به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 28 اردیبهشت 98 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1392-7-08
    نوشته ها
    160
    امتیاز
    6,982
    سطح
    55
    Points: 6,982, Level: 55
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 168
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    116

    تشکرشده 84 در 51 پست

    Rep Power
    30
    Array

    Tard چگونگی رفتار با خانواده همسر

    تو تاپیک قبلیم درباره یکی از مشکلاتم نوشتم
    من یه خانواده همسر فوق العاده نوبر دارم و واقعا دارم اذیت میشم. پدرشون چندسال پیش فوت کرده مادره سن داره ولی ماشاالله روپای خودشه و مثل قرقی این طرف و اونطرف میره.تعداد فرزنداشون زیاده چهار پنج تا فرزنداش تو خونه ان که هموشون سی به بالا دارن.خ از خود متشکرند..حالا خودتون بعد از خوندن نوشته هام به این نتیجه میرسید.من از طریق خواهر شوهرم که همکارم بود بت شوهرم آشنا شدم اومدن خواستگاری و بعد چندماه عقد، تو این چندماه مادرش یک بار زنگ نزد خونه ما...عقد مفصل گرفتیم بدون هیچ کمکی از جانب اونا...بعد از عقد و چندماه قبل عروسی مادرش همین رفتاروپیش گرفت ولی مادرمن چندبار زنگ زد حالشو پرسید.برای عروسی هم همه کارای عروسی و شوهرم و بیشتر بابام انجام داد حتی برادر بزرگش هم که حکم پدرو براش داشت یه زنگ به نزد بگه کاری دارید یا نه..الان چندماهی میشه عروسی کردیم خونمون1خیابون با خونه مادرشوهرم فاصله داره.باورتون میشه تا حالا زنگ نزده خونمون! تا حالا نیومده یه سر به ما بزنه...فقط چندبار ما رفتیم اونم فقط شب یلدا بود..به پسرش هر روز 2بار زنگ میزنه اگه شوهرم خونه باشه گوشی رو میده به من میگه بیا با مادرم حرف بزن..الانم باردارم یک بار نشده زنگ بزنه به خودم حالموبپرسه....یه شب شوهرم میگفت مادرم به خاطر یه سری حرفا و اتفاقاتی که تو جریان مراسم عروسی افتاد از مادرت کینه داره و اصلا زنگ نمیزنه بهش!! یه حرفتی چرت و پرت که فقط ازخود مچکریشون رو نشون میده...از لحاظ فرهنگ و سطح اجتماعی خانواده ما بسیار بالاترن ولی جالبه اونا خودشون رو میگیرن...انگار بهشون صد پشت غریبه ام...وقتی به شوهرم گله میکنم میگه اون هزارتا کار داره و حالتواز من میپرسه هر روز...میگه مادرم خیلی دوسست دارم هر وقت هم از دم خونشون رد میشیم شوهرم زنگشون رو میزنه یه سلام علیک دم در میکنه مادره هم میاد معمولی سلام علیک میکنهو همین ما میریم خونمون..به همین خشکی...
    به خاطر همین تو تاپیک قبلیم نوشتم دوست دارم برای زایمان حداقل خونمون 20 دقیقه تا خونه بابام راه باشه و به اونا نزدیکتر باشم که شوهرم قبول نمی کنه....تازه سرکار میرم شوهرم همش میگه بعد زایمان خواستی بری سرکار بچه رو میزاریم خونه مادر من....حتما!!! اونم با اون اخلاقشون!
    به نظرتون چه طور باید باهاشون رفتار کنم...یه جورایی جلو خانواده خودم ضایع میشم

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 28 اردیبهشت 98 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1392-7-08
    نوشته ها
    160
    امتیاز
    6,982
    سطح
    55
    Points: 6,982, Level: 55
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 168
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    116

    تشکرشده 84 در 51 پست

    Rep Power
    30
    Array
    چرا هیچ کس نظری نمی ده؟!!!!!!!!!!!!!!!!

  3. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 اردیبهشت 98 [ 09:11]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    939
    امتیاز
    15,687
    سطح
    80
    Points: 15,687, Level: 80
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,262

    تشکرشده 5,821 در 1,048 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    139
    Array
    دختر خوب
    تو با شوهرت ازدواج کردی
    شوهرت رو دوست داشتی که باهاش ازدواج کردی
    الان دیگه دوره ای نیست که به زور کسی رو پای سفره عقد بشونن عزیزدل خواهر

    پس شرایط شوهرت رو قبول داشتی از اول که انتخابش کردی
    آیا خانواده شوهرت از اول بهت گفتن که فلان کارو برات میکنیم بمان کارو میکنیم و نکردن؟
    یا از اول همینجوری بودن و هیچ قول و وعده ای ندادن؟

    اگر بهت میگفن فلان کارو میکنیم و نکردن حق با شما هست
    ولی از اول که وعده وعیدی ندادن!

    باید انتظار و توقع رو گذاشت کنار
    شما خودت دوست داشتی عقد مفصل بگیری و یا خانوادت هرکاری کردن برای دخترشون و آرامش و لذت بردن دخترشون کردن

    نباید بگی چرا خانواده شوهرم کارهاییکه من میخوام رو برام نمیکنن

    من از رو نوشته هات متوجه شدم یکم از بالا به شوهرت و خانوادش نگاه میکنی
    این دید رو بذار کنار عزیزم
    چون این طرز فکر که ما بالاتریم از اونا خیلی بهت آسیب میزنه

    شما کارهاییکه درست هست رو انجام بده و خودت خوب باش و احترام بگذار
    هیچ توقع و انتظاری هم از خانواده شوهرت نداشته باش

    اصلا هم خانواده و موقعیت خودت رو نکوبون تو سرشوهرت و باهاش هی سرخانواده ها کل کل و بحث نکن

    بذار بره خانوادشو ببینه و باهاشون تماس داشته باشه ضمن اینکه شما هم عروس خوبی باش

    به جای فکر کردن درباره اینکه چرا اینکارو نمیکنن و چرا اینکارو میکنن!! به فکر خودت و شوهرت و بچت باش

    استرس مسترس هم تعطیل
    بیخیال
    زندگی زیباست

  4. کاربر روبرو از پست مفید نادیا-7777 تشکرکرده است .

    khaleghezey (سه شنبه 06 اسفند 92)

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 اردیبهشت 93 [ 14:42]
    تاریخ عضویت
    1392-11-26
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    219
    سطح
    4
    Points: 219, Level: 4
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 16 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیزم
    من خودم تجربه زندگی مشترک زیر یک سقف رو ندارم یعنی فعلا عقد هستیم اما هنورز عروسی نکردم اما در مورد اون قسمتی که گفتی تو اون چند ماه که عقد بودی زنگ نزدن و همه کارارو خودت و شوهرت و خانوادت انجام دادین واسه مرام باید بگم که بهتره برات این چیزا مهم نشه من خودم مثال میزنم که مادرشوهر من هم یک بار هم خونه ما زنگ نمیزنه در صورتی که رفت بیمارستان خانواده من رفتن ملاقاتش و مادرم هم هرزگاهی تماس میگیره حالش میپرسه اما این هیچی از ارزش من کم نکرده و نمیکنه پیشه همسرم چون خودش خیلی خوبه و حواسش هست به خوبی های خانوادم و این رو سیاهی و شرمندگی برای مادرشوهرامونه که میمونه گلم. در ضمن به نظر من الان به روحیه خودت بشتر رسیدگی کنو این جور فکرارو از سرت بیرون که چه می‌دونم زنگ نمیزنه حالمو بپرسه و سر بزنه خونمون اتفاقا چه بهتر ، ببخشیدا اگر خدایی نکرده مثل کنه هر دقیقا می‌اومدن خونت و زنگ میزدنو آرامشت رو خراب میکردن خوب بود؟؟؟؟؟؟؟ اون وقت باز می‌گفتی همش مزاحم میشن!!!!!!!!!! بهتر فکر فرشته کوچولویی باشی که باید با آرامش تو رشد کنهو به دنیا بیاد به سلامتی.موفق باشی

  6. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 21 مرداد 94 [ 11:13]
    تاریخ عضویت
    1392-9-04
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    1,647
    سطح
    23
    Points: 1,647, Level: 23
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 11 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم میفهمم که چی میگی.... ولی چه بهتر بذار کاری به کارت نداشته باشن وگرنه فردا از تو توقع پیدا میکنن که مادرشوهرتو نگهداری کنی.....راحت نفستو بکش والا...هر چی که از اینا دورتر باشی آرامشت هم بیشتره ابنو من بهت میگم که خانواده شوهرم چسبیدن بهمون و با فضولیا و دخالتاشون عاصیم کردن

  7. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود

    بانو sidni خواهشا قبل راهنمایی یکم صبور باشین و توی تالار یه چرخی بزنین ایشون اگه میخواستن اینجوری رفتار کنن نمیومدن مشکلشون رو مطرح کنن


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:56 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.