به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 25
  1. #1
    عضو فعال آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array

    فاصله گرفتن از خانواده همسرم

    درود باشندگان عزیز در تالار همدردی

    سپاس از اینکه وقت میزارین و نوشته هام رو میخونین خوشحال میشم اگه بتونین بهم کمک کنین شاید بشه گفت تنها مسئله ای که توی زندگی مشترکمون نتونتسمی درش به تفاهم برسیم رو میخوام اینجا مطرح کنم

    من 29 سالمه دیپلم(البته از نوع پولی توی دبیرستان غیرانتفاعی) شغلم آزاده و همسرم فوق لیسانس داره به جرا میتونم بگم توی 90 درصد مسالئل باهم تفاهم داریم توی 5% با هم سازگاری مطلق داریم فقط یه مشکل داریم اونم توی رابطه با فامیلای همسرمه

    واسه من بشخصه مهمترین چیز اخلاقیاته نه اینکه حرفش رو فقط بزنم نه واقعا اینجوریه خودم هم خیلی سعی میکنم مراعات کنم.مهمترین ملاک واسه انتخاب همس بشخصه واسه من این بوده.توی یه خانواده پرجمعیت بزرگ شدیم آدمای شلوغ و بگو بخند بد کسی رو نمیخوایم درسته بعضی وقتا بینمون دلخوری پیش میاد ولی واقعا باهم راحتیم و خوش خدا بیامرزه مادرمو زن ساده و مهربونی بود شاید تو 20 سالی که سایش بالا سرم بود یامه فقط یکبار اونم خیلی آروم با شلنگ گاز منو زد اونم یادم نمیاد چیکار کردم تحصیلاتش تا 5 ابتدایی ولی خیلی باشعور و باشخصیت بود مهمترنی چیز یکه بهمون یاد داد اینکه بااخلاق باشیم منم همه تلاشمو کردم اینجوری بار بیایم چون خانواده پدریم واقعا آدم هایی بودن که منتظر آتو گرفتم و بقول جلب(همون پدرسوخته) بو.دن تا جایی کی متونستیم باهاشون رفت و آمد نمیکردیم که واقعا هم همینطوری بودن اینجوری از خانواده و بچه هاش دفاع میکرد شاید سالی یکبار یا 2بار میرفتیم مهمونی فامیل که الان که بزرگ شدم یمبینم واقعا حق داشت من خودمم اینجوری بار اومدم سعی میکنم جایی که اذیت میشم کمتر برم سعی کنم با آدمایی بگردم که بیشتر هم تیپ خودمم واسم پولدار بودن یا تحصیلات بالا چندان مهم نیست مهم شخصیتشونه که واسم باارزشه همیشه هم سعی کردم از دیگران یاد بگیرم تا انسان کاملتری بشم.

    حالا برسیم به مشکلم توی روز حداقل چون مغازه هستم روزی 8سال توی اینترنت هستم و اطلاعات عمومیم خوبه توی مسنجر بیلوکس(یه مسنجر ایرانی هستش) میشه واسه خودت شخصی اتاق بسازی مدیریت یه اتاقی دست خودم بود که توی ضمینه های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی با دوستان بحث میکردیم نزدیک به دوسال میتونم بگم توی سخنوری واقعا خوب هستم و اطلاعات خوبی هم دارم.تو دوران مجردی بیشتر با دوستام بودم میرفتیم بیرون قلیون میکشدیم هرووقت حوصلم سرمیرفت هفته ای دو یا 3بار بعد خواستگار یهمسرم خواست دیگه قلیون نکشم و اینجوری شد رابطم با دوستام تقریبا تموم شد الان فق من موندم خانوماده خودم و خانواده و فامیلای همسرم مشکل از اینجا شروع میشه که چون خنشون نزدیکه خانومم تقریاب همیشه روزا و بعدظر اونجاست مشکلی با این موضوع ندارم خودمم میرم هفته ای دو یا سه شب اونجاییم چون اهل گفتگو توی این ضمینه هستم و دوست دارم موضع جدیدی یاد بگیرم بحث پیش میاد خانومم هردفعه ناراحت میشه و تا میایم بیرون شروع میکنه به گیر دادن تا برسیم خونه خودمون واقعا دارم اذیت میشم عادت هم کردم قرار نیست چون متاهل شدم دیگه همه چیم رو تغییر بده از اولا بهتر شدم ولی واقعا همینی که هستم رو دوست دارم.چون خانومم توی اون مواقع یکم ناراحت میشه دیشب باباش بهم گفتش چرا حرصش میدی منم گفتم همینی که هست مثل بقیه.بعدش از سفره بلند شدم و چون قرار بود بریم بیرون آژانس گرفتم و رفتیم خونه دوستم بعدشم رفتیم خونه(از ماشین پدرخانومم استفاده نکردیم) کلا آدم احساساتی هستم نه دوست دارم کسی ناراحت کنم نه خوشم نمیاد کسی زیاد باهام ور بره.

    حالا میخوام ازتون کمک بگیر که چیکار کنم

    پیشاپیش از لطفی که بهم میکنین ازتون سپاسگزارم

  2. کاربر روبرو از پست مفید khaleghezey تشکرکرده است .

    هیرسا (دوشنبه 09 دی 92)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    امروز [ 17:29]
    تاریخ عضویت
    1391-8-10
    محل سکونت
    جنوب
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    44,875
    سطح
    100
    Points: 44,875, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 81.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    7,986

    تشکرشده 6,464 در 1,463 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    359
    Array
    سلام راستش من درست متوجه مشکلتون نشدم.شماقصدداریدازخانواده همسرت فاصله بگیری؟یاداره این فاصله خودش ایجادمیشه؟
    یه کم بیشترتوضیح بدید.چراازشون ناراحتید؟آیارفتاربدی باشمادارن؟آیادرزندگی شمادخالت میکنن؟اینکه بابای همسرتون گفتن اذیتش نکن جدی بودیابالحن شوخی ومزاح؟
    اگه شوخی کردخب شماهم باشوخی باهاشون صحبت کنیدنه بالفظ تندوناراحت کننده.
    یه کم بیشتردرمورد مشکلتون توضیح بدید

  4. کاربر روبرو از پست مفید paiize تشکرکرده است .

    khaleghezey (یکشنبه 08 دی 92)

  5. #3
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    اینطور که متوجه شدم خانمتون از زیاد صحبت کردنتون توی جمع و اظهار نظر در مورد همه چیز گله دارند.
    وقتی که از جمع بیرون می آیید گله می کنند که چرا در همه موردی نظر می دیدین و زیاد حرف حرف می زنید.

    راه حل عمقی و چرایی و چگونگی براش ندارم. به هر حال تفاوت فرهنگی هست، تحصیلی هست، اخلاقی هست .... چیه که اینطور بین شما اختلاف ایجاد می کنه قابل بررسیه.

    اما راه حل ساده اش اینه که برای خودتون تایم بگیرید. مثلا بگید من امشب فقط 20 دقیقه در بحث ها شرکت می کنم.
    هر صحبت و موصوعی تو مهمونی مطرح شد حرف بزنید اما تایمها را بشمارید از 20 که گذشت دیگه نظری ندید.
    البته بهتره این 20 دقیقه را برای کل زمان مهمونی به شکل متناسب توزیع کنید.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  6. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 08 دی 92), مهربونی... (دوشنبه 09 دی 92)

  7. #4
    عضو فعال آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سپاس بانو پاییز و بانو شیدای گرامی

    خوب مشکل اینه خانومم به همون زمان کم هم حساس شده.کلا باباش اخلاقش اینه بحث میکنیم منم چون به اندازه خودم اطلاعات دارم بحث رو ادامه میدم خانومم خوشش نمیاد مخصوصا فامیلاشون بشاه بدتره

    زمانش کم شده بانو شیدا ولی واقعا نمیتونم خودم رو از خودم بگیرم بقول خسرو شکیبایی عزیز: اگه خودمو از خودم بگیرم که دیگه من نیستم

    ساده ترین کاری که به نظرم میرسه البته میدونم مناسبترین نیست اینکه مثلا نهایت هفته ای یکبار اونم جمعه واسه نهار برم یا شام یا شبا که میمر خونشون سر زدن کمتر بمونیم ولی کلا حس خوبی ندارم نسبت به اینجور زندگی.آخه مشکل اینه با دوستام هم بخوام برم همشون قلیون میکشن منم که دیگه نهایت هر 3ماه یکبار اونم نمیتونم باشگاه هم که کلا بیخیالش.یه مشکلی هم که هست من خیلی حساسم زودی بهم برمیخوره البته فقط دوبار بوده این موضوع یکی دیشب که زودتر از سر سفره بلند شدم رفتم خونه دوستم یکی هم چند هفته قبل خانومم جلوی دواییش و داداشش یکچیزی گفت منم رفتم خونه بابام

    بازم سپاس از اینکه وقت گذاشتین و بهم جواب دادین واقعا لطف کردین

  8. #5
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    خب با خانمتون یه قراری بذارید، وقتی حس می کنند شما دارید از اون حد مورد نظرشون خارچ می شید اون قرار را انجام بدین.

    مثلا ایشون وارد بحث بشه و یه جمله ای بگه که تو اون جمله رمز بین خودتون باشه. بعد از اون شما متوجه بشید که به دلیلی باید دیگه ادامه ندید.

    البته این چیزایی که من می گم راه حل اصلی نیستا.
    چون به قول شما اگر قرار باشه خانمتون برای شما تعیین تکلیف کنند که کجا حرف بزن و کجا حرف نزن که دیگه نمی شه زندگی شما!

    یه سوال هم دارم، هر بار می خواستم بپرسم نمی شد.
    شما چرا اسمتون را گذاشتید خاله قزی. این اسم که برای خانمهاست.
    اینطوری گاهی آدم اشتباه می کنه فکر می کنه خانم هستید.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  9. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 08 دی 92), مهربونی... (دوشنبه 09 دی 92)

  10. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 آذر 00 [ 21:47]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    421
    امتیاز
    12,188
    سطح
    72
    Points: 12,188, Level: 72
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 262
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    662

    تشکرشده 635 در 275 پست

    Rep Power
    67
    Array
    سلام وقت بخیر

    من با همسرم هم همین مشکل شما را دارم همسر منم وقتی جایی میشینه دیگه شروع میکنه و من میگم رفت رو منبر
    همسرتون چی میگه ؟ دلیلش چیه که ناراحت میشه؟

    الان اوضاع چطوری هست؟ باهم اشتی ؟
    یه نصیحت دیگه پولاتو جمع من ماشین برا خودت بخر و سعی کن از وسایل پدر زن ( مثلا ماشین ) کمتر استفاده کنی من اینجا دیدم که خانمها وقتی از شوهرشون ناراحت میشن میان مینوسند که نصف پول خونه را بابام داد بابام برامون چی کار کرد اگه بابام نبود اکه من نبودم و.... اگه یه چرخی تو سایت بزنی این حرفا را زیاد میبینی
    اگه با کمک خانمت ماشین خریدی سهمش را به نام خودش بزن خوب نیست یه مرد سایه تلخ منت رو سرش باشه
    (البته این نظر شخص من هست و من تو زندگی شما نیستم و صلاح زندگیت را خودت بهتر میدونی و می فهمی )

    یه چیزی بهت میگم ناراحت نشو
    این تجربه شخص خودم هست (منم ادم مهمی نیستم که که بخوای از من درس بگیری )
    من نقطه ضعف ادما را دقیقا تو همون چیزی پیدا میکنم که خیلی ازش تعریف میکنند مثلا یکی از کارمندای شوهرم (من اصلا ندیدمش فقط صداش را وقتی با شوهرم حرف میزد شنیدم) خیلی از زرنگ بازیهاش تعریف میکرد اما من گفتم این ادم خیلی راحت سرش کلاه میره و بارها و بارها این موضوع به شوهرم ثابت شده
    یا مثلا یکی میاد از حوصله و صبرش میگه من میفهممم که خیلی ادم کم طاقتی هست
    یا اینکه فکر میکنم دیگه ترمودینامیک مسئله ای نداره که من نتونم حلش کنم اما خب بارها وبارها ضمن خودندن ترمودینامیک فهمیدم که هنوز ترمودینامیک را نفهمیدم ولی در عمق ذهنم هنوز هم فکر میکنم خیلی رو ترمودینامیک مسلط هستم( واقعا میکم شوخی نمی کنم تحربه ام یه چیز دیگه هست ولی خیلی با اطمینان فکر میکنم مسلط هستم)
    حالا شما فکر میکنی خیلی تو بحث وارد هستی به نظر من (که ادم مهمی نیستم)حتما و قطعا این طور نیست و همسرت فکر میکنه پر مدعا هستی

    منم وقتی دیدم اسمت خاله قزی هست فکر کردم خانم هستی

  11. 3 کاربر از پست مفید نازنین2010 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 08 دی 92), مهربونی... (دوشنبه 09 دی 92), شیدا. (یکشنبه 08 دی 92)

  12. #7
    عضو فعال آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درود بر باشندگان تالار

    بانو شیدا خودم بعدا متوجه شدم معنی خاله قزی چی میشه اول ساختم نمیدونستم مشکل همینه خانومم زود عصبانی میشه توی این مورد بعدشم همون حرف خودم میرسم اگه من "من" نباشم که دیگه زندگی ارزش نداره واسم . خانومم تذکر میده ولی تا 5دقیقه حرف میزنیم فعلا نتیجه گرفتم خونه پدرخانومم کمتر بریم همون هفته جمعه واسه نهار وسط هفته هم بعد مغازه بهش پیامک بدم زودتر بیاد بریم خونه بهتره بقول معروف یکم فاصله بد نیست


    بانو نازنین سپاس از جوابتنون باید بگم که ماشین رو ما خیلی کم میگیریم خانومم از ماشین خوشش میاد ولی من نه بیشتر پیاده دوتایی قدم زدن و بازار رفتن رو دوس دارم ماشین چیز بیخودیه پول الکیه خرج الکی حداقل ماهی 250 تا 300 باید بدی کلا فضای رمانتیک قدم زدن دونفره رو بیشتر دوس دارم(این ربطی به خسیسی اصلا نداره ) خوب مسئله اینه اصلا ما مشکلی توی ضمینه که ماشین بگیریم یا نگیریم نداریم یعنی هیچ مشکلی تقریبا توی زندگیمون نداریم فقط این مورد اذیتم میکنه.بجاش خونه ای که خریدیم به اسم خانومم میخوام بزنم.

    در مورد دوم اتفاقا چیز یکه خیلی دوس دارم انتقاد بهم بشه چون مفت و مجانی بهت مشورت میدن توی اون ضمیه هم مشکلی نیست اتفاقا اطلاعاتم زایده توی این موردا چون حداقل روزی 8 ساعت توی نت هستم و اخبار میخونم و تحلیل.وگرنه حرفتون درسته توی اینکه فکر میکنن زرنگن سرشون میشه کلاه گذاشت این قانون توی بازی کلاهبرداراست (البته من جزوشون نیستم)

    مسئله اصلی اینه من یکم زودرنج و احساساتی هستم.بعد این موضوع چون خونه بحث پیش میاد سعی میکنمب یشتر آروم بشم کش ندم ولی مشکل اینه اینارو توی خودم میریزم که اصلا خوب نیست واقعا اذیت میشم این باعث میشه یکم فاصله بگیرم که همه تلاشمو میکنم اینجوری نشه ولی واسه 2روز میرم توی خودم با خانومم مثلا قهر میکنم

    راه حل دیگه ای به ذهنتون نمیرسه؟خوشحال میشم راهنمایی کنین بعدش چیزی که هست توی جمع های غریبه تا جایی که بتونم فقط گوش میدم تا چیز جدیدی یاد بگیرم از اینکه برم پیش چنتا همسن خودم حرفای صدمن یه غاز بزنم خوشم نمیاد بیرون دوست دارم باهمم میریم بیرون مجردی هم خیلی خوب بود منظورم اینه از نظر رابطه خیلی هم خوب برخورد میکنم با دوستام ولی توی مهمانی ها فرق میکنه دوس دارم مطلب جدیدی یاد بگیرم.

    میدونم زیاده خواهیه ولی خوشحال میشم از دوستان باتجربه تر راهنمایی کنن sci مدیر همدری و بهار شادی و بالهای صداقت و دگر دوستان عزیز همدردی


  13. #8
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    یه کم بی رو درواسی تر می خوام بگم، هر چند یه لیست فراخوان دادید و منظورتون این بود که سهم ما تمام شده !

    ببینید اگر واقعا نمی دونستید "خاله قزی" اسم زنانه است پس اون مطالعه و اطلاعات و هشت ساعت نت به چه درد می خوره؟
    همه می دونن خاله برای خانمهاست.

    اگر دارید با من شوخی می کنید متوجه نشدم که قصدتون شوخی بود.
    به نظرم هم شوخی تو این مورد وارد نیست.

    حالا بریم سر اصل موضوع، احتمالا از همین رفتارها و برخوردها توی صحبتها و مهمونی ها دارید که خانمتون ناراحت می شه.
    صداقت و صافی دل شما در نوشته هاتون معلومه. مسلمه که خانمتون برای این صداقت و پاکی شما ارزش قایل هست و دوستتون داره.
    اما دلش می خواد در کنارش
    یک کم هم مغرورتر و مردونه تر برخورد کنید. یک کمی به اصطلاح خودتون را بگیرید.

    شاید این اسم را ردگم کنی گذاشتید که شناسایی نشید.
    ولی هیچ زنی دوست نداره شوهرش خودش را "خاله قزی" بدونه. حتی در محیط مجازی، حتی در حد شوخی.

    گفتید زود بهتون برمی خوره.
    اگه بهتون برخورد و از حرف من ناراحت شدید، فقط اشاره کنید که من دیگه براتون پست نذارم، اما تاپیک را رها نکنید و قهر نکنید.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  14. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 08 دی 92), ساحل75 (چهارشنبه 11 دی 92)

  15. #9
    عضو فعال آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    والا بخدا نیمدوستم خاله قزی میشه دخترخاله خوب من ترک نیستم بدونم معناش چی میشه بعدها متوجه شدم.(khaleghezey) به ترکی میشه دخترخاله

    در ضمن من که اصلا منظورم این نبود شما نوشتین.شاید اشتباه از من بوده بد منظورم رو رسوندم ببخشید یه وقت احساس کردین بهتون بی احترامی دشه شرمنده عذر میخوام (یه کم بی رو درواسی تر می خوام بگم، هر چند یه لیست فراخوان دادید و منظورتون این بود که سهم ما تمام شده !)

    اینجوری هم ینستم بهم برخوره که منظورم مثل هر مرد دیگه هستم به اندازه خودم غرور هم دارم ولی یکم حساستر هستم.

    اسم کاربریم golpesar هستش توی نت هم خدا روشکری اهل مسخره باز یو دختربازی که الان مد شده توی متاهل ها اصلا حتی به اندازه یه گپ معمولی هم نیستم.

    نوشتم دوستان بیان کمک کنن چون مشکلم یکم یجوریه خودم هرچی فکر میکنم راه درستی به ذهنم نمیرسه واسه همین از دوستان کمگ بازم شرمنده واقعا قصد جسارت و اینکه ناراحتتون کنم رو نداشتم ببخشید

  16. کاربر روبرو از پست مفید khaleghezey تشکرکرده است .

    شیدا. (یکشنبه 08 دی 92)

  17. #10
    عضو فعال آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 99 [ 21:53]
    تاریخ عضویت
    1391-3-16
    محل سکونت
    گلستان
    نوشته ها
    3,933
    امتیاز
    52,145
    سطح
    100
    Points: 52,145, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 23.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    15,723

    تشکرشده 11,395 در 3,444 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان کسی راه حلی به ذهنش نمیرسه بهم کمک کنه


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:51 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.