به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 دی 92 [ 02:46]
    تاریخ عضویت
    1392-10-25
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    7
    سطح
    1
    Points: 7, Level: 1
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    برخورد منطقی با یک فرد کاملا احساساتی

    با سلام

    این اولین پست من اینجا هست، با این امید که بتونم از تجارب دوستان استفاده کنم :)
    چند وقتی هست که موضوعی که آغاز کننده اش من بودم و فکر نمیکردم همچین تبعاتی داشته باشه
    فکرم رو شدیدا مشغول کرده.

    تقریبا ۶/۷ ماهی هست که محل کارم رو تغییر دادم و البته مطمئن هم نبودم که خیلی اینجا موندگار بشم. از همون ابتدا خانمی توجه من رو جلب کرد اما از اونجائی که من معمولا به کسی که شناخت کافی در موردش ندارم هیچ نوع پیشنهادی نمیدم تصمیم گرفتم که فعلا صبر کنم تا یه خورده آشنائی حاصل شه که متاسفانه هیچ وقت شرایطش پیش نیومد. (این رو هم بگم از رابطه قبلیم سه سال میگذشت و حالا بعد از این همه مدت احساس میکردم فرد دیگه ای هست که حداقل توجه من رو جلب کرده. توی این مدت چند نفری خیلی سعی کردن به من نزدیک بشن ولی سایه نفر قبلی اجازه نمیداد و هیچکس واسم جذابیت نداشت)

    تا اینکه حدودا دو ماه پیش تصمیم گرفتم پیشنهاد آشنائی بهشون بدم. ایشون گفتش که من فقط پیشنهاد برای ازدواج رو قبول میکنم که من گفتم من حتی اسم شما رو هم نمیدونم!!!!!! (جدا هم نمیدونستم، چون بخشی که ایشون کار میکنند از ما جداست و بنده هم هیچوقت کار مستقیمی با ایشون نداشتم، ضمنا با هیچکس هم صحبتی راجع به ایشون نداشتم.). که من گفتم باشه مشکلی نیست و ممنون از وقتتون، که ایشون دیدند که من بیخیال شدم از من خواستند که راجع به قضیه صحبت کنیم بعدا. که بعد از دو روز و یک صحبت خیلی کوتاه بعد از گرفتن کل اطلاعات از من و ندادن هیچ اطلاعاتی گفتن که

    "راستش با فرد دیگری دارم آشنا میشم الان، که فکر میکنم برای من بهتره. به علاوه ما اصلا به هم نمیخوریم و بهتره این قضیه رو همین جا تمومش کنیم" که جواب من هم این بودش "مشکلی نیست، ممنون که به پیشنهادم فکر کردین، امیدوارم که همیشه شاد و سلامت باشید."

    خلاصه از اون روزی که من پیشنهاد دادم ایشون کلا چهره اش پریشون بود و سعی میکرد تماس چشمی برقرار نکنه، کلا رفتارش عجیب شد. بعد از خاتمه قضیه و جواب ایشون هم، که اصلا انگار من وجود خارجی ندارم یا اصلا سلام که میکردم من رو کاملا نادیده میگرفت (مثلا پشت به من بود یا نشسته) یا اگر رو در رو من ایشون رو میدیدم چشم هاش سمت دیگه رو نیگا میکرد و یه سلام سر سری با یه چهره پریشون (من رفتارم مثله همیشه بود یه لبخند و بعدش سلام و احوال پرسی).

    از اونجائی که من حداقل سعی میکنم با مسائل منطقی کنار بیام و قبل از این هم ظرف ۱۰/۱۱ سال گذشته چند تا رابطه (حتی یکیشون تا پای عقد هم) داشتم معمولا احساساتی برخورد نمیکنم. ظرف حداکثر یک روز جواب "نه" ایشون رو قبول کردم (فراموش کردم بگم که بزودی ۳۰ ساله میشم، ایشون هم احتمالا هم سن و سال من هستن)، جواب رد شنیدن هم قطعا اونهائی که شنیدن میدونن کنار اومدن باهاش چقدر سخته!

    به هر حال رفتار ایشون به نظر کاملا بچگونه میومد با وجود اینکه من جواب رد ایشون رو کاملا قبول کردم و نه با کسی راجع بهش صحبت کردم نه دیگه حرفی با خودشون زدم. انتظاری هم نداشتم برخورد بنده هم تغییری نکرد در قبال ایشون (چون جواب رد رو شخصی نمیدونم، بلاخره علاقه و جذابیت هم زوری که ایجاد نمیشه).

    کلا وقتی این قضیه باعث تعجب بقیه میشد، و ایشون هم به نظر راحت نمیومد، تصمیم من بر این شد که هر موقع کاری پیش میومد که با واحد ایشون در ارتباط بود یا کس دیگری رو بفرستم یا با تلفن داخلی کار رو راه بندازم. حتی تا بدین حد که تحت هیچ شرایطی رفت و آمد اضافی خارج از اتاقم نداشته باشم که مبادا اتفاقی ایشون رو ببینم (خیلی ها متوجه این موضوع شدند به نظرم و دائم میپرسیدند که دیگه به ما سر نمیزنی؟). با این وجود ظرف یک ماه، دو سه باری ایشون تلفن داخلی رو برداشت و سه چهار بار هم اتفاقی همدیگه رو دیدیم. پشت تلفن خیلی پیگیر سلام و احوال پرسی میکردن اما اون چند بار که دیدمشون مثله همیشه بود برخوردشون. که دو دفعه آخر توی آسانسور بود که یکبارش من بعد از سلام و احوالپرسی هیچ حرفی با ایشون نزدم و پیاده شدم. دفعه بعدی که آسانسور پر بود (یک ماهی از کل موضوع گذشته بود) ایشون که اصلا به زور سلام میکرد تنها کسی بود که بنده رو داخل آسانسور دعوت کرد و گفتش جا میشیم شما هم بفرمائید!!!! ؟؟؟؟؟؟؟؟ (تا اینجا هم اتفاق عجیب و غریبی برای من محسوب نمیشد، و صد البته یک ماه پس از اون قصیه من ایشون رو کاملا فرستاده بودم پس ذهنم، و در صلح و آرامش بودم. این که اینقدر راحت تر با قضیه کنار اومدم دلیلی داره که جلوتر میگم)

    چند روز بعد کاری پیش اومد که من مجبور شدم اتاق ایشون برم ( به علاوه فکر میکردم شرایط عادی تر شده دیگه) و وقتی سلام کردم ایشون خیلی گرم تر از بقیه سلام و احوال پرسی کردن و تماس چشمی رو به همراه یک لبخند چند لحظه حفظ کردن (دقیقا مثله قبل این قضایا). دو سه بار دیگه هم ایشون رو اتفاقی دیدم که خیلی آروم به نظر میرسید و تماس چشمی رو حفظ میکرد به همراه همون لبخند همیشگی. من هم که دیدم شرایط عادیه آروم آروم اگر کاری داشتم خودم اتاق ایشون میرفتم (تا اینجا هم من فکر نمیکردم اتفاقی افتاده باشه و نظر ایشون عوض شده باشه) اما من که اتاقشون رفتم بازم سریعتر از همه سلام کرد و احوالپرسی گرم. بعدش که من با یکی از همکاران شوخی کردم حتی وارد شوخی ما هم شد. اینجا بود که من متوجه شدم که ایشون از من میخواد که من بازهم بهشون پیشنهاد بدم.

    حتی این اواخر هم دنبال من اومدن آسانسور سوار شن که مثلا تنها شیم من بتونم صحبت کنم، که درب آسانسور داشت بسته میشد که من دکمه رو زدم که بسته نشه و سوار شن. ولی من کلا بی تفاوت بودم که دلیلش رو خواهم گفت.

    اما الان دو هفته است (دقیقا از روز بعد همون روزی که بعد من آسانسور سوار شدن) که چند روز در میون مثله آدم هائی که برق از سرش پریده یا جن گرفته باشتش ، یکبار همون رفتار های قبلی ازشون سر میزنه که انگار من نیستم و جواب سلام هم نمیدن یا پشت میکنن به من، دفعه بعدی با اصرار میوه پوست کنده تعارف میکنن و صحبت رو ادامه میدن ......

    اما قضیه اینجاست که (دلیلی که قبلا گفتم میگم) اون موقعی که جریانات پیشنهاد آشنائی و جواب رد ایشون پیش اومد. از یکی دو هفته قبلش من با خانوم دیگه ای خارج از محیط کارم آشنا شدم که ایشون رو هفته ای یکبار میدیم. هیچ وقت فکر نمیکردم من با ایشون رابطه ای داشته باشم. اما ایشون سعی میکردن (هنوز هم سعی میکنن) به من نزدیکتر شن. البته من با ایشون همون رابطه دوستی ساده رو نه زیاد نه کم ادامه دادم و هنوز هیچ پیشنهادی بهشون ندادم. درسته از لحاظ ظاهری قابل مقایسه با خانوم همکارم نیستن اما بسیار انسان با شخصیت و متینی به نظر میان و البته به ظاهر منطقی (البته خانومی که همکارم هستن هم به نظر خانوم منطقی و با شخصیتی میان، بجز برخوردی که گاها الان بروز میدن که کامل درک نکردم چرا).

    فرض کنید خانوم همکار رو بگیریم x، و خانوم دوم رو y:

    به هر حال قضیه الان این نیست که من بین انتخاب یکی از این دو نفر گیر کرده باشم. من احتمالا به رابطه با خانوم y یه فرصت رو میدم تا ببینیم میتونیم کنار بیایم یا نه. اما در مورد خانم x، من فکر نمیکنم به کسی که شانس اول رو نداده، شانس دوم رو بدم. برای من جواب نه، نه هستش (با وجود اینکه وقتی میبینمشون هنوز دلم میریزه و ضربان قلبم بالا میره). در واقع اصلا احساس نمیکنم که از این بابت پشیمون بشم، چون من پا پیش گذاشتم ایشون سریعا رد کردن و نتونستن من رو بشناسن، اما من ایشون رو شناختم: از لحاظ احساسی ناپایدار (شاید، شاید، شاید بعیدترین حدس من: خجالتی باشن راجع این موضوع و برداشت من اشتباه باشه)، اهل بازی ذهنی (دوست ندارم وقت و انرژیم رو روی همچین مساله ای بذارم، به هرحال زندگی قراره لذتبخش باشه، نه جهنمی که درش سردرگمی). شاید هم فقط توجهی که از دست دادن رو میخوان، و بعدش بازم هم یه نه بزرگتر؟ (مشابهش رو قبلا دیدم در مورد دوستی).

    به هر حال من درسی که باید میگرفتم رو گرفتم، به هیچوجه نباید به کسی که نمیشناسم پیشنهادی بدم. اول باید دوست شد و بعد از شناخت طرفین قضیه رو مطرح کرد.

    خب حالا سوال من چی هستش؟

    مهمترین سوالم اینه که:
    ۱. من چه جوری با ایشون برخورد کنم که این مسئله در محیط کار مسئله ساز نشه؟ (من فکر میکنم احساس ایشون الان اینه که من ردشون کردم و قضیه رو به دل گرفته، هر چند این اضافه تر از برخورد ایشون با من نبوده) خب قطعا چند نفری با توجه به رفتار ایشون از این موضوع باخبر هستن (برای من مهم نیست حتی اگر همه هم بدونن)، شاید هم همین، موضوع رو الان برای ایشون پیچیده تر کرده که جلوی دیگران رفتارهای متفاوتی نشون دادن و من پاسخی ندادم؟؟؟؟؟

    و اما سوالات بعدی؟
    فقط میخوام اگر برداشتم اشتباه هست، نظرات دوستان عزیز رو هم بدونم.

    ۲. آیا به نظر شما از اول نظر ایشون مثبت بوده؟ به خاطر اینکه زیباست انتظار داشته که من اصرار کنم؟ (البته من به خاطر زیبایی صورت امتیازی برای کسی قائل نمیشم (هر چند که بودنش قطعا امتیاز مثبته) و مهمتر شخصیت و زیبایی سیرت هست برای من.)
    اگر اینجوری باشه پس مطمئنم رابطه با چنین فردی کاملا اشتباه هست. به این دلیل که از همون اول طرف میخواد سوار شما بشه و از شما امتیاز بگیره (مبیخشید بهترین جمله ای که به ذهنم رسید همین بود).
    یا چون مطمئن نبودند، جواب رد دادند؟ آیا نمیتونستن بگن مثلا من یک ماه فرصت میخوام فکر کنم؟؟؟ یا اول شناخت پیدا کنن بعد نه؟؟؟ اگر مطمئن نبودند.

    ۳. دوست خانمی میگفتش: ما خانم ها معمولا وقتی بهمون پیشنهاد داده میشه، حتی اگر فرد مقابل به دل ما نشینه باز هم لذت میبریم و این باعث افزایش اعتماد به نفس ما میشه. حالا اگر فرد کاملا توجهش رو از ما بگیره (با وجود اینکه جواب ما "نه" بوده)، بازهم توجهش رو طلب میکنیم و اگر ادامه دار بشه باعث کاهش اعتماد بنفسمون میشه خصوصا اگر در این پروسه علاقه ای ایجاد بشه. ایشون میگفت حداقل من اینجوری هستم. آیا این موضوع صحت داره؟ و این عامل باعث تغییر نظر خانم ها میشه؟

    ۴. آیا من به جز پیشنهاد اولیه گناهی مرتکب شدم؟ مثلا اینکه به علاقه ایشون بعد از گذشت زمان پاسخ مثبت ندادم؟ (خصوصا نظر خانم ها رو میخوام بدونم)
    احساس میکنم جواب این سوال نسبی هست و به شخصیت فرد پاسخ دهنده بستگی داره. بنابراین خیلی دوست دارم بدونم این رو.

    ۵. آیا ایشون الان متنفره از من؟ یا با تغییر وضعیتشون میخوان من رو متوجه عوض شدن نظرشون کنن؟

    ۶. آیا من باید با ایشون رک صحبت کنم و ببینم مشکلشون چیه؟ حتی اگر پیشنهاد دومی از سمت من در میان نباشه؟

    ۷. آیا این قدر سخته برای خانم ها که بیان بگن نظرم عوض شد؟ (نیازی به عذرخواهی نبود، اگر ایشون میگفت نظرم عوض شده، من قضاوت زودهنگامشون در مورد خودم رو نادیده میگرفتم) قبلا پیش اومده خانومی به من علاقه داشته و حتی جلوی جمع به من پیشنهاد داده اما فرض من اینه که کمتر از ۲٪ خانم ها جرات انجام چنین کاری رو دارن. سوال اینه که با وجود اینکه از علاقه طرف مقابل باخبرند (اگر نبود پیشنهاد نمیداد)، و با فرض اینکه خود ایشون هم شدیدا علاقه مند شده باشن (یا از قبل بودند) و بدونن ممکنه فرصت از دستشون بره بازهم حاضر به بیان این موضوع که نظرشون عوض شده نیستند؟
    تنها چیز منطقیه که به ذهنم میرسه اینه که خانم ها شنیدن جواب رد از آقایون براشون سخت تره، به این دلیل که دید جامعه این هست که آقایون باید دنبال خانم ها باشن و چیزی که خودش باید تعقیب بشه جواب رد میشنوه و این اعتماد بنفسشون رو نابود میکنه.

    ۸. خیلی ها شخیصت من رو پیچیده میدونند و فکر میکنن من موقعیت ها و مسائل رو زیادی تحلیل میکنم. اگر فکر میکنید که من خیلی منطق رو وارد میکنم. و این اشتباه هست میخوام دلیلتون رو بدونم. (خب منطقا "نه" یعنی "نه")

    ممنون از اینکه وقت گذاشتید و پست من رو خوندید.

  2. #2
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    دوست عزیز،

    به بعضی از شماره های سوالاتت جواب می دم. بعضی هاش را نمی دونم یا ترجیح می دم من جواب ندم.
    چون گاها دوستان به من می گن که خیلی سرد و خشن یا منطقی (بدون احساس) جواب می دم
    شما بیشتر طالب نظرات خانمها هستید و من گاهی وزن خانمانه جوابهام پایینه و ممکنه درصد کمی از خانمها با من موافق باشند.

    1- شما معمولی برخورد کنید. مشکل خودشون هست که رفتارهای هیجانی و بالا پایین دارند. یک خواستگاری بی سر و صدا و معمولی در محل کار انجام شده، خودشون دارن با رفتارهاشون تابلوش می کنند.
    بی توجه باشید تا خودش مشکلش را حل کنه.

    4- من گناهی تو این موضوع نمی بینم. حتی اون پیشنهاد اولیه هم گناه نبوده. چرا گناه؟
    شما خواستگاری کردید و ایشون رد کردند. تمام شد.
    حالا فرض کنیم به شما علاقمند شده، شما باید به هر کی بهتون علاقمند شد جواب مثبت بدید وگرنه مرتکب گناه شدید؟

    5- من دلیلی برای تنفر نمی بینم. اما رفتارهای ایشون را هم درک نمی کنم. باورم نمی شه سی ساله باشند!!

    6- اگر پیشنهاد دومی ندارید و نمی خواهید بهشون شانس دیگه ای بدید، لازم نیست صحبتی داشته باشید.
    آشنایی و خواستگاری شما کاملا واضح و صریح و کوتاه بوده. چیز مبهمی باقی نمونده که بخواد مطرح بشه.
    این خانم هم گویا تکلیفش با خودش مشخص نیست و صحبت بعدی ممکنه مساله را پیچیده تر کنه و قهر و آشتی های خیالیش با خودش بیشتر بشه.

    7- من اگر نظرم تغییر کنه، نمی رم بگم. بله. سخته که بری بگی ببخشید من نظرم عوض شد، از من خواستگاری کنید.

    8- خواستگاری کردید و تمام شده. گفتید که قصد ندارید بهشون شانس دیگه ای هم بدید و دوباره خواستگاری کنید.
    پس این ریز به ریز بررسی کردن حرکات ایشون و دقیق شدن تو کار و رفتارش چیه؟ این قسمتش به نظر من عادی نیست.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  3. 5 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (یکشنبه 06 بهمن 92), mahasty (پنجشنبه 26 دی 92), sanjab (پنجشنبه 26 دی 92), sara 65 (پنجشنبه 26 دی 92), صبوری (یکشنبه 06 بهمن 92)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 19 آذر 95 [ 01:34]
    تاریخ عضویت
    1392-8-23
    نوشته ها
    503
    امتیاز
    6,319
    سطح
    51
    Points: 6,319, Level: 51
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    405

    تشکرشده 1,144 در 414 پست

    Rep Power
    77
    Array
    سلام
    پستتون رو خوندم؛ چقدر طولانی بود (:
    وقتی داشتم قسمتای شش و هفت رو می خوندم دقیقا داشتم به قسمت هشت فکر می کردم، اینکه که چقدر خوب و دقیق، جزئیات مسائل رو تفکیک و تشریح کردین. البته نظری در مورد اینکه اشتباهه یا نه ندارم. بسته به جاش می تونه خوب یا بد باشه.
    همونطور که خودتون گفتین جواب سوالاتتون کاملا شخصیه. من بعید می دونم هیچ دوتا خانومی به همه سوالای شما جواب یکسان بدن. به نظرم اینکه بخواین این همه روی رفتار شخصی که هیچ نقش خاصی در زندگی شما نداره؛ صرفا اتلاف وقته.
    واقعا چه اهمیتی داره که ایشون عاشق شماست، از شما متنفره، بعضی وقتا عاشقه بعضی وقتا متنفره... شما که در هر صورت به ایشون احساسی ندارید بس چرا ذهنتون رو درگیرش می کنید؟!

  5. 2 کاربر از پست مفید mahasty تشکرکرده اند .

    sanjab (پنجشنبه 26 دی 92), sara 65 (پنجشنبه 26 دی 92)

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 شهریور 00 [ 14:58]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    604
    امتیاز
    13,683
    سطح
    76
    Points: 13,683, Level: 76
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 367
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,960

    تشکرشده 2,293 در 573 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    آقای eros شما به ایشون پیشنهاد دوستی دادین در واقع،تا بعد اگر نظرتون مثبت بود اقدام رسمی بکنید. حالا این خانم هم خیلی واضح گفتن که من فقط پیشنهاد برای ازدواج رو می پذیرم.
    منظور این خانم این بوده، که شما نیتتون رو خیلی واضح و روشن بگید. که شما نگفتید!

    اگر همین خانم اینجا تاپیکی زده بود و این موضوع رو عنوان میکرد،که آقایی اومده و بهم پیشنهاد دوستی داده، دقیقا همین جوابی که الان به شما داده رو دوستان اینجا بهش میگفتن بگو!!! دقیقا همین جمله!

    ایشون گفتش که من فقط پیشنهاد برای ازدواج رو قبول میکنم
    شما نتونستید منظورتون رو خوب و اونچه که خانم انتظار داشتن بشنون،بیان کنید.

    ------------------------------------------------------------------------

    اما قضیه اینجاست که (دلیلی که قبلا گفتم میگم) اون موقعی که جریانات پیشنهاد آشنائی و جواب رد ایشون پیش اومد. از یکی دو هفته قبلش من با خانوم دیگه ای خارج از محیط کارم آشنا شدم که ایشون رو هفته ای یکبار میدیم. هیچ وقت فکر نمیکردم من با ایشون رابطه ای داشته باشم. اما ایشون سعی میکردن (هنوز هم سعی میکنن) به من نزدیکتر شن. البته من با ایشون همون رابطه دوستی ساده رو نه زیاد نه کم ادامه دادم و هنوز هیچ پیشنهادی بهشون ندادم. درسته از لحاظ ظاهری قابل مقایسه با خانوم همکارم نیستن اما بسیار انسان با شخصیت و متینی به نظر میان و البته به ظاهر منطقی (البته خانومی که همکارم هستن هم به نظر خانوم منطقی و با شخصیتی میان، بجز برخوردی که گاها الان بروز میدن که کامل درک نکردم چرا).
    شما همون موقع هم که این خانم بهتون نه گفتن، چون کیس دیگری رو هم زیرنظر داشتید راحت با این قضیه کنار اومدید.

    نه خانم y (به قول خودتون) کاملا کنار گذاشتید، رفتید سراغ خانم x . ببینید اگه از طرف ایشون تونستید دوستی برقرار کنید پس خانم y رو بیخیال میشید. اگر نشد پس فعلا به همون خانم y فکر میکنید!!
    این کار خیلی درست نیست...
    مطمئن باشید اگر هر کدوم از خانما بدونن بهشون بر میخوره به شدت!

    ---------------------------------------------------------------------------------

    ه هر حال قضیه الان این نیست که من بین انتخاب یکی از این دو نفر گیر کرده باشم. من احتمالا به رابطه با خانوم y یه فرصت رو میدم تا ببینیم میتونیم کنار بیایم یا نه. اما در مورد خانم x، من فکر نمیکنم به کسی که شانس اول رو نداده، شانس دوم رو بدم. برای من جواب نه، نه هستش (با وجود اینکه وقتی میبینمشون هنوز دلم میریزه و ضربان قلبم بالا میره)
    شما به خانم x شانس اول دوستی رو دادید! و اگر قراره بازم شانس دوم دوستی رو بهش بدید احتمالا باز هم خودش بگه "نه"

    اگر هنوز این حس رو به این خانم دارید، چرا میخواید دوباره وارد رابطه با یه خانم دیگه بشید؟
    از الان دارید این دو نفر رو توی ذهنتون مقایسه میکنید، که خیـــــــلی اشتباست.
    حتی میتونم به احتمال زیاد هم با خانم y به زودی قضیه رو تمام می کنید. حتی اگر مناسب شما باشن ...

    ----------------------------------------------------------------------------------------------------------

    اما من ایشون رو شناختم: از لحاظ احساسی ناپایدار (شاید، شاید، شاید بعیدترین حدس من: خجالتی باشن راجع این موضوع و برداشت من اشتباه باشه)، اهل بازی ذهنی (دوست ندارم وقت و انرژیم رو روی همچین مساله ای بذارم، به هرحال زندگی قراره لذتبخش باشه، نه جهنمی که درش سردرگمی). شاید هم فقط توجهی که از دست دادن رو میخوان، و بعدش بازم هم یه نه بزرگتر؟ (مشابهش رو قبلا دیدم در مورد دوستی).
    ولی من که ایشون رو ندیدم و شناختم به اندازه همین یه پست شما هست،میگم نه ایشون از لحاظ احساسی ناپایدار هستند، نه اهل بازی ذهنی...

    ایشون فقط منتظرن از شما پیشنهاد جدی تری بشنون، نه دوستی...

    به هر حال من درسی که باید میگرفتم رو گرفتم، به هیچوجه نباید به کسی که نمیشناسم پیشنهادی بدم. اول باید دوست شد و بعد از شناخت طرفین قضیه رو مطرح کرد.
    ببخشید بعد از این قضیه این درسو گرفتید؟ یا از قبل تصمیمتون همین بود
    برخلاف شما، تالار همدردی درس دیگه ای رو به جوونا میده
    میتونید پستهای مدیر همدردی رو سرچ کنید و بخونید. به خانما پیشنهاد میشه که در صورت پیشنهاد ازدواج از طرف شخصی ،اون رو سریعا به سمت رسمی کردن (خواستگاری، نه عقد و....!!!!!) پیش ببرید به دلایل زیاد که میتونید بخونید تو این تالار...

    پس اون خانم برخورد و جوابشون کاملا عاقلانه بوده!!

    -----------------------------------------------------------------------------

    جواب سوال 2 فکر کنم گفتم، این خانم میتونستن (میتونن ) به شما فکر کنن، نمیشه گفت حتما به شما علاقمند هستند، ولی شاید علاقه به آشنایی بیشتر جهت ازدواج داشته باشند
    این چیزی که شما میگید سوار شدن و...!!! درست نیست.
    خیلی از خانما برای اینکه بدونن چقدر طرفشون واسه انتخابشون مصمم هست و جدی ،ممکنه جواب رد بدن بار اول.
    هر چند این خانم مسئله ش متفاوته! چون شما پیشنهادتون کلا واسش مبهم بوده!!

    سوال 3 ، درمورد این خانم شاید اینطوری نباشه

    4! خیر گناهی مرتکب نشدید! ولی پیشنهاد اولیه تون باعث شد ذهن خانم رو بیارید سمت خودتون و درگیر کنید ،بعدشم بی توجهی و...!
    گناه نمیدونم هست یا نه،ولی مطمئنا کار خیلی خوبی نبود!

    5، از شما متنفر نیستن، قسمت دوم هم نمیشه دقیق جواب داد! ولی به نظرم میخوان بگن نظرشون واسه آشنایی واسه ازدواج خوب هست...

    6، اگر نمیخواید وقبول ندارید که درخواستتون خوب نبوده، و دوباره نمیخواید اصلاحش کنید، با این توضیحاتی که من دادم ،و مشکلی رو متوجه اون خانم نمی بینم، نه دیگه حتی باهاشون صحبت هم نکنید راجب این قضیه

    7،بله سخت هست!

    ----------------------------------------

    و آخر اینم بگم،درسته رفتارهای بعدی خانم خیلی منطقی نبوده ، ولی با توجه به همون توضیحات، نمیشه گفت مشکل داره و...

    ببخشید طولانی شد!!!!!!!!!!!!

    موفق باشید

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی نمایش پست ها
    با سلام و احترام
    هر زوجی به یک صورت اولین بار همدیگر را می بینند.
    یکی در جلسه خواستگاری
    یکی در محیط فامیلی
    یکی در محیط کاری
    یکی محیط تحصیلی و .....

    اما مهمترین بخش اینست. که بعد از اولین گام، فرایند شناخت چگونه شکل می گیرد.
    اگر مخفی کاری باشد. (غلط)
    اگر رسمی نباشد. (غلط)
    اگر از دید خانواده پنهان کنیم. (غلط)
    اگر کم مراحل ارتباطی با احساس و عاطفه و ... همراه شود. (غلط)
    اگر فکر کنیم اول باید همدیگر را بشناسیم بعد خواستگاری کنیم. (غلط)
    اگر به بهانه آمده نبودن شرایط ازدواج یا هر گونه بهانه دیگر.... مسیر ارتباط را تمدید کنیم. برای روزها، ماهها و حتی سالها (غلط)
    همه اینها اشتباه هست.
    اولین گام دیدن یکدیگر هست. اما باید دومین گام شروع فرایند شناخت هست. که ما نام خواستگاری بر آن می گذاریم.
    یعنی رسمیت بخشیدن به این فرایند و این مراحل شناخت بدون درگیری احساسی و بدون مخفی کاری در فرهنگهای مختلف ممکن است شکلش کمی فرق کند.
    در مورد آشنایی اینترنتی هم همین طور هست. یعنی باید رسمی گردد. و بازی های مختلف به بهانه ازدواج شکل نگیرد.
    اما مشکلاتش نسبت به آشنایی واقعی در محیط واقعی بیشتر هست که در مقاله ذیل توضیح داده ایم.




    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی نمایش پست ها
    با سلام .
    خب فرق خواستگاری با ازدواج در همینه دیگه...
    خواستگاری یعنی شروع رسمی به دست آوردن اطلاعات. از قیافه ظاهری در نظر بگیرید تا هر چه تمایل دارید در مورد همسر آینده اتان اطلاعات بگیرید. احتیاج به کار پلیسی و مخفی کاری و کارآگاه بازی و عشقبازی و ... نیست.

    اگر شناخت پیدا کردید نسبت به کسی که دیگر نیاز به خواستگاری نیست. باید عقدش کنید.

    ای کاش یکی وقت می کرد وقت می گذاشت و در مورد خواستگاری توضیح می داد.
    مردم هنوز فکر می کنند، خواستگاری همان جلسه عقد کنان هست.
    اول تمایل دارند طرف را بشناسند بعد بروند خواستگاری عقدش کنند!!!!
    اینم یه لینک مثالیhttp://www.hamdardi.net/thread31592-2.html#post311824

  7. 2 کاربر از پست مفید reihane_b تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (یکشنبه 06 بهمن 92), صبوری (یکشنبه 06 بهمن 92)

  8. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 فروردین 96 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1392-6-10
    نوشته ها
    834
    امتیاز
    8,579
    سطح
    62
    Points: 8,579, Level: 62
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 171
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    785

    تشکرشده 2,768 در 697 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    96
    Array
    به هر حال قضیه الان این نیست که من بین انتخاب یکی از این دو نفر گیر کرده باشم. من احتمالا به رابطه با خانوم y یه فرصت رو میدم تا ببینیم میتونیم کنار بیایم یا نه. اما در مورد خانم x، من فکر نمیکنم به کسی که شانس اول رو نداده، شانس دوم رو بدم. برای من جواب نه، نه هستش
    (با وجود اینکه وقتی میبینمشون هنوز دلم میریزه و ضربان قلبم بالا میره).
    در واقع اصلا احساس نمیکنم که از این بابت پشیمون بشم، چون من پا پیش گذاشتم ایشون سریعا رد کردن و نتونستن من رو بشناسن، اما من ایشون رو شناختم: از لحاظ احساسی ناپایدار (شاید، شاید، شاید بعیدترین حدس من: خجالتی باشن راجع این موضوع و برداشت من اشتباه باشه)، اهل بازی ذهنی (دوست ندارم وقت و انرژیم رو روی همچین مساله ای بذارم، به هرحال زندگی قراره لذتبخش باشه، نه جهنمی که درش سردرگمی). شاید هم فقط توجهی که از دست دادن رو میخوان، و بعدش بازم هم یه نه بزرگتر؟ (مشابهش رو قبلا دیدم در مورد دوستی).
    سلام آقايeros
    ميخواستم جواب سوالاتون رو بدم ولي حس كردم تا اين بخش از صحبت هاي شما رو درك نكنم نتونم نظر درستي بدم.و نظراتم به جا و درست نباشه.
    اينجا براي من جاي سواله شما در آن واحد در حال شناخت روي دو نفر براي ازدواج هستيد مگه ميشه؟؟؟؟؟
    اگر فقط پيشنهاد هست و حسي نيست پس اون جمله اي كه قرمز كردم قضيه اش چيه؟؟؟؟؟
    با فرض اينكه اون خانوم پيشنهاد آشنايي رو مي پذيرفت و شما هم فقط نيت آشنايي هست و حسي نداريد كه بر تصميمتون تاثير بذاره ونيمه راه به اين نتيجه ميرسيديد مناسب شما نيست تكليف برخوردهاتون و متوجه شدن ديگر همكارا چي بود؟
    درسته كه شما با هيچكدوم از اين دو تا خانوم رابطه براي شناخت با هدف ازدواج شروع نكرديد ولي واقعا حس درونيتون چيه ميتونيد به دو نفر فكر كنيد؟؟؟
    اگر يه خانوم رو براي ازدواج انتخاب كنيد و اون اين رفتار رو پيش بگيره كه همزمان بخواد دو نفر رو زير زربين ازدواج (همزمان)بگيره ميپسنديد؟؟؟
    پس تكليف اين جمله ها چي ميشه ايينجا
    وقتی مردی شما را بخواهد، هیچ چیز نمی تواند جلوی او را بگیرد.اگر شما را نخواهد، هیچ چیز نمی تواند نگهش دارد.دست از بهانه گیری برای یک مرد و رفتار او بردارید.هیچوقت خودتان را برای رابطه ای که ارزشش را ندارد تغییر ندهید.رفتار آرامتر همیشه بهتر است.قبل از اینکه بفهمید واقعاً چه چیز خوشحالتان می کند، با کسی ارتباط برقرار نکنید.اگر رابطه تان به این خاطر که مردتان آنطور که لیاقتش را دارید، با شما رفتار نمی کند، به اتمام رسید، هیچوقت سعی نکنید که با هم دو دوست معمولی باشید.وجمله پاياني من.
    اگر هر كدوم از خانوم هاي x ياyمتوجه حضور فرد ديگري در فكر شما بشن از خير ازدواج با شما ميگذرند .

  9. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 خرداد 96 [ 08:11]
    تاریخ عضویت
    1392-1-27
    نوشته ها
    221
    امتیاز
    4,855
    سطح
    44
    Points: 4,855, Level: 44
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    129

    تشکرشده 303 در 118 پست

    Rep Power
    34
    Array
    سلام دوست خوب.همینطور که خودتون گفتید هر کسی با توجه به منطق و اخلاق خودش جواب سوالتون رو میده.من در بین جوابهای دوستان با جواب شیدا جان موافقم از طرفی این حرف دوستمون درسته که گفتن شماکه میگید پیشنهاد بود اما حس نبود پس چرا اون جمله رو گفتید؟؟؟خودتون قبول کنید با تمام منطقتون اما ته دلتون حسی به ایشون دارید که با این دقت اون رو بردید زیر ذره بین خواهش میکنم با خودتون صادق باشید.
    میخوام تجربه ای از خودم رو بگم من هم دوسال پیش(اونموقع 20سالم بود) از جانب یکی از اساتیدم پیشنهاد اشنایی دریافت کردم و چون پیشنهادشون برام مبهم بود یعنی دقیقا قصدشون معلوم نبود به صد دلیل منطقی خودم رد کردم.اما بعدها که مساله رو با خواهرم مطرح کردم بهم گفت باید کمی فکر میکردی و ازشون دلیل اشنایی رو میپرسیدی و مشورت میکردی بعد جواب میدادی.خب حرفهای خواهرم شدیدا من رو تو فکر برد و کلی سبک سنگین کردم حتی اینجاهم مطرح کردم تا متوجه بشم که کار درستی کردم یانه؟.
    شاید نمیگم قطعا شاید شاید برای اون خانم هم یه چنین چیزی پیش اومده و ایشون بعد کلنجار با خودشون فکر کردن عجولانه تصمیم گرفتن و قصد دارن با این رفتارها از شما بخوان که دوباره بهشون پیشنهاد بدید اما این دفعه مبهم نباشه.و ضمنن توی جامعه ی ما هم خیلی خیلی کم پیدا میشن دخترهایی که برن و به طرفشون بگن من پشیمون شدم ازم دوباره خواستگاری کن.پس به نظر من فقط نظره شخصیم هست اگر بهشون علاقه ای دارید روی پیشنهاد دوباره بهشون فکر کنید.البته این دفعه پیشنهادتون رو دقیق بیان کنید نه مبهم... اینها همه نظرات شخصی من بود به عنوان خواهر کوچیکتر شما

  10. کاربر روبرو از پست مفید setareh 1390 تشکرکرده است .

    شیدا. (شنبه 05 بهمن 92)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. وقتی ناراحتم به سختی می تونم حرف بزنم(دوستان قدیمی لطفا باهام صحبت کنید)
    توسط ستاره آشنا در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: یکشنبه 01 مهر 97, 23:46
  2. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: دوشنبه 09 بهمن 96, 14:47
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 مهر 94, 23:08
  4. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 11 آبان 93, 00:32
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 30 فروردین 92, 11:55

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:05 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.