به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 27 دی 92 [ 19:08]
    تاریخ عضویت
    1392-10-26
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    24
    سطح
    1
    Points: 24, Level: 1
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    11

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    با کسی که منو دوست داره ازدواج کنم؟

    سلام
    من بیست و چهار سال از عمرم میگذره و به نظر خونواده و دوستانم وقتشه که ازدواج کنم. خودم هم فکر نمی کنم بچه باشم.
    یه خواهر کوچیکتر هم دارم که می دونم دوست داره ازدواج کنه اما به خاطر من بحثش رو پیش نمی کشه. البته من مشکلی ندارم اما حدس میزنم فکر می کنه من ناراحت میشم، یا مردم چی میگن، مخالفت مادرم و...
    پدر و مادرم آدمای تحصیل کرده ای هستن و همیشه هوامو دارن. وضع مالیمون تقریبا خوبه. خودم هم ظاهرم بد نیست. با اینحال به شدت درونگرا و تا حدی خجالتیم. زیاد اجتماعی نیستم و شاید در کل دو سه تا دوست صمیمی بیشتر نداشته باشم. خلاصه اینکه اگر قرار باشه بین بیرون رفتن با دوستانم و حضور در مهمونی ها و... یا تنها توی خونه نشستن و کتاب خوندن یکی رو انتخاب کنم، صددرصد دومی رو ترجیح میدم. نتیجه اینکه خواستگارای زیادی نداشتم.
    حالا میرم سراغ مسئله اصلی. پسری هست که می دونم سالهاست به من علاقه داره و بارها به روشهای مختلفی (بیشتر از طریق واسطه) عنوان کردن و یکبار هم به خواستگاری غیر رسمیشون جواب منفی دادم که گفتن صبر می کنن تا نظرم عوض شه. من نه علاقه ای بهش دارم نه ازش بدم میاد. اگر با معیارهای معمول جامعه در نظر بگیریم، وضع مالی پدر من بهتره، تحصیلات پدر و مادر من و سطح دانشگاهی که خودم توش درس خوندم خیلی بالاتره، من خودساخته ترم و استقلال بیشتری تو زندگیم دارم. اما چیزی که برام مهمه تفاوت دیدگاهها و سبک فکری ماست. به نظرم هیچ وجه اشتراکی نداریم. من به ادبیات و موسیقی علاقه دارم و اوقات بیکاریم توی گالری های هنری میگذره. ایشون فقط کارای منو دوست داره با اینکه اصلا ازشون سر در نمیاره. من به زور از جام تکون میخورم و از سوسک هم میترسم؛ ایشون عاشق رالی و پاراگلایدر و بانجی جامپینگ (خودشونو با طناب میبندن بعد ار ارتفاع میپرن) و اینجورکارهاست... ما هیچ گفت و گوی مشترکی با هم نداریم مگر اینکه بخوایم ادب رو رعایت کنیم (به عبارتی ایشون خودشونو با حرفای من تطبیق بدن و من وقتی راجع به مباحث مورد علاقش صحبت می کنن گوش بدم.)
    الان موندم چیکار کنم. منم مثل هر دختری دلم میخواد با عشق ازدواج کنم اما می دونم خیلی کم احتمال داره این اتفاق بیفته به خصوص که زیادی منطقی ام. پس وقتی قرار نیست عاشق طرفم باشم بهتر نیست با کسی ازدواج کنم که اون عاشق منه تا حداقل بتونه اخلاقای خاصم رو تحمل کنه؟
    اون پسر خوبیه، حقش نیست با زنی ازدواج کنه که اون زن عاشقانه دوستش داشته باشه؟
    ویرایش توسط only star : پنجشنبه 26 دی 92 در ساعت 22:29

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 23 خرداد 99 [ 20:21]
    تاریخ عضویت
    1392-7-21
    نوشته ها
    374
    امتیاز
    9,911
    سطح
    66
    Points: 9,911, Level: 66
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 139
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,128

    تشکرشده 851 در 242 پست

    Rep Power
    50
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط only star نمایش پست ها
    سلام
    من بیست و چهار سال از عمرم میگذره و به نظر خونواده و دوستانم وقتشه که ازدواج کنم. خودم هم فکر نمی کنم بچه باشم. یه خواهر کوچیکتر هم دارم که می دونم دوست داره ازدواج کنه اما به خاطر من بحثش رو پیش نمی کشه. البته من مشکلی ندارم اما حدس میزنم فکر می کنه من ناراحت میشم، یا مردم چی میگن، مخالفت مادرم و...
    پدر و مادرم آدمای تحصیل کرده ای هستن و همیشه هوامو دارن. وضع مالیمون تقریبا خوبه. خودم هم ظاهرم بد نیست. با اینحال به شدت درونگرا و تا حدی خجالتیم. زیاد اجتماعی نیستم و شاید در کل دو سه تا دوست صمیمی بیشتر نداشته باشم. خلاصه اینکه اگر قرار باشه بین بیرون رفتن با دوستانم و حضور در مهمونی ها و... یا تنها توی خونه نشستن و کتاب خوندن یکی رو انتخاب کنم، صددرصد دومی رو ترجیح میدم. نتیجه اینکه خواستگارای زیادی نداشتم.
    حالا میرم سراغ مسئله اصلی. پسری هست که می دونم سالهاست به من علاقه داره و بارها به روشهای مختلفی (بیشتر از طریق واسطه) عنوان کردن و یکبار هم به خواستگاری غیر رسمیشون جواب منفی دادم که گفتن صبر می کنن تا نظرم عوض شه. من نه علاقه ای بهش دارم نه ازش بدم میاد. اگر با معیارهای معمول جامعه در نظر بگیریم، وضع مالی پدر من بهتره، تحصیلات پدر و مادر من و سطح دانشگاهی که خودم توش درس خوندم خیلی بالاتره، من خودساخته ترم و استقلال بیشتری تو زندگیم دارم. اما چیزی که برام مهمه تفاوت دیدگاهها و سبک فکری ماست. به نظرم هیچ وجه اشتراکی نداریم. من به ادبیات و موسیقی علاقه دارم و اوقات بیکاریم توی گالری های هنری میگذره. ایشون فقط کارای منو دوست داره با اینکه اصلا ازشون سر در نمیاره. من به زور از جام تکون میخورم و از سوسک هم میترسم؛ ایشون عاشق رالی و پاراگلایدر و بانجی جامپینگ (خودشونو با طناب میبندن بعد ار ارتفاع میپرن) و اینجورکارهاست... ما هیچ گفت و گوی مشترکی با هم نداریم مگر اینکه بخوایم ادب رو رعایت کنیم (به عبارتی ایشون خودشونو با حرفای من تطبیق بدن و من وقتی راجع به مباحث مورد علاقش صحبت می کنن گوش بدم.)
    الان موندم چیکار کنم. منم مثل هر دختری دلم میخواد با عشق ازدواج کنم اما می دونم خیلی کم احتمال داره این اتفاق بیفته به خصوص که زیادی منطقی ام. پس وقتی قرار نیست عاشق طرفم باشم بهتر نیست با کسی ازدواج کنم که اون عاشق منه تا حداقل بتونه اخلاقای خاصم رو تحمل کنه؟
    اون پسر خوبیه، حقش نیست با زنی ازدواج کنه که اون زن عاشقانه دوستش داشته باشه؟
    سلام دوست عزیز به همدردی خوش امدیدازدواج مقوله ای هست که هر دو طرف باید همدیگه انتخاب کنند و بخوان با هم زندگی مشترک رو انتخاب کنند.اگه علاقه نباشه صد در صد این ازدواج به شکست میرسه.شما اگه واقعا به ایشان علاقه ندارید و ایشون رو با توجه به معیارهاتون و اخلاق خودتون مناسب نمیدونید پس به هیچ وجه فکر نکنید این مسایل حل خواهد شد.اینکه زمان ازدواج کردن هست یا از ترس اینکه موردی بهتر پیدا نشه دلیل اصلا قابل موجهی نیست که تن به ازدواجی بدون علاقه دو طرف داده بشه.شما اشاره کردید نه بهش علاقه دارید نه ازشون بدتون میاد حال ببینید ایا میتونید بهشون علاقه پیدا کنید یا خیر.

  3. 5 کاربر از پست مفید ستیلا تشکرکرده اند .

    kamr (پنجشنبه 03 بهمن 92), only star (جمعه 27 دی 92), toojih (پنجشنبه 03 بهمن 92), فرهنگ 27 (جمعه 27 دی 92), بابک 1369 (چهارشنبه 02 بهمن 92)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 27 دی 92 [ 19:08]
    تاریخ عضویت
    1392-10-26
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    24
    سطح
    1
    Points: 24, Level: 1
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    11

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون ستیلای عزیز.
    مسئله اینه که گرچه من از شرایط فعلیم راضی هستم و دلم نمیخواد ازدواج کنم اما یه سری چیزایی که گفتم باعث میشه به ازدواج فکر کنم. اینکه همه دوستام ازدواج کردن. اینکه مادرم همش میگه دلم می خواد عروسیتو ببینم. اینکه خواهرم به خاطر من ناراحت بشه و از همه مهمتر اصرارهای این آقا.
    نه اینکه بخوام از روی ترحم باهاش ازدواج کنم اما ناراحت کردنش هم برام سخته. اون با اینکه شرایط ازدواج رو داره اما به خاطر من این همه سال صبر کرده و مطمئنم تا من ازدواج نکنم ازدواج نمی کنه.
    دوستام میگن خواهان کسی باش که خواهان تو باشد.
    مادرم میگه عشق بعد از ازدواج به وجود میاد.
    می خوام بدونم مردی که عاشق یه زنه، می تونه کاری کنه که اون زن عاشقش بشه؟! اگه نه؛ میشه آدم به همسرش به چشم هم خونه ای نگاه کنه؟!

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 23 خرداد 99 [ 20:21]
    تاریخ عضویت
    1392-7-21
    نوشته ها
    374
    امتیاز
    9,911
    سطح
    66
    Points: 9,911, Level: 66
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 139
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,128

    تشکرشده 851 در 242 پست

    Rep Power
    50
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط only star نمایش پست ها
    ممنون ستیلای عزیز.
    مسئله اینه که گرچه من از شرایط فعلیم راضی هستم و دلم نمیخواد ازدواج کنم اما یه سری چیزایی که گفتم باعث میشه به ازدواج فکر کنم. اینکه همه دوستام ازدواج کردن. اینکه مادرم همش میگه دلم می خواد عروسیتو ببینم. اینکه خواهرم به خاطر من ناراحت بشه و از همه مهمتر اصرارهای این آقا.
    نه اینکه بخوام از روی ترحم باهاش ازدواج کنم اما ناراحت کردنش هم برام سخته. اون با اینکه شرایط ازدواج رو داره اما به خاطر من این همه سال صبر کرده و مطمئنم تا من ازدواج نکنم ازدواج نمی کنه.
    دوستام میگن خواهان کسی باش که خواهان تو باشد.
    مادرم میگه عشق بعد از ازدواج به وجود میاد.
    می خوام بدونم مردی که عاشق یه زنه، می تونه کاری کنه که اون زن عاشقش بشه؟! اگه نه؛ میشه آدم به همسرش به چشم هم خونه ای نگاه کنه؟!
    دوست عزیز باید علاقه هم همراهش باشه یعنی یه علاقه ای هم نسبت به ایشون داشته باشی .میتونی تاپیک هایی رو ببینی که به خاطر عدم علاقه یکی از طرفین منجر به شکست شده .زندگی مشترک یعنی من میشوم ما .اما همخونه این نیست.اینکه همسر اینده تو دوست نداشته باشی و فقط مجبور باشب باهاش زندگی هم برای شما هم برای اون اقا پسر خوب نیست.البته به نظر من اینجور که متوجه شدم شما ازشون بدتون نمیاد فقط علاقه ای ندارید پس این خودش خوبه.ولی این کافی نیست

  6. 3 کاربر از پست مفید ستیلا تشکرکرده اند .

    only star (جمعه 27 دی 92), toojih (پنجشنبه 03 بهمن 92), فرهنگ 27 (جمعه 27 دی 92)

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 30 مهر 95 [ 23:31]
    تاریخ عضویت
    1392-3-16
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    3,068
    سطح
    34
    Points: 3,068, Level: 34
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 64.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    80

    تشکرشده 113 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط only star نمایش پست ها
    مادرم میگه عشق بعد از ازدواج به وجود میاد.
    می خوام بدونم مردی که عاشق یه زنه، می تونه کاری کنه که اون زن عاشقش بشه؟! اگه نه؛ میشه آدم به همسرش به چشم هم خونه ای نگاه کنه؟!
    سلام و خوش آمدید به تالار گفتگوگوی همدردی

    در مورد اینکه آیا بعد از ازدواج علاقه ایجاد میشه یا نه فکر می کنم شدتش در زن و مرد متفاوت باشه (اینا رو براساس تجربه خودم و چند مورد از اطرافیانم میگم ولی باز بیشتر جستجو کنید). در بیشتر مواردی که من دیدم معمولا اگه آقایی از ابتدا به خانمش علاقه نداشته باشه احتمال ایجاد اون بعد از ازدواج کمه مخصوصا هرچی سن این آقا بیشتر باشه ولی معمولا خانمها به علت روحیات خاصشون از جمله از خود گذشتگی بیشتر، وابسته شدن و ... حتی اگه بدون علاقه اولیه ازدواج کنند ممکنه در آینده علاقه در اونها ایجاد میشه البته شاید این علاقه بیشتر از جنس وابستگی باشه تا عشق. در خیلی موارد هم علاقه ای بوجود نمیاد.

    موارد مثل شما تو این انجمن زیاده بهتره کمک بگیرید. موارد زیر هم می تونه مفید باشه:
    http://www.hamdardi.net/thread-18777.html
    http://www.hamdardi.net/thread-29747.html
    http://www.hamdardi.net/OLD/thread-24919.html
    http://www.hamdardi.net/thread-20284.html

    - - - Updated - - -

    درضمن نگرانی شما در مورد افزایش سنتون فکر می کنم بی مورد باشه هیچ وقت به خاطر افزایش سن تو این قضیه عجله نکنید. به عنوان مثال من خودم دانشجوی ارشدم و از بین 7 همکلاسی خانم که تو کلاسمون هستند فقط دو نفرشون متاهل اند. میانگین سنشون هم 24-25 سال هست. در مورد خواهرتون هم بستگی به خودتون داره. اگه با ازدواج زودتر ایشون مخالفتی ندارید و به قولی اون حس حسادت زنانه اذیتتون نمی کنه بهتره عجله نکنید و با دید باز اقدام کنید.

  8. 3 کاربر از پست مفید mansor تشکرکرده اند .

    only star (جمعه 27 دی 92), فرهنگ 27 (جمعه 27 دی 92), ستیلا (جمعه 27 دی 92)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 27 دی 92 [ 19:08]
    تاریخ عضویت
    1392-10-26
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    24
    سطح
    1
    Points: 24, Level: 1
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    11

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ستیلا شما درست می گین. من از ایشون بدم نمیاد. اما عاشقش هم نیستم. در واقع رابطه ما بر اساس احترامه نه علاقه. فکر کنم ما می تونیم بیست سال کنار هم زندگی کنیم بدون اینکه یه بار بحثمون بشه.
    به این فکر می کنم که با هرکی ازدواج کنم ممکنه بهش علاقه ای نداشته باشم. ایشون حداقل مدام باهام کلنجار نمیره که نظراتم رو عوض کنم. من زندگی خودمو میکنم اونم زندگی خودشو. از طرفی این زندگی هیچ هیجانی نداره.

    ممنون آقای منصور بابت هایی تاپیک هایی که معرفی کردید خیلی مفید بودن. خودم هم اگه بخوام فقط به خودم فکر کنم میگم این ازدواج نود درصد اشتباهه. اما اطرافیان من معمولا زود ازدواج می کنن. تقریبا دیگه دوست مجردی ندارم. خواهرم هم خودش نمیخواد. ولی اینا برام مهم نیست. نگرانم که چجوری خواستگارم رو منصرف کنم. می تونم بیخیالش بشم و اگه کسی نبود بهش جواب مثبت بدم و اگر مورد مناسبتری پیدا شد خب، من تعهدی نداشتم. اما وجدانم راضی نمیشه. چی باید بهش بگم؟!

  10. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 23 خرداد 99 [ 20:21]
    تاریخ عضویت
    1392-7-21
    نوشته ها
    374
    امتیاز
    9,911
    سطح
    66
    Points: 9,911, Level: 66
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 139
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,128

    تشکرشده 851 در 242 پست

    Rep Power
    50
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط only star نمایش پست ها
    ستیلا شما درست می گین. من از ایشون بدم نمیاد. اما عاشقش هم نیستم. در واقع رابطه ما بر اساس احترامه نه علاقه. فکر کنم ما می تونیم بیست سال کنار هم زندگی کنیم بدون اینکه یه بار بحثمون بشه.
    به این فکر می کنم که با هرکی ازدواج کنم ممکنه بهش علاقه ای نداشته باشم. ایشون حداقل مدام باهام کلنجار نمیره که نظراتم رو عوض کنم. من زندگی خودمو میکنم اونم زندگی خودشو. از طرفی این زندگی هیچ هیجانی نداره.

    ممنون آقای منصور بابت هایی تاپیک هایی که معرفی کردید خیلی مفید بودن. خودم هم اگه بخوام فقط به خودم فکر کنم میگم این ازدواج نود درصد اشتباهه. اما اطرافیان من معمولا زود ازدواج می کنن. تقریبا دیگه دوست مجردی ندارم. خواهرم هم خودش نمیخواد. ولی اینا برام مهم نیست. نگرانم که چجوری خواستگارم رو منصرف کنم. می تونم بیخیالش بشم و اگه کسی نبود بهش جواب مثبت بدم و اگر مورد مناسبتری پیدا شد خب، من تعهدی نداشتم. اما وجدانم راضی نمیشه. چی باید بهش بگم؟!
    دوست عزیز اینکه اون پسر رو معطل نگه داری کار درستی نیست.بذار اینجوری بگم فکر کن جای شما و اون اقا پسر عوض میشد.اونوقت اون اقا شما رو بلا تکلیف نگه میداشت اونوقت اگه مورد بهتری پیدا نشد با شما ازدواج میکنه و اگه هم پیدا شد که هیچ چون قولی به شما نداده.دوست عزیز شما حق انتخاب دارید و با سبک سنگین کردن خودتون و اون اقا مسیر خودتون رو مشخص کنید .ببینید نقاط مثبت و منفی ایشون چی هست.ایا به معیارهاتون میخوره .

  11. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 30 مهر 95 [ 23:31]
    تاریخ عضویت
    1392-3-16
    نوشته ها
    93
    امتیاز
    3,068
    سطح
    34
    Points: 3,068, Level: 34
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 64.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    80

    تشکرشده 113 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    شما واسه چی فکر می کنید نمی تونید عاشق باشید یا کسی رو دوست داشته باشید؟ میشه بیشتر توضیح بدید.
    تو یک سخنرانی از دکتر انوشه شنیدم که اولویت زندگی آقایون در جوانی: عشق، ثروت و سلامتی و در زمان پیری: سلامتی، ثروت و عشق ولی در مورد خانمها در جوانی: عشق، سلامتی، ثروت و در پیری باز هم: عشق، سلامتی، ثروت

    به قول خودتون ظاهرتون که بد نیست، پدر و مادرتون هم تحصیل کرده، وضع مالی خوب، تازه هنوز 24 سالتونه. مسن که نیستید که بگید دیگه عوض نمیشم یا دچار تحجر شدم.

    درضمن اون آقا پسر رو هم بلاتکلیف نگذارید. رحم کنید به پسرا

  12. کاربر روبرو از پست مفید mansor تشکرکرده است .

    فرهنگ 27 (پنجشنبه 03 بهمن 92)

  13. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array
    خواهر خوبم عشق اون چیزی نیست که تو قصه ها خوندیم . عشق چیزی نیست که تو منتظرش باشی تا با یه اسب سفید از راه برسه وتو رو با خودش ببره عزیز من عشق همین دور وبره جایی که ما اصلا دنبالش نمی گردیم اون اگه عاشقته و چندین ساله که منتظرته محاله که تو عاشقش نباشی . دوست داشتن یه رابطه دوطرفه است ایا اگه نبینی دلتنگش نمیشی ؟ وقتی میبینی ضربان قلبت تند تر نمیشه ؟ اگه فردا بشنوی با یه نفر دیگه نامزد کرده ناراحت نمیشی ؟ ایندفعه که دیدیش اینارو دقت کن اگه جوابشون آریه شک نکن که عاشقشی . ضمن اینکه یه مرد عاشق میتونه زنشو عاشق کنه حتی اگه عاشق نباشه .مگه یه زن از زندگی چی میخواد اصلا یه مرد از زندگی چی میخواد ؟ مگه خوشبختی جز اینه که بدونی یکی از صمیم قلب دوستت داره ؟ اگه اون دوستت داره تو هم حتما دوستش داری . مگر اینکه دوست داشتن اونم دروغ باشه . برای اینکه مطمئن بشی شاید بهتر باشه یکم بهش نزدیکتر بشی .

  14. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 19 آذر 95 [ 01:34]
    تاریخ عضویت
    1392-8-23
    نوشته ها
    503
    امتیاز
    6,319
    سطح
    51
    Points: 6,319, Level: 51
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    405

    تشکرشده 1,144 در 414 پست

    Rep Power
    77
    Array
    !
    ویرایش توسط mahasty : پنجشنبه 03 بهمن 92 در ساعت 09:22


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. کسی رو دوست دارم که نباید اون رو دوست داشته باشم
    توسط ahmad_reza در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 03 دی 91, 02:34
  2. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 04 بهمن 90, 20:16
  3. +با کسی دوست شدم که دوست دیگه ای داره
    توسط nazi_145 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: چهارشنبه 18 اردیبهشت 87, 15:18
  4. با کسی دوست شدم که دوست دیگه ای داره
    توسط nazi_145 در انجمن ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 15 اردیبهشت 87, 15:01

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:50 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.