چگونه اعتماد شوهرمو جلب کنم

[ziba20]

با سلام
شدیدا حالم بده لطفا کمک کنید من 21 سالمه یک ساله ازدواج کردم داخل گوشیم ازاین برنامه های ارتباطی داشتم و با دوستام که همشون دخترن میحرفیدم و همچنین یه پسر که برتام مثه داداشم بود و بهش گفته بودم متاهلم و شوهرمو دوست دارم تا اینکه یه شب از گذشتم که درمورد رابطه با یه پسر بود واسه اون گفتم و از شانس بد شوهرم رفته بود و چک کرده بود و من تمام اون جزئیات رابطمو نوشته بودم البته هیچ چیزی از رابطه یا تماس ننوشتم چون نداشتم شوهرم یک روزه ناراحته و بهم غیر مستقیم فهموند که خونده منم و ازم خواست توضیح بدم واسش منم یه جوری گفتم واسش شوهرم میگه تقصیرو از خودم میدونم که بهم نگفتی که با من درد و دل نکردی میخوام بهتر از قبل بشم میگه من احساساتمو از ته دل گفتم ولی تو اینجور نبوده . من بهش گفتم که هیچ حسی به کسی ندارم وحتی اجازه به خودم نمیدم فکر کنم در موردش و واقعا دوسش دارم .گذشتمو فهمید وئ من میدونم دیدش بهم عوض شد و الان درموندم و دلم میخواد اب شم برم تو زمین لطفا بگین چیکار کنم شدیدا کمک میخوام

[khaleghezey]

درود بانو
لطفا تیتیر رو کامل بنویسین مشکلتون رو تا دوستان بهتر بتونن کمکتون کنن

از مثلت سمت راست استفاده کنین روش کلیک کنین و تیتر مناسب از مشکلتون رو بدین تا تغییرش بدن.

اتفاق خاصی نیوفتاده ولی از این به بعد سعی کن حتی به عنوان داداش هم به کسی پیام ندی
شبکه اجتماعی رو کلا دورش خیط بکش مگه اینکه همشون همجنس باشن.
من خودم مردم اصلا نمیرم این شبکه ها چون خودمو میشناسم بیظرفیتم پس دلیلی نداره برم.
سعی کن بیشتر به شووووهرت علاقه نشون بدی و محبت کنی و دوسش داشته باشی و بهش اعتمابنفس بده بگو که بهش اطمینان داری و دوسش داری و براش احترام و ارزش زیادی قائلی.

در هر صورت اول تیتر رو درست کن وگرنه تایپیکت قفل میشه

[شیدا.]

گذشته ی شوم؟؟

گذشته را ول کن، حال را بچسب.
هم شوهر داری و هم دوست پسر!!

[toojih]

یه پسر که برام مثه داداشم بود که درمورد رابطه با یه پسر بود واسه اون گفتم

سلام، مگه شما از این حرفا برای داداشتون میزنین! این قضیه داداش و خواهر و اینجور چیزها بین دختر و پسر غریبه فقط یک سرپوشه وگرنه هیچی بجز احساسی از فرم جنسی بین دو دختر و پسر غریبه نمیتونه وجود داشته باشه.

خب حالا که فهمیده هیچی دیگه. باید با اصلاح رفتارت و صبر بر رفتار صحیحی که در پیش میگیری به مرور سعی کنی دوباره اعتمادش رو جلب کنی. باید توبه کنی و صبر داشته باشی.

[ayine]

شما متاهل هستین...به نظرم کسی که ازدواج میکنه حتی برای درد و دل و یا صحبت های عادی نباید با پسر غریبه اون هم تو دنیای مجازی که پر از گرگ هست صحبت کنه...ما اگر حرفی یا درد و دلی داریم که نمیتونیم به همسرمون بگیم خیلی گزینه های دیگه هست که بتونیم باهاش حرف بزنیم..مثلا یه دوست صمیمی و خوب که همیشه حرفامونو باهاش در میون میزاریم..برادر، خواهر و ...
پس کار شما از اساس اشتباه بوده...گذشته شما ربطی به حال نداره و اصلا نباید تو زندگی الان شما تاثیر بزاره..چون شما الان ازدواج کردین و تعهد و تاهل به نفر دیگری رو پذیرفتین و باید گذشترو فراموش کنین...
سعی کنید حتی با دوستان دخترتون هم از طریق دنیای مجازی ارتباطتون رو محدود کنید...و گذران وقتتون بیشتر با همسرتون باشه و علاقه بیشتری بهش نشون بدین و به ایشون هم حق بدین که اگر ایشون درد و دلشو به دختر غریبه میگفت شما چه حسی پیدا میکردین..مدتی دور دنیای مجازی را خط بکشید و در دنیای واقعی زندگی کنید

[ziba20]

مرسی از توجهتون اشتباه من بزرگه قبول دارم و نباید اصلا با این ادم حرف میزدم و الان هر چی خودو جای شوهر میذارم حق بهش میدم که هر برخوردی باهام بکنه ولی برنامه های گوشیمو کامل حذف کردم و با اینکه رابطه ای با این پسذ نداشتم و ندارم فقط اون شب از روی اشتباه حرف زدم باهاش و خب این قضایا پیش اومد حتی اگر شوهرم منو ببخشه خودم نمیتونم

[khaleghezey]

بانو فرشته مهربان من چندبار گفتما عنوان رو عوض کنن

میدونم منظوری نداشتین شوهرتونم میدونه شما منظوری نداشتین چون شما رو خوب میشناسن.
یه مرد دوس داره همسرش رازهاشم به خودش بگه درصورتی که بانوان رازهایی دارن که نمیشه به شوهر گفت همونطور که یه مرد رازهایی داره که نمیشه به همسرش بگه.

شما یه کاری کن از این به بعد هرمشکلی داشتی بیا توی سایت همدردی بنویس همه بچه ها هم خوشحال میشن بتونن بهتون کمک کنن.و این سایت مخصوص اینکار هستش و خوشبختانه مدیرهای توانمندی هم داره

(آرزو به دل موندیم یه پستمون رو سبز کنن اینهمه تعریفم کردیم ببینیم چی میشه)

ولی در هرصورت خواهشا عذاب وجدان نداشته باش همینکه خودت میدونی کارت درست نبوده کافیه بانو


راستی یادم رفت خوش اومدی به همدردی

[ziba20]

یه دنیا ممنونم شوهرم خوب با قضیه کنار اومد ولی یه حرفی زد دلم شکست که رابطه جنسی هم داشتی؟ !!!! خیلی ناراحت شدم البته بهش حق دادم ولی بعدش خودش بهم گفت معذرت میخوام به خاطر سوال احمقانم و ازم پرسید به نظرت من بی غیرتم که برخورد تند نکردم ؟ منم گفتم نه این قضیه مربوط به گذشتس و میتونی الانم کتکم بزنی .از قبل باهام مهربونتر شده ولی از این میترسم که از درون بسوزه و پیر بشه .خودمم که همینجورم به نظرتون چی میتونه حال هردومونو بهتر کنه؟ اومدن یه بچه میتونه مارو بهم نزدیکتر کنه؟ البته خودم بچه دوست دارم میخوام اگه اومدنش اوضاع روهم بهتر میکنه زودتر تصمیم بگیرم

[khaleghezey]

درود بانو

خوشحالم که نظرات دوستان بدردتون خورده.ناراحتی ایشون از اینکه چرا محرم راز شما ایشون نیستن.و چون شما بهشون نگفتین فکر کردن چی بوده.هرچی بود تموم شد رفت مهم درسایی که باید ببینیم ازش گرفتی یا نه

1.برادر اینترنتی و داداش اینا رو بزار کنار
2.سعی کن البته نه همش ولی تا جایی که میدونی بصلاحه شوهرت محرم رازهات باشه ولی نه هر رازی
3.صداقت داشته باش واسه همیشه تیو زندگیت

بچه در شدن خیلی خوبه ولی اول باید برنامه ریز یکنین و مهارت هاش رو بدست بیارین.من جای شما باشم یمرم توی تالار میچرخم مشکلات دوستان رو میخونم البته اگه وقت دارین و ازشون نکاتی که بنظرم خوب میاد رونوشت برمیدارم تیو یه کاغذ هرروز بخون جلوی چشمات باشه.

در آخرم سعی کن به شوهرت بیشتر محبت کنی و دوسش داشته باشی

[zendegiye movafagh]

سلام سعی کن بیشتر از قبل به همسرت توجه کنی و این طور ارتباطها اعم از چت و فیس بوک و برنامه های ارتباطی موبایل رو کلا قطع کنی که تهدید جدی برای زندگی هست .
مثل داداشم بود و ... این حرفا رو بذارین کنار خواهشا .همونطور که خودتون دوست ندارین همسرتون چنین روابطی رو داشته باشه شما هم نداشته باشین