به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 27
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 تیر 00 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1392-1-18
    نوشته ها
    217
    امتیاز
    10,303
    سطح
    67
    Points: 10,303, Level: 67
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    388

    تشکرشده 576 در 165 پست

    Rep Power
    43
    Array

    کار کردن،درس خوندن و شرایط خواستگار

    دوستان همدردی سلام
    امیدوارکه حال تک تکتون خوب باشه
    من چند وقتیه که با آقایی در خصوص شرایط ازدواج صحبت می کنم.از اونجایی که احساس می کنم ایشون به درد من نمیخورن نیاز به راهنمایی دارم.
    من کارشناس ارشد هستم و عضو یه تیم تحقیقاتی دانشگاه و ایشون دکترا دارن و استادم هستن.
    اولین جرقه ی اختلاف بینمون مسئله ی کار من بود.من به محض فارغ التحصیل شدن از دوره ی لیسانس سر کار رفتم.الان تقریبا 3ساله که شاغلم و سمت شغلی مناسب با حقوق و مزایای کافی.من مهندس برقم و بنا بر ضرورت های فنی مرتبط به کارم برنامه ی کاریم به صورتیه که توی 1هفته باید 1شب شیفت باشم.(شاید هم بیشتر) این آقا با این نحوه ی کار من مشکل داشتن.من نمی دونم که منطقیه به خاطر ازدواج از شرایط مناسب کاریم بگذرم؟من واقعا کارمودوست دارم.بیکار بودنم کاملا مساوی پژمرده شدن تموم روحیه مه.
    موضوع دیگه بنا به فیلد تحقیقاتیم من بدون آزمون میتونم وارد مقطع دکترا بشم.همین هم مسئله ساز شد.هر چند اندک توی صحبتامون.ایشون به حضور محدودتر من توی اجتماع بیشتر علاقمند بودن.به نظرشون دکترا زمانی می تونه مفید باشه که بتونم شیرازه ی امور زندگیمو دست بگیرم.البته بدون کمک شایان از طرف ایشون.
    من میخام اینو بدونم که جایگاه اجتماعیم تا چه حد منطقیه که به خاطر ازدواج کمرنگ بشه؟
    من توی هیچ کدوم از موضوعات بالا هیچ جبهه ی نگرفتم.فقط نظراتشونو جویا شدم.من کار می کنم،دانشگاه می رم،به ورزشم میرسم،به علایقم می رسم.مطمئنم که خیلی بیشتر از اینا انرژی دارم که نتونم با شرایط بالا سکان زندگیو دستم بگیرم.اما تحمیل عقاید و سرکوب کردنشون برای من واقعا حس ناخوشایند بهم میده.شاید به جایی برسم که خودم به این نتیجه برسم باید یکی روکنار بزارم.اما به نظرم صورت خوشی نداره که یه آقای خواستگار حضورشو برام مشروط کنه.
    در ضمن ایشون تقریبا 9 سال از من بزرگترن و کم انرژی تر
    پیشاپیش از تک تکتون ممنون

  2. 2 کاربر از پست مفید hanie_66 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 10 بهمن 92), veis (پنجشنبه 10 بهمن 92)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 تیر 97 [ 14:07]
    تاریخ عضویت
    1392-5-19
    نوشته ها
    312
    امتیاز
    8,869
    سطح
    63
    Points: 8,869, Level: 63
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 181
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    480

    تشکرشده 882 در 242 پست

    Rep Power
    60
    Array
    سلام عزیزم
    همیشه میگن قبل از ازدواج مثقاله . بعد از ازدواج میشه خروار
    یا میگن زمزمه هایی که در آشنایی می شنوی ، فریادهای بعد ازدواج هستن


    این آقا از همین الان داره نشون میده به یک زن سنتی نیاز داره . نه یک زن مدرنیته و امروزی
    و شما با این نوع کار و فعالیت و درس و .... و اینکه این تفکراتش براتون عجیبه مشخصه یه زن کاملا امروزی هستی

    حواست باشه که مسئله فقط به کار و درس محدود نمیشه . بلکه کم کم کل دنیای اطرافت ، دوستانت ، همکلاسی هات ، خانوادت ، پوششت ، تفریحاتت ، ارتباطات مجازیت ،و ... رو هم در بر می گیره .
    این دایره هر روز تنگ تر میشه

    نمیگم آنی تصمیم بگیر. اما خیلی حواست رو جمع کن. اینا نشونه های خطر هستن.

    - - - Updated - - -

    فقط یه سوال. به دوستان ترک زبان توهین نشه . خودمم ترک هستم.
    خواستگارتون ترک زبان هستن ؟ (آخه این ویژگی بیشتر در ترک هاست)

    این سوال رو برای اطلاعات خودم پرسیدم. چون دارم رو این موضوع تحقیق می کنم .
    قومیت ها و اخلاقیات

  4. 5 کاربر از پست مفید veis تشکرکرده اند .

    ayda86 (پنجشنبه 10 بهمن 92), hanie_66 (پنجشنبه 10 بهمن 92), فرهنگ 27 (پنجشنبه 10 بهمن 92), کاغذ بی خط (پنجشنبه 10 بهمن 92), مصباح الهدی (پنجشنبه 10 بهمن 92)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 06 تیر 93 [ 06:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-22
    نوشته ها
    523
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,312

    تشکرشده 1,508 در 444 پست

    Rep Power
    63
    Array
    سلام، با ویژگی هایی که از خودتون گفتین احتمالا جواب سوالتون رو خیلی بهتر از ما میدونین. ولی به نظر من نمیشه برای این سوال یک نسخه همگانی پیچید. خیلی بستگی به خودتون و ایشون داره. و اینکه این موارد چقدر برای شما جدی هست و چقدر ایشون قابل انعطاف هستند یا چقدر این موضوع براشون جدیه.

  6. 5 کاربر از پست مفید toojih تشکرکرده اند .

    hanie_66 (پنجشنبه 10 بهمن 92), khaleghezey (پنجشنبه 10 بهمن 92), sanjab (سه شنبه 15 بهمن 92), کاغذ بی خط (پنجشنبه 10 بهمن 92), veis (پنجشنبه 10 بهمن 92)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 تیر 97 [ 14:07]
    تاریخ عضویت
    1392-5-19
    نوشته ها
    312
    امتیاز
    8,869
    سطح
    63
    Points: 8,869, Level: 63
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 181
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    480

    تشکرشده 882 در 242 پست

    Rep Power
    60
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط hanie_66 نمایش پست ها
    ایشون به حضور محدودتر من توی اجتماع بیشتر علاقمند بودن


    - - - Updated - - -

    آقای توجیه به نظرم وقتی چیزی مسئله میشه ، مطرح میشه
    پس حتما برای اون آقا مهم بوده و مطرح کرده و برای ایشون هم مهم بوده که ته ذهنش نگران شده

  8. 3 کاربر از پست مفید veis تشکرکرده اند .

    ayda86 (پنجشنبه 10 بهمن 92), hanie_66 (پنجشنبه 10 بهمن 92), کاغذ بی خط (پنجشنبه 10 بهمن 92)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 22 فروردین 99 [ 19:23]
    تاریخ عضویت
    1392-7-28
    نوشته ها
    36
    امتیاز
    5,133
    سطح
    45
    Points: 5,133, Level: 45
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 49 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام.
    شما چن سالتونه؟
    این آقا چند سالشونه؟
    ایشون که تحصیلکرده هستند بر چه معیاری شما رو انتخاب کردن؟
    آیا نمیدونستند شما کار میکنید؟

    از نظر بنده این اختلاف نظر میتونه بخاطر همین اختلاف سن باشه و این شرط و شروط ها بعدا میتونه براتون مشکل ساز بشه . اینجور که معلومه طرز فکر شما با این آقا متفاوته و در آینده هم ممکنه بخاطر خیلی از مسائل ریز و درشت اختلاف نظر پیدا کنید . مسلما یه خانومی که انقدر درس خونده و زحمت کشیده نمیاد تو خونه بشینه.

  10. 5 کاربر از پست مفید m.o.d تشکرکرده اند .

    hanie_66 (پنجشنبه 10 بهمن 92), khaleghezey (پنجشنبه 10 بهمن 92), فرهنگ 27 (پنجشنبه 10 بهمن 92), کاغذ بی خط (پنجشنبه 10 بهمن 92), veis (پنجشنبه 10 بهمن 92)

  11. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 تیر 00 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1392-1-18
    نوشته ها
    217
    امتیاز
    10,303
    سطح
    67
    Points: 10,303, Level: 67
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    388

    تشکرشده 576 در 165 پست

    Rep Power
    43
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط veis نمایش پست ها
    سلام عزیزم
    همیشه میگن قبل از ازدواج مثقاله . بعد از ازدواج میشه خروار
    یا میگن زمزمه هایی که در آشنایی می شنوی ، فریادهای بعد ازدواج هستن


    این آقا از همین الان داره نشون میده به یک زن سنتی نیاز داره . نه یک زن مدرنیته و امروزی
    و شما با این نوع کار و فعالیت و درس و .... و اینکه این تفکراتش براتون عجیبه مشخصه یه زن کاملا امروزی هستی

    حواست باشه که مسئله فقط به کار و درس محدود نمیشه . بلکه کم کم کل دنیای اطرافت ، دوستانت ، همکلاسی هات ، خانوادت ، پوششت ، تفریحاتت ، ارتباطات مجازیت ،و ... رو هم در بر می گیره .
    این دایره هر روز تنگ تر میشه

    نمیگم آنی تصمیم بگیر. اما خیلی حواست رو جمع کن. اینا نشونه های خطر هستن.

    - - - Updated - - -

    فقط یه سوال. به دوستان ترک زبان توهین نشه . خودمم ترک هستم.
    خواستگارتون ترک زبان هستن ؟ (آخه این ویژگی بیشتر در ترک هاست)

    این سوال رو برای اطلاعات خودم پرسیدم. چون دارم رو این موضوع تحقیق می کنم .
    قومیت ها و اخلاقیات
    دوست عزیز ممنون از پاسختون
    منم از چندین برابر شدن همین زمزمه هتی اختلاف می ترسم.اگر بخوام منطقی باشم باید بپذیرم که با زندگی متاهلی نمیتونم به تموم کارایی که گفتم برسم.اما من برای خودم از جهت انتخاب یا رد شرایط حق قائل هستم و چیزی که مدت هاست بهش پی بردم اینه که تحصیلات بالاتر آقایون متاسفانه باعث میشه خودشونو توی خیلی از شرایط و در برابر دیگران صاحب حق بدونن.
    در مورد سوال آخرتون هم باید بگم نه.ایشون ترک زبان نیستند

    - - - Updated - - -

    من 26 سالمه و ایشون 35 ساله هستن.برای قسمتی از پروژه ی ارشد استادم بودن ولی خودشون مستقیما باهام صحبت نکردن.خواهرشون باهام مطرح کرد موضوع رو
    نمیدونم خودمم احساس می کنم که ممکنه به خاطر اختلاف سنی باشه.شاید هم به خاطر روحیه ی درون گرا ترشون
    از اونجایی که نمی خوام آنی تصمیم بگیرم نیاز به همفکری(و شاید هم تایید) دارم.من همیشه توی مرحله ی تصمیم هنگ می کنم

  12. 2 کاربر از پست مفید hanie_66 تشکرکرده اند .

    toojih (پنجشنبه 10 بهمن 92), veis (پنجشنبه 10 بهمن 92)

  13. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 فروردین 98 [ 02:42]
    تاریخ عضویت
    1391-9-10
    نوشته ها
    485
    امتیاز
    9,513
    سطح
    65
    Points: 9,513, Level: 65
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,478

    تشکرشده 1,276 در 407 پست

    Rep Power
    73
    Array
    سلام هانیه جان
    متاسفانه خیلی از آقایون تکلیفشون برای ازدواج با خودشون معلوم نیست! هم میخوان اعتقادات روشنفکرانه داشته باشن و هم به تفکرات سنتیشون پایبند باشن! از یه طرف دنبال دخترای امروزی و موفق توی جامعه هستند و از طرف دیگه میخوان بعد از ازدواج مثل مادر و مادربزرگاشون رفتار کنه! من خودم ماه ها سر این مسائل با یکی از خواستگارام بحث کردم و متاسفانه هرچقدر سعی کردم کوتاه بیام توقعات ایشون بیشتر شد تا جایی که دیدم کلا باید تبدیل به یکی دیگه بشم در حالی که اون حاضر نیست از اعتقاداتش کوتاه بیاد. من مونده بودم که چه دلیلی داشته منو انتخاب کنه و انقدر اصرار کنه بعد بخواد کلا تغییرش بده!!
    با توجه به اینکه سن خواستگارت زیاده بعید میدونم خیلی منعطف باشه. برای همین دقت کن که توقعاتش دقیقا ازت چیه؟ آیا فقط با شب کاری مشکل داره یا کلا ترجیح میده فعالیت اجتماعیت حداقل باشه؟
    یادمه تاپیکی داشتی که احساس تنهایی میکردی و دوست داشتی ازدواج کنی. برای اینکه ازدواج کنی بد نیست یکم از شرایطتت کوتاه بیای و گذشت کنی چون دیگه قرار نیست برای خودت زندگی کنی اما ببین با کوتاه اومدن از بعضی شرایط توقعات بیشتری پیدا میکنه یا نه؟!
    برات آرزوی موفقیت میکنم و اینکه بهترین تصمیمو بگیری

  14. 7 کاربر از پست مفید sara 65 تشکرکرده اند .

    ayda86 (پنجشنبه 10 بهمن 92), hanie_66 (پنجشنبه 10 بهمن 92), khaleghezey (جمعه 11 بهمن 92), toojih (پنجشنبه 10 بهمن 92), فرهنگ 27 (پنجشنبه 10 بهمن 92), کاغذ بی خط (پنجشنبه 10 بهمن 92), مصباح الهدی (پنجشنبه 10 بهمن 92)

  15. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array
    به نظر من به سن و سال نیست. من یک خواستگار داشتم که در این تاپیک توضیح دادم که یکسال هم از من کوچکتر بود (اونمقع 24 سالش بود). اگر مساله ای واقعا برات مهمه به طور جدی بررسی کن.
    http://www.hamdardi.net/OLD/thread-21270-page-2.html
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

  16. کاربر روبرو از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده است .

    hanie_66 (پنجشنبه 10 بهمن 92)

  17. #9
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو هانيه گرامي

    با نظر دوستان موافقم و فکر کنم خودتونم ميدونين کار درست کدومه براي انجام دادانش.

    بشخصه آدمي هستم که با هيچي مشکل ندارم توي زندگي مشترک خانومم ادامه تحصيل بده يا نده سرکار بره يا نره حقوقش رو توي خانواده بياره يا واسه خودش خرج کنه خونه بابا و مامانش زياد بره يا نره و لفکار عقايدش احترام ميزارم گرچه مخالف من باشه و ..... آدم سازگاري هستم فوق العاده سازگار خانومم ميره سرکار برميگرده غذاش آماده نباشه يا خونه تميز نباشه حتي يکبارم به روش نميارم.يا بعضي وقتا غذاش از نظر خودش خوب نشده با اينکه دستپختش خيلي خوبه ولي توي اين 2 سال فقط يکبار بهش گفتم اونم غذاش واقعا شور شده بود خودم تشويقش ميکنم واسه رفتن کلاس حق تدريسي و ادامه تحصيلش ولي بنظر من هرچيزي حد و حودود خودش رو داره اصلا جالب نيست اين يه موردي که نوشتين.

    من به محض فارغ التحصيل شدن از دوره ي ليسانس سر کار رفتم.الان تقريبا 3ساله که شاغلم و سمت شغلي مناسب با حقوق و مزاياي کافي.من مهندس برقم و بنا بر ضرورت هاي فني مرتبط به کارم برنامه ي کاريم به صورتيه که توي 1هفته بايد 1شب شيفت باشم.(شايد هم بيشتر) اين آقا با اين نحوه ي کار من مشکل داشتن.

    من يکي که اگه به خانومم ماهي سه ميليونم بدن اجازه نميدم سر اين کار بره بله بعضي ها هستن ميزارن ولي بشخصه به هيچ عنوان اجازه نميدم خانومم شيفت شب باشه اونم شايد هفته اي دوبار باز اگه مردب اشه مشکلي نيست مثل رفيق خودم که شيفت شب هم وايميسته.نميدونم شايد من اشتباه فکر ميکنم ولي من يکي ازدواج ميکنم به آرامش برسم همسرم پيشم باشه وقتي ميام خونه کنارم باشه در آغوش بگيرمش نوازشش کنم باهاش حرف بزنم حداقلش اينه شبايي که نيست خوابم نميره از نگراني خدايي نکرده اتفاقي واسش بيوفته.آدم که ازدواج ميکنه به همسرش بيشتر از پولش نياز داره چه مرد چه زن

    نظر شخصيم ايني بود که نوشتم

    روز خوش بانو

  18. 6 کاربر از پست مفید khaleghezey تشکرکرده اند .

    hanie_66 (پنجشنبه 10 بهمن 92), sara 65 (پنجشنبه 10 بهمن 92), toojih (پنجشنبه 10 بهمن 92), فرهنگ 27 (پنجشنبه 10 بهمن 92), واحد (چهارشنبه 16 بهمن 92), مصباح الهدی (پنجشنبه 10 بهمن 92)

  19. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 تیر 00 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1392-1-18
    نوشته ها
    217
    امتیاز
    10,303
    سطح
    67
    Points: 10,303, Level: 67
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    388

    تشکرشده 576 در 165 پست

    Rep Power
    43
    Array
    سلام
    از تموم دوستانی که راهنماییم کردن ممنونم.
    سارا جون منم بیشتر از این بابت ناراحتم.از اینکه کسی الان منوببینه و بخواد همونی بشم که مد نظرشه.این آقا طی صحبت هاشون ملاک انتخاب همسرو مدرک بالا عنوان کردند و خیلی بیشتر از الان مایل به ادامه تحصیلاتم بودن.وقتی که مقاله م اکسپت شد بهم زنگ زدن حتی از من هم بیشتر خوشحال بودن.یه جورایی فک کنم به تناقض رسیدن.سارا جون حق با شماست.من گاهی واقعا واقعا نیاز به عشق و دوست داشتن و پذیرفته شدن دارم.یه تکیه گاه و همراه که کنارم باشه.اما نمیدونم این آدم استحقاقشو داره که موقعیت هامو فدای بودنش کنم؟من وقتی که ترم های اول ارشد بودم و واحد داشتم کنارش هم شاغل بودم صبح ها از خونه میومدم بیرون تقریبا تا شب،شب هم باید میرفتم سر کار.یعنی گاهی 24 ساعت یا بیشتر خونه نمی رفتم.برای تمام موفقیت هام ثانیه به ثانیه زحمت کشیدم.یکی دو ماه توی شهر های دیگه دوره ی کاری داشتم.گاهی از خستگی حتی رمقی برای غذا خوردن نداشتم.حالا که شرایطم عوض شده،به جای نیاز من به کار،اونا به تخصصم نیازمندن.حالا که اوضاعم رو به بهبوده برام سخته رها کردن همه چیز
    deljoo_deltangممنون بابت پاسختون.آره شما درست میگید به سن و سال خیلی ربط نداره.من از این بابت که با این اختلاف سنی چندین مورد خواستگار داشتم ناخودآگاه تعمیم میدم.
    khaleghezey عزیز واقعا ممنونم از جوابتون.جواب مجازی شما مشابه صحبت های این آقا(البته ایشون با شدت بیشتر) بود.من این توضیحاتو به ایشون دادم.خوشحال میشم بهم بگید از نظر آقایون برداشت چطور میتونه باشه.
    بچه که بودم مادرم معلم بود و توی یکی از شهرستان های کوچیک به فاصله ی 2.5-3 ساعت با محل زندگیمون درس میداد.مادر من هر روز میرفت سر کار و گاهی که وضعیت جوی بد بود یا گروه زود تاریک میشد شب میموند همون شهرستان.گاهی حتی 2-3 روز.منم روزا پیش مادربزرگم بودم.شاید خیلی اذیتشون می کردم و غر غر میکردم.اما به یاد ندارم که حتی 1بار هم پدرم ابراز ناراحتی کنه.یواش یواش تغییر کرد و مادر من منتقل شد و بعدش هم مدیر مدرسه شد.اما اگه پدرم همون سال ها مخالفت می کرد توی آینده ی مادرم هیچ کدوم از اینا نبود.
    من عاشق بعد زنانه ی وجودم هستم.عاشق آشپزی کردن،مهمونی دادنا،عاشق کدبانوگری و ..زن یا مرد فرقی نداره.هر کسی نیاز داره که متناسب با تلاشش بهش ارزش و بها بدن.من به این آقا گفتم که ممکنه ابتدای زندگی این وضع کاریم باشه اما قطعا به خاطر الزامات زندگی متاهلی خودم بیشتر خواهان تغییرش میشم.بهشون مستقیما گفتم که این موضوع به درجه ی انعطاف پذیری شما بستگی داره.اما ایشون جوابی ندارن.من فکر میکنم که ایشون علاقمندن که من بعد از ازدواج خیلی چیزا رو stop کنم.بها و ارزش قابل قبولی نمیدن بهش.شکی که من الان دارم تنها از جانب کار نیست.از منم منم کردن این آقاست که الان توی کار نمود پیدا کرده و شاید بعدها توی مسائل دیگه.اما از طرفی هم جایگاه اجتماعی خوب ایشون منو کمی دو دل کرده
    و دو تا موضوع دیگه اینکه بحث مالی کار نه برای من و نه ایشون توی صحبت ها اولویت نبود.موضوع کار برای من حس و حال خوشیه که بهم میده.وگرنه صرفا حقوق فلان مقدارو من میتونم با آینده م معامله کنم و کنار بزارم.و موضوع آخر هم اینکه من محیط کاری کاملا مناسبی دارم.اگر غیر این بود که پدرم ثانیه ای بهم اجازه نمیداد برم و شیفت هم وایسم.این آقا هم به محل کارم اومدن و خودشون تصدیق کردن.از این بابت مشکلی نیست

  20. 2 کاربر از پست مفید hanie_66 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (پنجشنبه 10 بهمن 92), toojih (پنجشنبه 10 بهمن 92)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:32 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.