به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 27 فروردین 93 [ 20:43]
    تاریخ عضویت
    1392-11-07
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    185
    سطح
    3
    Points: 185, Level: 3
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0
    تشکرشده 2 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    آشتی کردن بعد از طلاق و سوسه های جاریم

    سلام بچه ها من تازه عضو این انجمن شدم
    ازتون میخوام یاریم کنید
    من دو سال بیش از همسرم جدا شدم
    دلیل جداییم این بود ک شوهرم با دختر رابطه داشت .شوهرم پسر دومه .برادر بزرگترش ازدواج نکرده بود یه دوست دختر (سارا)داشت که مدام خونه خانواده شوهرم بود.
    این دختره(سارا) اوایل زندگیم سر آشتی دادن منو همسرم وارد خونم شد.اما کم کم شروع کرد ب گفتن حرفا در مورد شوهرمو خانوادش
    دیگه سرتونو ب درد نیارم کم کم اختلاف ما بیشتر شد و من رفتم خونه مامانم اینا و دو سال طول کشید جدا شدیم
    شوهرم طلاق نمیداد من ی طرفه جدا شدم
    تو این مدت دوست دختر برادر شوهرم(سارا-الان زنش شده-ازدواج کردن) با زن پسر عموم با دوست دختر سابق شوهرم حسابی جور شدن حتی مسافرت رفتن
    دیگه شوهرم از اون جدا شد فقط 6 ماه باهاش بود-
    چند ماه پیش شوهرم ب دستو پا افتاد و گفت هرجور تعهدی بخای میدم فقط برگرد
    و قرار شد برگردم
    اما الان توی جمع اونا واسه من قیافه میگیرن و رفتارای زشت انجام میدن
    مادر شوهرمم مدام با اوناستو همش واسه خودشون مهمونی میدن
    کلا نمیدونم رفتارم چجوری باشه باهاشون
    با توجه به اینکه اون با دختری که زیر پای شوهرم نشسته بود دوست بود و یه طرفه قضایا اون بود

    در ضمن اونا از من کوچیکترن
    3 سال
    (یه چیز دیگه اینکه الان برادر شوهرم از ی دختری خوشش اومده و میخاد بگیردش-میشه هووی جاریم(همون دوست دخترش-سارا) بنظرتون چه رفتاری با اون داشته باشم؟)
    کمکم کنید
    ویرایش توسط par.b : شنبه 12 بهمن 92 در ساعت 23:59

  2. #2
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    شما می خواین با همسر سابقتون ازدواج کنید یا ازدواج کردید؟

    این خانواده ای که دارید توصیف می کنید، کمی احتیاط در وصلت باهاشون لازمه !!

    من یه خورده در تعداد آدمها و روابطی که تعریف کردی گم شدم.
    برادر شوهرت می خواد زن دوم بگیره؟ همه شون یکی دوتا دوست دختر و همسر و ... همزمان دارند؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  3. 6 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (یکشنبه 13 بهمن 92), khaleghezey (یکشنبه 13 بهمن 92), گل آرا (یکشنبه 13 بهمن 92), بی نهایت (یکشنبه 13 بهمن 92), دختر بیخیال (یکشنبه 13 بهمن 92), شمیم الزهرا (یکشنبه 13 بهمن 92)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 27 فروردین 93 [ 20:43]
    تاریخ عضویت
    1392-11-07
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    185
    سطح
    3
    Points: 185, Level: 3
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0
    تشکرشده 2 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    سلام شیدا جون
    شوهرم در اصل پسر عممه
    سه تا برادرن . شوهرم پسر دومه
    برادر شوهر بزرگم ی دوست دختر داشت ک فقط تریپ دوستی بودن اما دختره ک اسمش ساراس با هزار فوت و فن خودشو قالب کرد
    برادر شوهرم بخاطر دلسوزی باهاش ازدواج کرد اما الان پشیمونه
    این سارا ی دوست داشت ک دوست خودشو فرستاده بود سمت شوهر من
    ک بعد پای خودشو کشید کنار
    الان هیچ کس باور نمیکنه کار اون بوده
    الانم ک شده جاریم حسابی خودشو تو دل عمم جا کرده
    ولی شوهرم سرش ب سنگ خورده
    امتحانشو پس داده

  5. #4
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    شما الان مجدد ازدواج کردید؟

    اگر بله، که به فکر زندگی خودت و رابطه ات با همسرت باش.
    رفت و آمدهای غیرمتعارف و رفیق بازیها و مسافرتهای مجردی و ... را کلا بذار کنار.
    کاری هم نداشته باش کی با کی کجا می ره یا ...

    بچسب به زندگی خودت و تقویت رابطه ات با همسرت.
    اونجا هم در حد یک مهمونی می ری دو ساعت هستی برمی گردی خونه. زیاد جدی نگیرشون.
    مگه هفته ای چند ساعت با اونها میگذرونی؟ رابطه ات را کم کن. محترمانه و رسمی.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  6. 5 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    kamr (یکشنبه 13 بهمن 92), khaleghezey (یکشنبه 13 بهمن 92), sanjab (یکشنبه 13 بهمن 92), shabnam z (یکشنبه 13 بهمن 92), بی نهایت (یکشنبه 13 بهمن 92)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 27 فروردین 93 [ 20:43]
    تاریخ عضویت
    1392-11-07
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    185
    سطح
    3
    Points: 185, Level: 3
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0
    تشکرشده 2 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    نه هفته دیگه عقد میکنیم
    البته حق طلاق و خیلی حقای دیگه با منه...
    اصلا رفت و آمد نداریم اما بخاطر رفتاراش اصن خونه مادرشوهرم (که همون عممه) نمیرم .
    نمیتونم ببخمش اما بخاطر خدا رفتارمو کنترل میکنم
    ولی میدونم اینکه برادر شوهرم میخاد اینکارو بکنه چوب خداست واسش
    اما شیدا جون سارا(جاریم) از من 3 سال کوچیکترهُ و اول من عروس اون خانواده بودم اما چون جدایی افتادو اون اومد تو خانواده خودشو بزرگو همه کاره میگیره
    دلم میخاد بهش بفهمونم .. امااا......
    واقعا خودم نمیدونم چه کاری بهتره....

  8. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط par.b نمایش پست ها
    نه هفته دیگه عقد میکنیم
    البته حق طلاق و خیلی حقای دیگه با منه...
    اصلا رفت و آمد نداریم اما بخاطر رفتاراش اصن خونه مادرشوهرم (که همون عممه) نمیرم .
    نمیتونم ببخمش اما بخاطر خدا رفتارمو کنترل میکنم
    ولی میدونم اینکه برادر شوهرم میخاد اینکارو بکنه چوب خداست واسش
    اما شیدا جون سارا(جاریم) از من 3 سال کوچیکترهُ و اول من عروس اون خانواده بودم اما چون جدایی افتادو اون اومد تو خانواده خودشو بزرگو همه کاره میگیره
    دلم میخاد بهش بفهمونم .. امااا......
    واقعا خودم نمیدونم چه کاری بهتره....
    درود بانو
    خوب این چه کاریه واسه خودت دردسر میخری بچسب به زندگیت به شوهرت.خیلی وقت داری و حوصله داری اینارو بزار واسه شووووهرت هرچی انرژی داری خرج شوووهرت کن.
    فکر کنم دیگه زاید حساس شدی هرکسی زندگی خودش رو داره شما میری خونه مادر شوووهرت مثل خانوما میشینی تموم شد مهمونی برمیگردی خونه خودتون اولویت اولت زندگی خودت و شوهرت باشه واقعا بشین دودوتا چهارتا کن ببین ارزشش رو داره اعصابت رو خورد کنی فکرت رو مشغولش کنی من میگم نه شما رو نمیدونم

    روز خوش بانو

  9. 4 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    kamr (یکشنبه 13 بهمن 92), sanjab (یکشنبه 13 بهمن 92), ارغوانی (یکشنبه 20 بهمن 92), بی نهایت (یکشنبه 13 بهمن 92)

  10. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 فروردین 94 [ 07:23]
    تاریخ عضویت
    1391-7-09
    نوشته ها
    97
    امتیاز
    2,647
    سطح
    31
    Points: 2,647, Level: 31
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    74

    تشکرشده 74 در 46 پست

    Rep Power
    0
    Array
    باارزوی توفیق واشتی مصمم تون!!
    خانم محترم!!چراازاین که حق طلاق باتو شده خوشحالی؟؟مگه اوندفعه که شما برطلاق اصرار داشته وگرفته اید هنوز پشیمان نیستید؟اگه این حق دادنی بود که اسلام اینگونه تعیین میکرد!!چون زنان سریع وعجولانه تصمیم میگیرند واحساساتی هستند بنابرین نباید قفل یه زندگی را دست اونها سپرد چون زودداغ میکنن وزود اروم میشن بعد پشیمون میشن!!حالا بگذریم برو اشتی کن وکاری به کارمردم نداشته باش حالا اون عروس خودشو هرکاره خونه کرده که چی؟توی این زمونه همه از مسولیت فرار میکنن وتوبفکر حمکرانی هستی!!!؟برو بشوهرت بچسب دوستش داشته باش ومطیع امرشوهرت باش وروزی هم دورکعت نمازشکر بجابیاور که خداوند این زندگیتون را باز بهبود بخشید.کاری به کارکسی نداشته باش.ازاول هم به فکرطلاق نباش.

  11. کاربر روبرو از پست مفید bkaf38 تشکرکرده است .

    kamr (یکشنبه 13 بهمن 92)

  12. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 مهر 93 [ 00:49]
    تاریخ عضویت
    1391-8-22
    نوشته ها
    603
    امتیاز
    2,846
    سطح
    32
    Points: 2,846, Level: 32
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    884

    تشکرشده 793 در 374 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    72
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط par.b نمایش پست ها
    این دختره(سارا) اوایل زندگیم سر آشتی دادن منو همسرم وارد خونم شد.اما کم کم شروع کرد ب گفتن حرفا در مورد شوهرمو خانوادش
    دیگه سرتونو ب درد نیارم کم کم اختلاف ما بیشتر شد و من رفتم خونه مامانم اینا و دو سال طول کشید جدا شدیم
    سلام دوست عزز منم با دوستان موافقم به جای اینکه انرژیتو صرف ثابت کردن چیزی به جاری کنی صرف شوهرت کن تا نکنه ازش دوباره غافل

    بشی و پشیمونی دوباره پیش بیاد. خودت میگی برادرشوهرم میخواد هوو بیاره سرش. پس اگه

    اینطوری بشه اون به حد کافی چوب گناهاشو میخوره پس دیگه تو واسه خنک کردن دلت بدترش

    نکن. راستی تو خودت گفتی این سارا خانم قبل اینکه عروس این خونه بشه نشست زیر پات و

    از شوهرت و خانواده اش بد گفت اگر اینطوریه تو خودت هم تو جداییت مقصر بودی . چون به جای

    دفاع از همسرت و خانواده اش به حرفای یه دختر غریبه گوش دادی

  13. کاربر روبرو از پست مفید kamr تشکرکرده است .

    khaleghezey (یکشنبه 13 بهمن 92)

  14. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    این خانواده ای که شما تعریف کردین، بهتره بیشتر از اینا مراقب باشین، اول کاملا مطمعن بشین شوهرتون دیگه دنبال دوست دختر نمیرن و دور تمام کارای گذشتشون واقعا خط کشیدن بعدا ازدواج کنین.
    یادتون نره شاید تا الان فشارهای روحی و تنایی باعث پشیمونیشون شده و اینو در نظر بگیرین بعد از مدتی که این فشارها کم شد دوباره برگردن طرف همون کارهای قبلیشون.
    حتما قبل از ازدواج مجدد پیش مشاور مجرب برین.

  15. 2 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 14 بهمن 92), شیدا. (یکشنبه 13 بهمن 92)

  16. #10
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    پر.ب عزیز

    این لینک را هم بخون

    ازدواج دوباره با همسر سابق
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  17. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    khaleghezey (دوشنبه 14 بهمن 92)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: دوشنبه 09 بهمن 96, 14:47
  2. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 11 آبان 93, 00:32
  3. سوسک
    توسط SayyedAhmadHosayni در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: شنبه 15 آبان 89, 21:14
  4. مکالمه يه سوسک غمگين با خدا
    توسط بالهای صداقت در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: شنبه 08 آبان 89, 14:27
  5. سوسک
    توسط بالهای صداقت در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: شنبه 30 آبان 88, 07:22

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:14 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.