به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 18 مهر 93 [ 17:39]
    تاریخ عضویت
    1392-11-15
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    264
    سطح
    5
    Points: 264, Level: 5
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 5 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Icon88888 با بهانه گیری شوهرم در مورد خانواده ام چیکار کنم؟


    سلام الان نزدیک 4 ساله که ازدواج کردیم و یه دختر 2 ساله داریم اما مشکل شوهرم با خانواده ام تمومی نداره.شوهرم هم خیلی عصبی هم خیلی مهربون واحساسی.توی زندگیم چند تا مشکل دارم یکی اینکه شوهرم خیلی به مادرش وابسته اس واگه یه روز مادرش رو نبینه ارامش نداره .اما با اینکه خودش اینقد به مادرش نزدیکه میخواد من رو از خانواده ام دور کنه احساس میکنم به خانواده ام حسادت میکنه.از همه ی کاراشون ایراد میگیره مثلا میگه پدر ومادرت برای خواهرت همه کار میکنن اما تو رو زیاد دوست ندارن منتظره کاری کنن یا حرفی بزنن تا به من ثابت کنه که مثلا خواهرم رو بیشتر دوست دارن. نمیدونم چیکار کنم که این اخلاقش و عوض کنه؟ ده مدت مثل خودش بودم و زیاد با فامیلش رابطه نداشتم نه اینکه خونشون نرم ولی باهاشون سرد برخورد میکردم که بفهمه چقد برام سخته این رفتارش اما نتیجه عکس داد وبیشتر لج کرد با خانواده ام. اما الان به مادرش خیلی احترام میذارم ورابطم رو باهاش خوب کردم شوهرم هم خیلی با خانواده ام بهتر شده اما همیشه دنبال ایراد گرفتن از اوناس.به منم میگه تو تو هر شرایطی حق و به خانواده ات میدی دیگه خسته شدم واقعا دیگه نمیدونم چیکار کنم؟

  2. 2 کاربر از پست مفید ساحر تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 15 بهمن 92), الهام20 (سه شنبه 15 بهمن 92)

  3. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو

    اولا خوش اومدین به تالار همدردی

    دومندش یه لطفی کن سن و شغل و طریقه آشنایی و مواردی که لازمه دوستان بدونن تا بتونن بهتر کمکتون کنن

    اینو بخون :

    به منم میگه تو تو هر شرایطی حق و به خانواده ات میدی

    من فکر میکنم مشکل شما تیو این جملست شوهرت نیاز به تایید داره از طرف شما نیاز به پشتیبانی داره داره بنده خدا فریاد میزنه که میخواد اولویت اولش توی زندگیتون ایشون باشه.شما سعی کن به این خواستشون بیشتر توجه کنین

    یه مورد دیگه هم اینه که سعی کن مسائلی که تیو خونتون میگذره رو کمتر به شوهرتون اطلاع بدین.
    وقتی با شوهرتون مخصوصا میرین خونه خودتون سعی کن بهش توجه نشون بدی و ازش دفاع کنی هواشو داشته باش بقول معروف ولی دیدی کاری انجام داد غلطه جلوی دیگران نه وقتی رفتین خونه دیدی محیط آرومه بهش بگو من احساس خوبی نداشتم اونکارو انجام دادین و ازت توقع داشتم پخته تر برخورد کنی یا بزاری یه روز که آرومترین باهم بگی که خیلی بهتره

    اینم یه گل زیبا تقدیم به شما بخاطر رفتار خوبتون


    اما الان به مادرش خیلی احترام میذارم ورابطم رو باهاش خوب کردم شوهرم هم خیلی با خانواده ام بهتر شده



  4. کاربر روبرو از پست مفید khaleghezey تشکرکرده است .

    ساحر (سه شنبه 15 بهمن 92)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 18 مهر 93 [ 17:39]
    تاریخ عضویت
    1392-11-15
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    264
    سطح
    5
    Points: 264, Level: 5
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 5 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از لطفتون من 22 ساله خانه دار وشوهرم 28 سال شغل ازاد..شوهرم توی جشن عروسی من ودیده بود بعد از اون چند جلسه اومدن برای اشنایی. چون تغریبا با معیار های من جور بود قبول کردم وبعد از 7 ماه عروسی کردیم .

  6. کاربر روبرو از پست مفید ساحر تشکرکرده است .

    khaleghezey (سه شنبه 15 بهمن 92)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 فروردین 02 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-11-15
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    8,905
    سطح
    63
    Points: 8,905, Level: 63
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 145
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 124 در 65 پست

    Rep Power
    26
    Array
    شاید دچار کمبود محبت از طرف شما شده که به مادرش پناه برده و فکر میکنه شما خانوادتونو بیشتر دوست دارین...به نظر من بجای اینکه به مادرش توجه کنید به خودش توجه کنید

  8. کاربر روبرو از پست مفید tommy تشکرکرده است .

    ساحر (سه شنبه 15 بهمن 92)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 18 مهر 93 [ 17:39]
    تاریخ عضویت
    1392-11-15
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    264
    سطح
    5
    Points: 264, Level: 5
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 5 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من همیشه خیلی باهاش مهربونم.اما بلد نیستم چجوری وقتی از خانواده ام بد میگه یا ایراد میگیره باهاش همدلی کنم یا اینکه تاییدش کنم؟ لطفا کمکم کنید

  10. کاربر روبرو از پست مفید ساحر تشکرکرده است .

    khaleghezey (سه شنبه 15 بهمن 92)

  11. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود دگربار

    تایید نکنیناصلا فقط به حرفاش گوش بدین همین شوهرتون دوس داره به حرفاش گوش بدین

    به خانوادتون بگین یکمقدار حواسشون رو بیشتر جمع کنن یکم مثلاب گو علی بازارش خوب نیست حساس شده به این بهونه بگو یکمقدار بیشتر بهش توجه کنن حرفای خونتون پیشش نزنی مخصوصا آبجیت رو.

    باز میگم اصلا تاییدش نکن فقط گوش بده به حرفاش نوازشش کن بوسش کن بغلش کن ازش تعریف کن بگو واسه چی انتخابش کردی مرد زندگیته تکیه گاهتو از این حرفا یه لحظه وایسا ببینم میتونم لینک همدردی رو پیدا کنم

    مهارت های خوب گوش دادن رو بخون نکته برداری از روشون کن

    http://www.hamdardi.net/thread-3525.html

    http://www.hamdardi.net/thread-505.html

    http://www.hamdardi.net/OLD/thread-4072.html

    http://www.hamdardi.net/OLD/thread-12094.html

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 آذر 93 [ 09:24]
    تاریخ عضویت
    1392-10-25
    نوشته ها
    44
    امتیاز
    806
    سطح
    15
    Points: 806, Level: 15
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class500 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 82 در 34 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم مشکلی که شما مطرح کردی خیلی از خانواده ها درگیرش هستن...چند تا پیشنهاد دارم برات:
    1-زمانی که داره از خانوادت بد میگه فقط به حرفاش گوش کن و جبهه گیری نکن
    2-بعد از اتمام حرفاش شروع نکن باهاش به صحبت کردن..یکمی(نه خیلی زیاد) خودتو ناراحت نشون بده اما تلافی و لجبازی نکن
    3-سر یه فرصت مناسب که خیلی آروم بود مثلا برین تو اتاق خوابتون یا جایی که بیشتر با هم راحتین خیلی راحت و با یکم نوازش بهش بگو که دوست دارین باهاش حرف بزنین
    4-تو صحبتهات اصلا از خانوادش بدی نگو و فقط به آرومی بگو من خودم میدونم همه آدم ها ایراداتی دارند ولی دوست ندارم تو که همسر من هستی این ایرادات رو به روی من بیاری..من کاملا متوجه این مسائل هستم و اگر ببینم جایی با تو برخورد اشتباه میکنن همیشه ازت حمایت کردم و میکنم و دوست دارم تو هم این حمایت رو از من انجام بدی
    باید یه مدت با صبر این کارو انجام بدی..رفته رفته خودش بهتر میشه و شما هم اروم تر

  13. 2 کاربر از پست مفید ayine تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 15 بهمن 92), ساحر (چهارشنبه 16 بهمن 92)

  14. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 فروردین 02 [ 20:48]
    تاریخ عضویت
    1392-11-15
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    8,905
    سطح
    63
    Points: 8,905, Level: 63
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 145
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 124 در 65 پست

    Rep Power
    26
    Array
    به نظر من وقتی از خواندت بد میگه جبه نگیر ...گاهی وقتا باهاش همراه شو...مثلا وقتی میگه خواهرت فلان کارو کرد من اصلا خوشم نیومد بگو راس میگیا منم خوشم نیومد از کارش...اینجوری مطمئن میشه که تو طرف اونی...بعدش به تدریج دیگه بدگویی نمیکنه...تو فقط همیشه پشت شوهرت باش

  15. کاربر روبرو از پست مفید tommy تشکرکرده است .

    ساحر (سه شنبه 29 بهمن 92)

  16. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 18 مهر 93 [ 17:39]
    تاریخ عضویت
    1392-11-15
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    264
    سطح
    5
    Points: 264, Level: 5
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 5 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از راهنمایی همه دوستانمدتی به اینجا نیومدم چون احساس کردم اخلاق شوهرم کمی تغییر کرده با تغییر رفتاری که خودم داشتم. اگه از خانوادهام ایراد میگرفت جبهه گیری نکردم سعی کردم تا جایی که میتونم باهاش همدلی کنم.....اما دیشب درباره عروسی خواهرم با هم بحث کردیم اخه میگفت من روز قبلش فقط میام منم بهش گفتم بدون اون نمیتونم برم یعنی دوست دارم از چند روز قبل اونجا باشیم چون تو شهر دیگه زندگی میکنیم . اما دلیلش برای نیومدن کارش .وضعیت مالی نه چندان خوب و راه دور.به من میگه تو باید به فکر زندگی خودت باشی.

    - - - Updated - - -

    میدونم که این مدت واقعا این مدت فشار زیادی روش هست اما اونم باید من رو درک کنه البته وقتی دید من ناراحتم گفت 3.4 روز قبل میریم که تو هم راضی باشی خانوم.اما من بهش گفتم دوست دارم زودتر برم . اونم گفت تو اصلا درک نداری.احساس میکنم اگه بخواد میتونه زودتر بیاد اخه ده هفته قبلش میخوان جهیزیه رو ببرن اما اون میگه ما برای بردن جهیزیه نمیریم.....من باید چیکار کنم؟ همدلی که نخواد برای من نتیجه ای نداشته باشه چه فایده ای داره. برای عروسی خواهرم هم داره بهم زور میگه کمکم کنید خواهش میکنم اگه نرم چی؟

    - - - Updated - - -

    خواهش میکنم کمکم کنید

  17. #10
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    حیف نیست زندگی ای را که خودت می گی با برخورد و رفتار درست، آرومش کردی، دوباره داری طوفانیش می کنی؟
    اگر فاصله دو شهر زیاده و هزینه سفر هم در توان همسرت نیست، چرا اینقدر اصرار می کنی؟

    من درست نفهیمدم گفتی ده هفته قبل جهیزیه می برن و من برم و ...
    اما می دونم حرفتون خیلی منطقی نیست که از شوهرت می خوای بیشتر از 4-3 روز کار و زندگیش را ول کنه برای عروسی خواهر شما بیاد.
    مگه 4 روز قبل از عروسی چه خبره که همسر شما هم بیاد اونجا بشینه منتظر عروسی؟

    همسرت حتی موافقت کرده که شما زودتر بری و خودش بعدا بیاد. باز هم مخالفی.
    از یک ماه قبل زندگیش را تعطیل کنه با شما بیاد بشینه خونه مامانت اینا خوبه؟ فکر کردی که همین عروسی چقدر برای شما مخارج داره؟ از لباس و ... تا کادو؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  18. 3 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (سه شنبه 29 بهمن 92), she (سه شنبه 29 بهمن 92), ساحر (سه شنبه 29 بهمن 92)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:12 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.