سلام روزتون به خير
ببخشيد من يه موضوعي ذهنم روخيلي درگير كرده و يكم هم داره نگرانم ميكنه ...
مشكل اصلي من اينه كه نميدونم چرا آمادگي ازدواج رو تو خودم اصلا حس نميكنم و ايني كه بخوام از دنياي مجردي ام خداحافظي كنم احساس خوبي رو بهم نميده
شرايط من اينجوري هستش شايد با خوندنش بتونيد نظرتون رو هدفمند تر بهم بگير
يه پسر 25 ساله هستم .. سال 88 ليسانس نرم افزار گرفتم .. سربازي ام سال 91 تموم شد
از 19 سالگي و همزمان با دوران دانشجويي مشغول به كار بودم و دوران سربازي هم پاره وقت مشغول بودم
از ابتدا توي سازمان ها به نسبت كار پشتيباني كامپيوتر ها كه عهده دار بودم با ادماي بزرگ تماس داشتم و همه تقريبا بهم ميگن اخلاقت بيشتر از سنت نشون ميده
از نظرمالي حدود 20 ميليون تومن پس انداز دارم
كار ثابت دارم و ماهانه حدود 1 ميليون در امد دارم
روي كمك مالي خانواده براي ازدواج بيشتر از 3 ميليون نميتونم حساب كنم
اهل رفيق بازي و بيرون رفتن و اينها نيستم و نبودم و تقريبا زندكي ام با كار و يه مقدارم مطالعه و وورزش پر ميشه
دوست صميمي پسر چند تايي دارم كه بيشتر تلفني در ارتباط هستيم ولي كم بيرون ميريم ...
تجربه 2 ارتباط كه هر كدوم تقريبا يك سال طول كشيد با حفظ اداب با جنس مخالف رو دارم (سال 88 و 91) ولي تقريبا به همين دليل امادگي نداشتن من و شبيه نبودن خانواده ها اين دو رابطه تموم شد (كه البته اين قضيه براي من و طرفينم تموم شدس و احساس تعلقي براي هيچ كدوممون باقي نمونده چون اونها ازدواح كردن و همه چي تموم شده)
در حال حاضربا جنس مخالف به عنوان دوست دختر يا دوست اجتماعي يا هر چيز ديگه اي ارتباط ندارم اما همكار خانم دارم توي محل كار كه حالت همكاري بيشتر پيش نرفته
از نظر جنسي اذيت ميشم و تقريبا اين قضيه توي بنده پررنگ هست كه متاسفانه يه وقتايي تا هفته اي 3 بار موجب بروز خودارضايي هم ميشه
فعلا برنامه اي ادامه تحصيل ندارم و بسيار علاقمندم توي بحث هاي تخصصي نرم افزار و طراحي وب سايت فرد متخصصي بشم (كه خودش از نظر گستردگي يه دانشگاهه براي خودش و الانم هم مشغول مطالعه نسبي توي اين زمينه هستم)
خانواده ازم ميخوان كه براي ازدواج من اقدام كنند ولي من تمايل چنداني به ازدواج ندارم
اين به اين معني نيست كه به جنس مخالف علاقه اي ندارم برعكس خيلي هم تمايل دارم كه فكر ميكنم من رو از نظر جنسي و فكري به يه ارامشي برسونه اما حوصله درگيري با مسائل مربوط به اون رو ندارم... يه جورايي دوست دارم وقتم براي خودم باشه و با مجردي ام خداحافظي نكم يعني حس ميكنم از نظر روحي امادگي پذيرش يك نفر ديگه به خودم رو ندارم
ممنون ميشم نظر خودتون رو توي اين زمينه بهم بفرماييد
چرا اين حس وجود داره ؟؟ و آيا بايد بهش بها بدم و صبر كنم تا حس تمايل به متاهلي در من به وجود بياد
يا صرفا يه حسه كه با ازدواج كم رنگ ميشه و موجب ميشه من بفهمم حس اشتباهي بوده؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)