به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 47
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 خرداد 97 [ 13:17]
    تاریخ عضویت
    1392-8-26
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    9,405
    سطح
    65
    Points: 9,405, Level: 65
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,386

    تشکرشده 653 در 231 پست

    Rep Power
    53
    Array

    Exclamation همسرم حاضر به برگزاری جشن عروسی نیست

    سلام دوستهای خوب همدردی
    من و همسرم 10 ماهه نامزدیم و بعد عید میخایم بریم سر زندگیمون ولی مشکل اینجاست که همسرم با وجود تمکن مالی راضی به گرفتن جشن عروسی نیست این از طرفیه که من حتی مراسم نامزدی هم نگرفتم ولی با این حال با نگرفتن عروسی موافقت کردم اما مشکل اصلی اینه که ایشون حتی راضی به یه سفر خارج از کشور برای ماه عسل هم نیست و میخاد با یه سفر به مشهد قضیه رو فیصله بده... اگه پول عروسی رو نداشت من حتما اینکارو میکردم ولی میدونم که داره و نمیخاد برای عروسی یا مسافرت خارج از کشور خرج کنه (تاحدودی خساستش بهم ثابت شده ست البته از انصاف هم دور نشم که برای من چیزی کم نمیذاره ولی بیخود هم خرج نمیکنه) چون همه چی رو با تلاش خودش بدست اورده و والدینش هم نمیتونن حمایت مالی ش کنن فکر میکنم این باعث نوعی ایجاد ترس از آینده در ایشون شده که راضی نیست پولش اینطوری خرج بشه و به شدت هم از وابستگی به دیگران یا نشستن سر سفره دیگران حتی به صورت مهمان متنفره....
    هر چقدر باهاش صحبت میکنم نه به عروسی راضی میشه نه به سفر خارجه...شما بگید با یه همچین شخصیتی من چیکار کنم؟بعد از گذشت یکسال از نامزدیمون برم مشهد و بعد بیام برم سر زندگیم؟جواب فامیل و چی بدم که حتی یک بار هم همسر منو به چشم ندیدن؟خانواده بیچاره من چیکار کنن... اونا ارزوی عروسی منو دارند حالا خودم هیچی من برام قابل هضمه این قضیه؟
    دوستان لطفا راهنمایی کنید واقعا دیگه نمیدونم چی درسته و چی غلط ... مرســــــــــــــــی
    ویرایش توسط هم آوا : یکشنبه 22 دی 92 در ساعت 18:21

  2. کاربر روبرو از پست مفید هم آوا تشکرکرده است .

    رویاا (یکشنبه 28 اردیبهشت 93)

  3. #2
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 خرداد 97 [ 13:17]
    تاریخ عضویت
    1392-8-26
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    9,405
    سطح
    65
    Points: 9,405, Level: 65
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,386

    تشکرشده 653 در 231 پست

    Rep Power
    53
    Array
    دوستان عزیزم یعنی انقده موضوع مطرح شده از جانب بنده بی اهمیته که کسی حاظر به پاسخگویی نیست یا اینکه کسی راه حلی بلد نیست؟؟؟!!!!
    خواهش میکنم کمک کنید... راهنمائیم کنید که باید چیکار کنم با این معضلی که توی زندگیم وجود داره؟؟؟

  4. کاربر روبرو از پست مفید هم آوا تشکرکرده است .

    رویاا (یکشنبه 28 اردیبهشت 93)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 15 مرداد 94 [ 18:26]
    تاریخ عضویت
    1392-1-19
    نوشته ها
    181
    امتیاز
    2,578
    سطح
    30
    Points: 2,578, Level: 30
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    395

    تشکرشده 383 در 145 پست

    Rep Power
    29
    Array
    عزیزم اگه آمادگیشو داری ازش بخواه که یک مهمونی مختصر بگیرید مثلا با حضور فقط فامیل های درجه 1 مثل عمو و دایی و عمه و خاله و در یک سالن کوچیک
    لباس ساده و آرایش مختصر و حتی عکسبرداری هم می تونه توسط دوستان انجام بشه
    منتها خودت آمادگی روحی جشن ساده گرفتن رو داری؟
    چون متاسفانه تو کشور ما چشم و هم چشمی سر این چیزا زیاده
    یعنی وجدانا خود من ظرفیت انجام همچین کاری ندارم و سعی می کنم در حد عرف مراسم بگیرم که بعدا حسرت نخورم
    اما خب وضعیت همسر شما متفاوته چون مستقله و از خانواده ش پول نمی گیره یه عروسی در حد عرف هم احتمالا گرفتنش براش زیاد محسوب میشه درسته؟
    ویرایش توسط saraamini : دوشنبه 23 دی 92 در ساعت 01:16

  6. 2 کاربر از پست مفید saraamini تشکرکرده اند .

    کاغذ بی خط (چهارشنبه 21 اسفند 92), رویاا (یکشنبه 28 اردیبهشت 93)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 مهر 93 [ 00:49]
    تاریخ عضویت
    1391-8-22
    نوشته ها
    603
    امتیاز
    2,846
    سطح
    32
    Points: 2,846, Level: 32
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    884

    تشکرشده 793 در 374 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    72
    Array
    با سلام.

    دوست عزیز اول نوع عروسی رو که تو ذهنت مجسم کردی رو تعریف کن تا بعد بگیم کجاها رو میتونی حذف کنی.

    من اول از خودم شروع میکنم همسر منم پدر نداره و قرار بود همه مخارج عروسی رو خودش پرداخت کنه: ببین آیا تو هم میتونی یه عروسی این مدلی بگیری؟

    1- همسرم خودش ماشین عروس رو گل زد و یک گرون به گل فروشی ندادیم.اونقدر هم خوشگل شده بود که من فکر کردم برده بیرون گل زدن

    2- آتلیه هم داشتیم ولی چون فیلم و عکسهای آتلیه یه کم دیر آماده میشه(مثلا حدود 1 سال) ما اول کار فقط یه پول مختصری

    بیعانه دادیم و بقیه رو بعد عروسی کم کم پرداخت کردیم. میتونید شما هم واسه پرداختش وقت بگیرید و بگید تا تمام پول رو زمانی میدیم که

    کارمون تموم شه.

    3- تالار هم داشتیم.

    4- میوه و شیرینی در حد معمولی بود. مثلا 3 نوع میوه نه بیشتر. حتی از همسرم خواستم آجیل هم نخره.

    5- واسه آرایشگاه هم از آرایشگرم خواستم شب حنابندان طوری آرایشم کنه که انگار خودم عروس نیستم و میخوام واسه عروسی یکی دیگه

    برم که ارزون در بیاد. اونم چون قرار بود فرداش واسه تالار گریم آرایشم کنه قبول کرد و با 30 تومن شب حنابندون رو هم سر کردم. ولی خدایی

    اونم به خاطر فرداش، اون شب سنگ تموم گذاشت.

    6- شام هم شب حنابندون به عهده خانواده خودم بود و واسه همسرم خرجی نداشت.

    باورتون نمیشه ما پارسال مهرماه فقط با 1.5 میلیون پول همه کارامونو کردیم و هیچ آرزویی هم به دلم نموند.

    که البته همه اونا رو مدیون مدیریت خودم و اعتماد دادن به همسرم هستم.


    ولی متاسفانه بعضی از دخترا که توی موقعیت توئن اصلا با قضیه نمیتونن کنار بیان. مثلا بعضیها دوست دارن ماشین عروس آنچنانی گل بخوره.

    یا آتلیه فلان برن. یا آرایشگاه بهمان برن. یا بعد مراسم یه شام مفصل بدن. میوه ها باید از انواع مختلف باشه.

    تو هم بشین با خودت فکر کن ببین چیا برات مهمه و از چیا میتونی بگذری بعد با همسرت در مورد

    این جزئیات حرف بزن و یه کم بهش اعتماد بده تا ترسش بریزه. خرج خارج رفتن چند برابر یه مراسم

    معمولیه.

    در ضمن تو نباید سر خود از مراسم عروسی میگذشتی که الان هم پشیمون بشی.
    ویرایش توسط kamr : دوشنبه 23 دی 92 در ساعت 11:00

  8. 8 کاربر از پست مفید kamr تشکرکرده اند .

    amirmahmood (دوشنبه 14 بهمن 92), khaleghezey (دوشنبه 14 بهمن 92), sara 65 (سه شنبه 15 بهمن 92), کاغذ بی خط (چهارشنبه 21 اسفند 92), هم آوا (یکشنبه 13 بهمن 92), داود.ت (یکشنبه 04 اسفند 92), دختر بیخیال (دوشنبه 23 دی 92), رویاا (یکشنبه 28 اردیبهشت 93)

  9. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 خرداد 97 [ 13:17]
    تاریخ عضویت
    1392-8-26
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    9,405
    سطح
    65
    Points: 9,405, Level: 65
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,386

    تشکرشده 653 در 231 پست

    Rep Power
    53
    Array
    سلام
    مرسی از همفکری تون...
    فکر میکنم یه قسمت و فراموش کردم بگم... همسر من از شلوغی و خیل جمعیت خوشش نمیاد و تاجایی که بتونه از جمع فرار میکنه و طالب سکوت و آرامشه برای مثال عرض میکنم از شهربازی اصلا خوشش نمیاد چون سروصدا توش زیاده خانواده شون زیاد اهل مراوده و رفت و آمد نیستن البته همسرم روابط اجتماعی خیلی خوبی داره و تا حدودی هم چرب زبونه
    علت اصلی مخالفت ایشون با عروسی گرفتن همینه وگرنه میتونه توی بهترین هتل های تهران عروسی بگیره و بیخودی داره اسم بی پولی رو میاره تا من قانع بشم و ازین قضیه بگذرم
    منم ایده شما رو داشتم kamr جان ولی متاسفانه به اون هم راضی نشد... الان به مسافرت خارج از کشورم دیگه راضی نیست و میگه بریم مشهد درحالی که هزینه جفتشون تقریبا با فاصله کمی یکی در میاد
    حالا راهنمایی کنید که من چیکار کنم؟
    مرســـــــــــــــــی

  10. کاربر روبرو از پست مفید هم آوا تشکرکرده است .

    رویاا (یکشنبه 28 اردیبهشت 93)

  11. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 مهر 93 [ 10:33]
    تاریخ عضویت
    1392-11-13
    نوشته ها
    70
    امتیاز
    889
    سطح
    15
    Points: 889, Level: 15
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    93

    تشکرشده 105 در 44 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شما میتونی از طریق خانواده ها وارد بشی و بذاری بزرگترا راجع به این موضوع بیشتر باهم حرف بزنن
    مثلا خود شما یا خانوادت اگه به خانواده ی ایشون بقبولونی که این آرزوی هر دختری و خانوادش هست که عروسی دخترشو ببینه، واینکه شما مایل نیستی خرج اضافه بکنی و یه عروسی معمول و متعارف میخوای
    البته حق شما هم هست که جشن عروسی بخوای . چون خانواده ی دختر دارن کلی خرج میکنن و جهیزیه میخرن.یه عروسی از طرف خانواده ی داماد انتظار دارن
    ولی لحن حرف زدن شما هم خیلی مهمه
    اینکه چطوری خواستت رو بیان کنی
    با عصبانیت و زورگویی باهاش حرف نزنی و خیلی دوستانه خواسته هاتو بهش بگی

  12. 3 کاربر از پست مفید negar1987 تشکرکرده اند .

    کاغذ بی خط (چهارشنبه 21 اسفند 92), هم آوا (یکشنبه 13 بهمن 92), رویاا (یکشنبه 28 اردیبهشت 93)

  13. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 خرداد 02 [ 03:26]
    تاریخ عضویت
    1390-6-22
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    27,600
    سطح
    98
    Points: 27,600, Level: 98
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 750
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    3,274

    تشکرشده 2,351 در 551 پست

    Rep Power
    162
    Array
    سلام هم آوا جان.
    من متوجه نشدم شما الان به طور دقیق و حداقل چه انتظاری از همسرت داری؟

    من هم عروسی نداشتم اما کنار اومدن با این قضیه برمیگرده به خود شما و دلایلی که از گرفتن عروسی دارین.
    من تک دختر بودم و پدرم وضعیت مالی خیلی خوبی دارن شکر خدا و جهاز من خیلی بالاتر از سطح خانواده همسرم بود. اما با عروسی نگرفتن کنار اومدم و یک شام خیلی ساده (حتی بدون هیچ دسری) دادیم، تازه بیشتر پولشو پدرم دادن.

    برای من الان هیچ اثری از نگرفتن عروسی در زندگیم نمونده. اما شما باید ببینی چند سال دیگه چه اثراتی روی زندگیت داره؟ و با همسرت حتما درمیون بذار.

    من کسی رو میشناسم که 35 ساله ازدواج کرده و هنوز فراموش نکرده که عروسیش ساده بوده و دست گل از بیرون براش نگرفتن (یک شاخه گل دادن دستش).

    اول باید کاملا خودتو بشناسی بعد هم راه حلی مناسب با روحیاتت پیدا کنی.

    اگر فقط یک شام باشه و فامیل نزدیک رو به یک رستوران دعوت کنی راضی هستی؟ همسرت چطور؟
    اصل عروسی گرفتن برات خیلی اهمیت داره یا فقط دوست داری به هر طریقی اقوامتون همسرتو دیده باشن؟ که اگر مورد دومه با یک شام ساده حل میشه.
    یا حتی میتونین بعد سفرتون و خونه رفتنتون شام بدین.
    خانواده خودش همین رسمو دارن؟ یعنی عروسی نمیگیرن و حتی شام ساده هم نمیدن؟ یا الان برای شما اینطور صلاح میدونن؟

    چرا روی نوع سفرتون حساس هستین؟ از دید مردم میترسین که بگن نه عروسی گرفت و حتی یه سفر خارج هم نرفت؟ و مطمئن باشین مردم هم اینارو میگن و هم خیلی بدترشو.
    همه چی برمیگرده به روحیه و عکس العمل شما.

  14. 4 کاربر از پست مفید شمیم الزهرا تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 14 بهمن 92), کاغذ بی خط (چهارشنبه 21 اسفند 92), هم آوا (یکشنبه 13 بهمن 92), رویاا (یکشنبه 28 اردیبهشت 93)

  15. #8
    Banned
    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 اردیبهشت 93 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1392-10-22
    نوشته ها
    333
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsOverdriveSocial3 months registered
    تشکرها
    518

    تشکرشده 726 در 247 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    به نظر شما دادن 30 میلیون تومن برای یه شام عروسی برای یک شب کار صحیحی هستش ؟
    میتونی با این مبلغ کلی با هم بیرون برین و شام بخورین (به تعداد مهموناتون)
    البته میدونم که ممکنه با هدایایی که میگیرید (و بعدا باید پس بدید) تا حدودی این رقم کم میشه
    اما هزینه های آرایشگاه و لباس عروس و .......... رو چکار میکنید

    مطمئنن اگه همسرتون داره مخالفت میکنه چون میخواد این پولو برای آینده پس انداز کنه و استفاده خیلی بهتری بکنه

    فکر کردید چرا همسرتون از تمکن مالی خوبی بهره منده
    چون طرز فکر اقتصادی خوبی داره و تونسته پولشو پس انداز کنه تا به اینجا برسه

    بیخودی به این مسائل فکر نکنید
    این بریز بپاش ها خوشبختی با خودش نمیاره

    اگرم یه عده ادم حرف مفت زن دور و برتونن نگو بهشون رفتی مشهد بگو رفتیم فلان کشور

    در کل این خرجا فقط چشم و هم چشمی میاره نه خوشبختی

    موفق باشید

  16. 3 کاربر از پست مفید 1234567 تشکرکرده اند .

    Amir_23 (یکشنبه 11 اسفند 92), هم آوا (یکشنبه 13 بهمن 92), رویاا (یکشنبه 28 اردیبهشت 93)

  17. #9
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    دوستان با توجه به این که ایشون حدود سه هفته است به تاپیکشون سر نزدند، بهتره صبر کنید، اگر مراجعه کردند راهنماییها را ادامه بدین.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  18. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 14 بهمن 92), رویاا (یکشنبه 28 اردیبهشت 93)

  19. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 خرداد 97 [ 13:17]
    تاریخ عضویت
    1392-8-26
    نوشته ها
    278
    امتیاز
    9,405
    سطح
    65
    Points: 9,405, Level: 65
    Level completed: 19%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,386

    تشکرشده 653 در 231 پست

    Rep Power
    53
    Array
    سلام دوستان همدردی
    از همه دوستانم من جمله ،شمیم الزهرا، 1234567،negar1987 ممنونم بابت وقتی که گذاشتن... من هر روز به تاپیکم سر میزدم اما با بی مهری دوستان روبرو میشدم و میدیدم که کسی نظر یا پیشنهادی برای من نداره تا اینکه به یکباره بذل و عنایت الهی شامل حال بنده هم شد
    نظرات شما واقعا به بنده دل گرمی داد با توجه به اینکه دو روز پیش رفتم عروسی یکی از اقوام و اونجا بشدت متوجه شدم که دوس دارم عروسی داشته باشم با وجود اینکه کم کم داشتم خودم رو قانع میکردم به عروسی نگرفتن اما اون شب به یکباره احساس کردم واقعا احتیاج دارم و اگه عروسی نگیرم ممکنه سالها بابتش غصه بخورم... ولی بازهم فکر میکنم همسرم حق داره و گفته های ایشون هم منطقیه با توجه به شرایط اقتصادی بد امروز و زندگی سختی که همه ما باهاش دست به گریبانیم من حق رو به ایشون میدم
    شمیم الزهرا عزیز ممکنه توضیح بدی چرا و چطور با این قضیه کنار اومدی ممکنه در تسکین من هم چاره ساز باشه... ممنونم
    من منتظر جوابها و همفکری های دوستای دیگه همدردی هم هستم... لطف کمکم کنید

  20. کاربر روبرو از پست مفید هم آوا تشکرکرده است .

    رویاا (یکشنبه 28 اردیبهشت 93)


 
صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. قهر خانواده همسرم قبل عروسی و اکنون سعی در برقراری رابطه و آشتی بعد عروسی
    توسط نازگل71 در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 29
    آخرين نوشته: شنبه 22 اسفند 94, 12:20
  2. مشکل باهمسر سر خرید عروسی
    توسط raha_ashegh در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: چهارشنبه 30 اردیبهشت 94, 20:59
  3. میخوام بگم عروسی خواهرت نمیام.
    توسط she در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 36
    آخرين نوشته: دوشنبه 10 تیر 92, 10:42
  4. خرید عروسی و اختلاف بین مادرم و همسرم و بالطبع من
    توسط همتا در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 25
    آخرين نوشته: دوشنبه 01 خرداد 91, 15:53
  5. از عقد تا عروسی
    توسط s.sepide در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 20 تیر 90, 15:04

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:25 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.