به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 25
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 دی 94 [ 02:04]
    تاریخ عضویت
    1392-10-14
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    1,693
    سطح
    23
    Points: 1,693, Level: 23
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 11 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    پارادکس احساساتم نسبت به ازدواج

    سلام دوستان
    پسری هستم 29ساله کارمندم و تا جایی که بتونم به اخلاقیات پابندم تو دوران دانشگاه به خانمی علاقمند شدم دختر با حیا و باوقاری بود ولی چون شرایطشو نداشتم تا ترم هفتم بهش نگفتم. احساس میکردم اونم به من علاقه داره خیلی وقتا به همدیگه زل میزدیم و چشمام به چشاش قفل میشد تا اینکه از طریق خواهرم موضوع رو مطرح کردم ولی گفته بود که اخرای ترم ششم نامزد کرده
    به خواهرم گفته بود که به من علاقه ای نداشته ولی گلایه کرده بود که چرا زودتر بهش نگفتم . خلاصه تا یکسال بعد از تموم شدن دانشگاه همه وجودم پر شده بود از خشم تقریبا داشتم دیونه میشدم با خودم حرف میزدم بدون دلیل بعضی وقتا داد میزدم و اگه چیزی تو دستم بود پرتش میکردم گوشه گیر شده بودم بعضی شبا گریه میکردم . الان با وجود اینکه به ازدواج نیاز دارم اما به هیچ دختری علاقه ندارم با وجود اینکه میدونم ممکنه دخترای زیادی باشن که از اون بهترهم باشن . هنوز علامت سوالای زیادی تو ذهنمه . برام خیلی مهمه که بدونم به من علاقه داشته یا نه بعضی وقتا دزدکی بهم زل میزد و وقتی متوجه میشدم سرشو مینداخت پایین . بعد دانشگاه دیگه ازش خبر ندارم . دیگه میترسم به احساساتم اعتماد کنم . با وجود همه این حرفا نیاز به ازدواج دارم

  2. 3 کاربر از پست مفید omidvar01 تشکرکرده اند .

    capitan (شنبه 03 اسفند 92), earth (جمعه 11 بهمن 92), فرشته اردیبهشت (جمعه 11 بهمن 92)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 مهر 02 [ 20:03]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,190
    سطح
    100
    Points: 39,190, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,236

    تشکرشده 6,880 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    سلام اقای امیدوار

    میدونم اگه این اتفاق برا منم میافتاد چقدر حرص میخوردم

    اما کار درست اینه که قضیه رو عاقلانه بررسی کنید

    اون خانوم چند سال پیش ازدواج کرده و الان احتمالا بچه هم داره و شما تو سن 29 سالگی داری به خاطره هات فک میکنی

    واقعا تو گذشته سیر کردن انرزی ادم رو تحلیل میبره و عقب میمونی میبینی ساعت ها داری تو خیالت گذشته رو مرور میکنی بازسازی میکنی بعضی جاهاشو اهسته میبینی به حالت

    فیلم هندی بعضی جاهاشو تکرار میکنی در حالی که طرفت داره با همسرش خوش میگذرونه

    ادما یه ویزگی دارن اونم اینه که وقتی کسی رو دوست دارن دورادور احساس میکنن اونم عاشقشونه احتمال 50 50 بذار که ایشون اصلا علاقه ای به شما نداشته و یه ثانیه هم بهت فکر

    نکرده همون طور که خودش هم گفته بازم زندگیتو اینطوری عقب مینداختی

    منم یه دخترم اگه کسی رو دوست داشته باشم و احتمال بدم اونم منو میخاد اگه مورد ازدواج جدی پیش بیاد حتما به گوشش میرسونم که دارم ازدواج میکنم

    پس اگه دوستون داشت حتما میفهموند که داره ازدواج میکنه ازون گذشته حتما همسرشو دوست داشته که بله داده و رفته ...

    حالا فرض رو میذاریم به این که اونم شما رو میخاسته حالا که چی ؟ اون ازدواج کرده و شما بیشتر ازین باید عذاب وجدان داشته باشید که به نگاهاش فکر کنید چون اون شوهر داره تا اینکه

    ازین ناراحت باشین که چرا زودتر اقدام نکردی

    بهر حال عاقل باشین و به صورت جدی برا ازدواج اقدام کنید چون جوونی داره میگذره ولی هنوز دیر نشده

    مطمان باش اگه واقعا بخای عاشق شی و کسی رو دوست باشی حتما همسری پیدا میکنی که عاشقش خواهی شد و حرص خواهی خورد که چرا خودم رو با اون فکرها عذاب میدادم در

    حالی که میتونستم اینقدر خوشبخت شم...

    موفق باشی
    صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را

  4. 4 کاربر از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده اند .

    capitan (شنبه 03 اسفند 92), fariba s (سه شنبه 20 اسفند 92), مصباح الهدی (جمعه 11 بهمن 92), ستیلا (جمعه 11 بهمن 92)

  5. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    خب منم یدخترم اگه بکی از همکلاسیام بهم زل بزنه واسم علامت سوال میشه چرا شاید فکر کنم اشتباه متوجه شدم گاهی نگاش کنم ببینم نگام میکنه یا نه .
    یا شاید بکی از دوستاش بهش گفته شما گاهی نگاش میکنین اونم گاهی زیر زیرکی نگا میکرده بببینه درسته یا نه.
    اگه دوستتون داشت نامزد نمیکرد که.
    گلایع اشم شاید از این بابته که مثلا یه تعارف بخواهرتون کرده باشه که اگه زودتر میگفتین شاید روتون فکر میکرده یا هرچی. ولی از رو دوست داشتن ک حتما نبوده. شاید با خودش فکر میکردهه شما ممکنه مورد مناسبی میبودین یا اینکه ازدواجش سنتی بوده خب شما دوستش داشتین همرشتش بودین شاید مناسب تر میدونستتون میدونین گاهی دخترا فکر میکنن پسری ک دوستتشون داره از اونس ک سنتی میاد سراغشون بهتره. !!!

    بهرحال الان وقتشه اینچیزا رو فراموش کنین اون الان خوش و خرم داره ندگیشو میکنه شما ایندتونو الکی خراب میکنین. با این فکرا اگه ازدواج هم بکنین مطمعن باشین زیاد موفق نمیشین چون همش میخواین طرفتونو با اون دختر مقایسه بکنین.
    از گجا معلوم همسر خوب و شایسته ای واستون میشد. ؟
    شما فقط یه بعد رفتاریشون تو محیط دانشگاه دیدین هنوز به شناخت کامل نرسیدین. نمیدونین تو محیط خونه در جایگاه همسری چگونه رفتار میکردن.
    شاید بیسری مشکلات و رفتارایی برمیخوردین که الان بجای عاشق دلخسته بودن ازشکن تنفر داشتین و عاصی شده باشین:)))
    بگذشته و چیزی که از دست دادین فکر نکنین بجاش یاد بگیرین و تجربه کسب کنین. همیشه بدونین که هیچوقت دیر نیست.:) پیشنهاد میکننم اول اوشونو از ذهنتون پاک کنین بعدا شروع به ساختن یه زندگی جدید بکنین خیلیه هااا تا این سن بفکرشون بودسن.
    من بیشتر فکر میکنم چون بهشون نرسیدین حسرت میخورین اگه بهشون میرسیدین مدتی میگذرونیدین و میفهمدین اوشونم دوستتون دارن اینقد که الان تو فکرشون هستین نبودین.

    عشقای دست نیافتنی زیاده مگه همین یکی تو دنیا بوده.نگران نباشین چون تا حالا تنا بودین فکر میکنین دیگه عاشق نمیشین.چون تمام این سالهارو بیاد ایشون گذروندین.

  6. 5 کاربر از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده اند .

    capitan (شنبه 03 اسفند 92), fariba s (سه شنبه 20 اسفند 92), فرهنگ 27 (شنبه 03 اسفند 92), مصباح الهدی (جمعه 11 بهمن 92), ستیلا (جمعه 11 بهمن 92)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    سلام آقای امیدوار
    خانم فرشته اردیبهشت نظر خوبی دادن.
    من پیشنهاد می کنم این تاپیک را هم بخونید:
    همین طور فکر می کنم اگر در مورد خود موضوع ازدواج مطالعه کنید و مدتی مقالات این تالار را بخوانید و خواستگاری های مختلف برید ان شاالله این حستان به مرور تعدیل می شود.

  8. 4 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    capitan (شنبه 03 اسفند 92), fariba s (سه شنبه 20 اسفند 92), فرشته اردیبهشت (جمعه 11 بهمن 92), دختر بیخیال (جمعه 11 بهمن 92)

  9. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 09 بهمن 95 [ 23:48]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    محل سکونت
    کره زمین
    نوشته ها
    1,532
    امتیاز
    20,970
    سطح
    91
    Points: 20,970, Level: 91
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    4,584

    تشکرشده 5,213 در 1,375 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    250
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط مصباح الهدی نمایش پست ها
    سلام آقای امیدوار
    خانم فرشته اردیبهشت نظر خوبی دادن.
    من پیشنهاد می کنم این تاپیک را هم بخونید:
    همین طور فکر می کنم اگر در مورد خود موضوع ازدواج مطالعه کنید و مدتی مقالات این تالار را بخوانید و خواستگاری های مختلف برید ان شاالله این حستان به مرور تعدیل می شود.
    اتفاقا الان اومدم این لینک و واستون بذارم .این لینک و مطالعه کنین دیگه فکر کنم همچین احساساتی سراغتون نیاد.
    فکر کنم یکی از مدیران هم نظرات خوبی دادن. حتما بخونینش.
    موضوعشون کاملا شبیه موضوع شماست.

  10. کاربر روبرو از پست مفید دختر بیخیال تشکرکرده است .

    capitan (شنبه 03 اسفند 92)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 دی 94 [ 02:04]
    تاریخ عضویت
    1392-10-14
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    1,693
    سطح
    23
    Points: 1,693, Level: 23
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 11 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دختر بی خیال
    دوست عزیز من هیچ وقت احساس بی عرضگی نکردم و اگه بازم چند سال برگردم به عقب با همون شرایط بازم همین کارو میکنم چون تو اون شرایط سکوت عاقلانه ترین کار بود هر چند از درون داشتم داغون میشدم ولی هیچوقت از سکوت سه چهار سالم پشیمون نیستم اینو گفتم که بدونین انقدر هم که دوستان گفتن احساساتی نیستم فقط ارزو این بود که حرف دلمو بهش بگم و یه خوده بار سنگین ناگفته هام سبک بشه و فکر کنم حق هر انسانی که حداقل حق ابراز عشقشو در یه چارچوب منطقی داشته باشه اما شرایط طوری پیش رفت که از این حق هم محروم شدم

  12. 2 کاربر از پست مفید omidvar01 تشکرکرده اند .

    capitan (شنبه 03 اسفند 92), fariba s (سه شنبه 20 اسفند 92)

  13. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 فروردین 96 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1392-6-10
    نوشته ها
    834
    امتیاز
    8,579
    سطح
    62
    Points: 8,579, Level: 62
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 171
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    785

    تشکرشده 2,768 در 697 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    96
    Array
    فقط اين به ذهنم رسيد حكمت بعضي اتفاق ها زماني براي ما مشخص ميشه كه مدت زيادي از ش فاصله گرفتيم.
    به هر دليلي ايشون قسمت شما نبودن .اين فكر به جز اين كه باعث آزار شما بشه چه ثمره اي داشته؟؟؟
    خدایا حکمت قدمهایی را که برایم برمی داری برمن آشکار کن

    تا درهایی را که به سویم می گشایی ندانسته نبندم

    و درهایی که می بندی به اصرار نگشایم.

    آدم ها در لحظه اي كه قرار دارن بهترين تصميم رو ميگيرن .شما هم بهترين تصميم رو اون زمان داشتيد.
    ویرایش توسط صبوری : جمعه 11 بهمن 92 در ساعت 19:04

  14. 4 کاربر از پست مفید صبوری تشکرکرده اند .

    capitan (شنبه 03 اسفند 92), fariba s (سه شنبه 20 اسفند 92), مصباح الهدی (جمعه 11 بهمن 92), ستیلا (جمعه 11 بهمن 92)

  15. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 دی 94 [ 02:04]
    تاریخ عضویت
    1392-10-14
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    1,693
    سطح
    23
    Points: 1,693, Level: 23
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 11 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دختر بی خیال
    دوست عزیز من هیچ وقت احساس بی عرضگی نکردم و اگه بازم چند سال برگردم به عقب با همون شرایط بازم همین کارو میکنم چون تو اون شرایط سکوت عاقلانه ترین کار بود هر چند از درون داشتم داغون میشدم ولی هیچوقت از سکوت سه چهار سالم پشیمون نیستم اینو گفتم که بدونین انقدر هم که دوستان گفتن احساساتی نیستم فقط ارزو این بود که حرف دلمو بهش بگم و یه خوده بار سنگین ناگفته هام سبک بشه و فکر کنم حق هر انسانی که حداقل حق ابراز عشقشو در یه چارچوب منطقی داشته باشه اما شرایط طوری پیش رفت که از این حق هم محروم شدم

    - - - Updated - - -

    دختر بی خیال
    دوست عزیز من هیچ وقت احساس بی عرضگی نکردم و اگه بازم چند سال برگردم به عقب با همون شرایط بازم همین کارو میکنم چون تو اون شرایط سکوت عاقلانه ترین کار بود هر چند از درون داشتم داغون میشدم ولی هیچوقت از سکوت سه چهار سالم پشیمون نیستم اینو گفتم که بدونین انقدر هم که دوستان گفتن احساساتی نیستم فقط ارزو این بود که حرف دلمو بهش بگم و یه خوده بار سنگین ناگفته هام سبک بشه و فکر کنم حق هر انسانی که حداقل حق ابراز عشقشو در یه چارچوب منطقی داشته باشه اما شرایط طوری پیش رفت که از این حق هم محروم شدم

  16. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 تیر 97 [ 14:07]
    تاریخ عضویت
    1392-5-19
    نوشته ها
    312
    امتیاز
    8,869
    سطح
    63
    Points: 8,869, Level: 63
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 181
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    480

    تشکرشده 882 در 242 پست

    Rep Power
    60
    Array
    بچه ها من واقعا نمی فهمم اینجا چه خبره ؟
    از یه طرف اگه دختری بیاد و بهتون بگه : "یکی داره مدام نگام می کنه ، آیا بهم علاقه داره ؟ " بر می گردید می گید نه عزیزم . اگه علاقه داشته باشه که میاد بهت میگه . پسرا همه اینجوری اند و تو نگاه می کنی که اونم نگاه می کنه و مبادا فکرت رو مشغول کنی . بعد اگه همین دختر برگرده بگه " خب حالا شاید شرایطش رو نداره . من خواستگار دارم . چیکار کنم ؟" بر می گردید می گید به خواستگارت فکر کن. اون اگه دوستت داشت اقدام می کرد و از این حرفا.....
    از یه طرف دیگه اگه پسری بگه من به خانمی علاقه دارم ، اما تا یکی دو سال شرایطش رو ندارم ، بر می گردید می گید اقدام نکن و بی خیال بشو .... . مثلا اگه همین آقا دو سال پیش اومده بود و گفته بود من شرایطش رو ندارم به جون ویس می گفتید بی خیالش بشو . بدون اینکه فکر کنید شاید نتونه هرگز فراموشش کنه .

    حالا از این طرف این آقا اومده میگه با نگاه بهش می فهموندم که دوستش دارم .(بالا می گفتید کسی با نگاه نشون نمیده دوست داره طرف رو) اما چون شرایطش رو نداشتم اقدام نکردم.(کاری که شما توصیه می کنید) بعد که شرایطش پیش اومد رفتم و بهش گفتم . دیدم دیر شده و نامزد کرده . (نتیجه کار پیشنهادی شما)
    حالا هم بهش می گید بی خیال . اون دختر اگه تو رو می خواست موقع نامزد کردن یه جوری به گوشت می رسوند که داره نامزد می کنه (در حالی که در جواب همون دختر گفته بودید اگه دوستت داشت اقدام می کرد و اگع خواستگار داری به خواستگارت فکر کن. ) و همیشه هم توصیه اکید می کنید که دخترا عشقشون رو ابراز نکنن !!

    خدایی خودتونم می دونید دارید چی می گید ؟؟
    توهین نمی کنمااااا . سوال پیش اومده به جون ویس

    احساس می کنم عین این فرمولای فیزیک راه حل ها رو حفظ کردید و هر کدوم رو تا یه کیس شبیه پیدا میشه پیاده سازی می کنید. بابا با عناصر شیمیایی و قوانین فیزیک سر و کار ندارید که . اینجا آدم ها هستن و هزار تا پیچیدگی هاشون !!!

    یاد این داستان افتادم
    ملانصرالدین را گفتند:فلان کس در پشت بام معطل مانده.چه کنیم؟گفت طناب بیاورید.یک سر طناب را بربام بیفکنید تا وی بر کمر خویش بندد.چنین کردند.آن گاه گفت حالا کمک کنید و سر دیگر طناب را محکم بکشید...کشیدند. آن بینوا با مخ از بام بر زمین افتاد و در دم جان سپرد!ملا را دیدند که میگریخت و دست حسرت بر سر میزد.ومیگفت دریغا که من بارها به همین ترتیب در چاه فرو افتادگان را نجات داده بودم(!)ندانم که این بار چرا چنین شد!!!!!

    بابا همه چیز رو که با یه راه حل ، حل نمی کنن !!!

    اینم نمونه لینک مشابه . داغ داغ
    http://www.hamdardi.net/thread-31932.html
    ضمنا می دونم قراره بابت این حرفام همون حرفای ثابت و تکراری رو بشنوم
    ویرایش توسط veis : جمعه 11 بهمن 92 در ساعت 19:17

  17. 5 کاربر از پست مفید veis تشکرکرده اند .

    capitan (شنبه 03 اسفند 92), meinoush (شنبه 03 اسفند 92), neda94 (جمعه 11 بهمن 92), فرهنگ 27 (شنبه 03 اسفند 92), تهمتن (شنبه 03 اسفند 92)

  18. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 مهر 02 [ 20:03]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,190
    سطح
    100
    Points: 39,190, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 37.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,236

    تشکرشده 6,880 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    چی باید بگن؟ بگن که حالا که از دستش دادی بشین غصه بخور اصلا هم نباید ازدواج کنی ؟بگن برگرد با ساعت زمان و بهش دوباره پیشنهاد بده و باهاش ازدواج کن؟!!!!!!!!!!!!!
    اصلا اینایی که جمع میبندی و میگی شما ها اینا کیان؟
    صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را

  19. کاربر روبرو از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده است .

    fariba s (سه شنبه 20 اسفند 92)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 00:24 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.