به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 21 مرداد 94 [ 11:13]
    تاریخ عضویت
    1392-9-04
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    1,647
    سطح
    23
    Points: 1,647, Level: 23
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 11 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    خانواده شوهرم چسبیدن به ما و منو دارن دیوونه میکنن

    سلام: من 25 و شوهرم 29 سالشه و 4ساله ازدواج کردیم... مشکل من اینه که شوهرم کارش با پدرش یکی هست و به خاطر همین خانوادش انتظار دارن که ما با هم زندگی بکنیم. توی کل 3 سالی که ما اجاره نشین بودیم هرروز و هر ساعت دعوا داشتیم که چرا انقدر کم میریم خونه مامانو باباش در حالی که باوجودیکه من هم سر کار میرفتم و هم دانشجو بودم و حداقل هفته ای 1 بار میرفتیم خونشون... شوهرم خیییلیی وقتا خییلیی از بهترین روزا مثل روز تولدمو به خاطر این موضوع خراب کرده و به دعوا گذشته. البته گاهی هم فقط رفتاراش سرسنگین میشه و اصلا تحویل نمیگیره..خدا نکنه یه هفته من 2 بار برم خونه مامانو بابای خودم اگه باباش بفهمه انقدر پرش میکنه که وقتی از در خونه اومد تو یه بهونه مسخره پیدا میکنه و دعوا راه میندازه... باباش میگه من بدون شما غذا از گلوم پایین نمیره... مامانش گریه میکنه که من پسر بزرگ نکردم بره برای خودش باید عصای دستم باشه... درحالی که اصلا گفتن نداره و توی 3 تا بچشون فقط شوهر منه که به دردشون میخوره بقیه دنبال زندگی خودشونن...(برادر و خواهرش)
    الان 1 ساله که ما خونه خریدیم و فقط خدا میدونه توی این 1 سال از دست اینا چی کشیدم. اولش که اومده بودیم توی خونمون تا 1 ماه شوهرم الکی بهونه گیری میکرد و بهم محل نمیذاشت. هر وقت دعوتشون کردم با بغض و ناراحتی اومدن. همش برام پیغام میدن چرا هفته ای چند بار ما رو دعوت نمیکنی خونتون؟ وقتی میان همش ایراد میگیرن چرا زنت اینو پخته چرا اینطوری پذیرایی کرده و...
    خواهرش هم از طرف دیگه همش داره با مامانو باباش دعوا میکنه که چرا شوهر من بدون هیچ چشم داشتی با باباش کار نمیکنه؟ چرا سهمشو توی کار جدا کرده؟( آخه تا وقتی که ازدواج نکرده بودیم اصلا هیچ حسابو کتابی نداشتن و هر چی کار میکردن میرفت توی جیب پدرشوهرم بعد ازدواج انقدر مشاوره رفتیم و انقدر راهنماییش کردم که قبول کرد به صورت عادلانه سهمشو جدا کنه اما قبلش میگفت نه منو بابام نداره هرچی اون داره ماله منه هرچیم من دارم ماله اونه.)
    الان 3 تا مشکل بزرررررگ دارم:
    1) پدر شوهرم همش داره بهش میگه من تو رو خیلی دوست دارم هرچی دارم ماله تو هست ما یکی هستیم و این حرفا درست نیست که زندگیمون جدا باشه ما پدرو پسریم... تو که مشکل مالی هم نداری و دیگه خونه هم خریدی من پیرم فردا میوفتم تو خونه و...
    2) هرروز خدا توقع دارن یا ما بریم یا اونا بیان وقتی هم این اتفاق نمیوفته باید اخمو تخما و بداخلاقیای شوهرمو تحمل کنم
    3) شوهرم اصلا اصلا اصلا نمیفهمه من چطوری باید آگاهش کنم؟؟؟؟؟
    تا حالا خیلی خانمی کردم و کوتاه اومدم و سعی کردم مشکلاتمو کم کنم اما الان که نگاه میکنم میبینم الان 4 ساله ما ازدواج کردیم اصلا حتی 1 ذره اینا کوتاه نیومدن و بیخیال نشدن هرروز بدتر شدن فکر میکنم مشکل از منه من بلد نیستم چطوری باید با اینا رفتار کنم تا دست از این کاراشون بردارن. مشکل از منه
    من قصد دارم بچه دار شم اما توی این وضعیت نمیتونم. چیکار کنم که مثل همه ی پدرو مادرا باشن؟ انقدر توقعات مسخره نداشته باشن؟ دیگه تحمل ندارم



    - - - Updated - - -

    توی سایت به این بزرگی هیچکس نیست که منو راهنمایی کنه؟؟؟؟
    خواهش میکنم کمکم کنید من توی شرایط سختی هستم
    ویرایش توسط sidni : پنجشنبه 21 آذر 92 در ساعت 17:53

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 آذر 00 [ 21:47]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    421
    امتیاز
    12,188
    سطح
    72
    Points: 12,188, Level: 72
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 262
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    662

    تشکرشده 635 در 275 پست

    Rep Power
    67
    Array
    سلام
    باید یه جوری به شوهرت حالی کنی که این بحت و دعواهایی که به خاطر دیگران دارید را کنار بزارید
    همش تو خونه جنگ و کشمکش برا دیگران ؟؟؟؟؟؟؟؟؟اونم برا مو ضوع مسخره غذا و خونه بابات و...

    اگه پدر شوهرت درست میگه و رابطه پدر پسری ماله من و تو نداره پس هر چی هست شوهرت برداره یا اصلا چرا پسرش سه سال اجاره نشین بود چرا برا پسرش که تو کار بهش کمک میکرد خونه نخرید ؟؟؟؟؟؟

    مادرش پسر بزرگ کرده براش زن گرفته ... که اسایش و ارامش زندگی خانوادگی پسرش و دختر مردم را به هم بریزه ؟!!!!!!!!!! با این حرفای مسخرش ؟
    مادرش وظیفه غریزی مادری را انجام داده و هیچ تعهدی نگرفته که شما بشی خدمتکار خونش تا تعهدی نبوده که شما هر روز نری خونه بابات
    پدر مادر تو هم بچه بزرگ کرده اند مگه مادر شوهرت تو را بزرگ کرده که حالا که دست گل شدی و خانم مرتب و هر روز دعوتشون کنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟


    به نظر من اصلا نترس ازشون و مرتب هم خونه بابات برو سر بزن و لازم هم نیست تند و تند مادر شوهر دعوت کنی و پذیرایی انچنانی کنی همانطوری که در توان داری پذیرایی کن نمی خواد خودت را به زحمت بنداری و از سه روز قبل اشپزی کنی که فلان و بهمان سفره را پهن کنی بخد یه مدت اخلاق شما میاد دست اوونا

    ولی خب همیشه احترام نگه دار منطورم احترام زبانی هست که خرجی برات نداره مثلا گاهی نه زیاد تلفنی احوال پرسی کن و هیچ وقت نخواهی جواب گویی کنی اگه کاری کردن ناراحت شدی سرت را بنداز پایین و از اونجا برو مثلا برو تنها تو یه اتاق دیگه بشین یا سرت بره تو گوشیت
    منظورم اینه که اونا فقط بفهمند که یه کاری کردند یا حرفی زدند که بهت برخورد


    امروز جمعه هست و سایت خلوته فردا دوستان می ایند و حتما راهنمایی های بهتر برت دارن

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 21 مرداد 94 [ 11:13]
    تاریخ عضویت
    1392-9-04
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    1,647
    سطح
    23
    Points: 1,647, Level: 23
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 11 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Tavajoh

    نازنین 2010 عزیز:
    ممنونم ازت... راستش وقتی که به توقعاتشون فکر میکنم مخم سوووووووووت میکشه. جالبه باباش 20 ساله که خونه قبلیشونو عوض کردن و الان که ما 1 خونه خریدیم انقدررر حول شدن که همش دارن به شوهر بدبخت من میگن ما تو خونمون بنایی داریم. میان خونه ما رو که جدیده میبینن میخوان خونشونو مثل ما درست کنن اما توی کل این 20 سال اصلا یادشون نبوده مدل خونشونو عول کنن. میگن ما همیشه به فکر بچه هامون بودیم برای همین پولمونو خرج خونه نکردیم الان باید اینکارو بکنیم ولی پول نداریم. مامانش میاد وسایلای نو منو میبینه میگه گاز من دیگه کهنه شده باید عوضش کنم!!! توی کل عمرشون اسم خارج هم به گوششون نخورده حالا دیروز که خونشون بودیم هی میگن چقدر دلشون میخواد برن سفر خارج ولی متاسفانه پول ندارن... شما بگین من با این موجودات چیکار کنم؟؟؟ خیلی نگران آینده هستم احساس میکنم تا وقتی که اینا اینطوری روی مخ شوهرمن ما نمیتونیم زیاد پیشرفت کنیم. خواهش میکنم راهکار بدید تا مشکلمو حل کنم.
    اینم بگم که شوهرم خیلی مظلوم و در مقابل خانوادش زود باوره و بیش از حد در قبال پدرو مادرش احساس مسئولیت میکنه و هیییچ بعید نیست که خواسته های نامعقول و غیر منطقیشونو برآورده کنه
    ویرایش توسط sidni : شنبه 23 آذر 92 در ساعت 08:40

  4. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 11 دی 95 [ 09:45]
    تاریخ عضویت
    1391-12-20
    نوشته ها
    343
    امتیاز
    5,466
    سطح
    47
    Points: 5,466, Level: 47
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    59

    تشکرشده 378 در 207 پست

    Rep Power
    53
    Array

    Heart

    سلام خانم سيدني صبح شما هم بخير
    يه سوال از حضورت داشتم موقع ازدواج شما مي دونستي با پدرش شريكه ؟‌يا در واقع با هم كار مي كنن؟
    من هر كسي كه با هم شريك بودن چه برادرها چه خواهرها و چه مورد شما رو ديدم همه همين مشكل رو داشتن
    اونا از اين قضيه ناراحتن
    ميخوان سهم شما كم بشه تا به اين كاراشون برسن
    در هر صورت همان طور كه تونستي تو يه مرحله با صبر و كوشش به موفقيت برسي باز هم تلاشت رو بكن تا موفق بشي.با صبر با عشق ورزيدن با محبت مطمئنم موفق ميشي

  5. کاربر روبرو از پست مفید paria_22 تشکرکرده است .

    گوش شنوا (شنبه 23 آذر 92)

  6. #5
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    خانم سیدنی گرامی،

    شوهرتون که سهمش را توی کار جدا کرده، دیگه چیکار دارید که پدرشوهرتون می خواد خونه اش را بازسازی کنه یا برن مسافرت یا ...
    چرا اینقدر بدبینانه به موضوع نگاه می کنید؟ گفتن ما یه عمر زحمت کشیدیم و به خاطر بچه ها کمتر خرج کردیم، حالا که هر سه ازدواج کردند و شما خونه خریدید و ... می خوایم یه کم به زندگی خودمون برسیم.
    مسافرت بریم، خونه را کمی مرتب کنیم و وسیله جدید بخریم و ...

    کجای این حرفها و کارها ایراد داره؟

    زنی از پشت پنجره اطاقش پرده های همسایه رو برو را نگاه میکرد ،بشوهرش گفت :این همسایه روبرو یی زن تمیزی نیست شوهرش پرسید از کجا فهمیدی؟ زن گفت همیشه پرده هایش کثیف است ،مرد گفت از بالکن اگر نگاه کنی تمیز است.تواز پشت شیشه اطاق خودت نگاه میکنی برو شیشه را تمیز کن ، خواهی دید که پرده همسایه تمیز است

    سفر رفتن اونها ایرادی نداره، نگاه شما ایراد داره.

    وقتی با مردی ازدواج کردی که با پدرش شریک است باید به این که رابطه نزدیکتری با والدینش داشته باشه
    یا گاهی بحث های مالی بین خواهر برادرهاش و ایشون پیش بیاد فکر می کردی.

    چرا از مزایای این کار که شوهرتون از تجربه و تخصص پدرش توی اون رشته سود می بره و توی کارش پیشرفت می کنه فکر نمی کنید؟
    توی مسائل کاری و مالی، حس پدرانه نمی ذاره که مثل یک شریک بهش سخت بگیره و ... خیلی جنبه های مثبت دیگه.

    به جای این که حساب و کتاب زندگی خانواده شوهرتون را داشته باشید که کی گاز می خرند و کی سفر می روند، بچسبید به زندگی خودتون
    و اعصابتون را بیخودی خورد نکنید. این شراکت مزایا و معایبی داره که بهتره هر دو را ببینید.

    بیش از حد در مسائل کاری و مالی شوهرت دخالت کنی به ضررته.
    هر چی بیشتر سر ناسازگاری با خانواده اش بگذاری به ضررته.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  7. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    Elena1994 (یکشنبه 24 آذر 92)

  8. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 21 مرداد 94 [ 11:13]
    تاریخ عضویت
    1392-9-04
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    1,647
    سطح
    23
    Points: 1,647, Level: 23
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    8

    تشکرشده 11 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    پریا جون مرسی از راهنماییت من از اول می دونستم اما از روز اول نگفتن که حساب و کتاب ندارن و گفتن ما اون دو تا بچه هامونو فرستادیم رفتن دیگه توی کار هر چی هست ماله این یکی پسرمونه که بعدش معلوم شد دروغ گفتن و هرچی کار میکردن میرفته توی جیب پدر شوهرم
    شیدا جون از شمام ممنونم من اصلا هیچ کاری به زندگی خانواده شوهرم ندارم و اصلا این مسائل به من مربوط هم نمیشه ولی وقتی بهم مربوطه که میگن میخوان خرج کنن ولی پول ندارن شما معنی این حرف رو متوجه نمیشید؟ یعنی از شوهر من می خوان که از حقش بگذره و براشون خرج کنه.... ولی خدا میدونه که پدر شوهرم هر چی پس انداز میکنه برای اون دو تا بچه هاش خرج میکنه... مثلا برای نوه هاش پول میفرسته چون چشمشون دنبال دست پدر بزرگه. وقتی دختر و پسرش میان هر چی که میتونه از مواد غذایی میخره میده ببرن و... حالا ما وقتی ازدواج کردیم 1 کادو کوچیک بهمون ندادن چون پول نداشتن... همیشه همه بی پولیاشون فقط برای شوهر من بدبخته شما شخصا جای من بودید اگه پدر شوهرتون همه پولاشو خرج بقیه بچه هاش میکرد و از شما پول می خواست چیکار میکردید؟؟؟؟؟؟ واقعا بیخیال میشدید؟

  9. کاربر روبرو از پست مفید sidni تشکرکرده است .

    ستاره کویر (جمعه 06 دی 92)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آیا باید مادرمو در جریان سرچ های پدرم بذارم؟دارم دیوونه میشم!
    توسط ماه رخسار در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: سه شنبه 17 فروردین 95, 16:34
  2. ترس از طلاق داره دیوونه ام میکنه
    توسط raha_ashegh در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: پنجشنبه 05 فروردین 95, 12:26
  3. دیوونه شدم کمک لطفا
    توسط idontknow در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: چهارشنبه 29 آذر 91, 16:43
  4. کمکم کنید دارم دیوونه میشم
    توسط reza18 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: شنبه 15 مهر 91, 23:57
  5. کمکم کنید، دارم دیوونه میشم (چطور فراموشش کنم؟)
    توسط mahan1 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: پنجشنبه 29 دی 90, 22:56

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:20 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.