به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 12 آذر 92 [ 21:28]
    تاریخ عضویت
    1392-8-12
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    27
    سطح
    1
    Points: 27, Level: 1
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    سردرگمی محض ! داستان علاقمندی من به دختری توی دانشگاه...

    با سلام به همه عزیزانی که این تاپیک رو میخونن !
    امشب با حال خرابم که توی نت سرچ میکردم بالاخره اینجا رو پیدا کردم که بیام مشکلمو با شما در میون بذارم ، امیدوارم بخونین و راهنمایین کنین ! میدونم ک یکمی طولانیه ولی خب منم مثل داداش کوچیکتون خواهش میکنم کمکم کنید ، از دوستام هرچی راهنمایی گرفتم ب ضررم شد...


    من الان 20 سالمه ، وقتی 19 ساله بودم اومدم دانشگاه با اینکه از قبل با دختر رابطه داشتم ( البته کاملا دوستی ساده ) و این روابط تا حدی واسم عادی بود ولی یکی از دخترای کلاسمون بدجوری رو مخم بود ، ی حس عجیبی نسبت بهش داشتم بعضی اوقات فک میکردم که متنفرم ازش بعضی اوقات هم فک میکردم دوسش دارم ! ولی هر چی بود ی جورایی واسم خاص بود ! آروم آروم رابطمو باهاش شروع کردم و از طریق فیسبوک و sms آروم آروم باهاش صمیمی شدن ، دیگه فهمیده بودم واقعا دوستش دارم و یک شب بالاخره از طریق sms بهش گفتم آخه فک میکردم اونم همچین حسی بهم داره ! ولی وقتی بهش گفتم اون خیلی محترمانه ردم کرد ( گفت من برای حسی ک داری ارزش قائلم ولی من همه ی همکلاسی های پسرم رو مثل داداش میبینم و اهل دوستی و این حرفا نیستمو و ب نظرم آدم باید با شوهرش فقط ی رابطه ی احساسی داشته باشه ولی گفت دوستی قبلیمون ک در حد همکلاسی هستش سر جاشه )
    من هم ی مدت باهاش حرف زدم ، اونم خیلی صمیمی جواب میداد رابطمون توی ی برهه خیلی خوب شد، ی مشکل جدی داشت خیلی کمکش کردم ولی همین مدت ک sms میدادیم چن بار اشتباهاتی کردم (البته ب خودم حق میدم) ک بهم گفت دوست داشتن پوچت بهم ثابت شد ولی من بازم بهش خوبی کردم و سعی کردم مطمئنش کنم ولی اون کم کم رابطش سرد شد و منم ک دیدم ب غرورم بر میخوره هرچی از دهنم در اومد بهش گفتم ( البته بازم محترمانه و حق ب جانبانه) و سعی کردم تموم کنم این رابطه لعنتی رو و اصلا خودم اینطوری گفتم ک نتونم باز برم سمتش !!

    میدونم خیلی طولانی ش سرتون درد میارم ، خلاصه میگم بعد از اتمام ترم 2 توی تابستون 2-3 بار با هم چت کردیم و رابطمون تقریبا خوب شد و به همون روال سابق برگشت ( یعنی در حد همکلاسی و خیلی خشک)
    بعد از تابستون ترم 3 ک اومدم دانشگاه دیدم با چنتا پسر دیگه سر کلاس با هم نشستن ک با یکیشون هم دیده بودم توی فیسبوک خیلی رفیقه ، وقتی این صحنه رو دیدم داشتم نابود میشدم ولی ب روی خودم نیاوردم... البته اینم بگم ک اون از بچه های کلاس ما بدش میاد ب خاطر ی جریان هایی و ب خاطر همین دنبال این بود با بچه های ما نباشه و ی درسشم افتاد ک جدا ش ازمون ولی خب الان بعضی کلاساش با ماست و منم توی این کلاسا خیلی سعی میکنم خودمو فعال و خوشحال نشون بدم و اصلا بهش توجه نمیکنم در ظاهر ولی خب بهش کم و بیش فکر میکردم تا اینکه هفته ی پیش خودش اومد باهام صحبت کرد و قرار بود من و یک نفر دیگه ی کار تیمی رو تو دانشگاه انجام بدیم ک این اومد گفت منم هستم... اون روز نمیدوستم خوشحال باشم یا ناراحت...
    خب حالا منی ک سعی میکردم نگاهشم نکنم تا کمتر بهش فک کنم ، مجبورم باهاش بشینم ی جا و با هم کار کنیم و ارتباطمون بیشتر ش... از طرفی اینکه خودش اومد بهم گفت منو ب شک انداخت ک شاید ... ! نمیدونم دارم ب نفع خودم شرایط رو تفسیر میکنم یا واقعا چیزی هست ....
    هر لحظه وسوسه میشم گوشیو بردارم بهش اس بدم ولی خب غرورم اجازه نمیده بازم جلوی این دختره بشکنمش...
    من حس انحصارطلبیم خیلی قویه و دوست دارم طرفم فقط واسه خودم باشه و میدونم همچین دختری واسه من خوب نیس ولی چیکار کنم ک دسته خودم نیس.... ن حق خواستن دارم ن توان فراموش کردن...

    من سعی کردم کامل توضیح بدم ک دقیقا بدونید جریان چیه ک بتونید کمکم کنید ، سوالی بود بپرسید...
    پیشاپیش از کسائی که این مطلبو میخونن حتی نظر هم نمیدن متشکرم !
    ویرایش توسط beny : دوشنبه 13 آبان 92 در ساعت 00:15

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 آبان 94 [ 07:35]
    تاریخ عضویت
    1392-7-08
    نوشته ها
    74
    امتیاز
    1,908
    سطح
    26
    Points: 1,908, Level: 26
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 61 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به نظر من بچسب به درست الان خیلیییییییییییییییییییییی ی زوده که دنبال دوستی و ازدواج باشی

  3. 2 کاربر از پست مفید titititititi تشکرکرده اند .

    m.o.d (دوشنبه 13 آبان 92), فرهنگ 27 (دوشنبه 13 آبان 92)

  4. #3
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دقیقا چه هدفی را از این ( دوستی با دخترخانم ) و ( انحصار طلبی ) دنبال می کنید؟
    روابط قبلی تان با چه هدفی بود ؟

  5. کاربر روبرو از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده است .

    دریا72 (دوشنبه 13 آبان 92)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 بهمن 92 [ 11:43]
    تاریخ عضویت
    1392-3-01
    نوشته ها
    191
    امتیاز
    909
    سطح
    16
    Points: 909, Level: 16
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    67

    تشکرشده 218 در 126 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    30
    Array
    beny عزيزبه همدردي خوش اومديد
    دركت ميكنم هستن دوستاني كه مشابه مشكل شمارو دارن توي تاپيك ها نگاه كنيد كمم نيستن

    شما 19 سالگي همچين رابطه ايي رو شروع كرديد خانوم مقابلتون چند ساله بودن يا هستن؟
    هدفتون از اين رابطه چي بوده؟

  7. کاربر روبرو از پست مفید gisu تشکرکرده است .

    دریا72 (دوشنبه 13 آبان 92)

  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 آذر 94 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1392-8-09
    نوشته ها
    227
    امتیاز
    2,683
    سطح
    31
    Points: 2,683, Level: 31
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,932

    تشکرشده 348 در 164 پست

    Rep Power
    33
    Array
    سلام خدمت شما
    من با نظرات دوستان هم عقیدم و این که اگه بتونی این احساست رو کنترل کنی و اون رو نادیده بگیری به زودی اون چهره واقعی خودش رو نشون خواهد داد ذات برخی خانم ها یا همه اینه که افراد زیادی باشند که اونها رو دوست داشته باشند و چون اون می تونه احساسش رو نسبت به مردها جهت ازدواج کنترل کنه پس توانمندی بیشتری برای جذب علاقه دیگران به کار می بره و هر وقت از جایی ضربه خورد به سمت یکی ار مواردی میاد که بهش تمایل علاقه کرده تا بدین وسیله اعتماد به نفس دوباره ای بگیره ....و خودش رو به وسیله حرفی که (من پسرهای دانشگاه برام مانند برادرن) خودش رو مصون می داره....یادت باشه که تو تلاشت رو برا ابراز علاقه کردی فاصلت رو حفظ کن و ببین که اون چهرش رو خوب یا بد چه جوری نشون می ده.....
    سن شما الان این احساسات رو اقتضا کرده شما هم تحمل کن تا بگذره این زمان و شاهد دید و احساساهای قشنگتری باش

  9. کاربر روبرو از پست مفید کاغذ بی خط تشکرکرده است .

    دریا72 (دوشنبه 13 آبان 92)

  10. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    سلام برادر گرامی
    می دانید برای ازدواج فقط یک احساس دوست داشتن کافی نیست.برای ازدواج باید کلی مطالعه کرد.باید کلی معیار داشت.از همه مهمتر باید به طرف مقابلتون اعتماد داشته باشید!!!

    دوستی دختر و پسر چیزی جز درگیری عاطفی و ضربه عاطفی که در پی آن می آید؛ندارد.
    در خوشبینانه ترین حالتش اگر به ازدواج ختم شود طرفین نمی توانند به یکدیگر اعتماد داشته باشند.مثلا ممکنه شما فکر کنید که نکنه نامزدم بره با کس دیگه.یا اینکه تا حالا با چند نفر بوده.

    پیشنهاد می کنم در این رابطه در این سایت سرچ کنید.

    ببینید دختری که شما انتخاب کردید که این قدر برای خودش حریم ندارد؛اگر عواطفتان را بیشتر از این درگیر کنید ممکنه خدای نکرده در اوج عشق شما ؛ناگهان شما را رها کند و به سمت کس دیگری برود.تاپیک زیر را بخوانید تا متوجه منظورم بشین!
    خیانت نامزدم و قصد انتقام گرفتن از او با ....

  11. 2 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (دوشنبه 13 آبان 92), دریا72 (دوشنبه 13 آبان 92)

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 آذر 92 [ 09:21]
    تاریخ عضویت
    1389-9-17
    نوشته ها
    94
    امتیاز
    2,590
    سطح
    30
    Points: 2,590, Level: 30
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    49

    تشکرشده 92 در 48 پست

    Rep Power
    0
    Array
    تا اونجايي كه من متوجه شدم نه اون خانم به شما قول دوستي خاصي داده نه ابراز علاقه كرده، فقط شما هستيد كه به نوعي فكرتون درگير اين خانم شده . دوستي اين خانم فقط در حد همكلاسي و به قولي دوستي اجتماعي بوده. پس گناهي گردن اون خانم نيست. شما بايد افكارت رو جمع كني كه واقعا بهش علاقه داري يا مثل يه سري آقايون چون اون خانم بهتون ابراز علاقه نكرده و دست نيافتني بوده فقط مي خواهي او رو بدست بياري؟

  13. 2 کاربر از پست مفید bano تشکرکرده اند .

    malakeh (دوشنبه 13 آبان 92), دریا72 (دوشنبه 13 آبان 92)

  14. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 12 آذر 92 [ 21:28]
    تاریخ عضویت
    1392-8-12
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    27
    سطح
    1
    Points: 27, Level: 1
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از همه دوستانی که نظر دادن واقعا متشکرم !
    راجع به سوالاتون : اون دختره هم سن خودمه و هدف من از رابطه با اون ی دوستی صمیمی و پاک در عین حال ک احساسی باشه رابطمون اگ دیدم بدردم میخوره باهاش ازدواج هم بکنم !
    من خودم فک میکنم این 2 ماهه منی ک اینقدر بهش ابراز میکردم علاقمو و اونم میدونست حالا اصلا بهش توجه نمیکنم ی جورایی حرصشو در آورده و شایدم فهمیده اون دوستای پسر چدیدش آدمای درستی نیستن ! من خودم خیلی سعی میکنم آدم منطقی باشم و همینم بوده ک تا الان کار خیلی اشتباه یا خطرناکی نکردم !
    در ضمن یکی از دوستان ی حرفی زدن ک فک میکنم خیلی صدق کنه ، هر کسی منو میشناسه چ دختر چ پسر ب من علاقه داره حالا در هر سطحی ک باشه و ب هر نوعی ک باشه ! ولی وقتی دیدم این اینجوری نکرد منم خیلی حرصم دراومده ، بعضی اوقات میخوام برم جلوش با بقیه دخترا بگو بخند را بندازم یا حتی ی جورایی بهش بفهمونم ی حس زودگذری بیش نبوده واسم ولی بازم تحمل میکنم و سعی میکنم ب طرف مقابل حق بدم...
    دوستان کسی راهکار متفاوت و کارساز تری ب ذهنش نمیرسه ک من این دختر خانوم رو یا جذبش کنم یا از زندگیم بندازم بیرون و از این بلاتکلیفی در بیام ؟؟
    ویرایش توسط beny : دوشنبه 13 آبان 92 در ساعت 13:51

  15. #9
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    339
    Array
    به دنبال راهی باش که این دخترو از زندگیت بندازی بیرون و از بلاتکلیفی در بیای.


  16. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 04 آبان 93 [ 18:55]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    810
    سطح
    15
    Points: 810, Level: 15
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 5 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خیلی عذر میخوام ولی شما عاشق دختری شدی که با هر کسی در ارتباطه....
    خب تو هم براش مثه یه طعمه بودی یه مدت ازت استفاده کرده...همین
    یه مدت که بگذره خودت به حال این روزات میخندی

  17. کاربر روبرو از پست مفید کمکم کنین تشکرکرده است .

    کاغذ بی خط (دوشنبه 13 آبان 92)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نمی تونم توی هیچ انجمنی پست بزارم حتی توی تاپیکی که خودم زدم .چه کنم؟
    توسط heaven65 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 03 آذر 92, 08:51
  2. توی خونه بابام باید چجوری باشم؟
    توسط pardis 1995 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: یکشنبه 17 دی 91, 01:28
  3. مشکلی که انگار توی دنیا فقط من دارم.
    توسط s@h@r در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: جمعه 25 آذر 90, 10:52

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:49 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.