به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 28
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 27 دی 92 [ 11:46]
    تاریخ عضویت
    1392-10-16
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    74
    سطح
    1
    Points: 74, Level: 1
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    18

    تشکرشده 8 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    قهر و درخواست طلاق همسرم

    سلام دوستان .

    یجورایی میخاستم درد و دل کنم و مشکلمو با شماها در میون بزارم شاید کسی باشه که شرایطی مثل منو تجربه کرده و بتونه منو راهنمایی کنه .

    من حدود سه سال ازدواج کردم و 26 سال سن دارم خانمم هم از من 2 سال کوچکتره .

    بنده با نوع پوشش و ... خانمم تا حدودی مشکل داشتم و تمامی مشکلات ما هم از همین موضوع نشعت میگیره ، خلاصه کم تجربه بودیم و نمیدونستم چجوری باید این موضوع رو بهش تفهیم کنم هر بار ک خلاف خواستمو میدیدم عصبانی میشدم .

    تا حدود 4 ماه پیش خانمم با دوستانش رفته استخر و ساعت 11 شب اومد خونه و من بهش اعتراض کردم که چرا الان مراجعت کردی این موضوع جرقه ای بود تا قهرو شروع کنه .

    بنده هم برای برگردوندنش چندین بار به منرل پدری مراجعت کردم حتی یکبار والدینم به پی ایشون رفتن ولی نتیجه نداد و پاشونو کرده بودن تو یه کفش ک طلاق .

    داداگاه تشکیل شد و رای به نفع بنده صادر شد . مهریشون رو هم اجرا گزاشتن .

    تو چند وقته اخیر دست به دامن بزرگای فامیلشون شدم که ریش سفیدی کنن ولی باز هم نتیجه ای نداشتو اضحار داشتن که من بخاطر مهریه هست که برای برگردوندنشون دست و پا میزنم در صورتی که بنده از ته قلبم دوستشون دارم و راضی به جدایی نیستم حتی تو این 4 ماه به شدت دچار افسردگی شدم از نبودشون .

    خلاصه امر همسر بنده میگه بخاطر حرفایی که تو این 4 ماه به من زدی ( البته از روی عصبانیت بوده و بعدش ازش معذرت خواهی میکردم و منت کشی ) دیگه دوست ندارم و خیلی هم محکم رو حرفش وایساده انگار نه انگار این همون زنی بود که تا چهار ماه پیش عاشقم بود خیلی بهت زده شدم خیلی .

    نمیدونم چیکار کنم واقعا موندم چیکار کنم . لطفا راهنماییم کنید .

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 08 خرداد 99 [ 15:45]
    تاریخ عضویت
    1391-10-02
    نوشته ها
    399
    امتیاز
    8,219
    سطح
    61
    Points: 8,219, Level: 61
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 231
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 833 در 318 پست

    Rep Power
    58
    Array
    با عرض معذرت جدیدا خانمها لحظه ای تصمیم میگیرن،کسایی که میخان ازدواج کنند اصلا نباید بر اساس لحظه تصمیم گیری کنند و مسائلی از قبیل مهریه و... رو حتما خیلی توجه کنند بهش،اصلا فکر اینکه کی داده و گرفته رو نکنید،متاسفانه این شده ترفند جدید دخترها،من نمیدونم پدر این دختر ها چطور راضی میشه و تازه به طلاق هم تشویقشون میکنند به این کار،خواستید زن بگیرید مهریه رو پایین تعیین کنید و به هیچ وجهه کوتاه نیایید و احساسی عمل نکنید که عواقب خوبی نداره

  3. 3 کاربر از پست مفید samanft تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 16 دی 92), mahdyar (دوشنبه 16 دی 92), shorosh1 (دوشنبه 16 دی 92)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 27 دی 92 [ 11:46]
    تاریخ عضویت
    1392-10-16
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    74
    سطح
    1
    Points: 74, Level: 1
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    18

    تشکرشده 8 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سوای قضیه مهریه من الان بیشتر از بعد عاطفی تحت فشارم . واقعا برام قابل هضم نیست .

    با توجه به اینکه میدونه من خیلی دوستش دارم داره رو حرفش پافشاری میکنه و هیچ دلیل منطقی جز اینکه تو این حرفارو بهم زدی و من دیگه دوست ندارم به من ارائه نمیکنه .

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 خرداد 99 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1392-2-20
    نوشته ها
    227
    امتیاز
    7,750
    سطح
    58
    Points: 7,750, Level: 58
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 200
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Recommendation Second ClassVeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    887

    تشکرشده 279 در 146 پست

    Rep Power
    40
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط shorosh1 نمایش پست ها
    سوای قضیه مهریه من الان بیشتر از بعد عاطفی تحت فشارم . واقعا برام قابل هضم نیست .

    با توجه به اینکه میدونه من خیلی دوستش دارم داره رو حرفش پافشاری میکنه و هیچ دلیل منطقی جز اینکه تو این حرفارو بهم زدی و من دیگه دوست ندارم به من ارائه نمیکنه .

    اقا شما دقيقا چه حرفايي به ايشون زديد؟ تو عصابيت دقيقا چي گفتيد؟
    چند نمونه مثال موردي بزنيد كه چي گفتين و ايشون برخوردشون چي بوده؟ اينجوري بهتر ميشه كمك كرد

  6. 2 کاربر از پست مفید mercedes62 تشکرکرده اند .

    kamr (پنجشنبه 19 دی 92), shorosh1 (دوشنبه 16 دی 92)

  7. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    سلام خب باهاش صحبت کنید و کاملا براش توضیح بدید
    حرف زدن خیلی بهتر از عصبانیته
    گذشته که دیگه گذشته الان باهم یه قرار بذارید و کامل براش توضیح بدید و احساس واقعی تون رو بگید

  8. 3 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 16 دی 92), shorosh1 (دوشنبه 16 دی 92), toojih (دوشنبه 16 دی 92)

  9. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 06 تیر 93 [ 06:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-22
    نوشته ها
    523
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,312

    تشکرشده 1,508 در 444 پست

    Rep Power
    63
    Array
    سلام برادر، موضوعی که شما مطرح کردی به نظر من در اصل دو موضوعه. یکی اینکه مهریه اش رو میخواد و یکی دیگه اینکه طلاق میخواد. اولی رو که اگه بخواد باید بهش بدی چه حاضر بشه باهات زندگی کنه چه حاضر نشه. پس اولی که راهکار خاصی نداره. میری پولاتو جمع و جور میکنی بهش میدی.

    برای دومی همانطور که خودت هم گفتی میتونی باهاش صحبت کنی، از پادرمیانی بزرگترها استفاده کنی شاید قانع شد. اگر هم قانع نشد بهرحال حق طلاق با شماست اگه دوستش داری طلاقش نده. ولی من فکر میکنم که حتما یکسری شرایط داره که اگه قبول کنی احتمال زیاد برمیگرده. فقط باید سعی کنی باهاش صحبت کنی.

  10. کاربر روبرو از پست مفید toojih تشکرکرده است .

    shorosh1 (دوشنبه 16 دی 92)

  11. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 30 تیر 93 [ 13:05]
    تاریخ عضویت
    1392-10-06
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    417
    سطح
    8
    Points: 417, Level: 8
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    88

    تشکرشده 21 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    داداش من درکت میکنم و تجربیاتی سخت داشتم خوب گوش کن تا به مشکلات من دچار نشی
    بعدا اگه حوصله داشتم برات مینویسم

    - - - Updated - - -

    داداش گلم بدون مقدمه بگم اولا دوران عقدید و هنوز سر خانه زندگی نرفتید پس اگر هم جدا شوید برای شما که پسر هستی مشکل چندانی برای بعد اتفاق نخواهد افتاد مشکلات برای اوست
    اما اینکه دلت به حال اینده او میسوزد این فکر رو کنار بگذار کسی که دلش به حال خودش نمی سوزد تو چرا خودت خوار کنی ومنت او را بکشی که بیاید و خودش را نجات دهد
    اما اینکه خیلی دوستش داری این مهم نیست چون زندگی جاده دو طرفه است به دوست داشتن فقط تو, مشکل حل نمی شود باید ایشان هم دوستتان بدارند
    اما اینکه چقدرشما را الان دوستتان میدارند خب معلوم است کسی که 4 ماه از کسی خبر نگیرد چقدر دوستش دارد مگر دوران عقد دوران سر شار از احساسات نیست پس کو این احساسی که او داشته است
    اما اینکه میگویی او قبلا مرا دوست داشته است نه عزیزم او چون رویایی فکر میکرده است و تو را مرد رویاهایش میدیده تو را به عنوان مرد رویاهایش دوست داشته نه مردی که الان هست به همین خاطر وقتی کمی گذشته گفته است تو را دوست دارم راحت بگویم داداش گل, که او دوست داشتنش از روی احساسات بوده یعنی اگر هر پسر دیگری بود او را دوست داشت نه اینکه واقعا تو را دوست داشته باشد
    اما اینکه تو منت کشی میکنی و میگویی بیا و او میگوید نه, داداش گلم نیگاه این قضیه 50 سال زندگی است نه اینکه الان بیاد و تو را از لحاظ عاطفی و ... تامین کند قضیه 50 سال کسی که هر روز صبح باید از خواب بیدار شود و او را ببیند قضیه اینکه همین خانوم باید بچه های تو را به دنیا بیاورند و همین خانوم با این خصوصیاتش بچه های تو را تربیت کنند 50 سال زندگی با کسی که هر بار چیزی بگویی او بهش بر خورد و برود خانه پدرش پس احساسات کنار بگذار ادای لیلی و مجنون در نیار پس کمی حقیقت بین باش
    اما اینکه افسرده گی گرفتی و خودتو سرزنش میکنی اصلا دیگر این کار را نکن چون مهم تر از او خودت هستی پس خودت را برای یک آدم بی مهر از بین نبر که تا همین حالاهم در این 4 ماه به اندازه ی چند سال از بدنت کار کشیدی و فرسوده شان کردی پس آرام باش و اینکه احساس گناه و کوتاهی میکنی بگذار کنار,کوتاهی او کرده است که اطاعت نکرده ,کوتاهی او کرده است که خبر نگرفته,کوتاهی او کرده است که مثل مخبر مسائل خصوصی زندگی اش را رفته است همه جا را پر کرده است,و ...و پس تو وظیفتو انجام دادای نگو که بی تجربه بودم نه داداش خوب کاری کردی کسی که میخواهد برود بگذار بروددددد
    مشکل ما ادمای مذهبی همینه که میگیم باید گذشت و بخششو منت و اینا از ما باشه نه داداش بهت ظلم بزرگی کرده کسی که تعهد داده در سخترین لحظات کنارت باشه پس فکرشو از ذهنت بیرون بیار این خانوم سوهان عمرته الان این کار و کرده فردا که تو مشکلات طبیعی زندگی بیفته چی کار میکنه
    دیگه هم پدر و مادرتو و کسی دیگر رو نفرست که اگه هم بیاد میره او اگه دوست داشت این 4 ماه به احترام حداقل پدر و مادرت میومد
    پس مرد باش مرد,فکرشو هم نکن که به دردت نمی خوره
    اگه کسی دیگه هم برات ناز کرد بگو اگه کسی ما رو 100 تا دوست داشته باشه ما 99 تا او رو دوست داریم
    فقط حواست باشه طلاقش ندی او بذار قسطی مهریه اش را بگیرد تا چند سال ,آخرش به خاطر اینکه طلاق بخواهد بگو هر چه دادام بدهید تا طلاقش بدهم پس غصه ی پولت را هم نخور
    حرف اخر اینکه زمستان رفتنی است سیاهی برای زغال می ماند داداش این روزا گذشتی است اما یه روز پشیمون میشود روزی که تمام فرصتها تمام شده است برای او,
    و به دلت نگیر این مشکلات و فشار های روحی را انشاءالله همه تمام میشود ممکن است فقط یک شب با همسر جدیدت بخوابی
    طلاق بد است طلاق خوب نیست اما گاهی همین طلاق راه حل مشکل است روزی که وظیفه ات را انجام دادی
    ولی داداش توووووووووووووووو وظیفتو انجام دادی بلکه بیشتر از وظیفه ات انجام دادی
    فقط دیگه به کوتاهی ات فکر نکن خواهش میکنم که من برای آینده ات نگرانم نگران وبیشتر از این پدر و مادرت را نگران نکن با کم اشتهایی و تو جمع نرفتنو و غمگین بودن که دو روز دیگه اونا اتفاقی براشون بیفته تو جواب باید بدی پس مرد باش مرد.
    دوست شما مهدیار

    - - - Updated - - -

    داداش گلم بدون مقدمه بگم اولا دوران عقدید و هنوز سر خانه زندگی نرفتید پس اگر هم جدا شوید برای شما که پسر هستی مشکل چندانی برای بعد اتفاق نخواهد افتاد مشکلات برای اوست
    اما اینکه دلت به حال اینده او میسوزد این فکر رو کنار بگذار کسی که دلش به حال خودش نمی سوزد تو چرا خودت خوار کنی ومنت او را بکشی که بیاید و خودش را نجات دهد
    اما اینکه خیلی دوستش داری این مهم نیست چون زندگی جاده دو طرفه است به دوست داشتن فقط تو, مشکل حل نمی شود باید ایشان هم دوستتان بدارند
    اما اینکه چقدرشما را الان دوستتان میدارند خب معلوم است کسی که 4 ماه از کسی خبر نگیرد چقدر دوستش دارد ؟مگر دوران عقد دوران سر شار از احساسات نیست ؟پس کو این احساسی که او داشته است
    اما اینکه میگویی او قبلا مرا دوست داشته است نه عزیزم او چون رویایی فکر میکرده است و تو را مرد رویاهایش میدیده تو را به عنوان مرد رویاهایش دوست داشته نه مردی که الان هست به همین خاطر وقتی کمی گذشته گفته است تو را دوست ندارم راحت بگویم داداش گل, که او دوست داشتنش از روی احساسات بوده یعنی اگر هر پسر دیگری بود او را دوست داشت نه اینکه واقعا تو را دوست داشته باشد
    اما اینکه تو منت کشی میکنی و میگویی بیا و او میگوید نه, داداش گلم نیگاه این قضیه 50 سال زندگی است نه اینکه الان بیاد و تو را از لحاظ عاطفی و ... تامین کند قضیه 50 سال کسی که هر روز صبح باید از خواب بیدار شود و او را ببیند قضیه اینکه همین خانوم باید بچه های تو را به دنیا بیاورند و همین خانوم با این خصوصیاتش بچه های تو را تربیت کنند 50 سال زندگی با کسی که هر بار چیزی بگویی او بهش بر خورد و برود خانه پدرش پس احساسات کنار بگذار ادای لیلی و مجنون در نیار پس کمی حقیقت بین باش
    اما اینکه افسرده گی گرفتی و خودتو سرزنش میکنی اصلا دیگر این کار را نکن چون مهم تر از او خودت هستی پس خودت را برای یک آدم بی مهر از بین نبر که تا همین حالاهم در این 4 ماه به اندازه ی چند سال از بدنت کار کشیدی و فرسوده شان کردی پس آرام باش و اینکه احساس گناه و کوتاهی میکنی بگذار کنار,کوتاهی او کرده است که اطاعت نکرده ,کوتاهی او کرده است که خبر نگرفته,کوتاهی او کرده است که مثل مخبر مسائل خصوصی زندگی اش را رفته است همه جا را پر کرده است,و ...و پس تو وظیفتو انجام دادای نگو که بی تجربه بودم نه داداش خوب کاری کردی کسی که میخواهد برود بگذار بروددددد
    مشکل ما ادمای مذهبی همینه که میگیم باید گذشت و بخششو منت و اینا از ما باشه نه داداش بهت ظلم بزرگی کرده کسی که تعهد داده در سخترین لحظات کنارت باشه پس فکرشو از ذهنت بیرون بیار این خانوم سوهان عمرته الان این کار و کرده فردا که تو مشکلات طبیعی زندگی بیفته چی کار میکنه
    دیگه هم پدر و مادرتو و کسی دیگر رو نفرست که اگه هم بیاد میره او اگه دوست داشت این 4 ماه به احترام حداقل پدر و مادرت میومد
    پس مرد باش مرد,فکرشو هم نکن که به دردت نمی خوره
    اگه کسی دیگه هم برات ناز کرد بگو اگه کسی ما رو 100 تا دوست داشته باشه ما 99 تا او رو دوست داریم
    فقط حواست باشه طلاقش ندی او بذار قسطی مهریه اش را بگیرد تا چند سال ,آخرش به خاطر اینکه طلاق بخواهد بگو هر چه دادام بدهید تا طلاقش بدهم پس غصه ی پولت را هم نخور
    حرف اخر اینکه زمستان رفتنی است سیاهی برای زغال می ماند داداش این روزا گذشتی است اما یه روز پشیمون میشود روزی که تمام فرصتها تمام شده است برای او,
    و به دلت نگیر این مشکلات و فشار های روحی را انشاءالله همه تمام میشود ممکن است فقط یک شب با همسر جدیدت بخوابی
    طلاق بد است طلاق خوب نیست اما گاهی همین طلاق راه حل مشکل است روزی که وظیفه ات را انجام دادی
    ولی داداش توووووووووووووووو وظیفتو انجام دادی بلکه بیشتر از وظیفه ات انجام دادی
    فقط دیگه به کوتاهی ات فکر نکن خواهش میکنم که من برای آینده ات نگرانم نگران وبیشتر از این پدر و مادرت را نگران نکن با کم اشتهایی و تو جمع نرفتنو و غمگین بودن که دو روز دیگه اونا اتفاقی براشون بیفته تو جواب باید بدی پس مرد باش مرد.
    دوست شما مهدیار

  12. 2 کاربر از پست مفید mahdyar تشکرکرده اند .

    mercedes62 (جمعه 20 دی 92), shorosh1 (دوشنبه 16 دی 92)

  13. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 27 دی 92 [ 11:46]
    تاریخ عضویت
    1392-10-16
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    74
    سطح
    1
    Points: 74, Level: 1
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    18

    تشکرشده 8 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mercedes62 نمایش پست ها
    اقا شما دقيقا چه حرفايي به ايشون زديد؟ تو عصابيت دقيقا چي گفتيد؟
    چند نمونه مثال موردي بزنيد كه چي گفتين و ايشون برخوردشون چي بوده؟ اينجوري بهتر ميشه كمك كرد
    دو روز قبل از اینکه قهر کنه خیلی سالمو ریلکس نشسته بودیم که شروع کرد که میتونم طلاق بگیرمو بلدم چیکار کنمو ازین جور حرفا منم عصبی شدم گفت یجور بلدم بلدم میکنی انگار قبلا یه بار طلاق گرفتی ( رو این حرف من خیلی کلید کرده که به من توهین کردی ) .

    موقعه هایی بود که به حرفم در مورد پوشش گوش نمیکرد منم بد اخلاق میشدم . اوایل خیلی صبور بود و منم به همین صبور بودنش می بالیدم وقتی تندی میکردم هیچی نمیگفت . ولی از چهار ماه پیش انگار زمین تا آسمون عوض شد اخلاقو رفتارش .

    البته خدا از صابکارم نگزره که با حرفاش منو شستشو مغزی میداد که چرا ازدواج کردی و ... که رو روان من تاثیر میزاشت و قاطی این بداخلاقیایی که بابت پوشش داشتم این حرفای رئیسم تاثرشو نشون میداد .

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahdyar نمایش پست ها
    داداش من درکت میکنم و تجربیاتی سخت داشتم خوب گوش کن تا به مشکلات من دچار نشی
    بعدا اگه حوصله داشتم برات مینویسم

    - - - Updated - - -

    داداش گلم بدون مقدمه بگم اولا دوران عقدید و هنوز سر خانه زندگی نرفتید پس اگ...
    دوست شما مهدیار
    سلام داداش گلم .

    من 3 ساله که با خانمم سر زندگیمون هستیم و دوران عقد ما 5 ماه بیشتر طول نکشید .

    اوایل عذاب وجدان داشتم که چرا باهاش بد اخلاقی کردم چرا !! ولی من هر چی تلاش میکردم تو این چهار ماه که بهش نزدیک بشم ایشون از من دو قدم بیشتر دور میشد تا جایی که بهش اسمس میدم یا جواب نمیده یا داد و هوار دنیارو رو من خالی میکنه .

    انشاا... بتونم به توصیه های شما عمل کنم برادر .

    منتظر باقی نصایحتون هستم خیلی به حق بود برادر عزیزم

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط zendegiye movafagh نمایش پست ها
    سلام خب باهاش صحبت کنید و کاملا براش توضیح بدید
    حرف زدن خیلی بهتر از عصبانیته
    گذشته که دیگه گذشته الان باهم یه قرار بذارید و کامل براش توضیح بدید و احساس واقعی تون رو بگید
    چندین بار سعی کردم بیارمش باهاش صحبت کنم ولی راضی نشد . یکی دو دفعه موفق شدم باهاش صحبت کنم ولی هر چی از احساسم نسبت بهش گفتم انگار داشتم با سنگ حرف میزدم یه کلام میگفت دوستت ندارم و دیگه بهت هیچ حسی ندارم.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط zendegiye movafagh نمایش پست ها
    سلام خب باهاش صحبت کنید و کاملا براش توضیح بدید
    حرف زدن خیلی بهتر از عصبانیته
    گذشته که دیگه گذشته الان باهم یه قرار بذارید و کامل براش توضیح بدید و احساس واقعی تون رو بگید
    چندین بار سعی کردم بیارمش باهاش صحبت کنم ولی راضی نشد . یکی دو دفعه موفق شدم باهاش صحبت کنم ولی هر چی از احساسم نسبت بهش گفتم انگار داشتم با سنگ حرف میزدم یه کلام میگفت دوستت ندارم و دیگه بهت هیچ حسی ندارم.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط toojih نمایش پست ها
    سلام برادر، موضوعی که شما مطرح کردی به نظر من در اصل دو موضوعه. یکی اینکه مهریه اش رو میخواد و یکی دیگه اینکه طلاق میخواد. اولی رو که اگه بخواد باید بهش بدی چه حاضر بشه باهات زندگی کنه چه حاضر نشه. پس اولی که راهکار خاصی نداره. میری پولاتو جمع و جور میکنی بهش میدی.

    برای دومی همانطور که خودت هم گفتی میتونی باهاش صحبت کنی، از پادرمیانی بزرگترها استفاده کنی شاید قانع شد. اگر هم قانع نشد بهرحال حق طلاق با شماست اگه دوستش داری طلاقش نده. ولی من فکر میکنم که حتما یکسری شرایط داره که اگه قبول کنی احتمال زیاد برمیگرده. فقط باید سعی کنی باهاش صحبت کنی.
    سلام برادر .

    من در مورد قضیه مهریه(البته هیچ پولی برای پرداختش ندارم صفره صفرم فقط 24 تا پول پیش خونم هست) و حقوقیش مشکلی ندارم چون وکیل گرفتم .

    الان بیشتر احتیاج به راهنمایی دارم در مورد روابطم با خانمم.

    بخدا همه ی فک و فامیلشو وسط اوردم که پا در میونی کنن ولی نشد که نشد حرف خودشو میزنه که دیگه دوست ندارم .

    بهش گفتم هر چی میخای قبول ولی بازم راضی نشد که نشد .

    دیگه هیچ راهی پیش روم نمونده .

    - - - Updated - - -

    چند وقته یه فکر مثل خوره افتاده به جونم نکنه پای کسه دیگه وسطه داره این فکر منو دیوونه میکنه آخه واقعا برام قابل درک نیست ک بخاطر چند جمله که تو عصبانیت از دهنم بیرون اومده و بعدش کلی عذر خواهی کردم بخاد این کارارو بکنه .

    هنوزم با وجود این کاراش دیوانه وار دوستش دارم پریشب که رفته بودم خونه خالش بیاد باهم حرف بزنیم وقتی دیدمش داشتم پرواز میکردم ولی به روم نیوردم ولی در عین ناباوری باز منو نا امیدم کرد
    ویرایش توسط shorosh1 : دوشنبه 16 دی 92 در ساعت 23:25

  14. 2 کاربر از پست مفید shorosh1 تشکرکرده اند .

    mercedes62 (جمعه 20 دی 92), zendegiye movafagh (سه شنبه 17 دی 92)

  15. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    خب برادر عزیز شما هم یه سری اشتباه داشتی دیگه
    مگه پوشش نسبت به روز اول تغییر کرد ؟
    احتمالا شما ایشون رو با همون پوشش انتخاب کردی
    حتی اگر دوست داشتی عوض شه با زبونی نرم و مهربون اگه می گفتی خیلی تغییر می کرد من تو اطرافیام دوستایی داشتم که به خاطر زبون شوهرشون چادری هم شدن ... هر چیزی راهی داره
    یه اخلاق بد هم شما مردا دارید اینه که دهن بین هستین ببخشیدا
    مثلا صاحبکار شما شاید زندگی خوبی رو تجربه نکرده باشه به خاطر همین به شما میگن ازدواج خوب نیست (دوستای همسرم من هم چنین حرفی رو بهش میزنن )
    چرا به حرفای دیگران توجه می کنید در نهایت شما و همسرتون می مونید ... اونایی که می گن ازدواج خوب نست پی زندگی خودشون هستن
    بعد هم اگر احساسی دارید بگید بدون رودربایسی بدون خجالت چرا بهش نگفتید دلتون تنگ شده ؟؟؟ چرا نگفتید دلتون براش پر می کشه
    گفتن احساساتتون تو تالار فقط برای راهنمایی بهتر هست اما باید احساس واقعی تون رو به همسرتون هم بگید شما اونو دل آزرده کردید دلشو شکستید
    باز هم تلاش کنید
    شاید خواسته شما رو بترسونه که حرف مهریه رو وسط کشیده

  16. کاربر روبرو از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده است .

    shorosh1 (چهارشنبه 18 دی 92)

  17. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 30 تیر 93 [ 13:05]
    تاریخ عضویت
    1392-10-06
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    417
    سطح
    8
    Points: 417, Level: 8
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    88

    تشکرشده 21 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خانوم زندگی مثل اینکه جایتان خیلی گرم است و معنای حرفهای سروش را نمی فهمید او حرف دیگری می زند و شما چیز دیگری برداشت میکنید
    او میگوید مرا دوست ندارد و درخواست مهریه داده است و با این همه کوچک کردن خودم و خانواده ام نیومده اما شما میگویید بروید با او صحبت کنید یا می گویید احساس خودتان را بیان کنید
    از قدیم میگویند: عمود زندگی دوست داشتنِ دو طرفه است,اگر دو نفر یکدیگر را دوست داشته باشند اگر دریایی از اختلافات هم داشته باشند باز هم ممکن است روزی این اختلافات شود توافقات
    اما اگر دوست داشتن از طرف دونفر نباشد بلکه از یک طرف باشد دیگر طرف مقابل حاضر نیست یک سری کارها را انجام دهد یا ترک کند به خاطر او,چون او را دوست ندارد صحبت های او وخواسته های او هم برایش اهمیتی ندارد
    آقا سروش اینکه تو ذهنت افتاده که شاید با کسی در ارتباط باشه و سر و سری با کسی داشته باشه ,خب داشته باشه لیاقت چنین افرادی همون افراد است پس تو ذهن خودت رو مشغول نکن که چنین کسی لایق تو نیست کسی که ارزش ها را بی ارزش می داند
    از این به بعد هم ادامه زندگی با چنین کسی را از ذهنت بیرون بیار حتی اگر او پشیمان شد به دلایل گفته شده
    تو هم غصه نخور همه این مشکلات تمام می شود انشاءالله یکی از این بهتر گیرت میاد و برایت خانومی میکند چرا که این کسی رو که داشتی خانوم نبوده گویا عشق مردانگی را داشته
    پس مواظب باش که چه میکنی.
    اما چه کنی که فکرش هم به ذهنت نیاد میتوانی راهکارهای درمان افسرده گی یا درمان افسرده گی بعد جدایی رو سرچ کنی یا تو همین سایت بگذار تا همون یک کم چیزی که میدانم راهنمایی ات کنم.
    دوست شما:مهدیار

  18. 2 کاربر از پست مفید mahdyar تشکرکرده اند .

    mercedes62 (جمعه 20 دی 92), shorosh1 (چهارشنبه 18 دی 92)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: چهارشنبه 14 تیر 96, 19:57
  2. استفاده از سایت همسریابی برای آشنایی و ازدواج درست هست
    توسط شمیم بهار در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: پنجشنبه 14 فروردین 93, 17:30
  3. پاسخ ها: 37
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 فروردین 93, 16:14
  4. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 شهریور 91, 23:34
  5. پسری که دنبال تصاویر جنسی تو نت هست ممکنه مشکل درست کنه برای اطرافیانش؟
    توسط بهار.زندگی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 12 اسفند 90, 15:20

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:59 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.