سلام من حدود 5 سال هست که با نامزدم اشنا شدم اوایل اشناییمون من زیاد نمی خواستمش همش می خواستم از زندگیم برش دارم ولی یه مدت بعد یه کارای کرد که خیلی عاشقش شدم باور کنید بیش از ده بار اومد خواستگاری .البته خانواده ی من ناراضی بودن ولی من راضیشون کردم.تا حدود دو سال قبل نامزد کردیم. خیلی همدیگرو دوست داریم ولی من یکم عصبی هستم وقتی ناراحت میشم نمیتونم خودمو کنترل کنم اونم بهونه دستم میده وقتی بهش زنگ میزنم ج نمیده تا یه روز عملا بهم گفت دیگه نمیتونه ادامه بده و رفتار من اشتباه بوده من یه بار شدیدا به خانوادش توهین کردم بعدش اون گفت که منو دیگه نمیخواد و دو سه روز خودشو سنگین میگرفت بعد این چند روز بهش زنگ زدم یه کم گریه کردم اونم گفت که غلط کردم و میخواستم ببینم دوستم داری یا نه و از این حرفا من نمیدونم حالا باید چکار کنم نگران ایندمم میترسم نتونیم با هم بسازیم.چون ما از یه طرف خیلی با هم اختلاف داریم از یه طرفم خیلی همو دوست داریم.اینم بگم ما خیلی با هم حرف میزنیم میتونه دلیلش این باشه الان حس میکنم دیگه هیچی مثل اول نمیشه.نامزدم خیلی حساسه زود قهر میکنه و ناراحت میشه.یعنی ما میتونیم با هم بسازیم نکنه وقتی رفتیم سر خونه زندگی طلاق بگیریم.النم اون خواسته که ماهی یکبار با هم حرف بزنیم ولی اون بهم گفت باید خودمو عوض کنم اونم گفت داره عوض میشه.ولی من خیلی دلم واسش تنگ میشه باید چکار کنم به نظرتون بهش کاری نداشته باشم یعنی مگه میشه ماهی یه بار باهام حرف بزنیم اخه این چه نامزدیه یا بزارم همین طوری بگذره یعنی ماهی یبار بزنگم.کامنت بزارین.مرسی
علاقه مندی ها (Bookmarks)