سلام دوستان
نمیخوام براتون داستان تعریف کنم و سرتون رو بیخودی درد بیارم؛ سعی میکنم خلاصه ماجرا رو تو چند سطر براتون بنویسم و بعد منتظر نظرات ارزشمند شما هستم..
من 28 سالمه، فارغ التحصیل رشته طراحی داخلی و خانواده نسیتا متمولی دارم اما بنا به اعتقادات شخصی اصلا عقیده ای به برقراری رابطه دوستانه با جنس مخالف مگر به قصد ازدواج ندارم. اساسا آدم احساساتی هستم و از این حیث ضربات زیادی توی زندکیم خوردم که بدترین اونها همین موردی هست که در ادامه میخوام خدمتتون عرض کنم..
نزدیک به 2 سال پیش یه خانمی رو توی دانشگاه دیدم، ایشون از لحاظ ظاهری فوق العاده زیبا هست و با شناختی که بعدها روش پیدا کردم فهمیدم 21 سالشه، پدرش یکی از تجار معتبر بازار تهران هست و از لحاظ مالی وضعشون بسیار خوب هست!
البته اختلاف سطح اقتصادی قابل هضم هست اما چیزی که من باهاش مشکل دارم اینه که ایشون با توجه به شرایط سنیش اعتقاد به روابط آزادنه با پسرها داره و تقریبا هر 2 ماه یکبار با یه نفر دوست میشه و این اتفاق در شرایطی داره میفته که میدونه من بهش علاقه دارم!
راستشو بخواین من هیچوقت باهاش صحبت نکردم، با اینکه از همون روز اول نیتم ازدواج با این خانم بود اما با توجه به مسائلی که براتون توضیح دادم دودل شدم و همین موضوع باعث شد به این فکر بیفتم که از طریق فیسبوک وارد عمل بشم؛ میدونستم کارم اشتباهه.. از یه طرف بهش علاقه داشتم و از طرف دیگه چون تردید داشتم که میشه روی آدمی با این خصوصیات برای زندگی حساب کرد، ترجیح دادم بیشتر از فرستادن یه پیغام توی فضای مجازی هزینه ندم، البته منظورم هزینه مالی نیست!
روی همین حساب بهش گفتم که من بهت علاقه دارم، اما هنوز جواب خاصی بهم نداده، نه منفی و نه مثبت!
میدونم اگر با دید منطقی بخوام به قضیه نگاه کنیم، کل ماجرا مسخره به نظر میرسه و پیش خودتون میگید چطور یه آدم 28 ساله تحصیلکرده میتونه اینقدر احمقانه فکر کنه!؟ اما متاسفانه اینقدر بهش علاقه مند شدم که فکر میکنم میتونم این مسائل رو نادیده بگیرم!
راستش من تو زندگیم هیچوقت انقدر احساس ذلالت نکردم که الان..
بگذریم.. حالا سئوالم از شما اینه که فرض براینکه من به هرشکل از این خانم جواب مثبت بگیرم، درسته که رسما ازش تقاضای ازدواج کنم یا توی زندگی دچار مشکل میشم!؟
ممنون؛ ضمنا می بخشید اگر یه مقدار تعداد سطرها زیاد شد!
علاقه مندی ها (Bookmarks)