به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 22 دی 92 [ 20:22]
    تاریخ عضویت
    1392-10-15
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    24
    سطح
    1
    Points: 24, Level: 1
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    بدبینی شوهرم به خانواده من...

    سلام
    من 29 سالمه همسرم 36.یک سال و نیمه ازدواج کردیم.یه پسر 2 ماهه دارم.همسرم قبلا یک بار ازدواج کرده بود.اون زمان من تازه به اون محل کار رفته بودم که شوهرم رو دیدم .ازش خیلی خوشم میومد اما چند روز نگذشته بود که شنیدم در حال اشنایی با کسی بوده و همون موقع هم قراره خواستگاری بره و .... .منم دیگه محل کارم عوض شده بود و ندیدمش دیگه.بعد از3 سال اتفاقی هم رو دیدیم.گفت که 2ساله جدا شدن و پیشنهاد اشنایی داد و ازدواج کردیم.
    همون دوران اشنایی هم احساس میکنم اینقدر از علاقه من به خودش مطمئن شده بود که یه جوری شده بود که انگار من مشتاقترم.تو همه چیز کوتاه اومدم حتی مهریه.هی میگفت از ازدواج میترسم و ... وقتی زیاده روی میکرد من میگفتم پس کات کنیم ولی زنگ میزد دوباره انگار نه انگار ...
    بعد از ازدواجمون همه چیز خوب بود.الان بعد از یک سال ونیم یکم اختلاف پیدا کردیم.دو نوبت دعوای شدید داشتیم سر موضوعات خیلی الکی.شوهرم بچه که بود پدرش فوت کرد.مادرش رو میپرسته.
    من یه کلمه گفتم که پرستار بچمون گفت که مامان میاد اینجا با خودش بچه فلانی (برادر شوهرم) رو میاره یه وقت بچمون رو زیاد دست میزنه اذیت نشه.سر این موضوع یک جنجالی به پا کرد که مامان من شاه زمینه و مامان من ... من نه تو رو میخوام نه بچه رو.من مامانم رو میخوام.وسایل خونه رو مشت میکوبید و ... . میگفت عجب غلطی کردم زن گرفتم و ....!!! من ماتم برد.ما تا حالا اختلاف نداشتیم اصلا.همه به شوهرم حسودی میکردن که اینقدر زنش دوستش داره و بی ازاره.به خدا یه بار فقط پیش اومده بود که گله کرده بودم فقط از رفتار مامانش.روابطم با خانوادش خوب بوده همیشه.شروع کرد که مامان تو به بچه ما گفته پدرسوخته.این یعنی فحش به من!!! مامانت زدا پشت من خندیده.این یعنی میخواسته منو بزنه!!!
    دیشب مامانش گفت شوهر خواهرم فوت کرده رفتم تو قبر روش رو زدم کنار.من گفتم چه جراتی کردینا.یه هو شوهرم پرید به من.شماها که خودتون 20 نفری فامیلات پریدن تو قبر داییت!!!! من ناراحت شدم یه جنجالی راه انداخت .خودش رو میزد.میگفتبابات واسه مرده ما ارزش قائل نیستو ....حالا خودش هم میدونه که حرفاش بی مورده.شب قبلش کمر درد داشت گفت سر خاک شوهر خالم نمیتونم برم.نمی دونم چی کار کنم و بابای بیچارم گفت خوب نرو استراحت کن. همین!!!! همون شب نصف شب بابابم کل شهر رو گشت واسش دارو بخره اون وقت این اینجوری میگه.
    خسته شدم از کج فهمیش.سال دایی من میخواست بیاد با اخم و تخم اومد فقط چون من جلسه روزه ای که مامانش بود نرفتم( 20 روز بود زایمان کرده بودم اون روز هم طوفان بود.مامانش اصرار میکرد باید بیای بچه رو هم بیاری). احساس میکنم علاقم بهش داره کم میشه.روابطمون سرد شده نسبت به قبل.کمکم کنین لطفا
    ا

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 اردیبهشت 03 [ 16:27]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,565
    امتیاز
    44,711
    سطح
    100
    Points: 44,711, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,972

    تشکرشده 6,443 در 1,460 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    358
    Array
    نازنین عزیز خوش اومدی.
    اینطورکه معلومه شوهرت روی خانوادش حساسه.شماسعی کن کاری نکنی یاحرفی نزنه که احساس کنه داری اونودرمقابل خانوادش قرارمیدی.ازخانوادش بیشش تعریف کن وازخوبی هاشون بگو تاخیالش راحت بشه که تومنظوری ازهیچکدوم ازحرفهات نداری.ازخانواده خودت زیاد بیشش تعریف نکن که نسبت به اونا حساسش کنی بایه کم کنترل وسیاست خوب میتونی مشکلت روحل کنی.

  3. #3
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بانو

    شوهر خوبی داری مردای ایرونی همینجوریشم مامان پرست هستن کاریشم نمیشه کرد چه برسه به شوهر شما که مادرشون بزرگش کرده پس درک کن چی میگم خودت تا تهش برو.

    خداروشکری مشکلی بین خودت و مادرش نیست پس سعی کن خودت رو بیشتر به مادرش نزدیک کنی و بقول بانو پاییز از مادرش تعریف کنی نشون بدی که دوسش داری وقتی اینجوری زندگیت شیرینتر میشه همونجوری که دوس داری چرا اینکارو نکنی


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:01 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.