به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 25 مهر 88 [ 19:50]
    تاریخ عضویت
    1387-6-04
    نوشته ها
    110
    امتیاز
    4,960
    سطح
    45
    Points: 4,960, Level: 45
    Level completed: 5%, Points required for next Level: 190
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    73

    تشکرشده 108 در 28 پست

    Rep Power
    27
    Array

    انواع مکانیسم‌های دفاعی

    انکار (denial)
    هنگامی‌که یک واقعیت برونی بیش از آن ناگوار است که آدمی بتواند با آن رو در رو شود در آن صورت وی ممکن است وجود آن را انکار کند. پدر و مادر کودکی که دچار بیماری کشنده‌ای شده با وجود اطلاع کامل از نوع بیماری و پی‌آمدهای ناگزیر آن، ممکن است نپذیرند که وضع وی وخیم است. این پدر و مادر چون نمی‌توانند درد و رنج اطلاع از واقعیت را تحمل کنند دست‌کم برای مدتی به مکانیسم دفاعی انکار متوسل می‌شوند. شکل‌های خفیفی از انکار را در اشخاصی می‌بینیم که انتقادهای دیگران را نادیده می‌گیرند، توجهی به آزردگی دیگران ندارند، و یا با تمام شواهدی که حاکی از ولنگاری همسرشان است، بی‌اعتنا می‌مانند.

    گاه ممکن است انکار یک واقعیت بهتر از رو در رو شدن با آن باشد. هنگام درگیری در یک بحران وخیم، آدمی از راه انکار، فرصت می‌یابد واقعیت‌های دردناک را به‌تدریج لمس کند. برای نمونه، اگر کسانی که دچار حملهٔ قلبی یا آسیب نخاعی می‌شوند وخامت وضع خود آگاهی کاملی داشته باشند، ممکن است به کلی امید از کف بدهند. امید آدمی را به‌کار و کوشش می‌کشاند. مطالعهٔ کسانی که دچار بیماری‌های کشنده هستند نشان می‌دهد که بسیاری از آنان ترس از مرگ یا امکان مردن خود را انکار می‌کنند. در بیشتر بیماران قلبی حتی مشاهدهٔ مرگ یک هم‌اتاقی که به دنبال حملهٔ قلبی روی داده، ترسی ایجاد نمی‌کند؛ آنها فکر نمی‌کنند که ممکن است خودشان هم به همین سرنوشت گرفتار شوند (هاکت ـ Hackett و قاسم Cassem، ۱۹۷۰).

    نظامیانی که در جبهه بوده‌اند یا در دوران اسارت بلا‌تکلیف بوده‌اند، می‌گویند، که به یاری انکار امکان مرگ، توانسته‌اند دست به‌کار و کوشش بزنند. در این‌گونه موقعیت‌ها، مکانیسم‌ دفاعی انکار آشکارا به سازگاری فرد کمک می‌کند. از سوی دیگر انکار، برخی جنبه‌های منفی هم دارد؛ برای نمونه، آدمی را در جستجوی خدمات پزشکی و درمانی دچار تعلل و تأخیر می‌کند؛ مثلاً خانمی که غده‌ای در پستان دارد با انکار سرطانی بودن آن از مراجعه به پزشک سرباز می‌زند.


    واپس‌رانی (respression)
    انکار یک واقعیت، دفاعی است در برابر تهدید برونی؛ اما واپس‌رانی دفاعی است در برابر تهدید درونی. در واپس‌رانی، تکانه‌ها یا خاطره‌هائی که تهدید سختی دربردارند از میدان کار و کوشش یا حوزهٔ هشیار آگاهی آدمی بیرون رانده می‌شوند. فروید بر این باور بود که واپس‌رانی بعضی از تکانه‌های دورهٔ کودکی یک امر همگانی است. وی برای نمونه معتقد بود که همهٔ پسر‌بچه‌ها نسبت به مادرشان کشش جنسی و نسبت به پدرشان احساس رقابت و خصومت دارند (همان عقدهٔ ادیپ) و شخص این تکانه‌ها را واپس می‌راند تا خود را از نتایج رنج‌آوری که عمل کردن به آنها در پی دارد، مصون نگه دارد. در سال‌های بعد نیز ممکن است آدمی دست به واپس‌رانی احساسات و خاطره‌هائی بزند که به‌خاطر ناهمسازی با خود پنداره‌اش اضطراب انگیزند. به همین ترتیب امکان دارد که آدمی احساسات خصمانهٔ خود را نسبت به یک فرد محبوب، یا شکست‌های خود را از یاد ببرد.
    واپس‌رانی با فرونشانی (suppression) فرق دارد. فرونشانی فرایند خویشتن‌داری سنجیده‌ای است در جهت کنترل تکانه‌ها و خواست‌های آدمی (و شاید حفظ آنها برای خود و حاشا کردن آنها نزد دیگران) و یا کنار نهادن موقت خاطره‌های دردناک به‌منظور تمرکز یافتن بر امر معینی. آدمی نسبت به افکار فرونشاندهٔ خود هشیار، اما نسبت به تکانه‌ها یا خاطره‌های واپس‌رانده‌اش ناهشیار است.

    برخی از جنبه‌های واپس‌رانی را می‌توان در بیماران مبتلا به یادزدودگی (amnesia) دید. در یک مورد مردی در خیابان سرگردان بود که نه نام خود را می‌دانست و نه اینکه از کجا آمده است. تاریخچهٔ زندگانی این مرد را به کمک هیپنوتیسم و شیوه‌های دیگر بازسازی کردند و غالب خاطره‌هایش احیاء شد. معلوم شد که روزی پس از جر و بحث با همسرش خود را سیاه ‌مست می‌کند، که البته کاری بوده برخلاف راه و رسم همیشگی‌اش، و سپس به شدت از این کار پشیمان می‌شود. یادزدودگی وی ناشی از این انگیزهٔ بود که می‌خواست آن تجربهٔ ناراحت‌کننده را از حافظه خود بزداید. گرچه توانسته بود همهٔ رویدادهائی را که ممکن بود جریان سیاه‌مست شدن را به خاطرش بیاورد فراموش کند، اما یادزدودگی وی چندان گسترش یافت که او هویت شخصی خودش را نیز به کلی فراموش کرد. هنگامی که حافظه‌اش احیاء شد، هم رویدادهای پیش از دورهٔ مشروب‌خواری و هم رویدادهای پس از آن را به یاد آورد، اما نتوانست رویدادهای دوره‌ای را به یاد بیاورد که بیش از هر چیز به‌خاطر آن شرمگین بود.
    این‌گونه شرح‌‌حال‌ها و نیز ناتوانی آدمیان از به یاد آوردن جزئیات رویدادهای فاجعه‌آمیز (مانند دهشت ناشی از جنگ، آتش‌سوزی یا زمین‌لرزه) تأییدی است برای این نظر فروید که خاطره‌ها و تکانه‌های رنج‌آور به‌دست فراموشی سپرده شده یا از میدان هشیاری دور نگه داشته می‌شوند. از سوئی نیز اثبات وجود واپس‌رانی در آزمایشگاه دشوار است (هلمز ـ Holmes ،۱۹۷۴).

    پژوهشگران نمی‌توانند افراد مورد آزمایش را با رویدادهائی روبه‌رو سازند که اضطراب شدیدی ایجاد می‌کند. با وجود این، شواهدی نشان می‌دهد که لغزش‌های گذرای حافظه بیشتر در مطالبی که بار هیجانی دارند دیده می‌شود تا در مطالب خنثی، و به یاد آوردن کلمه‌های خنثی ساده‌تر از به یادآوردن کلمه‌هائی است که برای فرد هیجان برانگیز است (لوبورسکی Luborsky و اسپنس Spence، ۱۹۷۸). احتمال دارد که کلمه‌های هیجان‌برانگیز در لحظهٔ بازیافت از حافظه اضطراب‌هائی را بیدار کنند که راه را براستفاده صحیح از نشانه‌های بازیافت می‌بندند.
    وقتی واپس‌رانی کاملاً موفقیت‌آمیز باشد منجر به فراموشی کامل یعنی ناهشیاری کامل نسبت به انگیزهٔ‌ ناپذیرفتنی و رفتارهای ناشی از آن می‌شود. اما معمولاً واپس‌رانی‌ها کاملاً هم موفقیت‌آمیز نیست و تکانه‌ها راه‌های غیرمستقیمی پیدا کرده خود را نشان می‌دهند. فرد به کمک برخی مکانیسم‌های دفاعی به تکانه‌هائی که کمی واپس رانده شده‌اند ناهشیار باقی می‌ماند.

    واکنش وارونه (reaction formation)
    مردم، گاه انگیزهٔ معینی را زیاده‌روی در گرویدن به یک انگیزهٔ متضاد، از خودشان پنهان می‌کنند. این‌گونه واکنش‌ها را واکنش‌های وارونه نامیده‌اند. برای نمونه، مادری که به‌خاطر دوست نداشتن فرزندش احساس گناه می‌کند ممکن است زیاده از اندازه به او بپردازد و به افراط از او مراقبت کند تا از این راه، هم کودک را نسبت به مهر و محبت خود مطمئن کند و هم به خود اطمینان خاطر بدهد که مادر خوبی است. در یک مورد، مادری که سعی داشت برای دخترش سنگ تمام بگذارد و به‌خاطر او از هیچ کاری کوتاهی نمی‌کرد، سر درنمی‌آورد که چرا این دختر آن همه حق‌ناشناسی می‌کند. این مادر با تحمل هزینهٔ گزافی دخترش را به کلاس پرخرج پیانو فرستاد و خودش هر روز در تمرین‌ها به او کمک کرد. گرچه این مادر خود را به نهایت مهربان می‌شمرد اما بسیار سختگیر بود و در واقع حالت خصمانه‌ای داشت؛ از احساس خصومت خودش آگاه نبود اما هنگامی‌که به آن پی‌برد، پذیرفت که در دورهٔ کودکی از درس‌های پیانو نفرت داشته است؛ در حالت هشیاری نقابی از مهربانی بر چهره داشت، اما به‌طور ناهشیار با دخترش ظالمانه رفتار می‌کرد. دختر نیز که به‌‌طور مبهم از چنین وضعی آگاهی یافته بود، نشانه‌های بیمارگونی بروز می‌داد که می‌بایستی با روش‌های روانشناختی درمان شود.

    اینکه برخی افراد علیه فعالیت‌هائی مانند بدرفتاری با حیوانات یا هرزه‌نگاری(pornoraphy) مبارزه می‌کنند، شاید خودناشی از واکنش وارونه باشد. یعنی همان کسی که طرفدار سانسور هرزه‌نگاری است ممکن است خود شیفتهٔ چنین آثاری باشد. در چنین آدمی مبارزه با هرزه‌نگاری در واقع مبارزه‌ای است با شیفتگی خودش و اثبات ”در پاک و میرا“ بودنش برای دیگران. ممکن است بعضی از مخالفان پرشور ”کالبدشکافی جانوران زنده ـ vivisectionism) چنان هراسی از گرایش خود به بدرفتاری با حیوانات داشته باشند که در برابر هرگونه نشانهٔ بدرفتاری دیگران با حیوان‌ها احساس تندی نشان دهند.

    اگر در بعضی مردم واکنش وارونه وجود دارد این بدان معنا نیست که انگیزه‌های ظاهری هیچ‌گونه اعتباری ندارند. چنین نیست که همهٔ مصلحان را تکانه‌های پنهان با ناآشکار به عمل وا داشته باشد. باید با بهره‌کشی مبارزه کرد، و البته هستند مردمان علاقه‌مندی که کوشش‌های خود را صرف‌ چنین هدفی می‌کنند. غالباً می‌توان کسانی را که علیه تکانه‌های ناپذیرفتنی خود مبارزه می‌کنند از مصلحان علاقه‌مند به جامعه بازشناخت، چون گروه اول در مبارزاتشان راه افراط در پیش می‌گیرند و گه‌گاه دچار لغزش‌هائی می‌شوند که انگیزه‌های حقیقی آنها را آشکار می‌کند.

    دلیل تراشی (Holmes)
    گربه‌ای که چون دستش به گوشت نمی‌رسد آن را ”بویناک“ به‌شمار می‌آورد. یک مکانیسم دفاعی را به نمایش می‌گذارد که به‌دلیل‌تراشی مشهور است. این اصطلاح به معنی ”اقدام معقولانه“ نیست بلکه به جریانی اشاره دارد که طی آن، آدمی رفتار و کردار خود را به انگیزه‌های جامعه‌پسند یا منطقی منسوب می‌کند تا چنین به‌نظر می‌آید که واقعاً هم درست و معقول رفتار کرده است. دلیل‌تراشی به دو منظور صورت می‌گیرد:

    ۱. سرخوردگی حاصل از شکست در رسیدن به هدف را کم می‌کند (”اصلاً نمی‌خواستمش“).
    ۲. برای رفتار، انگیزه‌های پذیرفتنی می‌تراشد.

    هنگامی که به‌صورت تکانشی رفتار می‌کنیم یا رفتارمان برخاسته از انگیزه‌هائی است که برای خودمان هم پذیرفتنی نیستند، دست به‌دلیل‌تراشی می‌زنیم تا به رفتار خود نمود پسندیده‌تری بدهیم.
    وقتی مردم بیشتر در پی دلایل ”خوب“ می‌روند تا دلایل ”واقعی“، از چند گونه بهانه بهره می‌گیرند. این بهانه‌ها معمولاً موجه به‌نظر می‌آیند، اما چیزی که هست بیانگر همهٔ واقعیت نیستند. از چند نمونهٔ زیر می‌توان فهمید که دلیل‌تراشی تا چه اندازه رواج دارد:
    - بهانهٔ خوش آمدن و خوش نیامدن:
    ”اگر هم دعوتم می‌کردند، به آن مهمانی نمی‌رفتم. من از آن جماعت خوشم نمی‌آید“.

    - بهانه کردن دیگران و شرایط:
    ”تقصیر هم‌اتاقیم بود که بیدارم نکرد“؛ ”راستی راستی سرم شلوغ بود“. البته ممکن است هر دو گفته درست باشند، اما دلیل واقعی این نیست که چرا شخص کاری را که بر عهده داشته، انجام نداده است. کسی که به‌راستی به‌کاری علاقه‌مند باشد ساعت زنگداری بالای سرش می‌گذارد، یا حتماً وقتی برای آن کار پیدا می‌کند.

    - بهانهٔ ضرورت و لزوم:
    ”این ماشین نو را به این خاطر خریدم که ماشین کهنه‌ام به‌زودی خرج زیادی روی دستم می‌گذاشت“. اگرچه در این نمونه‌ها شخص به‌جای گول زدن دیگران خودش را گول می‌زند، با این حال مردم اغلب به‌‌خاطر حفظ ظاهر، این‌گونه بهانه‌ها را آگاهانه به‌کار می‌برند. آزمایش زیر که در شرایط تلقین هیپنوتیسمی صورت گرفته شواهد متقاعدکننده‌تری در تأیید ناخودآگاه بودن دلیل‌تراشی به‌دست می‌دهد.

    در حالت هیپنوتیسم به آزمودنی گفته می‌شود که وقتی از حالت خلسه بیرون آمد، هیپنوتیسم‌کننده را زیر نظر می‌گیرد و وقتی هیپنوتیسم‌کننده عینکش را برمی‌دارد، او پنجرهٔ را باز می‌کند اما به یاد نمی‌آورد که چنین چیزی به او گفته شده است. وقتی آزمودنی از حالت خسله بیرون آمد احساس کرد کمی خواب‌آلود است؛ با این حال، کمی بعد به میان افراد حاضر در اتاق رفت و به گفت و شنودهای معمولی پرداخت و در عین حال از گوشهٔ چشم، هیپنوتیسم‌کننده را زیرنظر گرفت و وقتی هیپنوتیسم‌کننده تصادفاً عینکش را برداشت آزمودنی در خود تکانه‌ای برای بازکردن پنجره احساس کرد و قدمی به‌سوی پنجره برداشت اما تردید کرد و ایستاد. میل به معقول بودن، ناهشیارانه در وی به‌کار افتاد و در پی یافتن علتی برای تکانهٔ مزبور گفت ”هوای اتاقی کمی کثیف نیست؟“ و به این ترتیب با یافتن بهانه‌ای، پنجره‌ را باز کرد و راحت‌تر به‌نظر آمد (هیلگارد ـ Hilgard ،۱۹۶۵).

    فرافکنی (projection)
    در همهٔ ما ویژگی‌ها و صفات ناخوشایندی وجود دارد که آنها را حتی از خودمان هم کتمان می‌کنیم. به‌وسیلهٔ فرافکنی که یک مکانیسم دفاعی ناهشیار است ما این ویژگی‌های ناخوشایند را در شکل اغراق‌آمیزی به دیگران نسبت می‌دهیم تا به وجود آنها در خودمان اعتراف نکنیم. فرض کنید که این تمایل در شما وجود دارد که نسبت به مردم خرده‌گیر و نامهربان باشید، اما اگر بپذیرید که چنین گرایشی دارید آن وقت از خودتان بدتان می‌آید. حال اگر متقاعد شوید که اطرافیان شما آدم‌های ظالم یا نامهربانی هستند در این صورت، رفتار خشنی که نسبت به آنان دارید دیگر ناشی از ویژگی‌های بد خودتان نیست بلکه تنها کاری که شما می‌کنید این است که ”حقشان را در کف دستشان می‌گذارید“. اگر بتوانید خودتان را قانع کنید که در امتحان‌های دانشگاهی همه تقلب می‌کنند در آن صورت گرایش ناپسندیدهٔ شما به میان‌بر زدن در تحصیل دانشگاهی دیگر آنقدرها هم چیز بدی نخواهد بود. در واقع فرافکنی گونه‌ای از دلیل‌تراشی است، اما چنان در فرهنگ ما فراگیر و همگانی است که می‌توان از آن جداگانه بحث کرد.
    آزمایش مشهوری که با اعضاء انجمن برادری در یک دانشگاه صورت گرفته، دفاع فرافکنی را به‌خوبی آشکار می‌کند. از اعضاء انجمن خواسته شد که هم خود و هم اعضاء دیگر انجمن را از نظر ویژگی‌های ناخوشایندی مانند خسٌت، یکدندگی و بی‌نظمی رتبه‌بندی کنند. وضع آن دسته از دانشجویان تماشائی بود که در آنان (برحسب رتبه‌بندی که از خودشان کرده بودند) خودشان از این امر آگاه نبودند. این‌گونه دانشجویان در مقایسه با دانشجویان دیگر، درجات شدیدتری از همان ویژگی را به دیگران نسبت داده بودند. این داده‌ها مؤید وجود مکانیسم فرافکنی است (سیرز ـ Sears ،۱۹۳۶).
    یک پژوهش تازه نشان داده کسانی که تکانه‌های جنسی خود را انکار یا واپس‌رانی می‌کنند، آنها را به دیگران فرافکنی می‌کنند. این‌گونه مردم دیگران را بیش از آنچه از رفتارشان برمی‌آید ”شهوتران“ می‌بینند (هالپرن ـ Halpern).



    فلسفه‌بافی (intellectualization)
    فلسفه‌بافی کوششی است برای گسلش عاطفی (detachment) از یک موقعیت تهدیدکننده از راه رو در روئی انتزاعی و فکری با آن. برای مردمی که با مرگ و زندگی آدمیان سروکار دارند چه بسا که این شیوهٔ دفاعی به‌صورت یک ضرورت درمی‌آید پزشک که پیوسته با مردمان دردمند سروکار دارد نمی‌تواند با همهٔ بیمارانش ارتباط عاطفی داشته باشد، و در واقع اگر بخواهد کارش را درست انجام دهد. چاره‌ای جز گسلش عاطفی ندارد. وقتی شخص شاهد صحنهٔ ناخوشایندی باشد با کمک فلسفه‌بافی می‌تواند پریشانی خود را کاهش دهد. باید افزود که این‌گونه فلسفه‌بافی فقط هنگامی مسئله می‌شود که به شکلی فراگیرنده، به‌صورت نوعی سبک زندگی درآید و راه را بر همهٔ تجربه‌های عاطفی شخص ببندد.

    جابه‌جا سازی (displacement)
    آخرین مکانیسم‌ دفاعی که اینک از نظر می‌گذرانیم مکانیسمی است که همراه با ایفاء نقش خود (یعنی کاهش اضطراب)، تا حدودی هم انگیزهٔ ناپذیرفتنی را ارضاء می‌کند. انگیزه‌ای که از راه معینی ارضاء نمی‌گردد به کمک مکانیسم جابه‌جا سازی به مجرای تازه‌ای رانده می‌شود. در بحث‌های پیش دیدیم خشمی که نمی‌تواند نسبت به خاستگاه ناکامی ابراز شود به‌سوی یک هدف سهل‌‌الوصول یا کم خطر هدایت می‌شود. این نمونه‌ای از جابه‌جا سازی است.
    فروید جا‌به‌جا سازی را رضایت‌بخش‌ترین شیوه برای ادارهٔ تکانه‌های جنسی و پرخاشگرانه می‌دانست. سائقه‌های نخستین را نمی‌توان دگرگون ساخت اما می‌توان هدفی را که سائق به‌سوی آن سمت‌گیری کرده تغییر داد. تکانه‌های جنسی معطوف به محارم را نمی‌توان ارضاء کرد، اما می‌توان آنها را با هدف عشقی مناسب‌تری جابه‌جا نمود. تکانه‌های شهوی را که نتوان مستقیماً ابراز داشت می‌توان در قالب فعالیت‌های آفرینشی مانند هنر، شعر و موسیقی به‌صورتی غیرمستقیم ابراز کرد. با شرکت در ورزش‌هائی که مستلزم تماس جسمانی است، و می‌توان تکانه‌های خصمانه را در قالب‌های جامعه‌پذیر ریخت.

    جابه‌جا سازی، تکانه‌های ناکام شده را احتمالاً از بین نمی‌برد، اما فعالیت‌های جانشین در مواردی‌ که یک سائق اساسی ناکام می‌ماند، مسلماً در کاهش تنش مؤثر هستند. برای نمونه، تنش حاصل از نیازهای ناکام‌شدهٔ جنسی را رفتارهای مادرانه، دریافت محبت‌های مادرانه، رفاقت‌ها و دوستی‌ها کاهش می‌دهد.

  2. 4 کاربر از پست مفید anosh تشکرکرده اند .

    anosh (دوشنبه 14 آذر 90)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 اسفند 02 [ 15:41]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    نوشته ها
    796
    امتیاز
    23,402
    سطح
    94
    Points: 23,402, Level: 94
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 948
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranRecommendation Second Class10000 Experience PointsSocialTagger Second Class
    تشکرها
    2,041

    تشکرشده 2,229 در 569 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: انواع مکانیسم‌های دفاعی

    سلام anosh

    به خاطر پستهای مفیدی که ارسال می کنی تشکر می کنم
    قطعا ذکر منابع ، کارت رو عالیتر خواهد کرد .

    موفق باشی.

  4. کاربر روبرو از پست مفید طاهره تشکرکرده است .

    طاهره (دوشنبه 14 آذر 90)

  5. #3
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    جمعه 28 فروردین 94 [ 21:07]
    تاریخ عضویت
    1386-12-09
    نوشته ها
    2,496
    امتیاز
    42,303
    سطح
    100
    Points: 42,303, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Veteran25000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    8,459

    تشکرشده 9,108 در 2,116 پست

    Rep Power
    267
    Array

    RE: انواع مکانیسم‌های دفاعی

    موضوع عالی و مفید بود تشکر می کنم موفق وشاد باشید

  6. کاربر روبرو از پست مفید محمدابراهیمی تشکرکرده است .

    محمدابراهیمی (دوشنبه 14 آذر 90)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. قدرت ریسک در امور مالی زندگی مشترک
    توسط مهربونی... در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: پنجشنبه 10 مهر 93, 12:14
  2. ده راه برای کاهش ریسک طلاق
    توسط بالهای صداقت در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 27 بهمن 90, 11:07
  3. مقایسه کردن ممنوع!( یا چطور بیاموزیم خود را با دیگران مقایسه نکنیم!)
    توسط آویژه در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 14 آذر 90, 22:00
  4. مقایسه با دیگران
    توسط soheila-horizon در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: جمعه 27 دی 87, 11:10
  5. مقایسه خانواده ها
    توسط mhasan در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 12 دی 87, 21:32

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:17 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.