سلام
4 سال پيش كه تازه يك سال از ازدواجمون مي گذشت ومن حامله بودم يكي از همكارهاي شوهرم كه زندي متاهل و3 سال كوچكتر از من بود بد جور اطراف شوهرم ميگشت هر روز اس ميداد وزنگ ميزد شوهرمو وادار ميكرد همراهش تا رسيدن به محل كار وبرگشت پياده بروند (در ضمن همسايه ما نيز بودند)زيادي به شوهرم نزديك بود ودر شعبه نيز همكاران ديگر شروع به كنايه زدن كردن0هر وقت به شوهرم ميگفتم ناراحتم از اين ارتباط پريشان ميشد وميگفت اشتباه ميكني او هيچ منظوري نداره(البته خيلي خويشتن داري كردم ومي گفتم شايد اشتباه كردم وممكن است درست شودوبعد از حدود 6ماه اعتراض كردم)به پاكي شوهرم ايمان داشتم ومي دانستم او متوجه دام نيست اما شوهرم نسبت به من بي تفاوت شده بود واز من فاصله گرفته بود تا بالاخره شعبه شوهرم عوض شد اما اون زن دست بردار نبود وهروز به هر بهانه اي به شوهرم اس ميداد وشاهد بودم كه شوهرم جوابشونمي داد وحتي شوهرم چند بار بهش اس داده بود كه ديگر او اجازه نداره بهش زنگ بزنه يا اس بده .بعد از مدتي شوهرم گفت حق با تو بود اون زن مريض بود و واقعا قصد برندازي زندگي منو داشته ميگفت او عمدا اينقدر بمن نزديك ميشد كه پاهاش بمن بخوره ودايم ميگفت ميخوام طلاق بگيرم ومنو هم ترقيب ميكرد.تا اينكه يك روز كه به شوهرم اس داده بود واون مپل هميشه جواب نداده بود به پيشنهاد شوهرم با گوشي او بهش زنگ زدم وتهديدش كردم و اون ديگه هيچوقت به شوهرم ارتباط نداشت.پارسال شوهرم خطشو عوض كرد واون زن شماشو نداشت البته راحت از كارگزيني ميتونه بگيره.امروز صبح شوهرم سرما خورد بود سر كار نرفت ساعت 8 موبايلش زنگ خورد بمن گفت جواب بده تا صدايم رفت اونور خط گوشيو قطع كرد.بهشوهرم گفتم قطع كرد گفت زنگ بزن ببين كي هست يه اقا گوشو برداشت گفتم زنگ زده بودين امرتون چيه گفت اينجا بانكه بذار از همكارام بپرسم كي زنگ زده بعد اسم همون خانم واورد صداشون ميامد خانمه ترسيد وبه من من افتاد وگفت من نبودم.شوهرم فهميد خيلي بخاطر اين موضوع ناراحت شد وازم خواست با خط ديگري زنگ بزنم واسم بانكو بپرسم زنگ زدم ودر بود خود اون خانم بود .شوهرم از اينكه دوباره اون خانم پيدا شده ومنو ناراحت كرده ناراحت شد وچن بار گفت ازت ميخوام بهش فك نكني اون در ديگه اجازه نداره بهم نزديك بشه ومطمعن باش از طرف من نرمش يا جوابي نخواهد گرفت امدم سر كار چن بار بار شوهرم زنگ زد وازم خواست بهش فك نكنم اما چه كنم شوهرمو خيلي دوس دارم مي ترسم اگه دوباره با هم توي يك شعبه همكار شدن چكنم
علاقه مندی ها (Bookmarks)