سلام دوستان
همون طور که از اسم تاپیکمم پیداست ،مشکل من بی اعتمادی نسبت به جنس مخالفه در مورد ازدواج.
این احساس اروم اروم تو من شکل گرفت و خودمم اوایل متوجه نبودم تا اینکه تو این تالار شروع کردم به خوندن مقاله ها و تاپیکای مختلف.
تو بقیه ی زمینه های زندگیم خوش بینانه پیش میرم ولی قضیه ازدواج که پیش میاد انگار یه ادم دیگه میشم. من به خاطر زیبایی چهرم اغلب توجه اقایون بهم جلب میشه،همین باعث شده از زمانی که سن و سالم کم بود ، پیشنهاد های دوستی زیادی داشته باشم (چه معقول و چه غیر معقول) که همه رو رد میکردم -راستش اونقدرام برام راحت نبود چون از 18 سالگی تنهایی تو کشور دیگه ای زندگی کردم ،جای خالی خونوادمو خیلی زیاد احساس میکردم ولی خب همیشه دوس داشتم وارد یه رابطه ی پایدار بشم و ازدواج کنم ، به خودم میگفتم این دوستی ها به جایی نمی رسه..
اینارو گفتم که بگم بعضی از این ادما ساده از کنار قضیه رد نمی شدن و دردسر درست میکردن. یه موردش هم کار به پلیس کشید.
حتی کیسایی هم بودن که پیشنهاد ازدواج میدادن، حالا به هر دلیلی وقتی جواب منفی میشد ، برخوردای بدی نشون میدادن. تلافی میکردن .همه این جریانا تاثیر بدی روی نگرش من نسبت به پسرا گذاشت. گاهی این سوال واسم پیش میاد که پسرا ممکنه واقعا کسی رو دوس داشته باشن....مثلا همین کیسای ازدواجی که من گفتم ، اگه قصدشون ازدواج بود پس لابد تا حدی علاقه و دوس داشتن در میون بوده که پا پیش گذاشتن ولی رفتارای بعدیشون تناقض داره ! ادم کسی رو که دوس داره رو ازیت نمیکنه ! پس یعنی دوس داشتنی در کار نبوده ، همینجوری اومدن جلو.....
الان طوری شده که وقتی پیشنهاد رسمی خواستگاری هم دارم ، با بد بینی به طرفم نگاه میکنم .دست خودم نیست ، همش میاد تو ذهنم که اینم مثل بقیه ادعا میکنه.
اگه کسی بگه چهره ی شما به دلم نشسته ، دیگه الرژی پیدا کردم ، خودم با خودم میبرم و میدوزم که فقط قیافه ی من چشمشو گرفته .دیگه سراغ شناخت طرف نمیرم کلا ردش میکنم.
میفهمم رفتارم درست نیست ولی نمی دونم چطوری درستش کنم??. انگار از درون گارد گرفتم???
البته از وقتی اومدم این سایت ،جوابای بعضی از اقایونو که میخونم تو تاپیکای مختلف واقعا امیدوار شدم. اینکه پسرایی هستن که قصد زندگی کردن دارن .
علاقه مندی ها (Bookmarks)