به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 بهمن 92 [ 06:13]
    تاریخ عضویت
    1391-2-18
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    1,419
    سطح
    21
    Points: 1,419, Level: 21
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 81
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    16

    تشکرشده 17 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    New تردید در زمان درست ازدواج و همسر مناسب...!!!؟

    با سلام خدمت همگی دوستان عزیز و کارشناسان خوبی که بنده همچنان ارتباطم با این جا رو قطع نکردم و از همگی خیلی خیلی ممنونم...

    راستش دوباره به مشکلی برخوردم که لازم دونستم از شما راهنمایی بخوام،

    من حدود 2 سال پیش در همین انجمن تاپیکی رو زدم و مشکلم رو گفتم و با کمک شما دوستان کم کم تونستم با این قضیه کنار بیام و الان به وضعیت خوبی رسیدم که ابتدا لازمه متن تاپیک 2 سال پیش رو بزارم تا بدونید داستان چیه:
    لینک تاپیک قبلی:http://www.hamdardi.net/thread-22424.html
    عنوان:
    بعد از 6 سال دوست دخترم ازدواج کرد!!!
    سلام دوستان
    حالم اصلا خوب نیست،نیاز خیلی فوری به شما دارم.
    من از سال 84 در دانشگاه با دختری رابطمو آغاز کردم، اوایل خوب بودیم ولی کم کم مشکلات زیاد شد و قهرهای کوتاه و طولانی مدت زیادی داشتیم.

    تا اینکه به خاطر اینکه با من گاهی صادق نبود و گاهی وقتا داشت شیطونی میکرد و دروغ میگفت ازش کم کم دلسر شدم، و بعد از اینکه فهمیدم قبل از من هم با کسی بوده بهش بی اعتماد شدم،با طولانی شدن رابطه دیگه ازش زده شدم و گاهی دعواها بالا میگرفت هر دو تصمیم میگرفتیم که تمومش کنیم ولی باز به خاطر وابستگی و عادت باز شروع میکرد...

    البته بگم که اون تا وقتی با من بود همش میگفت با خانوادت صحبت کن و منم از طرفی به خاطر تنفری که ازش پیدا کرده بودم و موقعیت خوبی که خودم واسه خواستگاری دوست دارم داشته باشم،
    هی به عقب مینداختم.

    تا اینکه آخرین بار همین 8 ماه پیش به خاطر دروغ هایی که به من گفته بود و کارای اشتباش کلی بهش بدوبیراه گفتم و رفتم دنبال ادامه درسم که تازگی در یه شهر دیگه قبول شده بودم،ولی همیشه به این فکر میکردم که اینم مثل دعواهای قدیم یکم طولانی میشه و همیشه بهش فکر میکردم.

    تو این مدت خیلی دلم واسش تنگ میشدو چون نمیخواستم غرورم بشکنه هی تو وبلاگم پیام تبریک تولدو این جور چیزا واسش میزاشتم و اونم میخوند ولی چند باری هم که بهم پیام داد بازم جوابی ندادم.

    تا اینکه چند روز پیش مشکوک شدم که چرا چند وقتیه ازش خبری نیست، و با کلی بدبختی فهمیدم که با یه مرد کارخونه دار نمیدونم عقدی نامزدی چیزی کرده، و تو این مدت نخواسته من بفهمم.

    حالام که فهمیده من قضیرو فهمیدم،خیلی میترسه شوهرش از رابطه گذشتش با من نفهمه،و گفته من یه چیزایی بهش گفتم ولی اگه من بخوام بیشتر بگم،خودش زودتر به شوهرش بگه.

    الان من چند روزیه بدترین روزای عمرمو دارم میگذرونم، درسته ازش دلخور و متنفر شده بودم و احساس میکردم که این انتخاب مناسبی دیگه واسه ازدواج نیست،ولی خوب حرف 6 سال رابطه عمیقه که خیلی از وقتاش هم بی مشکل و شدیدا عاشقانه با هم بودیم.

    من از چند روز پیش خیلی خیلی داغون شدم، اولش به سرم زده بود برم همه زندگیشو بهم بریزم تا دیگه یواشکی منو نپیچونه، ولی با صحبت با دوستام و فکر کردن منطقی
    دیدم خیلی وقتا هم من مقصر بودم و با فرصتایی که به من داد نرفتم جلو واسه خواستگاری، و خلاصه اونم دختره و حق داشته.

    الان فقط از اینا شدیدا ناراحتم و دارم میمیرم
    :
    1-کاشکی درست با صحبتو خداحافظی تمومش میکردو کاملا عشق خودشو از دلم در میاورد به جای اینکه منو بپیچونه،تا یهو اینجوری سنگکوب نکنم با خبر ازدواجش...!!!

    2-اونقدر روزای خوشگلو قشنگو عاشقانه داریم، مخصوصا که این اولین دختر زندگیم بود، که وقتی بهش فکر میکنم، یهو اشکم در میاد، چطوری فراموش کنم؟موندم اون با اون همه دنبال من بودن چطوری تونست بعد 6 سال ولم کنه...!!!

    3- ناراحتم که اگه از بعضی اخلاقا و کارای بدش که بگذریم،یه دختر خوب و همه چی تموم بود و تا آخرین لحظه دوست داشت بهم برسه، و واسه همین دلم خیلی واسش بیشتر تنگ میشه و ناراحت تر میشم، الان فقط دوست دارم بهم بگه که از من متنفر شده و بگه چی شده که یهو در نبود من ازدواج کرده تا من راحت تر بتونم فراموشش کنم و مهرشو از دلم در بیارم.تو این بخش دوست دارم بگه از من بدش میاد، تا من با خودم کنار بیام که اونم منو نمیخواسته.

    (خلاصه بگم به خاطر بعضی اخلاقا و کاراش قید ازدواج باهاشو زدم، و از طرفی این 6 سال رابطه با اون همه خاطرات قشنگ که رو سرم خراب شده داره دیوونم میکنه، و از طرفی هم دوست نداشتم اینطوری تموم بشه بی خداحافظی بدون هیچ حرفی و بدون اینکه کاملا عشقشو از دلم در بیاره...)

    فکر کنم جنس احساسی که من الان دارم خیلی واسه هر کسی اتفاق نیوفتاده باشه.

    کمکم کنید،اونقدر ناراحتم و داغون که الان چند روزه شبا با اشک میخوابمو اخلاقام خیلی تند شده و دارم دیوونه میشم....
    و حالا مشکلی که حدود 4 ماهه باهاش برخورد کردم و ازتون کمک میخوام:

    با توجه به اتفاقی که برای من حدود 2 سال پیش افتاد من دیگه کم کم زندگیم رو گذاشتم روی کارو درسو برنامه هایی که برای خودم ریختم.
    تو این بین بعضی کسانی بودند که دخترهای خوبی بودند و بعضی مواردی که برای ازدواج معیارهای مناسبی داشتند و مهمتر اینکه نشون دادند علاقه دارند ولی بخاطر اینکه من برنامه های خودم رو ریختم و با توجه به اینکه سنم تازه داره میشه 26 هنوز کمی وقت دارم تا آماده ازدواج بشم و هر کسی رو به بهونه ای که ناراحت نشن رد کردم،
    من ارشد کامپیوترم و همه تمرکزم رو کارم و برنامه هایی هست که دارم برای ادامه تحصیل در یک کشور دیگه انجام میدم و اصلا برنامه ی ازدواج ندارم تا اینکههههههههههههههه...
    حدود 4 ماه پیش بصورت اتفاقی در محل کار با دختری آشنا شدم و بعد از حدود 2 هفته که احساس کردم گاهی از حرفاش منظوری داره و داره ابراز احساسات میکنه باهاش صحبت کردم و گفتم من هیچ برنامه ای با شما ندارم و هر چی هست روابط کاریه و تمام که داستان ما از اینجا شروع شد...
    این دختر الان 4 ماهه هر کار کردم عاشقتر شده ولی چیزی ازش کم نشده،
    من الان چند تا مشکل با خودم دارم »
    1-بعد از اون جریان هنوز قصد ازدواج ندارم و آثار مخرب رابطه ی قبلی بصورت کامل در نیومده و مهمتر اینکه بعد از اون شکست عشقی برای خودم برنامه ریزی و کلی حساب کردم اصلا قصد ندارم ازدواج کنم.
    2-هنوز از طرف من حس خاصی که بخواد منجر به ازدواج بشه یا دید قوی و مثبتی به ایشون ندارم

    و حالا از این دختر بگم تو این 4 ماهی که باهاش آشنا شدم:
    هررررررررررررررر کار کردم منو ول نکرد و با هر روشی که فکرشو بکنین میخواستم ردش کنم ولی هنوز نشده، باور کنن من با دخترا خوب آشنام ولی این انگاری واقعا علاقه مند شده و به هیچ وجه ول کن نیست ...
    اخلاق های مثبت و خوبی داره که تو این زمانه تو کمتر دختری دیدم، قناعت سادگی مهربونی چیزایی بوده که تو این مدت واقعا بهم ثابت شده و از روی خامی نمیگم واقعا قابلیت های منحصر بفردی داره و کلی خواستگار داره که خودم ار نزدیک دیدم و یک مورد خوب برای ازدواج هست،و حالا مشکل من

    1:برنامه ی من ازدواج نبود و اصلا هنوز به این نتیجه نرسیدم که بخوام ازدواج کنم و هنوز واسه خودم کلی برنامه ریزی کردم ...!!!
    2-از مورد یک که بگذریم این دختر کلی ویژگی + داره که نسبت به بقیه واقعا معرکس فقط متاسفانه به دل من هنوز نیومده و شاید بگم از لحاظ ظاهری هم تا حدودی به سلیقه ی من نیست، اگرچه بدم نیس ولی خوب دیگه....

    من همه چیزو بهش گفتم، از ارتباط قبلیم و مشکلاتی که برام داشته تاااااا همه چیز...
    و بهش گفتم باید به من فرصت بدی در مورد 2 تا چیز تصمیم بگیرم:
    1-اصلا میتونم الان برنامه ازدواج بچینم و ازدواج مانع کارام نمیشه
    2-تو اونی هستی که من میخوام یا نه

    تازه همین ها رو هم بعد 4 ماه منو راضی کرد تا بهش فکر کنم،
    بچه ها بخدا من خودخواه نیستم ولی اون رابطه قبلی هنوز سایش کامل از زندگیم نرفته و تازشم کلی کار و مشغله دارم و اصلا به ازدواج فکر نمیکردم، ولی اونقدر 4 ماه پافشاری گریه و زاری کرد که تصمیم گرفتم در مورد اون 2 تای بالا فکر کنم...

    حالا شما کمک کنید؟
    چه کنم؟
    من گاهی روانشناسی میخونم و میدونم یکی از مهمترین چیزها اینه که اولا احساس نیاز کنی به ازدواج و دوما طرف مقابل حتما به دلت بیاد...:(

    دوستان منتظر جواباتون هستم...
    ممنون

  2. #2
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    نباید به اون دختر حتی در همین حدی که گفتید حرفی می زدید و امیدی می دادید.

    وقتی آمادگی ازدواج ندارید تلاشهای ایشون برای جلب توجه را نادیده می گرفتید و کار خودتون را می کردید.

    مخصوصا که می گین از نظر چهره و ظاهر هم مورد پسند شما نیستند.

    تاپیک آقای نیکمرام را هم لطفا بخونید. یکی دو تا از آقایون هم در تاپیک ایشون پست دارند که اشاره کردند به ازدواج با دختری که بهش علاقه نداشتند و ....

    لطفا با زندگی خودتون و دیگران بازی نکنید.
    در اولین فرصت به دختر خانم بگید که فکرهاتون را کردید و به هیچ وجه قصد ازدواج با ایشون را ندارید.
    ناراحتی امروزش از طلاق و ناراحتی و مشکلات فردا خیلی کمتر است.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  3. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (یکشنبه 06 بهمن 92), ژینا (دوشنبه 07 بهمن 92)

  4. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 فروردین 96 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1392-6-10
    نوشته ها
    834
    امتیاز
    8,579
    سطح
    62
    Points: 8,579, Level: 62
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 171
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    785

    تشکرشده 2,768 در 697 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    96
    Array
    و بهش گفتم باید به من فرصت بدی در مورد 2 تا چیز تصمیم بگیرم:
    1-اصلا میتونم الان برنامه ازدواج بچینم و ازدواج مانع کارام نمیشه
    2-تو اونی هستی که من میخوام یا نه
    به نظر من بهتر بود بهش ميگفتيد من الان هيچ برنامه اي براي ازدواج ندارم ولي اگر هم داشتم شما انتخابم نبوديد.ممكنه دوتا لنگه كفش خيلي خوب باشن ولي لزوما جفت هم نيستن.
    شايد من ادبياتم خوب نباشه ولي طوري بهش ميگفتيد كه متوجه بشه انتخاب شما براي ازدواج نيست تا براي خودش رويا پردازي نكنه.
    2-تو اونی هستی که من میخوام یا نه
    اين يعني 50/50و معمولا دختر خانوما نيمه پر ليوان رو ميبينند.

  5. 3 کاربر از پست مفید صبوری تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (یکشنبه 06 بهمن 92), ژینا (دوشنبه 07 بهمن 92), شیدا. (شنبه 28 دی 92)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 15 بهمن 92 [ 06:13]
    تاریخ عضویت
    1391-2-18
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    1,419
    سطح
    21
    Points: 1,419, Level: 21
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 81
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    16

    تشکرشده 17 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بچه ها واقعا ممنون بابت حرفاتون،
    دوستان من میخوام نظر بقیه رو هم بدونم،
    ضمنا من واقعا دیگه به این نتیجه دارم میرسم ازدواج کنم و تنها چیزی که منو میترسونه سربازیه که فکر کنم اگه ازدواج کنم و بعدش برم سربازی خیلی بهم سخت میگذره...
    شما منو راهنمایی کنید..
    با همه سرایط من
    با این وضعیتی که براتون گفتم
    چه کنم؟

  7. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 فروردین 96 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1392-6-10
    نوشته ها
    834
    امتیاز
    8,579
    سطح
    62
    Points: 8,579, Level: 62
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 171
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    785

    تشکرشده 2,768 در 697 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    96
    Array
    سلام آقا حامد شما همسر آينده تون رو مد نظر قرار داديد؟؟؟؟


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: چهارشنبه 14 تیر 96, 19:57
  2. استفاده از سایت همسریابی برای آشنایی و ازدواج درست هست
    توسط شمیم بهار در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: پنجشنبه 14 فروردین 93, 17:30
  3. پاسخ ها: 37
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 فروردین 93, 16:14
  4. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 شهریور 91, 23:34
  5. پسری که دنبال تصاویر جنسی تو نت هست ممکنه مشکل درست کنه برای اطرافیانش؟
    توسط بهار.زندگی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 12 اسفند 90, 15:20

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:31 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.