سلام
چهار ساله كه با دختري دوست هستم و چند هفته پيش به اصرار او براي خواستگاري رفتيم اما هر چي بيشتر ميگذره بيشتر دودل ميشم
از يك طرف دوستان و همكارانم ترديد قبل از ازدواج رو طبيعي ميدونن از طرف ديگه اين ترديد خيلي به رابطمون صدمه زده تا جائي كه من الان هيچ حسي نسبت بهش ندارم و حتي از بهم خوردن اين رابطه ناراحت نميشم توي دو ماه گذشته خيلي بحث و دعوا سر خواستگاري رفتن و زمان مراسم ها داشتيم
اما اون شرايط مناسبي براي ازدواج داره از نظر اخلاق به عنوان يك همسر، حس مسئوليت در خانواده ، وضعيت ظاهري و ايدهآل هائي كه هميشه داشتم توي اين چهار سال موارد زيادي ازش ديدم حداقل در حد حرف و قول هائي كه بهم داديم فكر ميكنم يكي از بهترين گزينه هائيه كه دارم
اما مشكل ما كه توي اين يكي دو ماه گذشته خيلي پررنگ شده بعضي برخوردها توي شرايط حساسه كه طبيعتا ادم بيشترين آسيب پذيري رو داره
من مرحله آخر فوق ليسانسمو ميگذرونم و پايان نامه به شدت فكرمو مشغول كرده در محيط كار هم بعد از دو سال دارم به جاهاي خوبي نزديك ميشم مسئوليتم بيشتر شده و البته خيلي درگير شدم اصرار اون توي اين شرايط براي خواستگاري باعث شد مقابل خيلي از موقعيت ها يك موضع انفعالي داشته باشم و فقط انجام دادم كه زودتر خلاص بشم ولي هرچي ميگذره فكر ميكنم وضعيت بدتر ميشه يعني دارم زير بار تعهدي ميرم كه الان آمادگيشو ندارم تا حالا فقط خودمون دو تا بوديم ولي الان دو تا خانواده هم درگير هستن كه هيچي از اين رابطه نميدونن و منتظرن تا زودتر تكليفو روشن كنم البته از نظر اونا همه چي روال عادي خودشو طي ميكنه
همه اينا به كنار فكر ميكنم بايد از فرصتها توي زندگيم بيشتر استفاده كنم موقعيت مالي مناسبي ندارم و ازدواج شرايطمو از اين نظر بدتر ميكنه ضمن اينكه به خيلي از آرزوهائي كه تا الان داشتم بايد بي اعتنا باشم تا حالا هر چقدر كار كردم هزينه تحصيلمو دادم ولي الان ميبينم كه با اين درآمد ميتونم تفريح كنم و بيشتر از زندگي لذت ببرم
من دارم وارد 29 سال ميشم و هنوز هيچ رابطه جنسي رو تجربه نكردم با اينكه ميدونم اخلاقي نيست ولي تمايل زيادي به اينكار دارم كه نميخوام دامنگير زندگي آيندهام بشه
دوستم فشار زيادي مياره كه ما هرچه سريعتر تا يك ماه آينده مراسم بله برون داشته باشيم و حداكتر 3 تا 4 ماه بعدش هم عقد كنيم اما براي ازدواج ميتونيم تا دو سال منتظر بمونيم ضمن اينكه از نظر احساسي وابستگي زيادي بهم داره و ميدونم اگه توي تصميم گيري اشتباه كنم صدمه ميبينه
با بداخلاقي ناخودآگاه چندبار تا حالا سعي كردم متوجهش كنم كه اين رابطه توي وضعيت جالبي نيست اما هر بار با كوتاه اومدن اون اين رابطه حفظ شده البته توي موقعيت مناسب چندين بار واكنش نشون داده و سعي كرده طوري تنبيه بشم كه رفتارم تكرار نشه از كوچكترين فرصتي براي ابراز نارضايتي استفاده ميكنم كه نتيجش تا حالا فقط وضعيتمو بدتر كرده
حالا واقعا موندم كه چكار كنم ادامه اين رابطه الان به غير از جنگ اعصاب هيچي نداره و بهم خوردنش هم بدون هزينه نيست
لطفا راهنمائيم كنين
ممنونم
علاقه مندی ها (Bookmarks)