به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 27 اسفند 92 [ 17:51]
    تاریخ عضویت
    1392-10-06
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    61
    سطح
    1
    Points: 61, Level: 1
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    همسرم با اونی که تصور میکردم خیلی فرق داره....

    سلام
    خوشحالم که با این سایت آشنا شدم....
    خیلی دوست دارم که کسی بی طرف راهنماییم کنه... تا حالا مشکلاتمو هم به خونواده خودم و هم خونواده همسرم گفتم و همشون شاید ناخواسته طرف یکیو میگرفتن...
    و تا حالا مشکلاتم ادامه داره...
    یه بیوگرافی : من 25 سالمه و همسرم 29 ، 4 ماه هست که ازدواج کردیم 4 ماه هم قبلش عقد بودیم.
    شوهرم در ظاهر خیلی پسر محجوب و مودبی هست و سر به ریزه... پسر بزرگه و تو خونوادشون به پسر خیلی بها میدن همینطور به این... پسرشون رو روی سرشون میزارن...
    بر حلاف ظاهر آرومش وقتی عصبانی میشه اصلاً واکنش درستی انجام نمیده... و خیلی وقت ها قهر میکنه... و این بزرگترین مشکل منه!

    - - - Updated - - -

    قهر میکنه و حرف نمیزنه و نمیگه درددش از چیه.... اگه حرف میزد مشکلاتمون زود تر حل میشد...
    خونمون درست روبروی خونه باباش ایناس و 2 تا خواهرش چند تا خونه با ما فاصله دارن ولی خونه بابای من خیلی ازونجا دورتره...
    من تک دخترم ... تحصیلات جفتمون هم ارشد هست...

    - - - Updated - - -

    چند سال دنبالم بود و گویا واقعاً عاشقم بود ... گفته بود جز تو با کسی ازدواج نمیکنم و یکی از مهم ترین دلایلی که من باهاش ازدواج کردم همین بود که فکر میکردم خیلی دوسم داره و ازین بابت به مشکلی نمیخورم...
    در ضمن خونواده هامونم خیلی با هم خوبی و راضی به این وصلت بودن
    چند تا مشکل اساسی دارم که براتون توضیح میدم....
    ​میخوام زندگیمو بسازم

    - - - Updated - - -

    در نوجوانی یعنی وقتی 18 سالش بوده با دختر داییش نامزد میکنه که اونم اون زمان 13-14 سالش بیشتر نبوده، اونجور که به من گفته این نامزدیو خونواده ها تصمیم گرفته بودن و اصلاٌ خودش اونو دوست نداشته...بعد مدتی هم بهم میخوره ... البته من اصلاً فکر نمیکردم که این مساله مهم باشه

    - - - Updated - - -

    همسرم کارش یه شهر دیگه هست که 2 ساعت با اینجا فاصله داره و مجبوره به خاطر کارش چند روز در هفته رو اینجا نباشه... و چند روزی که میاد اینجا بی کاره و از صبح تا شب خونه است... کلیم اعصابش خورد میشه... هیجا هم نمیره... اصلاً هم دوست نداره من به خونوادم سر بزنم... میگه اون 2-3 روزی که نیستم برو همه کاراتو بکن مامانتم خوب ببین...خودشم اصلاً سر نمیزنه... منم دیگه دوست ندارم رو این مساله حساس بشم... بهشم نمیکم بریم خونه بابام... با اینکه بیشتر وقت ها مامانم خونه تنهاست...
    داداشم هم ازدواج کرده و تو خونه دیگه کسی نیست

    - - - Updated - - -

    در آمدش بد نیست ولی از بس بدهی و وام داره برای خرجیمون تقریباً چیزی نمیمونه...
    منم نمیخوام اول زندگی بهش سخت بگیرم،قبل ازدواج ماهی 2-3 تا مانتو میخریدم و کلا بچه پر خرجی بودم... ولی سعی کردم خودمو کنترل کنم... از اول ازدواج فقط 1 مانتو برام خریده... ولی خب مامانم واسم میخره و جلو شوهرم میگم اینارو از قبل داشتم و حتی مامانم بهم پول تو جیبی هم میده...بیشتر مایحتاج هم از خونه بابام میارم
    ولی خونوادش فکر میکنن ما در رفاه کامل به سر میبریم... حتی ماه عسل نرفتیم...میگن چرا نمیرین ماه عسل خارج از کشور؟؟؟

    - - - Updated - - -

    چند روز پیش بهش گفتم بیا بریم خرید خونه... گفت حوصله ندارم.... اصرار کردم گفت خودت برو... منم آماده شدم و رفتم وقتی برگشتم نبود زنگ زدم بهش جواب نداد...
    اس ام اس دادام به باباش گفت پیش ماست...
    بعد خودش اس ام اس داد گفت برو همونجایی که بودی... به باباش اس دادم پرسیدم وقتی قهر میکنه باید چه کار کنم؟
    بعد گقتم میام اونجا باهاتون صحبت کنم...
    بعد 2 دقیقه خودش اومد خونه درو باز کردم... با نهایت خشم گفت به بابام اس ام اس دادی چی گفتی؟ بعدشم خوابوند تو گوشم... من خیلی ناراحت شدم لباسامو پوشیدم که برم ولی نمیزاشت که برم.... تا اینکه باباش اومد خودش بعدشم مامانش اومد...
    اونام کلی ابراز تاسف کردن... مامانش کلی گریه کرد... گفت تمام امیدم این پسره....ولی شوهرم 1 کلمه حرف نزد.... تا فردا شبش هیچ حرفی نزد ما هم تو خونه...
    الانم که رفته شهر دیگه سر کارش نه زنگیو نه اس ام اسی ... من همش بهش زنگ میزدم...
    من به خاطر قلب پاک پدر و مادرش باهاش حرف میزدم...
    بهش اس ام اس دادم گفتم چرا حالی ازم نمیپرسی؟ میگه از دل برود هر آنکه از دیده رود.... کلی دلم شکست...
    من با این چکار کنم؟

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 تیر 94 [ 00:49]
    تاریخ عضویت
    1392-1-16
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    455
    امتیاز
    3,873
    سطح
    39
    Points: 3,873, Level: 39
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    873

    تشکرشده 1,282 در 361 پست

    Rep Power
    58
    Array
    سلام. صبر کن. خودش دلش برات تنگ میشه.
    شما منت کشی نکن.
    اتفاقی نمی افته. فقط کمی صبور باش.
    پندار نیک . گفتار نیک . کردار نیک

  3. 3 کاربر از پست مفید majid_k تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 07 دی 92), sanjab (جمعه 06 دی 92), toojih (شنبه 07 دی 92)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 27 اسفند 92 [ 17:51]
    تاریخ عضویت
    1392-10-06
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    61
    سطح
    1
    Points: 61, Level: 1
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    فرضاً که منت کشی هم کرد...
    ولی باید برای این اخلاق قهر کردنش یه فکر اساسی کنم
    و اینکه دست بزن پیدا کرده

  5. #4
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    در مورد سوالتون "اخلاقهای همسرت" توی این تالار یه عالمه مقاله و تاپیکهای مشابه است.
    سرچ کن و بخونشون.
    موارد خوب توش زیاده. البته من چون خیلی دقیق دنبال نمی کردم، نمی دونم کدوم خوبه و چیزی ازشون یادم نیست که براتون لینک بذارم.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  6. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    khaleghezey (شنبه 07 دی 92)

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 03 اردیبهشت 96 [ 21:21]
    تاریخ عضویت
    1392-9-04
    نوشته ها
    49
    امتیاز
    2,949
    سطح
    33
    Points: 2,949, Level: 33
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 101
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    62

    تشکرشده 84 در 36 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزيزم شما نبايد از مادرت پول توجيبي بگيري- شما نبايد مايحتاجتونو از خونه باباتون بياري و اينكه خانواده همسرت ميگن برين ماه عسل خارج كشور واسه اينه كه نميدونن چي به چيه. به نظر من كه كار خوبي نكردي به پدرشوهرت اس ام اس دادي. زياد پاپيچش هم نباش .ميگي بريم خريد نمياد خب نياد تو هم نرو تو كه ميبيني ناراحته سرتو با كتاب خوندن و كارهاي خونه گرم كن وقتي هم همه چي تو خونه ته كشيد اگه گفت ناهار كو شام كو فقط بگو عزيزم من كه گفتم بريم خريد توكه گفتي نميرم منم فكر كردم حتما خودت يه چيزايي تو ذهنته و بعدنا خودت ميخواي بري . بزار مسئوليت بيافته گردنش . سر قهرشم بگي چي شده چي شده بدتر ميكنه ببينه كسي نيست لي لي به لالاش بزاره ميزاره كنار. رفتارهاي جراتمندانه- عزت نفس و خلاقيتهاي عاشقانه رو بخون و از تجربه بقيه دوستان استفاده كن كه ايشالا موفق ميشي

  8. 3 کاربر از پست مفید تازه نفس گرفته تشکرکرده اند .

    khaleghezey (شنبه 07 دی 92), sanjab (جمعه 06 دی 92), شیدا. (جمعه 06 دی 92)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 27 اسفند 92 [ 17:51]
    تاریخ عضویت
    1392-10-06
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    61
    سطح
    1
    Points: 61, Level: 1
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسی خیلی لطف کردی
    تاپیک خلافیت های عاشقانه کجاس؟
    فکر میکنم من خیلی منفعلانه عمل میکنم

  10. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 اردیبهشت 95 [ 17:05]
    تاریخ عضویت
    1392-10-07
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    1,739
    سطح
    24
    Points: 1,739, Level: 24
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    16

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    یه مورد دیدم واجب دیدم بهتون بگم در مورد این که زده تو گشتون به هیچ وجه کوتاه نیاین و واسه خودتون شخصیت قائل بشین اگر الان ابراز نارحتی که اصلا دیگه لاهاش صحبت نکن
    از گفتهات خیلی دوست داره پس اصلا نگران نباش
    باگفته های تازه نفس خان کاملا موافقم شیوه ی بسیار کاربردیه
    بعدش هم
    سعی کن تو این موارد سعی کن با جملاتی هم علاقتو نشون بدی هم بیشتر اون احساس عذاب وجدان کنه البته این کار باید غیر مستقیم و هر دو طرفه جملت توازن کافی داشته باشه که نه زیاد فشار بهش بیاری نه زیاد لوسش کنی
    اون هم که در مورد زدنت گفتم الان به هیچ وجه تاکید میکنم کوتاه نیا وگرنه فاتحت خوندس اینو به عنوان یه مرد بهت میگم


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: پنجشنبه 05 تیر 93, 07:33
  2. تصور می کنم شایدهمسرم من را نمیخواهد( آیا ممکنه اینطور باشه ؟)
    توسط نفس65 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 35
    آخرين نوشته: یکشنبه 25 اسفند 92, 10:52
  3. تصور می کنم پدرم به خواهرم نظر داره!
    توسط رویای آرامش در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 105
    آخرين نوشته: جمعه 09 اسفند 92, 01:44
  4. تصورات غلط در ابتدای آشنایی و زندگی
    توسط lord.hamed در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 23 اردیبهشت 88, 15:14
  5. تصورات غلط در ابتدای آشنایی
    توسط erfan25 در انجمن شوهران و زنان از یکدیگر چه انتظاراتی دارند
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: دوشنبه 08 مهر 87, 12:13

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:45 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.