تاپیک مبنا
کسی که باهاش هیچ رابطه نداشتم رو گم کردم
این دختر کی بود تو بدترین شرایط زندگیم ظهور کرد و بعد ناپدید شد
اون موقع پدرم زندان بود وضعیت مالیمون افتضاح بود 9 سال پیش حقوق ما 30 هزار تومن بود
به سختی زندگی می کردیم
این وارد زندگیم شد
=========
از 9 آذر 1385 دیگه ندیدمش
چقدر دوسش داشتم ایکاش همینجوری خشک و خالی میرفتم جلو - ولی با چه هدفی - یه پسر 16 ساله بیکار و بی پول و بی ......
الان کم مونده درسم تموم بشه سال بعد ارشدم رو میگیرم - از هفته بعد میرم سر کار یه کار موقت شیفت شب با 700 تومن حقوق
البته به پولش اصلا نیاز ندارم همینجوری میرم - سربازی هم ندارم - از لحاظ جنسی هم طبق معمول خیلی ها تحت فشار هستم {البته گناه نمی کنم و پورنو نگاه نمی کنم و خود ارضایی نمی کنم ولی خب نیازه دیگه هست اذیت کنندست سرکوب پی در پیش مخصوصا وقتی میتونم نامزد داشته باشم}
دارم به شرایط ازدواج که نه ولی نامزدی نزدیک میشم - ولی حیف که هیچ دختری به دلم نمیشینه
با یه دختر صبح تا غروب قرار داشتیم انگار با یه پسر قرار داشتم یه ابراز محبت کوچیک نکردم
تو خیابون تو کوچه تو دانشگاه از هیچ دختری یک درصدم خوشم نمیاد حتی خیلی از اون خوشگلتر ها - همش فکرم پیش اونه
اون دختر مایه پاکی برای من بود
چند سال پیش گرفتار خودارضایی بودم فقط وفقط به خاطر نذر رسیدن به اون راحت ترک کردم - ولی قبل از اون با هیچ توبه ای نمی تونستم ترک کنم
12 سال از 23 سال سنم فقط تو فکر اون بودم - شب قدر ها میگن تقدیر الهی نوشته میشه فقط آرزوم اون بود
هر روز قبل از سحر 2 ساعت نماز شب میخونم تمام دعام رسیدن به اونه
هر روز با کلی امید و آرزو و توکل به خدا از خونه میرم بیرون به مسجد محله اونا میرم بعد نماز میرم تو کوچشون تا به خدا نشون بدم که نمیدونم ونجا هستن یا نه ولی خدا من اومدم به امید تو اومدم با توکل به تو اومدم
من به خواب و فال و .... اعتقاد ندارم ولی بعد از 7 سال ندیدنش هیچ خوابی در موردش ندیده بودم با اینکه همشه با فکر به اون میخوابیدم
ولی جدیدا در عرض یک ماه 2 خواب در موردش دیدم نمیدونم رویا صادقه بودنن چی بودن تعبیرشون چیه
یکیشون 5 ثانیه بود - یه مرد یه تیپش مثل بازیگرای نقش عاشورا بود با لباس و زره و ... تو خواب دیدم ته دلم فکر کردم عباس هست ولی من که عباس رو ندیدم نمیدونم کی بود ولی ن خود آگاه بدون سلام و علیک ازش پرسیدم بهش میرسم سرشون به نشانه تایید آورد پایین تموم شد 5 ثانیه
خوا دوم خیلی عجیب بود - دیدم کنارش تو خونه خودمون نشستم من یه بار صورتشو وسیدم اونم تو جواب صورت منو بوسید بعد گفت میرم خونه خودمون بهت زنگ میزنم بیا بیرون منم گفتم باشه بعد رفت {حالا تو واقعیت بود خودم میرفتم میرسوندمش} ولی خواب بود دیگه رفت بعد اس ام اس داد ساعت 1:30 بیا سر قرار تو واب گفتم باشه - بعد ساعت 1:00 شد نرفتم در کمال تعجب - ساعت 1:30 شد برو بر داشتم ساعتو نگاه میکردم بازم نرفتم نمیدونم چرا - بعد ساعت 2:00 رفتم سر قرار دیدم نیست
نمیدونم شایدم این خواب کنایه از گذشته بود که اون دختر تا این حد به من نزدیک بود ولی من پا پیش نذاشتم
یه حسی به من میگه دعام مستجاب شده من 2 سال پیش خیلی زندگی رو سرسری گرفته بودم ولی الان زندگیم پشت سر هم داره فوق العاده جلو میره
من کارشناسی رو درست سر موقع تموم کردم و هنوز تموم نشده ارشد رو قبول شدم و الانم هنوز ترم یک تموم نشده کار برام جور شده شکی ندارم اینا کار خدا بوده و زندگی من رو یه غلطک افتاده و داره خیلی خوب جبو میره - احساس میکنم این چیزا تو مسیر رسیدن به اونه
یه حرفی دوست صمیمی من به من زد بدجور داغونم کرده بعد 4 سال دیدمش قبلا هم محله بودیم
اون پسر جز 2 نفری بود که در مورد اون دختر باهاش حرف میزدم - با هم دردودل کردیم گفتم تنها مشکل زندگی من اونه
خندید گفت تو بعد 10 سال هنوز تو فکر اونی این همه میری دانشگاه و ... از هیشکی خوشت نیومده گفتم اصلا از هیچکس !
آخه یه بازیگر خارجی بود خیلی نصفه بالایی صورتش شبیه اون دختره بود یعنی چشمهاش و پیشونیش و حتی مدل و زنگ موهاش - ولی بینی و دهنش خیلی بدترکیب بود فرق داشت
گفت فرشید عید شما یه سال 2 هفته رفته بودین مسافرت یه دختره اومده بود محله کپی همون عکسی که نشون داده بودی - اومد یه ساعت نشست تو محله ما فوتبال بازی می کردیم بعد رفت - دیگه فکر کنم زده بوده به سیم آخر
بدبختی هاردم چند سال پیش فرمت شد اون بازیگره هم درپیت یعنی مشهور نبود دیگه اون عکسم پیدا نشد !
==========
واقعا گیج گیجم نمیدونم چیکار باید کنم تمام راه ها بسته شده
جاهایی که جا برای تلاش داشته مثل درس که تلاش کردم کارم هم که جور شده - روزا میرم کلاس یا پروژه هام رو انجام میدم شب ها هم 12 ساعت باید شیفت شب کار کنم - یعنی خدا ! خداییش جنمش رو نداشتم که تو 23 سالگی دارم به شرایط ازدواج میرسم ؟
ولی اینو جدی میگم کمک خدا رو به شدت تو زندگیم احساس می کنم کاملا مشخص و خیلی تابلو داره کمکم میکنه کارها پشت سر هم داره جور میشه
اصلا نمیخوام حماقت کنم برم همینجوری یه زندگی بدون عشق رو فقط به هوای ارضای حلال نیاز جنسیم شروع کنم
==========
برای این پست تاپیک باز نکردم چون گره فقط به دست خدا باز میشه
اگر خدا اون رو به من برسونه یه عمر بندگیش رو از روی عشق و علاقه می کنم - فکر اون دختر باعث توبه من از گناهانه ببین خودش چی میشه
سوال من اینجاست بعضی روابط انسانی هستند یعنی یکی میره به یکی پیشنهاد میده بعد عاشق هم میشن
اما رابطه ما چرا خدایی بود
بقیه دلشون تنگ میشه اس ام اس مسزنن بیا همدیگرو ببینیم - من 3 روز نمیدیدمش به خدا میگفتم دلم براش تنگ شده - بدون رد خور فرداش میمدمش
من که به اون چیزی نگفتم چرا وقتی از کنارش رد میشدم همرا با چنتا از دوستام فقط منو نگاه میکرد
چرا اومده بوده محلمون ؟
سوال دوم اینه - من موقع مدرسه میدونستم ساعت 11:38 از خونه دربیام به احتمال قوی میبینمش این دیدن دست من بود
ولی نزدیک 10 بار شانسی تو خیابون های مختلف شهر همرا با دوستش یا مادرش یا تنها دیدمش
آخه به نظر شما امکان داره آدم شانسی تو شهر 3 میلیونی یک نفر رو 10 دفعه ببینه
آیا این دیدن عمدی از طرف خدا نبوده ؟
من پدرم رو شانسی یه بار ندیدم جای مختلف شهر هیچ فیمیلمون رو ندیدم شانسی - احتمال دیدن یه نفر 1 به 3000000 هست احتمال 10 بار دیدن یک نفر شانسی عمرا هست
===============
به نظر شما چیکار کنم ؟ من با این وضعیت برم دنبال ازدواج با یکی دیگه با دوست نداشتنش هم اونو بدبخت میکن هم خودمو - با اینکه خیلی مودب هستم و تقریبا مومن و .... ولی .....
میترسم صبر کنم برای اون دختره یهو چشم باز کنم ببینم 27 سالم شده من هنوز تو خیالات خودم هستم
- - - Updated - - -
حتی احساس می کنم آشنایی من با این دختر فقط یه آزمایش از سمت خدا بوده که ببینه با دیدن یه دختر فوق العاده دلم میلرزه یا نه
ولی دوست داشتن که به خوشگلی و هوش زیاد داشتن طرف نیست
علاقه مندی ها (Bookmarks)