به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 شهریور 87 [ 09:50]
    تاریخ عضویت
    1387-6-09
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    3,307
    سطح
    35
    Points: 3,307, Level: 35
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    +ديگه نميدونم چيكار كنم

    سلام . حدود سه سال پيش در محل كارم با پسري آشنا شدم كه اين آشنايي كم كم به علاقه هر دو نسبت به هم منجر شد كه حدود چهار ماه شايدم بيشتر از طرف هر دو پنهان ماند ولي كاملا مشخص بود تا بالاخره ايشان موضوع را مطرح كردند از نظر تحصيلات اخلاق متانت ادب معنويات ايشون رو قبول داشتم و خلاصه با بيشتر معيارهاي من سازگاري داشت و ظاهرا تنها مشكل اين بود كه من 5/2 از ايشون بزرگتر بودم به هر حال ايشون اول با خانواده خودشون مطرح كردند و مادرشون اومد محل كارمون براي ديدن من و گفت كه تا درسش تموم بشه و يه كار مناسب پيدا بكنه و يه مقداري از سربازيش مونده يه 3 سالي طول ميكشه و كلي هم از من تعريف كرد و اينكه دوست داشته عروسش مثل من باشه در ضمن ايشون تنها پسر خونه و اولين بچه است و من تنها دختر خونه و سومين بچه در هر صورت با مخالفت شديد پدر ايشون مواجه شديم و ظاهرا علت مخالفت سن من بود و اينكه پدر ايشون مي خواست ايشون با دختر عموشون ازدواج كنن ما اين 3 سال رو با اشك و آه و خنده و درخوشي و دعوا و جدائي و . . . سپري كرديم البته من هم موضوع رو به مادرم گفته بودم و خانواده من مشكلي نداشتند اوضاع طوري شده بود كه اواخر 3 سال ديگه رابطه اي نداشتيم و من بطور كل از ايشون نااميد شده بودم تا اينكه عيد امسال دوباره با من تماس گرفتند و گفتند كه ميخوان بيان خواستگاري و من ايشون رو به خانوادم ارجا دادم و بالاخره مراسم خواستگاري انجام شد كه البته اولش اونها خيلي عجله داشتن طوري كه جلسه اول مادر و خواهرش اومدن و ميخواستن جلسه بعدي نامزد كنن ( خانواده من هنوز ايشون رو نديدده بودن ) ولي بعدش خيلي طول كشيد و تا چند روز پيش كه اومدن براي اتمام كار و تعيين مهريه و مراسم عروسي كه اونها مهريه رو 14 سكه عنوان كردن و بعدش 114 سكه و خانواده من 700 سكه و بعد 500 سكه مطابق مهريه خواهرش كه عقد كرده بود و ايشون همچنان روي حرفشون پافشاري كردن ( ما قبلا كه حرف زده بوديم من گفتم 14 از نظر من كمه ولي اينكه چقدر من نميتونم حرف بزنم و بر عهده خانوادمه و حتما در حدود مهريه خواهرت ميگن ) به هر حال خواستن كه برن و پدر من عصباني شد و گل و شيريني رو پس داد و صحنه اي بوجود اومد كه بيشتر شبيه فيلم بود از اون روز كار هر دو ما گريه بود و مريضي ولي نه ايشون از حرف خودش پائين ميومد و نه خانواده من خانواده ايشون هم كه اصلا ديگه حرفش رو نميشه جلوشون زد به گفته خود ايشون و اينكه خانوادشون از ما انتظار داشتن كه ما زنگ بزنيم و عذرخواهي كنيم و خانواده من از اونا انتظار داشتن و اون ميگفت اگر منو دوست داشتي قبول مي كردي و من هم متقابلا اين حرف رو به ايشون زدم و بالاخره خداحافظي كرديم ولي من هنوز دوسش دارم و اميدوارم و نميخوام از دستش بدم و انگار هنوز باورم نشده و ايشون هم چند وقت پيش زنگ زده بود ولي حرف نزد ( نگيد از كجا ميدوني چون مطمئنم ) در مورد مهريه هم مي ترسم اين مقدار رو قبول كنم چون از آيندم ميترسم بيشتر از خانوادش چون معتقدم هنوز هم راضي نيستن و ميخواستن يه جوري بهم بخوره به نظر شما من چيكار كنم تورو خدا هر چه زودتر جواب بدين . ممنونم

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 مهر 87 [ 10:24]
    تاریخ عضویت
    1387-6-02
    نوشته ها
    32
    امتیاز
    3,488
    سطح
    36
    Points: 3,488, Level: 36
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 12 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ديگه نميدونم چيكار كنم

    خوب کسی که از همون اول در مورد مهریه این همه چونه میزنه بیشتر مثه اینه که اومده معامله کنه تا ازدواج مهریه حق زنه مطمئن باش نه زیادش خوبه نه کمش چون زیادشم به وقتش چیزی دست ادم نمی گیره من اگه جای تو بودم مهریه رو قبول می کردم به شرط این که حق طلاق رو به تو بده و یه تبصره هم به عقد نامه اضافه می کردم که هر چی در زندگی مشترک بدست اوردید نصف نصف باشه این از هزار تا مهریه بهتره اینم بگم اگه شما با هم ازدواج کنید همیشه این خاطره توی ذهن تو می مونه البته این بحث ها طبیعیه اما خوب از پدر شما سنی گذشته هیچ وقت فکرشم نکن که خانوادت زیر بار این برن که معذرت بخوان شما دوتا می تونید با هم این مشکل و حل کنید اول خودتون بر سر مهریه به توافق برسید بعدش خانواده ها رو در جریان تصمیمتون بذارید می تونید واسه مراسم بعدی هر دو خانواده رو یه جایی غیر از خونه دعوت کنید و قضیه روتموم کنید اگه شما دوتا توافق کنید خانواد ه هاتون اروم می شن اما این که یکی از خانواده ها معذرت خواهی کنه دورا ز انتظاره تنها راهش اینه که هر دو خانواده این موضوع رو فراموش کنن

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 شهریور 87 [ 09:50]
    تاریخ عضویت
    1387-6-09
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    3,307
    سطح
    35
    Points: 3,307, Level: 35
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ديگه نميدونم چيكار كنم

    سلام . famin هستم . در مورد شرايط ضمن عقد هم در مورد كارم ( من شاغل هستم ) و تحصيلم كه مي خوام ادامه بدم صحبت كردم و گفتم كه شرط ضمن عقد باشه كه من خودم در اين موارد تصميم بگيرم و اجازه بده كه ادامه بدم ولي گفت من به تو قول ميدم و خودم هم كمكت مي كنم ولي شرط ضمن عقد نه . حالا فكر مي كنين حق طلاق يا چيزاي ديگه رو قبول مي كرد البته در مورد دارايي خودش گفته بود كه چون ما هردومون تو بانك مسكن حساب داريم ( هر دو براي خريد خونه از اول اين تصميم رو گرفتيم ) گفت خونه رو از روي وام من ميگيره تا به اسم من باشه و از اول هم نيت داشت كه خونه اي كه ميخريم به اسم من باشه ولي خوب پسرا قبل ازدواج از اين حرفا زياد ميزن از طرفي اگه ميخواست قول الكي بده مهريه رو قبول ميكرد . نميدونم

  4. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 مهر 87 [ 10:24]
    تاریخ عضویت
    1387-6-02
    نوشته ها
    32
    امتیاز
    3,488
    سطح
    36
    Points: 3,488, Level: 36
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 12 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ديگه نميدونم چيكار كنم

    فقط می تونم بگم با ادم زرنگی روبرو هستی ببین به حرف اکتفا نکن به قول قدیمیا حرف باد هواست هر چی دوست داری محضری ازش بگیر از من گفتن بود اتفاقا اگه دوستت داشت بر سر این جور مسائل چونه نمی زد من فکر می کنم ادم عاقبت اندیشیه و نمی خواد هیجا دم به تله بده به الانت فک نکن تو نمی دونی در اینده قراره چی بشه تو هم مثه خودش رفتار کن اگه دوستت داشته باشه حتما قبول می کنه رو حرفت وایسا کوتاه نیای که تمام زندپیت باید کوتاه بیای خیلی ها قبل از ازدواج خیلیقولها می دن اما توی 100 نفر یکی هم اونو انجام نمیده

  5. #5
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 اردیبهشت 03 [ 12:05]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,422
    امتیاز
    287,206
    سطح
    100
    Points: 287,206, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,082 در 7,004 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: ديگه نميدونم چيكار كنم

    سلام famin
    تصور می كنم سرنخهای مهم و دقیقی هست كه منجر می شود شناخت شما نسبت به هم خیلی بالا برود. و هم اكنون این چالش های به شكل مهریه و ... خودش را نشون میدهد. اما تفاوت خاصی در شما و ایشون و همین طور خانواده هاتون به چشم می خوره كه اگر قبل از ازدواج به طور كلی رفع نشود ،‌حتما مشكل ساز خواهد بود.

    لذا پیشنهاد می دهم به اتفاق هم چندین جلسه نزد مشاور خانواده بروید و یك ارزیابی دقیقی نسبت به هم داشته باشید.
    مسئله سن هم خودش یك مسئله در كنار مسائل دیگر هست كه ظاهرا خودش را بطور غیر مستقیم از همین اول نشون می دهد.


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بدهكاري همسرم و قرض كردن چيكار كنم؟
    توسط Maleka در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 دی 95, 15:01
  2. شما جاي من بودين چي كار ميكردين
    توسط sepide2 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: شنبه 04 خرداد 92, 15:23
  3. پاسخ ها: 42
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 دی 91, 13:13
  4. با مامانم چيكار كنم ؟
    توسط حنان در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: چهارشنبه 19 فروردین 88, 19:55
  5. نميدونم چيكار كنم؟
    توسط ساقی جان در انجمن ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: پنجشنبه 08 فروردین 87, 07:40

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:20 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.