به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 06 دی 93 [ 14:30]
    تاریخ عضویت
    1392-9-18
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    933
    سطح
    16
    Points: 933, Level: 16
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    12

    تشکرشده 16 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    راه حل مشاجرات و دعواهای مکرر من و همسر

    سلام و خسته نباشید خدمت دوستان
    دیشب من و همسر دعوای سختی داشتیم ،
    قضیه ازاین قرار بود که : من گوشی قدیمی داشتم که همسرم اونو واسه زاپاس برداشت و همیشه روش پین کد میزد من چند بار ازش خواستم پین رو بده به من کارواجب داشتم دو در کرد من هم پیگیر نشدم .... تا چند روز پیش که من گوشی جدیدمو فروختم .. و هرچی ازش خواستم گوشی قدیمی رو بیره بیاره واسم منو میپیچوند که :قبلا بهت دادمش یادت نیست حتما گمش کردی و... دیشب من که میدونستم کجاست رفتم با خودش از تو ماشین ورش داشتم آوردمش که یه دفعه هول کرد و شروع کرد به پاک کردن sms ها و یکسری رکورد ها . من هم با توجه به یک مورد لغزشی که داشت بدون ذکر اون مسئله ازش خواستم که واسه جلب اعتماد من فقط یه لحظه صدای رکورد رو بشنوم میگفت که خصوصیه و حق نداری ببینی و مربوط به یه دعوای خانوادگیه که مال قبلنه ( من راجع به اون دعوا می دونستم و اینقد اگه موضوع اون بود قایم باشک بازی نداشت) و بعد شروع به فرا فکنی که مرد نباید همه چی رو واسه زن بگه و یکسری خصوصی ها داره .. اصلا یعنی چی که من باید جواب تورو بدم و بعد تند خویی و آخرش هم یه چک آبدار نثارم کرد و بعد داد و بیداد و میبرمت خونه بابات و... فحش به پدر و مادر من که توی دعواهای قبلی گفته بودم خط قرمز من و اگه انجام بدی میرم.....تو راه هم میگفت هردو عصبانی هستیم بیا خونه تا فردا تصمیم بگیریم که من قبول کردم
    عکس العمل من :
    اول خیلی با آرامش فقط ازش خواستم اگه دعوای خانوادگیه من فقط یه لحظه یکی از 10 -12 تا رکود رو گوش کنم تا مطمئن شم که قاطی کرد ....وقتی چک رو خوابوند تو گوشم بهش گفتم که ازش متنفرم ...و وقتی اون میگفت از خر شیطان پیاده شو گفتم تو خود شیطانی.....وقتی هم گفت جمع شو ببرمت خونه مامانت اینا گفتم حتما و با کمال میل ....در کل من کنترل اعصابم رو خیلی بهتر از ایشون دارم و نه فحش و نه داد و بیداد مگه اینکه به خانوادم توهین کنه که اون وقت من هم صدام رو بلند میکنم و شروع به تحقیرش میکنم
    اما سوالات ممن:
    1-من امروز باید چه عکس العملی داشته باشم چون نمیتونم بیخیال شم و شتر دیدی ندیدی
    2-با توجه به خط قرمز من که تا حالا چندین باره شکونده و اون توهین به خانوادمه و قبلنا بهش گفته بودم که سری بعد کوتاه نمیام چکار کنم
    3- ضمنا تو هر دعوا یه وسیله ای رو خورد خاک شیر میکنه
    4-من بهش اعتماد هم دارم و هم ندارم !؟ یعنی هم ممکنه راست گفته باشه و هم ممکنه پنهان کاری داشته باشه
    5 میدونم که این آخرین دعوای ما نیست و باز هم تکرار خواهد شد

    دیشب بهش گفتم به شرطی باهات خونه میام که جاهامون تا حل این مسئله جدا باشه (تا اومدیم خونه بدو اومد پیش من خوابید) یه سوگند یا چیزی که خیلی بهش پایبند باشی رو بگو که دیگه کاری به خونوادم نداشته باشی تو دعوا( گفت به صداقتم که دیگه این کارو نمیکنم... و من کلی علامت سوال رو سرم ولی هیچی نگفتم ) دیگه اینکه اعتماد رو دوباره بهم برگردونی( همون دیشب هم گفت که به هیچ عنوان جزئیات رکود ها رو بت نمیگم)... حالا من موندم که این کارا رو اصلا میتونه من باید چکار کنم
    توضیحات : 3 سال ازدواج کردم من کارمندم و خانوادم از لحاظ پرستیژ اجتماعی و تحصیلات خیلی بالاتر از اوناس اما اینا دلیل نشده که بکوبمشون تو سرش فقط یکی دو بار تو این چند سال که بدجور داشت به کس و کارم فحش میداد آوردمش به روش...همیشه بهش اعتماد به نفس تزریق میکنم، در کل با هم خوبیم ولی وقتی دعوا داریم کلا تا جنگ جهانی سوم پیش میره و این بدجور اعصاب من رو تضعیف میکنه . همسرم آدم خیلی با اعتماد به نفس و از لحاظ اجتماعی هم با پرستیژه و مورد احترام هم اس... داد وبیداد تو خونداه اونها عادیه و فحش هم همینطور و خیلی راحت فحش هایی که به هم میدن رو فراموش میکنن. خانوادگی زود آمپر میچسپونن و دست بزن هم دارن...من با پدر همسرم به همین دلایل قطع رابطه کردم ولی با همه خونوادش خوبم اما چند وقتیه خیلی با احتیاط رفتار میکنم.

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 اردیبهشت 93 [ 14:42]
    تاریخ عضویت
    1392-11-26
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    219
    سطح
    4
    Points: 219, Level: 4
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 16 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام الی تنهای عزیز
    ببین دوستم به نظر من امروز خیلی عادی و معمولی باش و چیزی رو به روش نیار بزار اون بیاد سمتت و وقتی خواست در مورد ناراحتی که دیشب پیش اومده صحبت کنه خیلی با آرامش بهش بگو عزیزم من به تو اطمینان دارم اما وقتی ازت خواستم که گوشی رو بهم نشون بدی و رکورد هارو بشنوم و نزاشتی یه حس بد بهم دست داد،خب اگر ما چیز پنهانی از هم ندارم چرا نباید بهم نشون میدادی؟؟؟
    در مورد دست بزن هم باید بگم متاسفانه اغلبشون اینطورین ولی طوری برخورد کن که بیاد ازت عذرخواهی کنه بابت سیلی که زده

  3. 2 کاربر از پست مفید بهار67 تشکرکرده اند .

    ammin (سه شنبه 06 اسفند 92), الی تنها (شنبه 10 اسفند 92)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 06 دی 93 [ 14:30]
    تاریخ عضویت
    1392-9-18
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    933
    سطح
    16
    Points: 933, Level: 16
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    12

    تشکرشده 16 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من نتونستم و البته بهتر بگم نخواستم که باهاش معمولی باشم دیگه انگار رفتم تو گارد ، دیروز هرچی به سمتم اومد بی محلی کردم .. انگار که من بهش گفتم از محبت واسم کم گذاشتی تا صبح فقط قربون صدقم رفته ...ولی اصلا به دلم نرفت ...صبح هم گفتم بهش حالا که اعتمادمو بدست نمیاری خودم پیگیر می شم..همش میگه :(بگذر حالا میگه از الان به بعد دیگه هیچی واسه مخفی کاری از هم نداریم ...بیا همین امروز ببرمت مسافرت...)
    من حتی خیلی احتمال میدم که راست بگه و دعوای خانوادگیه ولی خوب وقتی فکر میکنم من که از کلیات دعوا اطلاع داشتم نهایتش این بودمثلا برادرش تو اون دعوا به من فحش داده که ضبط شده باشه ، خود همسر که تو دعوای پرشب مون که کلی فحش بارم کرد..این نمیشه دلیل واسه نذاشتن من که گوش بدم و همچنین من که نخواستم واو به واو گوش کنم فقط یه لحظه... تازه باز فکر میکنم اگه این قضیه ضبط صدا واسه خانمی باشه باز مال خیلی خیلی وقت پیشه و بعد از قول هایی که به هم دادیم دیگه تمام وقت در خدمت خانواده بوده... ولی باز الان هم بهش گفتم من بهش اعتماد ندارم

    واقعیت اینه که خودم هم سر دنده لج افتادم و میدونم میتونم بدون ساده لوحی باور کنم که اون نمیخواسته اون دعوا رو بشنوم (و مصداق شنیدن کی بود مانند دیدن) نمیخواسته شخصیتش جلو من خراب شه ...ولی دیگه این همه پیچوندن نداره ....

    اگه همسر تو مشاجرات که معمول تمام زوج هاست یه مقدار فتیله خشمش و پائین بکشه و فیلتری در دهانش بگذاره خیلی خیلی زندگیمون بهتر میشه.....

    من واسه کنترل این حس کش دادن دعوا چکار کنم؟
    چطور به همسر کمک کنم که دو مورد بالا رو کمرنگ کنه؟
    الان تو این دعوای اخیر چه استراتژیکی پیاذه کنم؟

    کاش آقای امین به تاپیک من سر میزد تا راهنمایی های ارزنده ایشون استفاده کنم

  5. #4
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 فروردین 03 [ 14:14]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,963
    امتیاز
    33,192
    سطح
    100
    Points: 33,192, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,385

    تشکرشده 6,356 در 1,788 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خانم إلی تنها

    _درمورد"اصل تحمل ابهام"نمیدونم قبلا شنیدی یانه،این هم یک مسأله علمی هست هم یک مسأله دینی.یعنی دین وعلم برتحمل ابهام متفق القول هستند.من احساست رودرک میکنم.قبلا همسرت لغزش کرده وباید برای جلب اعتماد شما تلاش کنه.همچنین اون گوشی قدیمی وحرکات شوهرت باعث شده شما هوشیارو کنجکاوبشی.خودش هم تا اینجاهمه اینارو میدونه.اماوقتی مایل نیست ونبوده که محتویات گوشی روببینی واصرارهم داشته.شما بدون هیچ قضاوت خوب وبدی ازاین قضیه مبهم بگذر.وفقط مستند قضایارو به ذهنت بسپاربدون هیچ گونه نتیجه گیری ای.چون ذات مسأله مبهم بوده و هیچ مسئولیتی برای شما نمیاره.



    هرچه هم که بهش فکرکنی.ذهنت به هم میریزه اگه بهش حق بدی افکارضدش میاد سراغت واگه بهش حق ندی ومتهمش کنی بازافکارضدش میاد سراغت.

    اما درموردلج کردن؛لج وقهر زیاد جالب نیست.میدونم دوس نداری توی شرایط پیش اومده مث ساده لوح ها به نظربرسی،امالج زیاد باعث میشه ابهتت ازبین برود.به سرعت کوتاه اومدن هم باعث میشه سرسنگینی واعتراضت بی ارزش بشه.


    من کارشوهرت روتحسین میکنم که جداشدن خوابگاه رو قبول نکرده واین عهد روشکسته(موارد خاص وزنانگی فرق میکنه).پیشنهاد من اینه به تدریج وکم کم ومتناسب کوتاه بیا،یعنی هم نازکن هم وقتی داره از دلت درمیاره کم کم کوتاه بیا.البته بذاربرای این کار زحمت بکشه تا ارزش شرایط معمولی رو درک کنه.بذارازنگاهت بفهمه که پنهانکاریش تو ذهنت بلاتکلیف مونده، این احتمالا عامل بازدارنده برای آینده هست.



    اینو هم درگوشی میگم که پنهانکاری بیش ازحد،خودش نوعی حیاست وامیدواری برای ترک اشتباه درآیندست.زیاد دیکته ای ومعلم گونه رفتارنکن. شما توانایی واستعداد یک شخصیت باهوش،حواس جمع و وجیه وبلوغ یافته،رو داری وقتی این برای شوهرت جابیفته،ازطرف او هم عکس العمل های بهتری رو میبینی


    .شوهرت دیشب احساس آسیب پذیری وضعف کرده همین باعث شده به خشونت وناسزا دست بزنه...درمورد راهکار درازمدت بنظرم بهتره یه تجزیه وتحلیل کنی که دلیل ریشه ای ترلغزش قبلی چی بوده که به شما ممکنه مربوط باشه ونیازمند اصلاح مواردی باشه؛مثلا ضعف ارتباط بوده،انتظارکمال گرایانه ای ازخودت یاشوهرت بوده،تشخیص این برای من دشواره ولی خودت هم به شرطی تشخیص بده که اشتباه نکنی وباعث آزارخودت نشی مثلا اگه ارتباطات اجتماعی شوهرت ضعیف بوده ودرمحیط کاری باعث ارتباطات نامعمول شده، اینو به ضعف روابط عاطفی نسبت ندهی که باعث به هم زدن تناسب بشه،


    گاهی اوقات عمل ما و واکنشهای غیرکلامی تأثیرش از کلام و نصیحت بهتره به شرطی که جاش روبدونی تامنجربه انفعال شما نشود.مثلاوقتی سه بار ازش میخوای رفتاری رو انجام ندهد ودوباره انجام میده .یه بارهم باواکنش غیرکلامی وهنرمندانه رفتارکن(فقط بایدجاو موقعیت این رفتارو بلدباشی)


    - - - Updated - - -

    سلام خانم إلی تنها

    _درمورد"اصل تحمل ابهام"نمیدونم قبلا شنیدی یانه،این هم یک مسأله علمی هست هم یک مسأله دینی.یعنی دین وعلم برتحمل ابهام متفق القول هستند.من احساست رودرک میکنم.قبلا همسرت لغزش کرده وباید برای جلب اعتماد شما تلاش کنه.همچنین اون گوشی قدیمی وحرکات شوهرت باعث شده شما هوشیارو کنجکاوبشی.خودش هم تا اینجاهمه اینارو میدونه.اماوقتی مایل نیست ونبوده که محتویات گوشی روببینی واصرارهم داشته.شما بدون هیچ قضاوت خوب وبدی ازاین قضیه مبهم بگذر.وفقط مستند قضایارو به ذهنت بسپاربدون هیچ گونه نتیجه گیری ای.چون ذات مسأله مبهم بوده و هیچ مسئولیتی برای شما نمیاره.



    هرچه هم که بهش فکرکنی.ذهنت به هم میریزه اگه بهش حق بدی افکارضدش میاد سراغت واگه بهش حق ندی ومتهمش کنی بازافکارضدش میاد سراغت.

    اما درموردلج کردن؛لج وقهر زیاد جالب نیست.میدونم دوس نداری توی شرایط پیش اومده مث ساده لوح ها به نظربرسی،امالج زیاد باعث میشه ابهتت ازبین برود.به سرعت کوتاه اومدن هم باعث میشه سرسنگینی واعتراضت بی ارزش بشه.


    من کارشوهرت روتحسین میکنم که جداشدن خوابگاه رو قبول نکرده واین عهد روشکسته(موارد خاص وزنانگی فرق میکنه).پیشنهاد من اینه به تدریج وکم کم ومتناسب کوتاه بیا،یعنی هم نازکن هم وقتی داره از دلت درمیاره کم کم کوتاه بیا.البته بذاربرای این کار زحمت بکشه تا ارزش شرایط معمولی رو درک کنه.بذارازنگاهت بفهمه که پنهانکاریش تو ذهنت بلاتکلیف مونده، این احتمالا عامل بازدارنده برای آینده هست.



    اینو هم درگوشی میگم که پنهانکاری بیش ازحد،خودش نوعی حیاست وامیدواری برای ترک اشتباه درآیندست.زیاد دیکته ای ومعلم گونه رفتارنکن. شما توانایی واستعداد یک شخصیت باهوش،حواس جمع و وجیه وبلوغ یافته،رو داری وقتی این برای شوهرت جابیفته،ازطرف او هم عکس العمل های بهتری رو میبینی


    .شوهرت دیشب احساس آسیب پذیری وضعف کرده همین باعث شده به خشونت وناسزا دست بزنه...درمورد راهکار درازمدت بنظرم بهتره یه تجزیه وتحلیل کنی که دلیل ریشه ای ترلغزش قبلی چی بوده که به شما ممکنه مربوط باشه ونیازمند اصلاح مواردی باشه؛مثلا ضعف ارتباط بوده،انتظارکمال گرایانه ای ازخودت یاشوهرت بوده،تشخیص این برای من دشواره ولی خودت هم به شرطی تشخیص بده که اشتباه نکنی وباعث آزارخودت نشی مثلا اگه ارتباطات اجتماعی شوهرت ضعیف بوده ودرمحیط کاری باعث ارتباطات نامعمول شده، اینو به ضعف روابط عاطفی نسبت ندهی که باعث به هم زدن تناسب بشه،


    گاهی اوقات عمل ما و واکنشهای غیرکلامی تأثیرش از کلام و نصیحت بهتره به شرطی که جاش روبدونی تامنجربه انفعال شما نشود.مثلاوقتی سه بار ازش میخوای رفتاری رو انجام ندهد ودوباره انجام میده .یه بارهم باواکنش غیرکلامی وهنرمندانه رفتارکن(فقط بایدجاو موقعیت این رفتارو بلدباشی)

  6. 3 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    heaven65 (یکشنبه 11 اسفند 92), toojih (سه شنبه 06 اسفند 92), الی تنها (شنبه 10 اسفند 92)

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 بهمن 95 [ 05:25]
    تاریخ عضویت
    1392-2-15
    نوشته ها
    229
    امتیاز
    4,356
    سطح
    42
    Points: 4,356, Level: 42
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    321

    تشکرشده 247 در 117 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    33
    Array
    سلام .شرمنده که توی تاپیک شما پیام می زارم اما تنهاراه دسترسی هستش .بازم معذرت می خوام .
    میشه اقای امین به تاپیک منم سر بزنید؟خیلی به راهنماییهای ارزندتون نیاز دارم.خواهش می کنم.


    نمی تونم قضاوت کنم و رفتار درست رو در پیش بگیرم کمکم کنید.

    - - - Updated - - -

    http://www.hamdardi.net/thread-32125.html

  8. 2 کاربر از پست مفید heaven65 تشکرکرده اند .

    ammin (سه شنبه 06 اسفند 92), دختر بیخیال (یکشنبه 11 اسفند 92)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 06 دی 93 [ 14:30]
    تاریخ عضویت
    1392-9-18
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    933
    سطح
    16
    Points: 933, Level: 16
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    12

    تشکرشده 16 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام از خانم بهار و بخصوص از آقای امین خیلی ممنون
    بعضی از آدمها با اینکه کلی جواب میدهند یا نصیحت و راهنمایی را از منظری متفاوت می دهند ولی بسیار گویا و تاثیر گذار می باشد و آقای امین تشکر فراوان که شما برای مشکلات من که در سایت مینویسم این نقش را دارید.... و اینکه من نوشته ها رو بعد از اینکه به آنها عمل کردم و نتیجه داد مینویسم تا حداقل دوستان دیگر و مدیریت سایت نتایج ارزشمند کارهای خود را ببینند

    1-اصل تحمل ابهام : حتما از این اصل استفاده میکنم همچنانکه خودم ناخودآگاه آن را بکار بردم.بخاطر سپردن قضایا بدون قضاوت... تمام تلاشم را میکنم که قضاوت نکنم...
    2- از خر شیطان و لج هم توی این دعوا اومدم پائین و 4 شنبه منو برد پیش یکی ازدوستام تو یه شهر دیگه و یه مسافرت 3 روزه واسم ترتیب داد ، من هم مصداق با دست پس و با پا پیش قبول کردم ولی توی رفتنی باهاش سرد بودم اما برگشتنی گرم شدم ولی هنوز همسر رو نمیبوسم ( که خیلی هم بهش بر میخوره!) احساس میکنم نه ابهتم ازبین رفته و نه به سرعت کوتاه اومدم که باعث بشه سرسنگینی واعتراضم بی ارزش بشه.
    3- بذارازنگاهت بفهمه که پنهانکاریش تو ذهنت بلاتکلیف مونده: مسئله اینه من آدم با اعتماد به نفس پائین و زبانی که خیلی شیوا نیست( مثال :واسه توضیح مشکلم توسایت و انتخاب عنوان کلی تو سر خودم زدم تا جمله ها رو ردیف میکنم) و چه برسه به نگاهم... که بخواد گویا باشه و در کل شوهرم مثل بچه با من رفتار میکنه و اون جوری هوامو داره ... اما حتما تلاش خواهم کرد که فقط با نگاه عدم فراموشی را نشان بدم نمیدونم چجوری ولی راه های مختلف رو امتحان میکنم
    ( الان شوهر فک میکنه دیگه همه چی بخیر گذشته و خیلی هم پاپی نگاه های فلسفی من قرار نمیگیره احتمالا)
    اینو هم درگوشی میگم که پنهانکاری بیش ازحد،خودش نوعی حیاست وامیدواری برای ترک اشتباه درآیندست.زیاد دیکته ای ومعلم گونه رفتارنکن. شما توانایی واستعداد یک شخصیت باهوش،حواس جمع و وجیه وبلوغ یافته،رو داری وقتی این برای شوهرت جابیفته،ازطرف او هم عکس العمل های بهتری رو میبینی
    مرسی جواب شماره 3 رو گرفتم

    شوهرت دیشب احساس آسیب پذیری وضعف کرده همین باعث شده به خشونت وناسزا دست بزنه...درمورد راهکار درازمدت بنظرم بهتره یه تجزیه وتحلیل کنی که دلیل ریشه ای ترلغزش قبلی چی بوده که به شما ممکنه مربوط باشه ونیازمند اصلاح مواردی باشه؛مثلا ضعف ارتباط بوده،انتظارکمال گرایانه ای ازخودت یاشوهرت بوده،تشخیص این برای من دشواره ولی خودت هم به شرطی تشخیص بده که اشتباه نکنی وباعث آزارخودت نشی مثلا اگه ارتباطات اجتماعی شوهرت ضعیف بوده ودرمحیط کاری باعث ارتباطات نامعمول شده، اینو به ضعف روابط عاطفی نسبت ندهی که باعث به هم زدن تناسب بشه،

    ضعف ارتباطنیست چون بسیار اجتماعی بوده و اگر منظور ارتباطات جنسی که من طبعم فکر کنم سرده و همسر هم متوسط ، من از ارتباطات لذت نمیبرم ولی نمیگذارم ب همسر بد بگذره و براش وقت میذارم.

    و لی احتمال میدم همون حرف خودش که کنجاوی بوده باشه درسته و چون نه در دبیرستان و نه در دانشگاه به دلیل موقعیت و رفتار مدیریت محورانه اش نتوانسته این کنجکاویش رو ارضا کنه که از شانس من حالا که به ما رسیده آسمون تپیده و موقعیت جور شده و یه لغزشی داشت ... ولی همسرم مرد با خدایی است و برای زندگیش هم خیلی تلاش میکنه لغزش قبلی رو واقعا بخشیدم و به حرف هاش باور کردم و اون مسئله رو با این دعوا قاطی نمیکنم.و با وجود دلخوری از همسر نکات برجسته شخصیتش و خوبی هاش رو میبینم
    اما انتظار کمال گرایانه از همسر:
    بله من حتی پیش مشاور که قبلا رفتم همین را گفت که من بسیار کمال گرا هستم که فکر کنم برای کمرنگ کردن خصوصیات منفی خودم باید تاپیک جدایی را درست کنم.

    اما سوالم واقعا در مقابل فحش باید چه عکس العملی را نشون داد چون میدونم که دعوای آخرمون نیست و اون هم فحش های آآخرش نیست....؟؟؟؟؟؟

  10. کاربر روبرو از پست مفید الی تنها تشکرکرده است .

    ammin (شنبه 10 اسفند 92)

  11. #7
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 فروردین 03 [ 14:14]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,963
    امتیاز
    33,192
    سطح
    100
    Points: 33,192, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,385

    تشکرشده 6,356 در 1,788 پست

    Rep Power
    0
    Array
    وقتی گفتم بذار ازنگاهت بفهمه که پنهانکاریش توذهنت بدون جواب مونده،منظورم فقط مواقعی هست که داره باروشهای اشتباه ماستمالی میکنه،

    یعنی زمانی که بحث قضیه پنهانکاری بینتون هست،ولی درموارد دیگه وضع رومعمولی کن مثل تبادل عواطف،بیشترازسه روز قهروسرسنگینی خوب نیست

    .یه مثال مجرب ازخودم بگم تابیشترمتوجه منظورم بشی،من دوره نوجوانی وچندسال بعدش گاهگاهی سیگارمیکشیدم وبعداکلاکنارش گذاشتم.الان اگه کسی سیگار بکشه وبخاد پنهانکاری کنه سریع متوجه میشم ،هرکلک وبهانه ای هم بیاره فایده نداره بستگی به نوع توجیه ش واکنش نشون میدم_اینکه پیش من خجالت میکشه وداره پنهانکاری میکنه،میخاد جاپای خودشو برای خلاف بیشتر محکم کنه،میخاد منو دوربزنه وچقدرمصصم به فریب دادن من هست،بیشتراوقات دربرابرتوجیهات ودروغهای این افراد سکوت معنادار میکنم سکوتی که میدونم تو دلش چی میگذره،ولی بحث کردن باهاش میتونه اورو واداربه توجیهات ودروغهای سلسه وارکنه،فقط اگه اهل اصلاح خودش باشه یک راه براش میمونه واون تاثیرگرفتن ازسیگارنکشیدن من هست تصویرمن توذهنش میمونه و نیازی به امربه معروف و نهی ازمنکر نیست،
    ...مو اظب باش این رفتارو با انفعال و واضح رفتار نکردن اشتباه نگیری....

    خب حالاشما وقتی حس اینکه چه راههاوچه احساساتی باعث گرایش شوهرت به سمت خلاف شده(مثل کنجکاوی)وشماهم قدرت و هوش این کنجکاویهاروداری ولی یک پله بالاترازاین سطح ولایه ی احساسی قرار داری واونم اینکه این کنجکاویها نشان ضعف شخصیت نشان بیماری خفیف فرد دراون مورد هست،حسی ازپاک بودن رو ازشمابه شوهرت منتقل میکنه،درپستهای قبلی به شماگفتم وجاهت وبلوغ فکری شما تأثیرگزارهست.خودت رو جای شوهرت بذار میخاد به انگیزه کنجکاوی یاهرچیزی کجروی کنه تصویرهمسر وجیه ومنطق پذیروبلوغ یافته ی خود ش میاد توی ذهنش وقتی تصمیم به خلاف بگیره احساس حقارت وکوچکی میکنه،چون حس خوبه "دور زدن"بهش دست نمیده میفهمه داره خودش گول میزنه، بنابراین "خودساختگی وقوی بودن شما"مهم هست

    البته هرجا موقعیت صحبت وکمک صریح وسازنده هم خلق کردیدکه چه بهتر_اگه خدای نکرده درآینده اشتباه کردشمانبایداحساس گناه کنی چون درنهایت اراده ومسئولیت کارهاش باخودش هست.ضمن اینکه شفاف سازی واعتماد سازی هم همچنان باید وجود داشته باشه.


    __منظورم ازضعف ارتباطات ضعف ارتباطش باخودت هست،فحش دادن،کتک زدن،قهر زیاد،لجاجت،سیاست بازی غلط در رفتارها همه نشانه ارتباط ضعیف فرد باکسیه که این کارهارو نسبت به او انجام میده،چون نمیتونه وبلد نیست آنچنان که بایدوشاید حرف دلش روبزنه بدون اینکه ایجاد سوتفاهم کنه،ممکنه کسی فردی اجتماعی به نظربرسه ولی رابطش باهمسروخانوادش نامطلوب باشه.__امانگاه شما به فحشهای او؛این فحشهارودر ذهن سطحی طبقه بندی کن نه فحشی که عمیقاوقلبا داره میگه،من احساس بدت رودرک میکنم،ولی شما نباید همپای فحشهای او وقتی براساس ذهن سطحی رفتارمیکنه،رفتارکنی،وقتی داره فحش میده داره به رفتاری ازشماکه به نظراو ناخوشایندهست اعتراض میکنه،

    پس فحش حاشیه ست،شایداعتراضش بجایانابجاباشه،دیدگاه شما باید"مسأله محور"باشه روی مسأله دقت کن نه فحشهاو حواشی.ولی معمولابهتره فضایی که دراون حساسیت ایجادشده وفحش ردوبدل میشه بهم زد،قبلش باید"خویشتن دار"باشی تابتونی ازادامه یافتن جریان جلوگیری کنی،اون موقع همش بهش نگو فحش نده،شایدبدترتحریک بشه چون روی دنده لج هست.بابزرگ منشی وکرامت رفتارکن بگو هروقت فحشهات تموم شد بیابگو که مشکل چیه،چون اینجوری متوجه حرفات نمیشم.یااون موقع اون فضاروترک کن تا آرامش برگرده.چون بعدازاین رفتارهاخودش هم پشیمون میشه.

    .برای شناخت بیشتر ذهن سطحی این لینک رو مطالعه کنید:

    http://www.hamdardi.net/thread-26620.html

    برای تقویت بیشترارتباطات
    لطفا این کلیپ آموزنده رو ازاینجا دانلود کن:

    http://www.hamdardi.net/thread31818-2.html

    مسأله سردتربودن شما در روابط و رویه ای که درپیش گرفتی خالی ازاشکال نیست و یک عامل ریشه ای ست لطفا حتماپیگیرحلش باش و به سایت تنظیم خانواده که دربالای تالار آدرسش هست یابه مشاورمربوطه مراجعه کن

  12. 2 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    heaven65 (یکشنبه 11 اسفند 92), الی تنها (سه شنبه 13 اسفند 92)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. کمک کنید کامل خودمو عوض کنم و تیپم و رویه ام عوض کنم
    توسط مینای سخن گو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: چهارشنبه 18 شهریور 94, 07:57
  2. دعوای مادر شوهر - چطور با مادر شوهرم کنار بیایم (دخالت های مادر شوهر)
    توسط عسلک در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: جمعه 29 دی 91, 23:48
  3. دعواهای همیشگی وحل نشدنی
    توسط ghamar در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: یکشنبه 21 آبان 91, 00:32
  4. عواملی که موجب پایان یک رابطه می شوند
    توسط keyvan در انجمن سایر مقالات ازدواج
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 10 شهریور 91, 23:56
  5. نامزدم عوض شده !
    توسط melisaa در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: پنجشنبه 19 آبان 90, 13:31

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:08 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.