به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 6 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 56
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 اردیبهشت 99 [ 12:38]
    تاریخ عضویت
    1391-4-13
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    11,898
    سطح
    71
    Points: 11,898, Level: 71
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 152
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    387

    تشکرشده 325 در 143 پست

    Rep Power
    47
    Array

    هیچکدوم از با هم بودنمون لذت نمیبریم.داره نابودم میکنه

    سلام
    بازم اومدم.دیگه حسابی درمونده شدم.زندگیم شده جهنم برام
    اگه تا الان اون از من خوشش نمیومده منم دیگه حالم از اون و زندگیمون بهم میخوره
    دیگه علنا با رفتاراش بهم ثابت کرده که از من بدش میاد و دوست نداره باهم باشیم
    بیزارم از این زندگی.چیکار کنم؟
    دلم میخاد همین الان که نیست وسایلام و بردارم و برم جایی که دستش نرسه بهم
    میخام بزارم برم
    دیگه خیلی شکستم.خیلی خورد شدم و به روم نیاوردم
    کجا برم؟
    چیکار کنم؟کی تو این تالار میتونه آرومم کنه؟
    حتی به خودکشیم فکر کردم بارها و بارها.اما بخاطر این موجود بی ارزش گناه خودکشی رو به بار گناهام اضافه کنم؟

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 26 آذر 93 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-13
    نوشته ها
    165
    امتیاز
    1,059
    سطح
    17
    Points: 1,059, Level: 17
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    131

    تشکرشده 275 در 125 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خانم ، باز چی شده ؟ آخرین بارکه نوشته بودید امیدوار شده بودم که داره اوضاع بهتر میشه ...

  3. 2 کاربر از پست مفید alireza35 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 19 بهمن 92), شارلوت (جمعه 18 بهمن 92)

  4. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 اردیبهشت 99 [ 12:38]
    تاریخ عضویت
    1391-4-13
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    11,898
    سطح
    71
    Points: 11,898, Level: 71
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 152
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    387

    تشکرشده 325 در 143 پست

    Rep Power
    47
    Array
    سلام
    ظاهرا قرار نیست چیزی بهتر بشه
    هرروز داره رو به ویرانیمیره
    دیگه واقعا بریدم از این زندگی
    حال ازش بهم میخوره
    حتی ذره ای هم دوسش ندارم
    همه چیش رو اعصابمه
    بنظرم همون دفعه قبل باید میرفتم دنبال طلاق.چه سودی داره این زندگی
    یک هفته هست که غیر از سلام و خداحافظ هیچ حرفی نزده
    یکبار به سمتم نیومده
    هیچوقت منو نیازام و خاسته هام مهم نبودیم براش الانم بدتر از همیشه شده

  5. کاربر روبرو از پست مفید شارلوت تشکرکرده است .

    alireza35 (جمعه 18 بهمن 92)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 26 آذر 93 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-13
    نوشته ها
    165
    امتیاز
    1,059
    سطح
    17
    Points: 1,059, Level: 17
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    131

    تشکرشده 275 در 125 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خانم اعتقاد من این هست که " زندگی میتونه یک طرفه هم جریان داشته باشه " اما اگر هر دو طرف نخواهند و دوست نداشته باشن ، تمومه .

    اینکه ایوشون سرد شدن و هستند که خوب دلیلش تقریبا مشخصه اما در مورد شما ، خانم این سوال رو قبلا هم یک بار پرسیده بودم ، خانم آیا در ذهن شما غیر از ایشون چیز دیگه ای هم هست ؟ خواهش میکنم راحت باشید . چون افکار ضمینه ساز همه چیز هستند ، شما رو سرد میکنند از اینکه دوباره بسازید تلاش کنید تمرکز شما رو روی زندگی فعلیون کم میکنه .

  7. 2 کاربر از پست مفید alireza35 تشکرکرده اند .

    کاغذ بی خط (شنبه 19 بهمن 92), شارلوت (جمعه 18 بهمن 92)

  8. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 اردیبهشت 99 [ 12:38]
    تاریخ عضویت
    1391-4-13
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    11,898
    سطح
    71
    Points: 11,898, Level: 71
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 152
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    387

    تشکرشده 325 در 143 پست

    Rep Power
    47
    Array
    تمام دغدغه من فقط زندگیمه و به هیچ چیز یا شخص دیگه ای اجازه نمیدم وارد فکرم بشه حتی
    تمام تلاشمو دارم میکنم که باری از روی دوشش بردارم
    شبانه روزی دارم برنامه ریزی میکنم که چکار کنم تا درامدی کسب کنم تا اون کمتر غصه بی پولی رو بخوره و یه کارایی هم کردم در این زمینه که خب بد هم نبوده
    بنظرشما چرا اینقدر سرده؟
    منکه خیلی باب میلش رفتار میکنم

    - - - Updated - - -

    رفتارای خوده همسرم منو سرد میکنه
    اینقدر حساس شدم که حتی روی غذا خوردن و حرف زدن و نشستنش اینقدر حرص میخورم و همش بخودم میگم شارلوت خاک بر سرت با ابن انتخابت.اینکه اصلا به تو نمیخوره
    اصلا یه کارایی میکنه که انگار بویی از تربیت و فرهنگ نبرده
    قبلا اینطوری نبود و خانوادشم اینطوری نیستن
    احساس میکنم بخاطر لج با من اینطوری میکنه تا خستم کنه

  9. 3 کاربر از پست مفید شارلوت تشکرکرده اند .

    alireza35 (جمعه 18 بهمن 92), کاغذ بی خط (شنبه 19 بهمن 92), عطریاس (سه شنبه 31 مرداد 96)

  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 26 آذر 93 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-13
    نوشته ها
    165
    امتیاز
    1,059
    سطح
    17
    Points: 1,059, Level: 17
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    131

    تشکرشده 275 در 125 پست

    Rep Power
    0
    Array
    این خوبه که شما کار کنید ، اما وظیفه اصلی شما این نیست . ممکنه و احتمال داره که این کار کردن یک جور حس طلب کاری در شما ایجاد کنه ، که انگار شما دارید وظایف ایشون رو انجام میدید و به صورت ناخودآگاه از دست ایشون دلخور بشید . که شما این افکاررو باید از خودتون دور کنید . در مورد سردی ایشون ، احتمالا به کسی دیگه یا فکر میکنه یا ارتباط داره اولین نشونه هم رفتار جنسی هست . من این فکر روقبول ندارم که گرفتای کاری در رابطه عاطفی زن و شوهر تاثیرداره ، هر چیزی فقط به جنس خودش اثر میکنه .

  11. 2 کاربر از پست مفید alireza35 تشکرکرده اند .

    toojih (چهارشنبه 30 بهمن 92), شارلوت (جمعه 18 بهمن 92)

  12. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 اردیبهشت 99 [ 12:38]
    تاریخ عضویت
    1391-4-13
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    11,898
    سطح
    71
    Points: 11,898, Level: 71
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 152
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    387

    تشکرشده 325 در 143 پست

    Rep Power
    47
    Array
    الان که میگه سرما خوردم و حوصله ندارم
    اما فقط واسه من حوصله نداره.امروز صبح منوگذاشت ورفت با خاهرش اینا برف بازی.حتی یک تعارف هم نزد بمن که بیا.در حالیکه من چند روزه بهش میگم بیابریم برف بازی و اون با داد و بیداد میگه مگه نمیبینی مریضم(مریضم نیستا فقط اعصابش خورده)دیشب دیگه بهش گفتم منکه میدونم چون چندوقته بخاطر سرما و برف نتونستی سرکار بری اینطوری پاچه میگیری.نیازات برطرف نشده.شنبه که بری سرکار خوب میشی(منظورم ارتباطش با همون دختره بی شرف بود)که اونم منظورمو فهمید اما فقط گفت چرت نگو و خابید
    بیزارم ازش
    همیشه باید استرس داشته باشم که خیانت نکنه یا معتاد نباشه
    لحظه ای آرامش ندارم
    یه کار خوب واسم پیدا شده یه شهر دیگه.دلم میخاد بزارمش و برم اونجا تا اینم هرطور میخاد زندگی کنه و منم واسه خودم زندگی کنم اما نمیزاره برم.میگه اگه بخای بری هم من اول یه کار اونجا پیدا میکنم که با هم بریم اما من نمیخام باهاش باشم

  13. کاربر روبرو از پست مفید شارلوت تشکرکرده است .

    alireza35 (جمعه 18 بهمن 92)

  14. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 26 آذر 93 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-13
    نوشته ها
    165
    امتیاز
    1,059
    سطح
    17
    Points: 1,059, Level: 17
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    131

    تشکرشده 275 در 125 پست

    Rep Power
    0
    Array
    در مورد برف بازی کار جالبی انجام نداده اما رابطه شما یک جور مثل دوست پسر و دختر داره مشه از زن و شوهری فاصله گرفتید .
    خانم شما چطوری ایشون رو انتخاب کردید ؟

  15. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 اردیبهشت 99 [ 12:38]
    تاریخ عضویت
    1391-4-13
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    11,898
    سطح
    71
    Points: 11,898, Level: 71
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 152
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    387

    تشکرشده 325 در 143 پست

    Rep Power
    47
    Array
    سر لجبازی انتخابش کردم و احتمالش رو هم میدادم که زندگیم زیاد باب میلم نباشه اما فکر میکردم اون اونقدر منو دوست داره که زندگی خوبی بسازه اما حالا میبینم اونم مثل منه و علاقه ای به زندگیمون نداره

  16. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 26 آذر 93 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-13
    نوشته ها
    165
    امتیاز
    1,059
    سطح
    17
    Points: 1,059, Level: 17
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    131

    تشکرشده 275 در 125 پست

    Rep Power
    0
    Array
    یعنی چی سر لجبازی ؟ مگه ادم عمر و زندگیش رو قمار میکنه ؟؟ شما خانم شارلوت برداشت من از شما تا اینجا این هست که شما خانم منطقی هستید .... اما این نوع تصمیم گیری ازدواج شما رو چطوری باید توجیه کرد ؟

  17. 2 کاربر از پست مفید alireza35 تشکرکرده اند .

    کاغذ بی خط (شنبه 19 بهمن 92), شارلوت (جمعه 18 بهمن 92)


 
صفحه 1 از 6 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:43 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.