درود و عرض خسته نباشید خدمت همه ی شما کاربران ، مدیران و مشاوران عزیز تالار همدردی
مدت زیادی بود که برای حل مشکلم ، سرچ میکردم و خیلی به این سایت و مطالب مرتبط بر میخوردم و همشون رو هم میخوندم ، انقد اینکار تکرار شد تا دیگه جواب ها برام کلیشه ای شد .
دیشب خیلی حالم بد بود و تصمیم گرفتم مشکلم رو امروز شخصا بیان کنم ، تا نقطه ی مشکل زندگیم رو پیدا کنم
نمیخوام بهم امیدواری الکی بدید ، یا از اون حرفهای کلیشه ای بزنید ، میخوام بدونم اشکال کارم ، اشکال طرز فکرم، اشکال رفتارم کجاست که زندگی ایده آلم رو ندارم ، یا حتی ممکنه ایده آلم اشتباه باشه و لازم باشه اون رو تصحیح کنم .
یه پسر 20 ساله هستم که توی یه رشته ی مهندسی و یکی از دانشگاه های صنعتی (دولتی) تهران درس میخونم .
از نظر مالی توی خانواده مشکلی نداریم ، یعنی نه خیلی پولداریم ، نه خیلی ضعیف ، اونقدری هستیم که دستمون به دهنمون برسه و هیچوقت از این زاویه احساس مشکل و ناراحتی نکردم .
مشکل اصلیم از جایی شروع میشه که وارد دانشگاه شدم .
تا وقتی که دبیرستان بودم و حتی سال آخر ، یعنی پیش دانشگاهی ، اصلا حواسم به قدّ نسبتا کوتاهم نبود و در عین حال وزنم هم خیلی بالا بود ، یعنی با قد 167 سانتی متری ، بالای 80 کیلو وزن داشتم .
وقتی وارد دانشگاه شدم اول تصمیم گرفتم وزنم رو کم کنم و به وزن 58 کیلو رسیدم . ارادم زیاد بود چون واقعا فکر میکردم ظاهرم یه ضعف توی زندگیم محسوب میشه .
بعد از لاغر شدنم ، تازه فهمیدم که قدم چقدر کوتاهه ، ولی مشکل قد ، مشکلی نبود که مثل وزن بشه به راحتی حلش کرد ، با مراجعه به دکتر هم فهمیدم صفحات رشدم بسته شده .
اعتماد به نفسم خیلی پایین اومد . ادم احساسی ای هستم ، ولی هیچ وقت یه دوست دختر (هم دم ) برای لحظات سخت زندگیم نداشتم و همیشه شبهای پر بغضم رو خودم با خودم اشک ریختم و قدم زدم .
توی دانشگاه مقبولیت کلّی دارم . توی جمع پسرها که خیلی خیلی مورد قبولم و یه رکن برای تفریحات دسته جمعی و برنامه های دانشجویی محسوب میشم ولی به خاطر خجالتی بودن ، ارتباطم با دخترا زیاد صمیمی نیست .
البته خوب یکی دوتا از دخترا هم هستن که خیلی با من راحتن و خیلی وقتا مشکلاتشونو بهم میگن ، حتی مشکلاتشون با دوست پسراشون و سعی میکنم راهنماییشون کنم و معمولا هم جواب مثبتی میگرن . اینا رو گفتم که بگم مشکل آنچنانی در ارتباط برقرار کردن با دخترها ندارم .
تا چند وقت پیش ، حدود دو سالی بود که عاشقانه یه دختری رو دوست داشتم ، ولی به خاطر قد کوتاهم، عدم اعتماد به نفسم یا هرچیز دیگه ای ، هیچ وقت رابطم رو از حد یه همکلاسی دانشگاهی باهاش بیشتر نکردم و نهایتا با یکی از ترم آخری ها دوست شد و اخیرا هم شنیدم داره ازدواج میکنه .
یکمی طول کشید تا به خودم بیام و با این قضیه کنار بیام ، اما هر چی بیشتر میگذره بیشتر احساس تنهایی میکنم .
نمیدونم چرا ، ولی در توانم نیست که ارتباطم رو با دختری که از نظرم مطلوبه ، پیش ببرم و صمیمی تر بشم ، یا پیشنهاد دوستی بدم . یه جورایی بهتره بگم بلد نیستم اینکارو بکنم .
سوال اصلی من حالا اینجاست که : من اعتماد به نفسم به خاطر قدّم پایینه؟!
الان هنوز وقتش نشده که با دختری رابطه ی عاطفی برقرار کنم ؟
مشکل در برقراری روابط اجتماعی دارم؟
لازم نیست حتما ادم با دختری در ارتباط عاطفی باشه؟!
و از اونجایی که قدّم برام خیلی مهمه میخواستم بدونم برای دخترا این قد تا چه حدّی مهمه !
اینم ذکر کنم که توی خانواده هم جایگاه مقبولی دارم و علاوه بر رضایت زیاد ازم تعریف میکنن که من به حساب دوست و آشنا بودن میذارم ، چون تا حالا پیش نیومده دختری از من اونقدر خوشش بیاد که سعی کنه بهم نزدیک بشه .
پیشاپیش مرسی از راهنماییاتون
ببخشید که سرتونو درد آوردم ...
علاقه مندی ها (Bookmarks)