به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 21
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 07 آبان 95 [ 21:22]
    تاریخ عضویت
    1392-12-10
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    2,172
    سطح
    28
    Points: 2,172, Level: 28
    Level completed: 15%, Points required for next Level: 128
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    40

    تشکرشده 28 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Trash کمکم کنید؛ با تنهاییم چکار کنم؟

    سلام؛ دو هفته ای هست که میخوام اینجا پست بزارم اما از اونجایی که امیدی به حل شدن مشکلم ندارم دل دل می کردم تا اینکه الان نمی دونم چی شد که تصمیم گرفتم مشکلمو مطرح کنم.
    پسری هستم 23 ساله، مجرد، با تحصیلات دیپلم که از تنهایی به شدت رنج می برم. شرایط ازدواج رو ندارم اما هروقت یه زوج جوان رو تو خیابون می بینم غصه م می گیره. اوضاع حاکم بر خانه و خانوادم اصلا خوب نیست. نه تفریحی، نه شادی، نه رفت و آمدی؛ الان سه چهار ساله که عید هم نداریم (مثل امسال). بدجوری داغونم، احساس می کنم دارم دیوونه میشم. بعضی مواقع تو خیابون که قدم میزنم احساس می کنم یکی کنارمه، باهاش حرف می زنم؛ دستشو می گیرم، شوخی می کنم درددل می کنم انگار که واقعا کنارمه (اگه همون لحظه هرکی منو ببینه شک نمی کنه که دیوونم) اما من واقعا با این کار تا حدی آرامش می گیرم.
    دوسال پیش یکی رو میخواستم اما نشد از اون موقع روزبه روز حالم بدتر شد. یکسال و نیم اول همش غصه می خوردم که چرا بهش نرسیدم اما بعدش کنار اومدم ولی این مشکل برام پیش اومد، مشکل تنهایی. من هیچکس رو ندارم که باهاش حرف بزنم، درددل کنم؛ هیچکس..

  2. کاربر روبرو از پست مفید تنهاترین عاشق تشکرکرده است .

    ستیلا (شنبه 10 اسفند 92)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 20 دی 93 [ 18:58]
    تاریخ عضویت
    1392-10-05
    نوشته ها
    147
    امتیاز
    1,579
    سطح
    22
    Points: 1,579, Level: 22
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocial1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    540

    تشکرشده 489 در 127 پست

    Rep Power
    25
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط تنهاترین عاشق نمایش پست ها
    سلام؛ دو هفته ای هست که میخوام اینجا پست بزارم اما از اونجایی که امیدی به حل شدن مشکلم ندارم دل دل می کردم تا اینکه الان نمی دونم چی شد که تصمیم گرفتم مشکلمو مطرح کنم.
    پسری هستم 23 ساله، مجرد، با تحصیلات دیپلم که از تنهایی به شدت رنج می برم. شرایط ازدواج رو ندارم اما هروقت یه زوج جوان رو تو خیابون می بینم غصه م می گیره. اوضاع حاکم بر خانه و خانوادم اصلا خوب نیست. نه تفریحی، نه شادی، نه رفت و آمدی؛ الان سه چهار ساله که عید هم نداریم (مثل امسال). بدجوری داغونم، احساس می کنم دارم دیوونه میشم. بعضی مواقع تو خیابون که قدم میزنم احساس می کنم یکی کنارمه، باهاش حرف می زنم؛ دستشو می گیرم، شوخی می کنم درددل می کنم انگار که واقعا کنارمه (اگه همون لحظه هرکی منو ببینه شک نمی کنه که دیوونم) اما من واقعا با این کار تا حدی آرامش می گیرم.
    دوسال پیش یکی رو میخواستم اما نشد از اون موقع روزبه روز حالم بدتر شد. یکسال و نیم اول همش غصه می خوردم که چرا بهش نرسیدم اما بعدش کنار اومدم ولی این مشکل برام پیش اومد، مشکل تنهایی. من هیچکس رو ندارم که باهاش حرف بزنم، درددل کنم؛ هیچکس..
    سلام دوست گرامی
    حرفاتو خوندم و می دونم که شرایط سختی هست همه اینها را خیلی از ماها چشیدیم لحظه به لحظه اش کاملا درکت میکنم
    اگر خانوداهات ادمهای شادی نیستن یا درونشون مشکلات زیادی دارن که نمیتونی کمکشون کنی و حلش کنی خودت به به تنهایی دنبال خوشی و شادی باش
    ببین چاره ای جز اینکه یک چند سالی این تنهایی را مدیریت کنی نیست مدیریت کردن با تحمل کردن به نظر من فرق داره
    چه کاره این؟ شغلی دارید؟ چرا درستون ادامه نمیدهید؟
    اگه روحیه اتون بهتر کنید و خودتون از این وضع نجات بدهید اوضاع مالی اتون درست کنید میتونید بعدش به مورد های خوب برای ازدواج فکر کنید
    اما هیچ وقت هیچ وقت برای فرار از تنهایی به ازدواج و دوستی با دختری اقدام نکنید که بدتر میشید
    اگه قرار باشه روحیه شما بهتر بشه و و لذت نسبی از زندگی ببرید مطمین باش تنهایی هم میشه شک نکن
    باشگاه ورزشی میرید؟
    سفر کوتاه و تور یک روزه؟
    دوستان خوب؟
    تئاتر شاد؟
    فیلم شاد؟
    ...
    هیچ کدوم از این ها نیاز به همراهی خانواده و یا حتی ازدواج نداره و کم کم حال نسبی خوبی پیدا میکنی
    مواظب باشید این شرایط ادامه پیدا نکنه و روحیه اتون بدتر نشه که افسردگی نگیرید
    باور کن خود من بیشتر این کارهایی که نوشتم تنهایی انجام میدهم نمیگم صد درصد حالم عالی اما نسبت به قدیم بهتر شدم
    مطمینم به هر حال ثبات روحی پیدا میکنم اما زمان میبره

    نوشتن احساسات برای کنترلش کار خوبی حس خوبی به ادم میده ذهن ادم جمع میکنه

  4. 5 کاربر از پست مفید پونه تشکرکرده اند .

    mahdyar (سه شنبه 13 اسفند 92), میشل (شنبه 10 اسفند 92), تنهاترین عاشق (شنبه 10 اسفند 92), خانوم مجرد (یکشنبه 11 اسفند 92), ستیلا (شنبه 10 اسفند 92)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 23 خرداد 99 [ 20:21]
    تاریخ عضویت
    1392-7-21
    نوشته ها
    374
    امتیاز
    9,911
    سطح
    66
    Points: 9,911, Level: 66
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 139
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,128

    تشکرشده 851 در 242 پست

    Rep Power
    50
    Array
    سلام

    دست بردارید تنها ترین عاشق شما الان با انرژیتون میتونید تمام انرژی مورد نیاز نیروگاه های هسته ای رو تامین کنید

    اگه شاغل نیستید دنبال یه شغل مناسب بگردید.

    سعی کنید شرایط رو واسه ازدواج مهیا کنید و یه همدم و همسر خوب انتخاب کنید.

    تفریح ورزش و هر رشته یا هنری که فکر میکنید استعدادش رو دارید دنبال کنید.

    حیف برادر قدر این روزها رو بدونید و با توکل به خدا شروع کنید .انرژی های منفی رو بریزید دور .

    فرو افتادن در مقابلِ خدا ؛ تنها راه برخاستن است …

  6. 3 کاربر از پست مفید ستیلا تشکرکرده اند .

    1234567 (شنبه 10 اسفند 92), asemaneabi222 (دوشنبه 12 اسفند 92), پونه (شنبه 10 اسفند 92)

  7. #4
    Banned
    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 اردیبهشت 93 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1392-10-22
    نوشته ها
    333
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsOverdriveSocial3 months registered
    تشکرها
    518

    تشکرشده 726 در 247 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ستیلا نمایش پست ها
    سلام

    دست بردارید تنها ترین عاشق شما الان با انرژیتون میتونید تمام انرژی مورد نیاز نیروگاه های هسته ای رو تامین کنید

    اگه شاغل نیستید دنبال یه شغل مناسب بگردید.

    سعی کنید شرایط رو واسه ازدواج مهیا کنید و یه همدم و همسر خوب انتخاب کنید.

    تفریح ورزش و هر رشته یا هنری که فکر میکنید استعدادش رو دارید دنبال کنید.

    حیف برادر قدر این روزها رو بدونید و با توکل به خدا شروع کنید .انرژی های منفی رو بریزید دور .

    سلام و عرض ادب خدمت خانم ستیلا
    حقیقتش شما خیلی راحت مسئله اشتغال و مهیا کردن شرایط ازدواج و تفریحات و ... رو حل کردید
    ولی در حقیقت اینطوری نیست
    کاش همه چیز به اون راحتی بود که شما نوشتید


    از دوستمون سوال دارم که وضعیت مالیت در چه سطحیه شغل داری درامدت چقدره
    من برای یک دیگه از تاپیک های تالار دوستمو مثال زدم که اینجا هم مثال میزنم برای شما

    من یه دوستی داشتم بایه دختر به قصد ازدواج دوست شده بود با اینکه بعد از مدتی شاغل شدش و یه کار با حقوق پایین پیدا کرد ولی هر روز از پولایی که خرج میکرد گلایه میکرد و میگفت همسرش بهش فشار میاره که پولاشو جمع کنه برای مراسم عروسی و رهن کردن خونه ولی وقتی برام حساب میکرد می فهمیدم هیچی از پولاش نمیمونه

    روز زن مجبور بود یه چیزی بخره (مثلا یبار موبایل خریده بود چون گوشی همسرش خراب شده بود )روز تولد زنش باید یه چیزی میخرید
    هر روز باید یه چیزی میگرفت دستش و میبرد (گل یا کادوهای کوچیک و ارزون )

    کلی پول برای خریدن کارت شارژ میداد (ماهی حدود 30 یا 40 هزار تومن)
    هربار که میرفتن بیرون کلی خرج بستنی و قهوه و سیب زمینی سرخ کرده و ازین چیزا میکرد

    تازه این پایان ماجرا نبود باید برای خودش لباسای خوب میخرید و اون دختر باید تایید میکرد لباساشو (مثلا بهش گیر داد که باید کت بپوشه و اون بیچاره هم زیر بار رفت)

    به نظر من دوستم از دختره سرتر بود و دختره هیچکدوم از معیارهاش رو نداشت و فقط بقول دوستم برای فرار از تنهایی باهاش بود ، انصافا دختره هم دختر قانعی بود (کادو طلا و جواهر نمیخواست یا برای بیرون رفتن رستوران قرار نمیگذاشت)
    اینا موقعی که دوستم بیکار بود با هم آشنا شده بودن ولی دوستم بعد از چند ماه رفت سر کار
    دوست من کلاس زبان و چند تا کلاس دیگه هم میرفت و با اینکه حقوق میگرفت آخر هر ماه باید یه پولی از باباش دستی میگرفت تا مخارجش و قرضایی که بالا آورده بود رو بده
    در نهایت اون دختره نه مراسم ازدواج خواست نه چیز دیگه ای و از دوستم نخواست که جایی رهن کنن و به زیرزمین خونه شون بسنده کرد

    البته در دوران نامزدی بینشون دعوا بود و اون دختره فکر میکرد دوستم خسیسه و از قصد داره این کارها رو میکنه

    این دختره که قانع بود وضعیت این بود حالا خودت حساب کن چه آینده ای من و شما در پیش داریم

    آقای خاله غزی راست میگه که هر وقت از زندگی مجردی سیر شدید و کلتون پاره سنگ برداشت برید زن بگیرید

    ما باید یه کاری پیدا کنیم و 3 4 سال هیچی نخوریم و نپوشیم و پول جمع کنیم تا خرج دوران نامزدی و جشن عروسی و رهن خونه و ... در بیاد

    من هرچی فکر میکنم ازدواج کردن هیچ مزیتی برام نداره درسته تنهاییم پر میشه ولی با چی پر میشه : پر میشه از استرس و نگرانی
    منم احساس تنهایی شدید دارم ولی نمیشه روی حقیقت هایی که در انتظارمه سرپوش بذارم
    توصیه میکنم شما هم اگر شغل پردرآمد نداری یا وضعیت مالی خانوادت خوب نیست بیخیال شو

  8. کاربر روبرو از پست مفید 1234567 تشکرکرده است .

    تنهاترین عاشق (شنبه 10 اسفند 92)

  9. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 23 خرداد 99 [ 20:21]
    تاریخ عضویت
    1392-7-21
    نوشته ها
    374
    امتیاز
    9,911
    سطح
    66
    Points: 9,911, Level: 66
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 139
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,128

    تشکرشده 851 در 242 پست

    Rep Power
    50
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط 1234567 نمایش پست ها
    سلام و عرض ادب خدمت خانم ستیلا
    حقیقتش شما خیلی راحت مسئله اشتغال و مهیا کردن شرایط ازدواج و تفریحات و ... رو حل کردید
    ولی در حقیقت اینطوری نیست
    کاش همه چیز به اون راحتی بود که شما نوشتید


    از دوستمون سوال دارم که وضعیت مالیت در چه سطحیه شغل داری درامدت چقدره
    من برای یک دیگه از تاپیک های تالار دوستمو مثال زدم که اینجا هم مثال میزنم برای شما

    من یه دوستی داشتم بایه دختر به قصد ازدواج دوست شده بود با اینکه بعد از مدتی شاغل شدش و یه کار با حقوق پایین پیدا کرد ولی هر روز از پولایی که خرج میکرد گلایه میکرد و میگفت همسرش بهش فشار میاره که پولاشو جمع کنه برای مراسم عروسی و رهن کردن خونه ولی وقتی برام حساب میکرد می فهمیدم هیچی از پولاش نمیمونه

    روز زن مجبور بود یه چیزی بخره (مثلا یبار موبایل خریده بود چون گوشی همسرش خراب شده بود )روز تولد زنش باید یه چیزی میخرید
    هر روز باید یه چیزی میگرفت دستش و میبرد (گل یا کادوهای کوچیک و ارزون )

    کلی پول برای خریدن کارت شارژ میداد (ماهی حدود 30 یا 40 هزار تومن)
    هربار که میرفتن بیرون کلی خرج بستنی و قهوه و سیب زمینی سرخ کرده و ازین چیزا میکرد

    تازه این پایان ماجرا نبود باید برای خودش لباسای خوب میخرید و اون دختر باید تایید میکرد لباساشو (مثلا بهش گیر داد که باید کت بپوشه و اون بیچاره هم زیر بار رفت)

    به نظر من دوستم از دختره سرتر بود و دختره هیچکدوم از معیارهاش رو نداشت و فقط بقول دوستم برای فرار از تنهایی باهاش بود ، انصافا دختره هم دختر قانعی بود (کادو طلا و جواهر نمیخواست یا برای بیرون رفتن رستوران قرار نمیگذاشت)
    اینا موقعی که دوستم بیکار بود با هم آشنا شده بودن ولی دوستم بعد از چند ماه رفت سر کار
    دوست من کلاس زبان و چند تا کلاس دیگه هم میرفت و با اینکه حقوق میگرفت آخر هر ماه باید یه پولی از باباش دستی میگرفت تا مخارجش و قرضایی که بالا آورده بود رو بده
    در نهایت اون دختره نه مراسم ازدواج خواست نه چیز دیگه ای و از دوستم نخواست که جایی رهن کنن و به زیرزمین خونه شون بسنده کرد

    البته در دوران نامزدی بینشون دعوا بود و اون دختره فکر میکرد دوستم خسیسه و از قصد داره این کارها رو میکنه

    این دختره که قانع بود وضعیت این بود حالا خودت حساب کن چه آینده ای من و شما در پیش داریم

    آقای خاله غزی راست میگه که هر وقت از زندگی مجردی سیر شدید و کلتون پاره سنگ برداشت برید زن بگیرید

    ما باید یه کاری پیدا کنیم و 3 4 سال هیچی نخوریم و نپوشیم و پول جمع کنیم تا خرج دوران نامزدی و جشن عروسی و رهن خونه و ... در بیاد

    من هرچی فکر میکنم ازدواج کردن هیچ مزیتی برام نداره درسته تنهاییم پر میشه ولی با چی پر میشه : پر میشه از استرس و نگرانی
    منم احساس تنهایی شدید دارم ولی نمیشه روی حقیقت هایی که در انتظارمه سرپوش بذارم
    توصیه میکنم شما هم اگر شغل پردرآمد نداری یا وضعیت مالی خانوادت خوب نیست بیخیال شو
    سلام.ایشون یه پسر 23 ساله هستن که اگه ادامه تحصل داده بودن الان دانشجو ارشد بودن اما شاید به دلایلی نتونستن پس این سالها رو صرف یاد گرفتن حرفه و یا شغلی کنند و در یک زمینه خاص تخصص پیدا کنند.

    منم میپذیرم ازدواج کردن دشوار تر از گذشته هست اما خواستن توانستن هست.کار که نمیاد در خونه رو بزنه اون فرد هست که باید به دنبالش باشه.
    فرو افتادن در مقابلِ خدا ؛ تنها راه برخاستن است …

  10. 3 کاربر از پست مفید ستیلا تشکرکرده اند .

    1234567 (شنبه 10 اسفند 92), asemaneabi222 (دوشنبه 12 اسفند 92), فرهنگ 27 (شنبه 10 اسفند 92)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 07 آبان 95 [ 21:22]
    تاریخ عضویت
    1392-12-10
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    2,172
    سطح
    28
    Points: 2,172, Level: 28
    Level completed: 15%, Points required for next Level: 128
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    40

    تشکرشده 28 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط alone_girl نمایش پست ها
    سلام دوست گرامی
    1.چه کاره این؟ شغلی دارید؟ چرا درستون ادامه نمیدهید؟
    2.اما هیچ وقت هیچ وقت برای فرار از تنهایی به ازدواج و دوستی با دختری اقدام نکنید
    3.باشگاه ورزشی میرید؟
    سفر کوتاه و تور یک روزه؟
    دوستان خوب؟
    تئاتر شاد؟
    فیلم شاد؟
    ...
    1. بنده تعمیرکار گوشی هستم؛ راستش حوصله درس رو نداشتم اما توی این سالها چون به کار فنی علاقه مند بودم تا دلتون بخواد مدرک فنی گرفتم. (11 تا مدرک دارم)
    2. دراینمورد هیچوقت اهلش نبودم و نیستم و نخواهم بود، حتی اگه از این افسرده تر بشم.
    3. وقت من تقریبا پره و برای اینجور چیزا وقت ندارم درضمن با این چیزا حالم بدتر میشه (کلا آدم های خوشحال رو که می بینم غصه م می گیره) یادمه یه بار حالم بد بود یه آهنگ شاد گذاشتم که مثلا بهتر بشم اما وسط آهنگ یهو زدم زیر گریه! دوستی هم ندارم. یعنی قبلا داشتم اما با مهاجرت از شهرستان همشونو از دست دادم.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط ستیلا نمایش پست ها
    سلام

    دست بردارید تنها ترین عاشق شما الان با انرژیتون میتونید تمام انرژی مورد نیاز نیروگاه های هسته ای رو تامین کنید

    اگه شاغل نیستید دنبال یه شغل مناسب بگردید.

    سعی کنید شرایط رو واسه ازدواج مهیا کنید و یه همدم و همسر خوب انتخاب کنید.

    تفریح ورزش و هر رشته یا هنری که فکر میکنید استعدادش رو دارید دنبال کنید.

    حیف برادر قدر این روزها رو بدونید و با توکل به خدا شروع کنید .انرژی های منفی رو بریزید دور .


    درجواب شما فقط می تونم سکوت کنم.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط 1234567 نمایش پست ها
    سلام و عرض ادب خدمت خانم ستیلا
    حقیقتش شما خیلی راحت مسئله اشتغال و مهیا کردن شرایط ازدواج و تفریحات و ... رو حل کردید
    ولی در حقیقت اینطوری نیست
    کاش همه چیز به اون راحتی بود که شما نوشتید


    از دوستمون سوال دارم که وضعیت مالیت در چه سطحیه شغل داری درامدت چقدره
    من برای یک دیگه از تاپیک های تالار دوستمو مثال زدم که اینجا هم مثال میزنم برای شما

    من یه دوستی داشتم بایه دختر به قصد ازدواج دوست شده بود با اینکه بعد از مدتی شاغل شدش و یه کار با حقوق پایین پیدا کرد ولی هر روز از پولایی که خرج میکرد گلایه میکرد و میگفت همسرش بهش فشار میاره که پولاشو جمع کنه برای مراسم عروسی و رهن کردن خونه ولی وقتی برام حساب میکرد می فهمیدم هیچی از پولاش نمیمونه

    روز زن مجبور بود یه چیزی بخره (مثلا یبار موبایل خریده بود چون گوشی همسرش خراب شده بود )روز تولد زنش باید یه چیزی میخرید
    هر روز باید یه چیزی میگرفت دستش و میبرد (گل یا کادوهای کوچیک و ارزون )

    کلی پول برای خریدن کارت شارژ میداد (ماهی حدود 30 یا 40 هزار تومن)
    هربار که میرفتن بیرون کلی خرج بستنی و قهوه و سیب زمینی سرخ کرده و ازین چیزا میکرد

    تازه این پایان ماجرا نبود باید برای خودش لباسای خوب میخرید و اون دختر باید تایید میکرد لباساشو (مثلا بهش گیر داد که باید کت بپوشه و اون بیچاره هم زیر بار رفت)

    به نظر من دوستم از دختره سرتر بود و دختره هیچکدوم از معیارهاش رو نداشت و فقط بقول دوستم برای فرار از تنهایی باهاش بود ، انصافا دختره هم دختر قانعی بود (کادو طلا و جواهر نمیخواست یا برای بیرون رفتن رستوران قرار نمیگذاشت)
    اینا موقعی که دوستم بیکار بود با هم آشنا شده بودن ولی دوستم بعد از چند ماه رفت سر کار
    دوست من کلاس زبان و چند تا کلاس دیگه هم میرفت و با اینکه حقوق میگرفت آخر هر ماه باید یه پولی از باباش دستی میگرفت تا مخارجش و قرضایی که بالا آورده بود رو بده
    در نهایت اون دختره نه مراسم ازدواج خواست نه چیز دیگه ای و از دوستم نخواست که جایی رهن کنن و به زیرزمین خونه شون بسنده کرد

    البته در دوران نامزدی بینشون دعوا بود و اون دختره فکر میکرد دوستم خسیسه و از قصد داره این کارها رو میکنه

    این دختره که قانع بود وضعیت این بود حالا خودت حساب کن چه آینده ای من و شما در پیش داریم

    آقای خاله غزی راست میگه که هر وقت از زندگی مجردی سیر شدید و کلتون پاره سنگ برداشت برید زن بگیرید

    ما باید یه کاری پیدا کنیم و 3 4 سال هیچی نخوریم و نپوشیم و پول جمع کنیم تا خرج دوران نامزدی و جشن عروسی و رهن خونه و ... در بیاد

    من هرچی فکر میکنم ازدواج کردن هیچ مزیتی برام نداره درسته تنهاییم پر میشه ولی با چی پر میشه : پر میشه از استرس و نگرانی
    منم احساس تنهایی شدید دارم ولی نمیشه روی حقیقت هایی که در انتظارمه سرپوش بذارم
    توصیه میکنم شما هم اگر شغل پردرآمد نداری یا وضعیت مالی خانوادت خوب نیست بیخیال شو
    بله، حرفای شما رو قبول دارم و به همین دلیل هم کمی از ازدواج می ترسم اما از طرفی هم شرایط من یه جورایی خاصه؛ چندوقت پیش رفته بودم دکتر برام قرص اعصاب نوشت. یه مدت مصرف کردم اما بی تاثیر بود. دیگه هم نرفتم دکتر. کلا من اینقد شکننده و دل نازک شدم که به جرات می تونم بگم از دخترا هم روحیاتم لطیف تره! درصورتیکه قبلا اینجوری نبودم. اینو هم یادآور بشم که مادرم درزمان بارداری من افسردگی شدید داشته وقتی که من سه ماهه بودم به دکتر مراجعه می کنه که دکتر میگه این سه ماه که بچه تو شیر دادی و همچنین دوران بارداری افسردگی تاثیرات خیلی بدی رو جنین گذاشته به همین دلیل هم برای من شیر خشک تجویز می کنه و توصیه اکید که دیگه شیر مادر مصرف نکنم چون برام سمه! اما خب اون سه ماه تاثیر خودشو گذاشته. میخوام بگم من از اول هم زمینه شو داشتم.

  12. کاربر روبرو از پست مفید تنهاترین عاشق تشکرکرده است .

    ستیلا (شنبه 10 اسفند 92)

  13. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 13 تیر 93 [ 21:36]
    تاریخ عضویت
    1391-4-16
    نوشته ها
    73
    امتیاز
    1,489
    سطح
    21
    Points: 1,489, Level: 21
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    43

    تشکرشده 62 در 38 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    دوست عزیز به یک مشاور بالینی خوب مراجعه کن

  14. 2 کاربر از پست مفید anita1 تشکرکرده اند .

    فرشته اردیبهشت (سه شنبه 13 اسفند 92), تنهاترین عاشق (یکشنبه 11 اسفند 92)

  15. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 07 آبان 95 [ 21:22]
    تاریخ عضویت
    1392-12-10
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    2,172
    سطح
    28
    Points: 2,172, Level: 28
    Level completed: 15%, Points required for next Level: 128
    Overall activity: 15.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    40

    تشکرشده 28 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون دوستان، مثل اینکه مشکل من لاینحله؛ کسی چه می دونه، شاید سرنوشت منم این بوده. اول تاپیک هم گفتم امیدی نداشتم که مشکلم حل شه. بهرحال بازم ممنون از توجهتون.

  16. #9
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    اگه حوصله داری تاپیکای منو بخون. دوستان توش راهنمایی های خوبی کردن. توی همین تالار هم تنهایی رو سرچ کن خیلی ها تاپیک داشتن و باز هم می تونی راهنمایی ها رو بخونی.
    در کل اگه افسرده ای باید بری یه روانپزشک خوب. بیخودی از عمرت نذار. البته حتما پرس و جو کن یه روانپزشک خوب برو که اگه مشکلی نداشته باشی بیخودی الافت نکنه. مخصوصا اون قسمت که می گی با یکی دیگه حرف می زنی. ممکنه طبیعی باشه و بی مشکل و هیچ ایرادی هم نداشته باشه.
    در کل ورزش ملایم مثل دویدن نرم نرم با کفش مناسب یا شنا یا یوگا خوبن تغذیه سالم داشته باش. کم کم اندامتو رو فرم بیار با همین ورزش های ملایم و پیاده روی. به خودت برس. لباسای مناسب بپوش. یادت باشه که از همه ی دنیا مهمتر واسه خودت خود خودتی. پس به خودت توجه کن.
    هیچ دردی بی درمون نیست. امیدواری رو باید توی خودت تقویت کنی.
    ببین اول باید خودت خودتو دوست داشته باشی تا بعدش دیگران بهت جذب شن.
    اینو بخون:
    اولین کسی که باید عاشقش شوید
    موفق باشی.
    ویرایش توسط meinoush : یکشنبه 11 اسفند 92 در ساعت 19:07

  17. کاربر روبرو از پست مفید meinoush تشکرکرده است .

    تنهاترین عاشق (یکشنبه 11 اسفند 92)

  18. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 مرداد 96 [ 15:00]
    تاریخ عضویت
    1392-8-30
    نوشته ها
    285
    امتیاز
    4,535
    سطح
    42
    Points: 4,535, Level: 42
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    400

    تشکرشده 440 در 186 پست

    Rep Power
    39
    Array
    سلاااااااااااااااااااام اوووووووووووووووه ماشالا 11 تا مدرک
    خوب اوضاع شخصیت خوبه خداروشکر
    به درس علاقه نداشتی رفتی پی کار فنی خیلی هم کار خوبی کردی
    ببین یه چیزی بهت بگم درسته که مادرت مشکل افسردگی داشتن و رو شما باردار بودن. اما این مساله رو واسه خودت حجت ندون و روش تاکید نداشته باش. چون اگر هم رو تو تاثیر نداشته به خودت تلقین روانی میکنی که: نه! حتما منم زمینه شو دارم
    نمیگم نداری یا داری .. من چیزی از شما نمیدونم اما میگم روش تاکید نداشته باش . بعدشم خیلیا تو همین سایت مشکلاتی دارن با خودشون خانواده شون و... اما کسی نباید بگه مشکل من لاینحله خوب با این دید که معلومه به نتیجه نمیرسی
    واسه چی عید ندارین میشه توضیح بدی؟ ببین من یه خانومی رو میشناسم بازیگرم هست پدرش اسکیزوفرنی داره و میدونی که این بیماری وراثتی همم هست اما این خانوم یه ازدواج موفق و فعالیت اجتماعی خوب داره و مثل یه ادم نرمال زندگیشو میکنه
    خوب هر کسی یه جور مشکل داره مالی فرهنگی و... شما مادرتون و پدرتون با هم بحث دارن ولی شما تو همین زندگی تونستید شغل و مدرک و غیره داشته باشید اگه ادم ضعیفی بودین که الان هیچی تو زندگیتون نداشتین
    رویای بودن در کنار کسیکه دوستش داشته باشین کی گفته دیوانگیه؟ هر کسی یه رویایی داره این واکنش روان شما به فشاری هست که روشه . البته بهتره برای حل مساله اقدام کنید یا خیلی هوشمندانه زندگیتون رو رو تعادل حفظ کنید و قبول کنید که بالاخره مشکل خانواده شما هم مشاجره والدینتونه
    فکر کنم شما از اضطرابه که رویاسازی میکنید اما این رویا بدتر باعث میشه که تنهاییتون رو عمیقتر از اونچه هست ببینید و اذیت بشید
    چرا دوست و رفیق خوب ندارید؟ پسرا تو این سن نباید انقد تنها باشن شما که ادم اجتماعی هم هستید یه نفر رو حداقل، به عنوان دوست انتخاب کنید یه تفریحی گردشی چیزی برید باهم .. حرف بزنید باهاش
    فکر نکنید ما دخترا خیلی کامل و خوب و فرشته ایم.. ما هم ممکنه بشیم قوز بالا قوز! همونطور که شما پسرا ممکنه بشید
    منظورم اینه که تا با مواردی که فکرتو درگیر کرده کنار نیای با کسی هم باشی لذت نمیبری
    سعی نکن خودتو افسرده و تنها و زندگیتو سیاه ببینی خطای شناختی داریاااااااا
    همه چی که بد نمیشه اخه!

  19. کاربر روبرو از پست مفید خانوم مجرد تشکرکرده است .

    تنهاترین عاشق (یکشنبه 11 اسفند 92)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. لطفا راهنماییم کنید
    توسط bita2 در انجمن اختلاف با خانواده در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: پنجشنبه 31 مرداد 92, 12:17
  2. راهنماییم کنید لطفاً
    توسط roze siah در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: پنجشنبه 10 مرداد 92, 10:02
  3. می خوام ارشد حتما حتما قبول شم البته با این شرایط.... لطفا راهنماییم کنید
    توسط sami92 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: یکشنبه 02 تیر 92, 12:07
  4. راهنماییم کنید همسرم را برگردونم
    توسط نازنین آریایی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 73
    آخرين نوشته: پنجشنبه 23 خرداد 92, 00:46
  5. آیا درانتخابم اشتباه کردم یانه؟(لطفا راهنماییم کنین)
    توسط هیلان در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: سه شنبه 09 فروردین 90, 14:04

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:09 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.