به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array

    دوستی تلفنی دوستم با یک مرد متاهل

    سلام دوستان

    اطلاعات خودم کامل نیست و نمیدونم از کجا شروع کنم.

    دوستم دختریه که دنیا رو خیلی ساده می بینه، اولین باری که در این مورد بهم گفت، من خیلی جوش زدم که بهش بفهمونم این آدم نیت درستی نداره و هدف این ارتباط چیزی نیست که بهت گفته شده! چون اول رابطه شکل دیگه ای داشت، ولی مسیج های نامربوط هم میومد.

    اون روز راضی شد ولی نه در حدی که برای من بدیهی بود! یعنی به جای کات کردن کامل ارتباط، سعی کرد از نیت اون فرد سر در بیاره.

    خلاصه آخرش رسید به یه رابطه دوستی، در حد مسیج و تلفن.

    دوستم نگاه خیلی ساده ای نسبت به این موضوع داره...

    رابطشون یه دوستی ساده و بی هدفه. البته حساسیت های من باعث شده که دیگه دوستم در موردش صحبت چندانی نکنه، ولی میدونم که براش چیز مهمی نیست، فقط چون تنهاست، و چون خط قرمزی در این ارتباط نداره، از اینکه کسی بهش حرفای قشنگ بزنه، یا وقتشو پر کنه، بدش نمیاد. در هرحال فکر نکنم با توجه به نوع خونواده و فرهنگش، بیشتر از این به این ارتباط راه بده. منظورم اینه که حضوریش نمی کنه (هرچند چندباری همدیگه رو دیدن).

    من اولش خیلی جوش زدم برای این موضوع، و نتیجه ای که گرفتم فقط سردرد بود. برای همین بعدش سعی کردم بی خیال بشم (چون من خیلی به این موضوع حساسم و هربار سعی کردم در این ارتباط کاری انجام بدم، اونقدر حرفام توام با حرص خوردن بود که هربار به سردرد شدید منتهی شد...)، مثلا وقتی بهم گفت که اون آقا تو مسافرتش همش پیام میداده یا از خونه هم بهش زنگ میزنه، من سعی کردم فکرم رو منحرف کنم و هیچی نگم! البته درسته که در ظاهر اینکارو بخاطر مواظبت از جسم و روانم انجام دادم، اما اگه امیدی داشتم که حرفمو گوش می کنه، بازم تلاش می کردم...

    ولی انگار من راه ارتباط باهاش رو نمیدونم... یعنی دیگه عقلم قد نمیده چی بگم! چیزهایی که برای من خط قرمزهای وحشتناکی هستند، برای اون هیچ مفهومی ندارن. با توجه به اینکه فضای فکریمون (حداقل در این مورد) با هم خیلی فرق می کنه، به نظرتون من باید چیکار کنم؟

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...


    ویرایش توسط میشل : جمعه 15 آذر 92 در ساعت 14:39

  2. کاربر روبرو از پست مفید میشل تشکرکرده است .

    rozaneh (دوشنبه 18 آذر 92)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 12 دی 92 [ 00:32]
    تاریخ عضویت
    1392-9-15
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    84
    سطح
    1
    Points: 84, Level: 1
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    4

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    بهش بفهمونید داره یه زندگیه دیگه رو هم خراب میکنه.بهش بگید اگه خودش بعدا ازدواج کنه و دختری با شوهرش چنین ارتباطی داشته باشه چه حسی داره. اینهمه پسر چرا با مرد متاهل آخه؟

  4. کاربر روبرو از پست مفید sahel sheni تشکرکرده است .

    میشل (جمعه 15 آذر 92)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 19 آذر 95 [ 01:34]
    تاریخ عضویت
    1392-8-23
    نوشته ها
    503
    امتیاز
    6,319
    سطح
    51
    Points: 6,319, Level: 51
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    405

    تشکرشده 1,144 در 414 پست

    Rep Power
    77
    Array
    سلام
    از یه طرف میگید دوستتون رابطه رو حضوری نمی کنه، از اون ور چندباری همدیگه رو دیدن!
    من اولش خیلی جوش زدم برای این موضوع، و نتیجه ای که گرفتم فقط سردرد بود.
    برای چه موضوعی جوش زدین؟ اصلا چرا شما باید از این بابت سردرد بگیرید؟ شما کجای قضیه اید؟
    گفتید فضای فکریتون متفاوته. چه اصراری دارید که فکر هاتون رو(علارغم اینکه از نظر شما کار ایشون اشتباهه) به هم نزدیک کنید؟ اونم فقط با تغییر دادن نظرات ایشون.
    حالا که روی این موضوع اصرار دارین چرا از اول با منطق و زبون خوش با دوستتون صحبت نکردید؟ بلکه برعکس با جبهه گیری و تعصب بیدلیل با عث شدین کاملا با عقاید شما مخالف کنه!
    دوستتون چرا با اینکه از عقیده تون خبر داره قضایا رو برای شما تعریف می کنه؟ عمدا نمی خواد حرصتون بده؟!
    نظر من اینه که اگه میخواید کمک کنید باید از در دوستی و خیرخواهی و با منطق وارد شید. شما از اول اینکارو نکردید. حالا یا باید گذشته رو جبران کنید، یا وجدان خودتون رو با گفتن اینکه من گفتنیها رو گفتم راحت کنید. ادامه این روند جز آزار شما و دوستتون و احتمالا بر هم خوردن رابطه نتیجه ای نداره.

  6. کاربر روبرو از پست مفید mahasty تشکرکرده است .

    asemaneabi222 (جمعه 15 آذر 92)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 شهریور 00 [ 14:58]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    604
    امتیاز
    13,683
    سطح
    76
    Points: 13,683, Level: 76
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 367
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,960

    تشکرشده 2,293 در 573 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    سلام میشل جان،خوبی آبجی؟

    من راه خاصی به ذهنم نمیرسه،فقط این چیزی تو گفتی منو یاد یکی از دوستان خودم (چندسال قبل البته) انداخت. اونم داشت اشتباهاتی مرتکب میشد که من سعی داشتم منصرفش کنم از ادامه ش... ولی خب نتونستم
    به نظرم تا کسی نخواد حرفی رو بشنوه و بپذیره ،حرص خوردنای اطرافیانش تاثیر چندانی نداره متاسفانه. نمیشه کسی رو که در یه وادی دیگه هست به این راحتی ها قانع کرد
    فقط نتیجه ش پنهان کاری اون شخص از ما میشه

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahasty نمایش پست ها

    حالا که روی این موضوع اصرار دارین چرا از اول با منطق و زبون خوش با دوستتون صحبت نکردید؟ بلکه برعکس با جبهه گیری و تعصب بیدلیل با عث شدین کاملا با عقاید شما مخالف کنه!

    نظر من اینه که اگه میخواید کمک کنید باید از در دوستی و خیرخواهی و با منطق وارد شید. شما از اول اینکارو نکردید. حالا یا باید گذشته رو جبران کنید، یا وجدان خودتون رو با گفتن اینکه من گفتنیها رو گفتم راحت کنید. ادامه این روند جز آزار شما و دوستتون و احتمالا بر هم خوردن رابطه نتیجه ای نداره.
    مهستی جان من فکر میکنم میشل هم سعی داشته از در دوستی وارد بشه،
    حداقلش اینه که من میتونم بگم همون اول در برابر دوستم جبهه گیری نکردم،به وقل شما خواستم دوستانه بهش بفهمونم ولی بازم نتیجه نداد. به این نتیجه رسیدم کسی که خودش رو به خواب زده نمیشه بیدار کرد...

    ولی میشل به نظرم یه جوی رو فراهم کن که بیاد حداقل حرفاش رو بزنه و ازت پنهان نکنه.
    مثلا خودت گاهی ازش بپرس. گاهی هم سکوت کن. یعنی همیشه سرزنشش نکن. گاهی فقط به حرفاش گوش کن
    و تو یه فرصت باهاش یه صحبتی داشته باش
    برای این میگم نذار پنهان کنه ،چون هم اینکه این شخص شاید یه کارایی کرد و یه رفتارایی از خودش نشون داد که شما ترجیح دادی دوستیت رو باهاش قطع کنی، یا اینکه یه روز برسه که بتونی کمکش کنی قبل از اینکه خودشو تو چاه بندازه

    من از دوستم چیزایی فهمیدم که در نهایت ارتباطم رو قطع کرد!

    موفق باشی عزیزم

  8. 3 کاربر از پست مفید reihane_b تشکرکرده اند .

    rozaneh (دوشنبه 18 آذر 92), میشل (جمعه 15 آذر 92), دختر مهربون (شنبه 16 آذر 92)

  9. #5
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    سلام بچه ها، از همفکریتون ممنونم

    درسته ریحانه جان، من طبیعتا دوستانه و منطقی برخورد کردم. دوستم قطعا به خیرخواهی من شک نداره، ولی منطقم براش قانع کننده نیست.

    نه در این مورد نه در خیلی موارد دیگه، دوستم اهمیتی به منافع دیگران نمیده. و تنها چیزیکه میتونه مجابش کنه دست از انجام یک کاری برداره، اینه که اون کار برای خودش یا خونوادش زیانی داشته باشه. و استدلال های من همه مبتنی بر منافع همسر اون آقا بود.

    من حتی از شنیدن این موضوع که آقای متاهلی داره به کسی غیر از همسرش میگه دوستت دارم، و مسیجای عاطفی میده، احساس می کنم وظیفه دارم کاری برای همسر اون فرد انجام بدم، و از اینکه ساکت بشینم و هیچی نگم، احساس عذاب وجدان می کنم. اما دوستم داره این مسیجا رو دریافت می کنه و ذره ای هم به همسر اون آقا فکر نمی کنه. یعنی اصلا قادر نیست موضوع رو از زاویه ای غیر از زاویه دید خودش نگاه کنه. وقتی سعی کردم مسئله رو از زاویه دید خانوم اون آقا نگاه کنه، جوابش این بود که من که بهش مسیجای عاشقانه نمیدم!! اون خودش داره اینکارو می کنه، بچه هم که نیست، پس من مسئول کاراش نیستم، اگه هم مشکلی باشه بین خودش و زنشه، به من چه!

    راستشو بخواید امیدوار بودم بهم بگید: تو هیچ مسئولیتی نداری، دو نفر آدم عاقل و تحصیل کرده، که یکیشون جای پدر اون یکی حساب میشه، تصمیم گرفتن یه ارتباطی رو داشته باشن و این به تو مربوط نیست...

    اما گویا شما هم مثل وجدان خودم، فکر می کنید باید این وسط یه محل اثری برای خودم پیدا کنم...

  10. 2 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    reihane_b (شنبه 16 آذر 92), rozaneh (دوشنبه 18 آذر 92)

  11. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 18 آبان 95 [ 01:43]
    تاریخ عضویت
    1392-1-31
    نوشته ها
    326
    امتیاز
    4,077
    سطح
    40
    Points: 4,077, Level: 40
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 73
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,507

    تشکرشده 858 در 268 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    45
    Array
    سلام میشل عزیز
    کسی که خوابیده رو میشه بیدار کرد ولی کسی که خودشو زده به خواب تا زمانی که خودش نخواد محــــــــــــــــــــــا له...
    دوست شما خودش میدونه و به عواقب کارش رو هم کاملا گاهی داره،شما چرا حرص میخوری سردرد بگیری و به جسم خودت آسیب میزنی؟؟؟؟شما تلنگر رو زدید خودش قدرت تشخیص داره و راهش رو انتخاب میکنه.

  12. 3 کاربر از پست مفید asemaneabi222 تشکرکرده اند .

    reihane_b (شنبه 16 آذر 92), میشل (جمعه 15 آذر 92), دختر مهربون (شنبه 16 آذر 92)

  13. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 19 آذر 95 [ 01:34]
    تاریخ عضویت
    1392-8-23
    نوشته ها
    503
    امتیاز
    6,319
    سطح
    51
    Points: 6,319, Level: 51
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    405

    تشکرشده 1,144 در 414 پست

    Rep Power
    77
    Array
    ریحانه خانوم منم نگفتم که ایشون از در دشمنی وارد شده. فقط گفتم نحوه برخود و طرز بیانشون درست نبوده.
    شما دقیقا حرف منو تکرار کردید و گفتید سعیشو بکنه و اگه نتیجه نداد دیگه وظیفه ای نداره. همونطور که خودتون هم همین رفتار رو با دوستتون داشتید و در نهایت قطع رابطه کردین. در کل من تضادی بین حرفای خودم و شما ندیدم
    شما که در قبال تمام زن هایی که شوهرانشون بهشون خیانت کردن مسئول نیستین. در این صورت باید برای اکثر کسانی که توی این سایت عضو هستن غصه بخورید. ما صرفا مسئول مشکلات خودمون و کسانی هستیم که ازمون کمک خواستن.
    یادمون نره که کمک کردن در صورتی که ازمون درخواست کمک نشده باشه، میشه دخالت کردن!

  14. 2 کاربر از پست مفید mahasty تشکرکرده اند .

    reihane_b (شنبه 16 آذر 92), میشل (شنبه 16 آذر 92)

  15. #8
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    سلام مهستی جان،

    برخورد و طرز بیان من نادرست نبود عزیزم، فقط حاکی از این بود که این اتفاق به بی اهمیتی ای که دوستم فکر می کنه نیست. شایدم بهتر بود اونقدر تلاش نمی کردم نرم برخورد کنم. بعضی وقتا بهتره آدم وجهه کارش رو در رفتار دیگران مشاهده کنه. یعنی شاید اگه دوستم با چشم هاش می دید که اگه این رابطه مخفیانه رو دیگران بفهمن مورد سرزنش قرار می گیره، بهتر می تونست تجسم کنه که داره چیکار می کنه...

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahasty نمایش پست ها
    شما که در قبال تمام زن هایی که شوهرانشون بهشون خیانت کردن مسئول نیستین. در این صورت باید برای اکثر کسانی که توی این سایت عضو هستن غصه بخورید. ما صرفا مسئول مشکلات خودمون و کسانی هستیم که ازمون کمک خواستن.
    حقیقتا اینطوره؟ من واقعا در مورد اون خانوم هیچ مسئولیتی ندارم؟


    نقل قول نوشته اصلی توسط mahasty نمایش پست ها
    یادمون نره که کمک کردن در صورتی که ازمون درخواست کمک نشده باشه، میشه دخالت کردن!
    مرسی این کاملا درسته . خودم هم هیچ حس خوبی ندارم که بخوام شروع کننده ی صحبتی در این مورد باشم.

    اون زمانی هم که در موردش حرف زدیم، دوستم در واقع بهم گفت که ازم مشورت بگیره، اما بعدش همونطور که گفتم، یه مسیر دیگه رو رفت. و البته چندباری هم در موردش برام کوتاه یه چیزایی رو تعریف کرد.

    ریحانه این اتفاقی که می گی فکر کنم همین حالاشم افتاده... یعنی نه فقط این، کلا خیلی از دوستام روابطی که ایراد ساختاری داشته باشه رو با من مطرح نمی کنن، چون میدونن مخالفت می کنم... این دوستم که چون اکثر روابطش ایراد ساختاری داره و هربار با من مشورت کرده به اینجا رسیدیم که باید طرف رو بذاره کنار، بهم می گفت اگه به تو باشه می گی من با هیچکی رابطه نداشته باشم... ولی خب چیکار کنم؟؟ نظرم رو نگم؟!

    راستی... من خوبم آبجی، تو چطوری؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط asemaneabi222 نمایش پست ها
    سلام میشل عزیز
    کسی که خوابیده رو میشه بیدار کرد ولی کسی که خودشو زده به خواب تا زمانی که خودش نخواد محــــــــــــــــــــــا له...
    دوست شما خودش میدونه و به عواقب کارش رو هم کاملا گاهی داره،شما چرا حرص میخوری سردرد بگیری و به جسم خودت آسیب میزنی؟؟؟؟شما تلنگر رو زدید خودش قدرت تشخیص داره و راهش رو انتخاب میکنه.
    مرسی عزیزم، اگه بقیه هم با همین نظر موافق باشن، من با کمال میل این موضوع رو از ذهنم بیرون می کنم، چون تلاش کردن در مسیری که هیچ کنترلی روش ندارم آزارم میده. اما از طرفی هم احساس مسئولیت نسبت به اون خانوم (که بچه هاش هم سن دوستم هستن) هم هر از گاهی فکرمو به هم میریزه... هرچند می دونم عملا خیلی بعیده که بتونم اثری داشته باشم. این دوتا هر دوشون آدم های مذهبی ای هستند و مذهبی ها وقتی یه کاری رو انجام میدن، به این راحتی ها نمی شه مجابشون کرد...

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  16. 2 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (شنبه 16 آذر 92), reihane_b (شنبه 16 آذر 92)

  17. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط میـشل نمایش پست ها
    سلام مهستی جان،




    حقیقتا اینطوره؟ من واقعا در مورد اون خانوم هیچ مسئولیتی ندارم؟


    ..
    عزیزم به نظر من شما اول در قبال خودتون، بعد دوستتون و بعد اون خانمی که اصلا نمی شناسیدش مسولید. اگر سعی کنی این اولویت رو درک کنی قبل از اینکه نگران زندگی اون زن غریبه باشی و در واقع همزاد پنداری کنی به طوری که سردرد بگیری (یعنی اسیب به اون زن مساوی شده با اسیب به خودت) به فکر دوستت خواهی بود. واقعا به نظر خودت دوستی دوستت با یک مرد متاهل (در حدی که همین الان هست) چه ضررهایی می تونه برای دوستت (همنشین و هم صحبت شما)داشته باشه؟
    چه پیامدهایی می تونه داشته باشه؟ فایده اش چیه؟
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

  18. 2 کاربر از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده اند .

    reihane_b (شنبه 16 آذر 92), میشل (چهارشنبه 20 آذر 92)

  19. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 19 آذر 95 [ 01:34]
    تاریخ عضویت
    1392-8-23
    نوشته ها
    503
    امتیاز
    6,319
    سطح
    51
    Points: 6,319, Level: 51
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    405

    تشکرشده 1,144 در 414 پست

    Rep Power
    77
    Array
    نه عزیزم. مسئولیتی نداری.

    منظورم از برخورد نادرست این بود که چرا به جای پیش کشیدن مشکلات زندگی زنی که نمیشناسیدش و احتمالا دوستتون بر حسب صحبت های اون آقا فکر می کنه زن بد یا حداقل نالایق و بیعرضه در نگه داشتن شوهرشه؛ روی مشکلات دوستتون تاکید نکردید؟ دوستتون از شما برای خودش مشورت گرفته و انتظار داشته خودش براتون مهم باشه نه کس دیگه. می تونستین بهش بگین:
    فایده وقت تلف کردن با یه مرد متاهل براش چیه؟
    به نظرش هم صحبتی و شنیدن جملات عاشقانه از مردی که سن پدرش رو داره مسخره نیست؟
    اگه خونواده و آشناها بفهمن چنین کار قبیحی کرده چه واکنشی نشون میدن؟ روش میشه بگه؟!
    بالاخره آدمه دیگه؛ اگه به ایشون احساسی پیدا کرد سرانجام کارش در بهترین حالت، چیزی بیش از شکسته؟!
    ...

  20. 2 کاربر از پست مفید mahasty تشکرکرده اند .

    reihane_b (شنبه 16 آذر 92), میشل (چهارشنبه 20 آذر 92)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تو سایت همسر یابی اشنا شدیم به دوستم گفته خیلی دوستم داره نمی دونم دوستم داره یا نه
    توسط arshida در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: شنبه 16 دی 96, 21:27
  2. شوهر دوستم فوت کرده...خودکشی...چه کمکی میتونم به دوستم بکنم؟
    توسط یک زن در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: سه شنبه 05 خرداد 94, 16:40
  3. نیاز دوستم به حضور در اجتماع و دوستی های مفید
    توسط elina68 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 28 فروردین 93, 23:13
  4. در خواست کمک در مورد چالش و مشکلات من و دوستم (سناریوهای یک دوستی)
    توسط MS25 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: شنبه 16 فروردین 93, 20:42
  5. پاسخ ها: 20
    آخرين نوشته: سه شنبه 31 اردیبهشت 92, 09:09

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:55 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.