 93 [ 15:28]
    تاریخ عضویت
    1392-6-02
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    616
    سطح
    12
    Points: 616, Level: 12
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger First Class500 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    پسری که هر وقت بهش زنگ میزنی میگه واسا بعد خودم بهت زنگ میزنم واقعا گرفتاره؟یا اینکه واست اهمیت قائل نیست؟توروخدا بگید!!

    سلام بچه ها تورو خدا تا اخر بخونید و بگید چیکار کنم من یه بار اینجا در مورد مشکلی که داشتم حرف زدم راهنماییم کردید و فهمیدم حداقل راه درست چیه.. ولی الان میخوام یه سوال بپرسم تو رو خدا بگید چیکار باید بکنم گفته بودم قبلا که به مدت 3سال با پسری اشنا شده بودم که به قصد ازدواج بود ولی بنا به دلایلی فعلا شرایط ازدواج رو نداشت.. اون موقع 21 سالش بود همیشه می گفت منو دوس داره ولی توجه چندانی به من نداشت یا اینکه تو رفتاراش اصلا به من نشون نمیداد که منو دوس داره همیشه دو دل بودم نمیتونستم از کاراش سر در بیارم یه روز باهام مهربون بود یه روز خود به خود عصبی میشد و منتظر بهونه بود که قهر کنه ولی خب به یه روز نکشیده دوباره اشتی میکرد سر این جریانه بلاتکلیف بودن و سر در گم بودنم تو رابطه با دوستای مجازیم صحبت میکردم قسم میخورم اگه محمد بود هیچوقت به خودم اجازه نمیدادم با کسی صحبت کنم چون بیشتر به خاطر پیدا کردن راه حل بودم برا خودم چون اون موقع 18 سالم بود و نمیدونستم چی درسته چی غلط هنوز هم نمیدونم البته.. محمد جریانه چت کردن منو فهمید و گفت بهش خیانت کردم!! در صورتی که اصلا جوری که اون فکر میکرد نبود! منو ول کرد و رفت کلی اصرار کردم قسم خوذدم که خیانت نکردم فقط به خاطر بی توجهیاش مجازی صحبت کردم ولی گوشش بدهکار نبود ..بعد از مدتی دوباره خودش برگشت و گفت باشه باهم باشیم ولی اگه ببینم دوباره چت کردی میرم و دیگه بر نمیگردم! الان یک ماه هست که برگشته و با همیم منم دیگه نه به هیچکس فکر کردم نه با کسی حرف زدم! ولی الان که هستش بود و نبودش فرقی نمیکنه شاید روزی یه بار 1دقیقه باهم حرف بزنیم در روز که سریع قطع میکنه و میگه بخدا گرفتارم البته راست میگه گرفتاره چون یه شغل جدید زده و سرش به اون گرمه البته 2 ماهی هست که شروع به کار کرده ولی خب با خودم میگم اگه من براش مهم بودم میتونه یه خورده از وقتشو برا من بزاره و با منم حرف بزنه! اصلا ما هیچ حرفی با هم نمیزنیم به جز اینکه بگه ببخشید بعد بهت زنگ میزنم الان گرفتارم! دیگه هم زنگ نمیزنه تا نصف شب که سرش خلوت میشه و میاد خونه به من شب بخیر میگه که اون موقع هم من خوابم.. به نظرتون این رابطه چجوریه! یعنی وقتی به من زنگ نمیزنه اس ام اس نمیده و میگه گرفتارم یعنی واقعا گرفتاره؟یا اینکه برا من ارزش قائل نمیشه؟میشه نظرتون رو بگید توروخدا؟ خسته شدم از فکر کردن!! میگم بذا ولش کنم بعد میخواد به من بگه دیدی منو درک نمیکنی؟بعد من میخوام بشینم و حرص بخورم که اره تقصیره من بوده! اگه باهاش بمونمم اینجوری می خواد بی توجهی بهم بشه و همش حرص بخورم!خودش حتی وقت نداره که با من بخواد حرف بزنه!! چیکار کنم توروخدااااااا

    - - - Updated - - -

    اینو هم بگم که رابطم باهاش خیلی خیلی نزدیک بود و هست ولی تصمیم گرفتم ازش فاصله بگیرم و مرز بزارم برا رابطمون..
    اینو هم میدونم اگه باهاش بهم بزنم فردا پشیمون میشم و دلم تنگ میشه براش.. چون گفتم که به قصد ازدواج بود و ایندمو با اون تصور کرده بودم
    الان خیلی سخته واسم بخوام با کسی دیگه باشم
    به نظرتون چیکار کنممممممممممممممممممممممم ممممم

  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    339
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشته مهربان نمایش پست ها


    می دونم سخته برای شما دست از این ارتباط کشیدن . می دانم چون باورت شده بود به ازدواج می رسی خودت را فدا کردی و از این هم ناراحتی که چرا ارزون فروختی خودت را و ......
    عمق ناراحتی و پریشانیت را می فهمم و درست تشخیص داده ای که فقط باید بیرون بیایی از این وضعیت .

    عزیزم ، خانمی ، دختر گل و نازنین ، راه برون رفت شما قطع این ارتباط بطور کامل و عمل به راهنمایی هست که دادم . اگر نخواهی این راه را بروی ... به زودی اوضاعت از این هم بدتر خواهد شد و به خودت می گی کاش به راهنماییهای همدردی گوش داده بودم و .....


    راه نجاتت همین هست



    موفق باشی
    به در نگفت که دیوار بشنوه.با شما بود.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشته مهربان نمایش پست ها


    می دونم سخته برای شما دست از این ارتباط کشیدن . می دانم چون باورت شده بود به ازدواج می رسی خودت را فدا کردی و از این هم ناراحتی که چرا ارزون فروختی خودت را و ......
    عمق ناراحتی و پریشانیت را می فهمم و درست تشخیص داده ای که فقط باید بیرون بیایی از این وضعیت .

    عزیزم ، خانمی ، دختر گل و نازنین ، راه برون رفت شما قطع این ارتباط بطور کامل و عمل به راهنمایی هست که دادم . اگر نخواهی این راه را بروی ... به زودی اوضاعت از این هم بدتر خواهد شد و به خودت می گی کاش به راهنماییهای همدردی گوش داده بودم و .....


    راه نجاتت همین هست



    شما برای این پسر یک دوست دختر که تا وقتی ازدواج کنه ازت کام بگیره و بهره ببره بیشتر نیستی و عشق و عواطفی که نشان میده و اوجش قربونت برم و فدات بشم و اونم در شرایط خاص هست جز عشق جنسی نیست و ذره ای هم شک نکن که فقط همینه . شما هم که همه جوره در خدمتش و اختیارش بودی و دیگه مثل شیرینی ای که دل میزنه شدی براش و تنوع طلبی اش یک شکل دیگه ای از شیرینی می طلبه حتی با همین درگیری زرگری و التماس کردنهای شما چه بسا برای خودش تنوع در ادامه خواسته هاش ایجاد کنه .....
    موفق باشی
    به در نگفت که دیوار بشنوه.با شما بود.


  3. 7 کاربر از پست مفید فرهنگ 27 تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (دوشنبه 04 فروردین 93), del (یکشنبه 10 فروردین 93), kamran2007 (یکشنبه 03 فروردین 93), khaleghezey (دوشنبه 04 فروردین 93), فانوس شب (یکشنبه 03 فروردین 93), مسافر زمان (دوشنبه 04 فروردین 93), ستیلا (دوشنبه 04 فروردین 93)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 فروردین 93 [ 15:28]
    تاریخ عضویت
    1392-6-02
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    616
    سطح
    12
    Points: 616, Level: 12
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger First Class500 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آره میفهمم باید بیام بیرون از این رابطه ولی چجوری آخه!!!!!! بخدا بریدممممم!!
    الان رابطمون کمتر شده یه جورایی خوبه ولی حس بی ارزش بودن بهم دست داده!!!
    اینجا الان بازنده منم

    - - - Updated - - -

    دوس دارم قطع شدن رابطم جوری باشه که دله منم خنک شه!!!!
    نه که با این کر باشه که اون همه عشق و حالشو کرده باشه و ولم کرده
    بخدا این حس داره دیوونم میکنه!!!
    چون من حداقلش دوسش داشتم ولی اون چی!!! همه کاسه کوزه ها رو سر من شکست و الانم عین خیالش نیست..
    گرفتاره کارای خودشه و منم هیچی..

  5. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    339
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشته مهربان نمایش پست ها
    این حالات طبیعی هست و از عوارض قطع وابستگی هست و بسته به همت شما مدتش فرق میکنه . هرچقدر بیشتر به یادگاریهاش مراجعه کنی ، هرچه بیشتر از او اس ام اس دریافت کنی و .... بستر زدایی نکنی ، این دوره طول میشکه و مثل اعتیاد هست که ممکنه دوباره عود هم بکنه یعنی بری طرفش . اما هرقدر که بستر زدایی کنی یعنی اینکه از هرچیزی که یادآور اوست دوری کنی و از خودت دور کتی زودتر از این وضعیت خارج شده و به ترک کامل می رسی . بنا براین بهتر هست که هیچ یادگاری ای از ایشون نزد خود نگه نداری . در فضای مجازی هرچه که از اوست را حذف کنی و سراغش نری . خطتت را عوض کنی یا شماره اش را بلاک کنی که از او پیامک دریافت نکنی . این یعنی بستر زدایی . بستر زدایی و توقف فکر را باید با هم به کار بگیری .



    اگر باز هم حرف شما این است که نمی توانم قطع کنم و نمی شود و ..... از شما می پرسم از زندگی چی می خواهی ؟

    راهی و کاری که عزت نفست را ازت گرفته ، آرامشت را گرفته ، آسیب جسمی و روانی بهت رسانده ، عاقبت هم ندارد ، اگر هم پیوندی در کار باشد با این اوضاع به طلاق می انجامد و آسیب های آن و ..... این چیزی هست که شما از زندگی می خواهی که تا کنون برای خودت رقم زده ای ؟

    اگر می گویی نه ، من هم می گویم پس راهت را عوض کن و عکس راهی که تا کنون رفته ای برو . که البته لازم هست اول واقعاً ببینی از زندگی چه می خواهی و هدفت چیه .

    موفق باشی
    ...

    ویرایش توسط فرهنگ 27 : یکشنبه 03 فروردین 93 در ساعت 22:48

  6. کاربر روبرو از پست مفید فرهنگ 27 تشکرکرده است .

    مسافر زمان (دوشنبه 04 فروردین 93)

  7. #5
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شما تا وقتی فکر این باشی که با رابطه دوستی با پسرها به ازدواج برسی همین مشکل برای قطع ارتباط را خواهی داشت و این ارتباط بی سرانجام آنقدر ادامه پیدا می کند تا دیگر چیزی برای شما باقی نماند. توی این تالار از این موارد به اندازه موهای سر یک آدم هست و فقط وقت بزار و بخون تا به عینه ببینی.
    ازدواج تشکیل یک خانواده است از دل خانواده قبلی. یعنی راهش از ارتباط کاملا رسمی خواستگاری و آشنایی رسمی خانواده دو طرف می گذرد. این آقا اگر واقعا خواهانت بود بعد از این همه سال یک خواستگاری رسمی را انجام می داد. اصلا مهم نیست دلیلش چه بوده . گوشم از این حرف ها پرشده که خانواده مخالفن سنم کمه کار ندارم سربازی نرفتم رویم نمی شود سنمان کم است و.... حتی اگر شما هم مانع خواستگاری رسمی شده اید ایشان باید کار درست را انجام می داد و با خانواده اش خواستگاری می کرد و این رابطه را به اینجا نمی کشاند.
    عزیزم فرض کن اس ام اس هم بزند یا تلفنی هم حرف بزنید. آخرش به کجا می رسد ؟ چه کسی با اس ام اس ازدواج کرده است ؟ تنها نتیجه اش کش آمدن این رابطه به مدت سه سال دیگر است و آن موقع هم دوباره همین سوالات برایت مطرح می شود که بالاخره تکلیف من چیست ؟ اگر الان ناراحتی آن موقع صد برابر الان ناراحتی می کنی.
    درباره دل خنک شدن هم باید بگویم حتی اگر از آن پسر انتقام بگیری هم راحت نمی شوی. چون رابطه یک جاده دوطرفه است و او به زور با شما رابطه نداشته است. سهم خودت را هم از این اشتباه درنظر بگیر. درست است که شما آن موقع هجده سالت بود اما جوان های عصر کامپیوتر و اینترنت و کلا این دوره زمانه مثل قدیم چشم و گوش بسته نیستند و خیلی خوب می توانند مسایل را از هم تمیز دهند. به طوری که شاید ده سال پیش این طوری نبود.
    به هر حال بهتر است به فکر آینده باشی و گذشته را با خودت حمل نکنی.

  8. 5 کاربر از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده اند .

    roseflower (دوشنبه 04 فروردین 93), sobhan13 (دوشنبه 04 فروردین 93), فرهنگ 27 (دوشنبه 04 فروردین 93), مسافر زمان (دوشنبه 04 فروردین 93), ستیلا (دوشنبه 04 فروردین 93)

  9. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فانوس شب نمایش پست ها
    به نظرتون چیکار کنممممممممممممممممممممممم ممممم
    عزیزم، خانومم، گلم، دیگه چه نظری بدیم؟ چیکار کنیم برات؟ خیلی دلم میخواد بدونم از این تالار دیگه چه کاری برات برمیاد؟ خواهش میکنم راهنمایی کن.....

    نمیدونی از خوندن حرفات چقدر دلم گرفت...

    اما وقتی خودتو انداختی تو یه مرداب و نمیخوای هم بیرون بیای، چه کاری از دست ما برمیاد؟ حداقل من عقلم قد نمیده.... اعتراف میکنم که الان دلم میخواد یه دل سیر از دستتون گریه کنم.... حیف که اهل گریه نیستم، وگرنه الان دقیقا وقتش بود...

    آخه یه دختر نباید نباید نباید تو چنین شرایطی باشه.... چرا با یه دختر این کارو میکنید؟ چرا؟

    خیلی ناراحت کنندست که یه گل رو جلوی آدم پرپر کنن.................. چرا اینکارو میکنی؟

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط فانوس شب نمایش پست ها
    اینجا الان بازنده منم
    خب چون بازنده تویی، باید تو این شرایط بمونی؟

    عزیز دلم جلوی ضرر رو از هرجایی که بگیری منفعته.

    باید بپذیری که شکست خوردی، و زودتر خودت رو از آسیب های بیشتر نجات بدی... راه دیگه ای نیست....

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...


    ویرایش توسط میشل : یکشنبه 03 فروردین 93 در ساعت 23:52

  10. 2 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (دوشنبه 04 فروردین 93), فرهنگ 27 (دوشنبه 04 فروردین 93)

  11. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 29 اسفند 93 [ 18:29]
    تاریخ عضویت
    1392-4-03
    نوشته ها
    116
    امتیاز
    1,917
    سطح
    26
    Points: 1,917, Level: 26
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 83
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    106

    تشکرشده 219 در 87 پست

    Rep Power
    22
    Array
    فانوس شب

    شما نه اینجا و نه در تایپیک قبلیت اصلا نگفتی که چطور با این آقا آشنا شدی ، نگفتی آیا این آقا از روز اول آشنایی وعده ی ازدواج دادیا نه ، اصلا نگفتی که منظورت از این رابطه ی نزدیک چه حد از رابطه بوده ، نگفتی این رابطه ی نزدیک به درخواست اون آقا بوده یا خودت هم از این رابطه ی صمیمانه راضی بودی ، شما فقط گفتی با پسری سه سال پیش باهاش آشنا شدی ... و دوستش داشتی و اونم بهت میگفته دوست داره ولی در عمل نشون نمیداده و شما احساس کم محلی میکردی ... در همین زمان هم ایشون قرار بوده بیاد خواستگاری ولی شما با پسر یا پسرهایی غیر از ایشون در فضای مجازی چت میکردی و درد دل .... ایشونم فهمیده و اینکارو گذاشته به پای خیانت و ترکت کرده ... و شما که احساس کردی با این چت کردن رابطه ی اصلیت رو از دست دادی شروع به خواهش و التماس کردی که برگرد ...
    ایشونم راضی نمیشده ، تا بلاخره با کلی شرط و شروط برگشته ... اما رفتارش دیگه حتی مثل قبل هم نیست و شما سردرگم موندی که باید چه کار کنی ...

    ببین فانوس شب ، این رابطه دیگه هیچ وقت تبدیل به یک رابطه ی درست نمیشه ... و سرانجامی نداره چون دیگه خراب شده ...
    هم تو هم اون پسر فقط از روی احساس نمیتونین به راحتی همو ول کنین و فقط الکی دارین دست و پا میزنین برای حفظ یک رابطه ای که سرانجامی نداره ...

    اون چیزی که قطعیه همون حرف فرشته مهربان و دیگر دوستان در تایپیک قبلی شماست ... یعنی اتمام این رابطه ی غلط

    اما من میخوام از زاویه دیگه به جریان شما نگاه کنم ... فقط برای اینکه خودت به کارای خودت فکر کنی ، نه برای ادامه ی این رابطه ، برای ادامه ی زندگیت ...
    طبق اطلاعاتی که شما دادی فقط گفتی این آقا دوست داشتنش رو در عمل نشون نمیداده .... !

    در مقابل شما رفتی با پسر دیگه ای به هر شکلی رابطه برقرار کردی ... !

    با توجه به این که گفتی این آقا قرار بوده بیاد خواستگاری و با فهمیدن رابطه ی شما با پسر دیگه کنار کشیده ...

    من حق رو به این آقا میدم ...
    مگر اینکه مسائل دیگه ای بوده باشه که شما نگفته باشی ... !

    من دیدم در تایپیک قبلی بعضی دوستان به اون آقا کلی حرف زده بودن و توهین کرده بودن که عشق و حالشو کرده و شما رو ترک کرده ...! و من واقعا نفهمیدم این رو دوستان از کجا استنباط کردن !!!

    فانوس شب عزیز ، من این حرفا رونزدم که شما رو محکوم کنم ، ولی گاهی لازمه آدم اول اشتباهات خودشم ببینه و بپذیره که خودش هم اشتباه کرده ...

    بازم میگم حرفای من طبق اطلاعات کمی بود که خودت داده بودی ...

    امیدوارم خیلی زود خودتو پیدا کنی و اینقدر دنبال این نباشی که یکی بهت اهمیت بده یا یکی دوستت داشته باشه ...
    تو باید اول از همه خودت به خودت اهمیت بدی و خودتو دوست داشته باشی ...
    من احساس میکنم در این زمینه خیلی ضعیف هستی و باید رو عزت نفست کار کنی ...

  12. 2 کاربر از پست مفید sobhan13 تشکرکرده اند .

    میشل (دوشنبه 04 فروردین 93), مسافر زمان (دوشنبه 04 فروردین 93)

  13. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 آبان 95 [ 01:43]
    تاریخ عضویت
    1392-1-31
    نوشته ها
    326
    امتیاز
    4,077
    سطح
    40
    Points: 4,077, Level: 40
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 73
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,507

    تشکرشده 858 در 268 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    44
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فانوس شب نمایش پست ها
    آره میفهمم باید بیام بیرون از این رابطه ولی چجوری آخه!!!!!! بخدا بریدممممم!!
    الان رابطمون کمتر شده یه جورایی خوبه ولی حس بی ارزش بودن بهم دست داده!!!


    ..
    سلام ببین دختر خوب حداقل اینبار یکم پست هایی که برات میذارن رو با دقت بخون،. والا ثواب داره
    اون جمله ای که قرمز کردم برات ،حست درسته هرچی هم بیشتر ادامه بدی این رابطه ی یک طرفه رو بیشتر آسیب میبینی،کار و وقت ندارم و شرایط جور نیست هم بهانه است .دلم خنک بشه و انتقام بگیرم و جومونگ بازی رو بذار کنار،جلوی ضرر رو هروقت بگیری منفعته.یاد بگیر اگه توی رابطه ای حرمتت زیرسوال رفت برای همیشه با اون رابطه خداحافظی کنی،حست رو درک میکنم احساس خشم و ناراحتیت رو درک میکنم ولــــــــــــی تمومش کن این رابطه ی بی سرانجام رو.به جای اینهمه عذاب دادن خودت اگه تموم کرده بودی و 6 ماه روی روح و روانت کار کرده بودی الان زندگی روی خوشش رو بهت نشون داده بود.

  14. 3 کاربر از پست مفید asemaneabi222 تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (دوشنبه 04 فروردین 93), میشل (دوشنبه 04 فروردین 93), ستیلا (دوشنبه 04 فروردین 93)

  15. #9
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    منظورتون از با همیم رابطه جنسیه؟ تا چه حدی؟
    مشکلتون الان دقیقا چیه؟

    شما سه سال با یکی دوست بودین (فقط پست اولتونو خوندم) ایشون الان سنشون کمه واسه ازدواج شما هم که کمتر. 3 سال از عمرتونو گذاشتین واسه این ادم. هر ادمی رو نگاه کنین یه مقدار از عمرش تلف شده. یکی با همسرش یکی با دوست پسرش یکی پشت کنکور یکی مریض شده هر کی یه مقدار عمر تلف شده رو داره. ضمن اینکه با توجه به اخلاقای رنگارنگ و متفاوت این اقا احتمالا شما تا حالا انعطاف پذیری تون بالا رفته نسبت به قبل. پس یه چیزایی یاد گرفتین.

    در مورد اینکه ایشونو دوست دارین عاشقین یا نه خودتون باید تصمیم بگیرین. اگه می خواین باهاش ادامه بدین عواقب احتمالیشو هم در نظر بگیرین. اگه هم نمی خواین باهاش ادامه بدین میخواین قطع کنین رابطه رو یه مقدار رنج رو بعد از جدایی متحمل می شین. که اگه براتون غیر قابل تحمل شد می رین روانشناس یا روانپزشک کمک می گیرین.

    از نظر من با توجه به تجربیاتم این حالتای انقدر ناخوشایند به خاطر اینه که ادم دوست داره طرفو ولی نه خیلی. وسطای راه عاشقی یا شایدم اوایلش مونده. نه طرفش کمک می کنه بره راهو جلو نه می تونه خودش برگرده عقب. بلاتکلیف پا در هوا می مونه. و اعصاب خورد کن چون یه عشق کامل نیست. توی عشقی که کامل باشه پذیرش هم به نظر من بالا میره. یعنی اگه طرف مقابل ادمو نخواد می پذیره ادم. البته اینا تجربیات شخصیه منه. برای شما ممکنه متفاوت باشه.

    الان شما تصمیم بگیر ادامه می خوای بدی با این ادم یا می خوای رابطه اتو قطع کنی. در هر حالتی هم مقداری رنج رو متحمل میشی. در اولی بلاتکلیف می مونی تا معلوم نیست کی برای ازدواج و در دومی به کل اونو از دست می دی و باید ببینی گزینه هایی داری برای ازدواج و خانوادت کسایی هستن که برات بتونن همسر پیدا کنن یا نه. هر کدومش انتخابه. و هر انتخابی هم مسولیتش با خود ماست. تلخه ولی واقعیه.

    ضمنا اگه برای ازدواج شرایط خواستگاری به همان روش سنتی و اشنایی بی دردسر سنتی رو داری بیخودی راه دور نرو و غذا رو دور سرت نچرخون. همین راه ساده رو برو برای ازدواج.

    موفق باشی.

    --

    الان یکی از تاپیکاتو خوندم شما خیلی خوب راهنمایی شدی.
    اینکه باید قطع کنی رابطه اتو خودت هم می دونی. البته امیدوارم رابطه جنسیت خیلی جدی نبوده باشه.
    در مجموع باید کمک بگیری اگه نمی تونی تنهایی از این اقا جدا شی. علتش هم به نظر من بیشتر وابستگیه نه خود عشق. عشق ازادی و پذیرش داره. تو باید تحمل کنی اگه انتخابت جدایی از این ادمه. یه مدت ناراحتی و بی قرار. اگه خواستی از روانشناس و روانپزشک هم کمک بگیر . عزیزم باور کن شکست عشقی یکی از معمولی ترین مشکلاتیه که همه هم داشتن. پس خودتو زجر نده. به خودت بگو خیلی چیزا یاد گرفتی و می خوای دلت بزرگ شه. تحملت هم زیاد. یه مقدار صبر کنی می تونی احساسات شدیدتو از خودت دور کنی. بعدش راحت تر واقعیاتو می بینی و تعجب می کنی از بعضی فکرا کارا و رفتارات.
    ویرایش توسط meinoush : دوشنبه 04 فروردین 93 در ساعت 14:35

  16. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 دی 93 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1391-5-23
    نوشته ها
    535
    امتیاز
    3,418
    سطح
    36
    Points: 3,418, Level: 36
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    573

    تشکرشده 935 در 360 پست

    Rep Power
    65
    Array
    دخترخوب شمابایک نفردوست بودیدباهاش رابطه داشتید و... خب گذشته هاگذشته
    یعنی چی که میخوام من هم انتقام بگیرم ؟
    مگه تورومجبورکردنددراین رابطه شماهم بودیدباهاش رابطه برقرارکردیددرسته؟
    پس به فکرانتقام نباش این فکرروازسرت بیرون کن اگه بااین فکربخوای ادامه بدی هرروزیه دلیل داری وبرای خودت دلایل رنگارنگ میاری که به این دلیل ادامه میدم
    همه این فکرهاروکناربذار
    به فکرخودت باش به فکرایندت زندگیت و...
    وقتی بایکی حرف میزنی وابسته میشی این طبیعیه ولی نبایدخودت ببازی وای نمیتونم وای نمیشه نه میشه فقط خودتی که میتونی خودت رونجات بدی اینجاویاهرجای دیگه هرچقدربهت بگن نکن ولی تودوباره به سراغش بری کسی نمیتونه کمکی بهت بکنه
    اولین کاراینه که خودت رودست کم نگیری درسته سختی داره چون وابسته ای ولی میتونی ازاین وابستگی خودت رونجات بدی چه عواملی باعث میشه خودت روگول بزنی واقعیت رونبینی ؟
    من کاری باپسرندارم چرازنگ نمیزنه؟چرااس ام اس نمیده؟
    فقط میخوام به خودت بیای توهم زنگ نزن پیام نده یه مدت گوشی روازخودت دورکن به سراغش نرو اگردلتنگ شدی وسوسه شدی که زنگ بزنی خودت روبایه کاردیگه مشغول کن بذاردلتنگت بشه اگه واقعاخواهانت باشه به سراغت میادوازت خواستگاری میکنه
    نوپوی عزیزیه حرف خوبی زدند گوشم ازاین حرفهاپره سنم کمه و....

  17. کاربر روبرو از پست مفید roseflower تشکرکرده است .

    فرهنگ 27 (دوشنبه 04 فروردین 93)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مردایی که می گن دختر باید ریزه میزه و کوچولو باشه ،دروغ می گن؟؟؟؟
    توسط نازنین آریایی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 55
    آخرين نوشته: پنجشنبه 01 تیر 91, 16:44
  2. پسرم خیلی قلدر و خرابکار و شیطون شده زودم میزنه زیر گریه
    توسط مادر در انجمن طــــرح مشکلات کودکان: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: سه شنبه 07 تیر 90, 16:02

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:44 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.