به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 مهر 92 [ 20:28]
    تاریخ عضویت
    1392-7-29
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    21
    سطح
    1
    Points: 21, Level: 1
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    دعواى پدر و مادرم و دخالت من

    سلام. من يه دختر ١٩ ساله هستم والان كه اينارو مينويسم دارم گريه ميكنم و به شدت ناراحتم.
    پس خواهش ميكنم راهنماييم كنيدچيكار كنم؟!
    ما يه خانواده ٣نفره ايم.
    مامانم و بابام به شدت عاشق همن و بعد از ٢٠ سال زندگى هنوز حس رمانتيك بودنشون رو دارن.
    اما بعضى وقتها مث الان با هم دعواهاى شديدى دارن.
    هميشه هميشه هميشه هم دعواهاى شديدشون سر چيزاى بي اهميته!
    تو اين مواقع من خيلى ناراحت ميشم و واقعاً نميدونم چجورى خودمو كنترل كنم. همش گريه و زارى ميكنم و بهشون التماس ميكنم كه بس كننو همين كارم هميشه اوضاع رو خرابتر ميكنه.
    دعواهاشون هميشه لفظيه و گاهى حرفاى خيلى دردناكى بهم ميزنن مثلاً اينكه ديگه تحملتو ندارم و نميتونم بات زندگى كنم. در صورتيكه بعضى وقتها وسط دعوا يهو آشتى ميكنن و دوباره شروع ميكنن به قربون صدقه هم رفتن.
    من بعضى وقتا كه دعوا خيلى شديد ميشه و حرفاى دردناكشون غير قابل تحمل ميشه ديوونه ميشم و به بابام حمله ميكنمو شروع ميكنم به كوبيدن دستم به سر و صورتش و دلشو به شدت ميشكونم و خودم بلافاصله ميرم تو اتاقم و از پشيمونى زار زار گريه ميكنم. آخه من عاشق بابامم. باباى بيچارمم اصلاً عكس العملى نشون نميده و ساكت فقط مي ايسته.البته اين اتفاق ٢-٣ بار فقط تا حالا پيش اومده.
    كلاً وقتى مامانم و بابام دعواشون ميشه من واقعاً ديوونه ميشم و بيشتر وقتها با گريه كردن زار زار و خون كردن دل خودم، خودمو خالى ميكنم. به شدت استرس ميگيرم موقع دعواهاشونو نميتونم هم برم تو اتاقم و شاهد دعوا نباشم. وسطشون مي ايستم و با دخالتم وضعو بدتر ميكنم. آخه حالم واقعاً بد ميشه.
    ميدونم هم كه كارم وضعو بدتر ميكنه ولى واقعاً دست خودم نيست و فكر ميكنم هر بار كه دعواشون ميشه بدترين اتفاق الان ديگه ميفته.
    تو خونه ما حرف آخر بيشتر وقتا توسط مامانم زده ميشه و خيلى وقتا مامانم به بابام زور ميگه و بابام با روى باز اين جبر و ميپذيره و ديگه به صورت روتين دراومده تو خونه ما. اما گاهى مث الان كه مامانم خيلى به كاراى بابام ايراد ميگيره در صورتيكه خودش همون كارارو انجام ميده بابام يهو طغيان ميكنه و اين دعوا ها شكل ميگيره.
    خواهش ميكنم تو ٢ مورد راهنماييم كنيد.
    اول اينكه چطورى آرامشمو حفظ كنم موقع دعواهاشون و چجورى دخالت نكنم يا چجورى دخالت مثبت داشته باشم
    دوم اينكه چطورى به مامانم بفهمونم كه اينقدر به بابام ايراد الكى نگيره و گير نده.
    بازم تاكيد ميكنم كه مامانم و بابام هر دو عاشق همنو براى هم دور از جونشون ميميرن.

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 مهر 92 [ 20:28]
    تاریخ عضویت
    1392-7-29
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    21
    سطح
    1
    Points: 21, Level: 1
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    دعوا هاى پدر و مادرم و دخالت من

    سلام و خسته نباشيد. من يه دختر ١٩ ساله هستم
    الان كه اينارو مينويسم دارم گريه ميكنم و به شدت ناراحتم.
    پس خواهش ميكنم راهنماييم كنيد كه چيكار كنم؟!
    ما يه خانواده ٣نفره ايم يعنى من و مادر و پدرم.
    مامانم و بابام به شدت عاشق همن و بعد از ٢٠ سال زندگى هنوز حس رمانتيك بودنشون رو دارن.
    اما بعضى وقتها مث الان با هم دعواهاى شديدى دارن.
    هميشه هميشه هميشه هم دعواهاى شديدشون سر چيزاى خيلى بي اهميته!
    تو اين مواقع من خيلى ناراحت ميشم و واقعاً نميدونم چجورى خودمو كنترل كنم. همش گريه و زارى ميكنم و بهشون التماس ميكنم كه بس كننو همين كارم هميشه اوضاع رو خرابتر ميكنه.
    دعواهاشون هميشه لفظيه و گاهى حرفاى خيلى دردناكى بهم ميزنن مثلاً اينكه ديگه تحملتو ندارم و نميتونم بات زندگى كنم. در صورتيكه بعضى وقتها كه وسط دعوا يهو آشتى ميكنن و دوباره شروع ميكنن به قربون صدقه هم رفتن.
    من بعضى وقتا كه دعوا خيلى شديد ميشه و حرفاى دردناكشون غير قابل تحمل ميشه ديوونه ميشم و به بابام حمله ميكنمو شروع ميكنم به كوبيدن دستم به سر و صورتش و دلشو به شدت ميشكونم و خودم بلافاصله ميرم تو اتاقم و از پشيمونى زار زار گريه ميكنم. آخه من عاشق بابامم. باباى بيچارمم اصلاً عكس العملى نشون نميده و ساكت فقط مي ايسته تا من بش حمله كنم.البته اين اتفاق ٢-٣ بار فقط تا حالا پيش اومده.
    كلاً وقتى مامانم و بابام دعواشون ميشه من واقعاً ديوونه ميشم و بيشتر وقتها با گريه كردن زار زار و خون كردن دل خودم، خودمو خالى ميكنم. به شدت استرس ميگيرم موقع دعواهاشونو نميتونم هم برم تو اتاقم و شاهد دعوا نباشم. وسطشون مي ايستم و با دخالتم وضعو بدتر ميكنم. آخه حالم واقعاً بد ميشه. ميدونم هم كه دخالت من كارو بدتر ميكنه ولى دست خودم نيست واقعاً و هميشه فكر ميكنم اين بار ديگه بدترين اتفاق ميفته.
    تو خونه ما حرف آخر بيشتر وقتا توسط مامانم زده ميشه و خيلى وقتا مامانم به بابام زور ميگه و بابام با روى باز اين جبر و ميپذيره و ديگه به صورت روتين دراومده تو خونه ما. اما گاهى مث الان كه مامانم خيلى به كاراى بابام ايراد ميگيره در صورتيكه خودش همون كارارو انجام ميده بابام يهو طغيان ميكنه و اين دعوا ها شكل ميگيره.
    خواهش ميكنم تو ٢ مورد راهنماييم كنيد.
    اول اينكه چطورى آرامشمو حفظ كنم موقع دعواهاشون و چجورى دخالت نكنم يا چجورى دخالت مثبت داشته باشم
    دوم اينكه چطورى به مامانم بفهمونم كه اينقدر به بابام ايراد الكى نگيره و گير نده.

  3. کاربر روبرو از پست مفید Miss Pantea تشکرکرده است .

    Aram_577 (دوشنبه 29 مهر 92)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 مهر 02 [ 23:10]
    تاریخ عضویت
    1391-1-16
    محل سکونت
    همین نزدیکی
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    11,959
    سطح
    71
    Points: 11,959, Level: 71
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    825

    تشکرشده 868 در 166 پست

    Rep Power
    44
    Array
    به نام خدا
    سلام
    خواهر گلم! از نوشته شما این برداشت رو دارم که شما دل رئوف و زود رنجی داری و علاقه پاکت به پدر و مادرت ، باعث شده خودت رو در زمانهای کدر شدن روابط اونها مسوول بدونی ، لذا به طور خودکار وارد عمل میشی و .... من کاملا درکت میکنم. اما اینها همه قابل مدیریت از طرف خودت هست. نگران نباش.

    دختر مهربون! از قدیم گفتند : "زن و شوهر دعوا کنند ، دیگران باور کنند!" به هیچ وجه خودت رو درگیر تصورات اغراق آمیز ذهنت ، در مورد دعواهای اونها نکن!!!

    همانطور که نوشتی ، این دو تا زن و شوهر بیش از بیست سال باهم عاشقانه زندگی کردند پس طناب ارتباطی دلهای اونها محکم تر از اونی هست که تو فکر کنی با این دعواها و این الفاظ که توی دعوای زن و شوهری کاملا عادی و البته بدون پشتوانه محکم هستند ، اتفاقی برای زندگی سه نفره خوبتون میفته.
    اصلا نگران نباش و با تکرار این موضوع توی ذهنت به خودت آرامش بده و موقع دعواشون با آرامش تمام بشین و کارات رو انجام بده ، مطمئن باش که بی تفاوتی شما در جلوی چشم اونها هنگام دعواشون ، دیده خواهد شد و اثرش رو به مرور بر پدر و مادرت خواهد گذاشت.

    این توصیفی که شما از شرایط دعوای پدر و مادرتون گفتید ، آرزوی خیلی از زن و شوهرهاست که اینقدر لطیف با هم دعوا کنند!! اصلا آثاری از کدورت جدی بین والدینت حس نکردم ، تو هم اصلا خودت رو ناراحت نکن. بعدا خودت وارد زندگی میشی و خواهی دید که این حرفها در زندگی واقعی اکثر آدمها هست و عادی محسوب میشه. بین زن و شوهر لایه های بسیار زیادی وجود داره که هم باعث ناراحتی از همدیگه میشه و هم ممکنه در کسری از ثانیه باعث علاقه شدید بهم بشه! فرزندان نباید خودشون رو وارد این دعواهای کوچک و بی ریشه بکنند.

    سعی کن مشغولیت درسی یا هنری و یا کاری مناسب برای خودت داشته باشی تا فکر و ذهنت درگیری جدی دیگه ای داشته باشه ، اینطوری خودت هم آرامش خواهی داشت.
    همچنین بهترین وقت برای طرح موضوع و صحبت با مامانت هنگام آرامش و خوبی روابطشون هست نه موقع دعوا و قهر اون دو تا مرغ عشق!!

    نقش قاضی رو بازی نکن فقط همفکری بده!

    سعی کن مقالات و تاپیکهای این سایت رو بخونی تا هم برای خودت کسب تجربه بشه و هم مهارت بیشتری برای صحبت با اونها به دست بیاری. فقط عجله نکن اول خودت رو بپز بعدا دیگرون رو!

    استفاده از نامه و درد و دل بی پیرایه با اونها میتونه یک راه خوب باشه. البته نامه ها رو مجزا بده به اونها طوری که دیگری متوجه نشه. منتظر حصول نتیجه در کوتاه مدت هم نباش! خدا کشتی آنجا که خواهد برد / اگر ناخدا جامه از تن درد


    ضمنا دو تا تاپیک با یک موضوع زدی که این خلاف مقررات تالار هست. فقط یکیشون رو پیگیری کن و از طریق تماس با مدیریت سایت اطلاع بده تا تاپیک اضافه حذف بشه.

    .
    در پناه حق.
    گر در طلب منزل جانی ، جانی / گر در طلب لقمه نانی ، نانی
    این نکته رمز اگر بدانی ، دانی / هر چیز که در جستن آنی ، آنی
    مولانا
    ویرایش توسط Aram_577 : دوشنبه 29 مهر 92 در ساعت 08:34

  5. 2 کاربر از پست مفید Aram_577 تشکرکرده اند .

    کاغذ بی خط (شنبه 05 بهمن 92), دختر مهربون (دوشنبه 29 مهر 92)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 مهر 92 [ 20:28]
    تاریخ عضویت
    1392-7-29
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    21
    سطح
    1
    Points: 21, Level: 1
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    سلام.
    ممنون از اينهمه راهنماييتون. راستش من تازه ديشب عضو شدم و نميدونم بايد چيكار كنم. هر چى پيامم رو ارسال ميكردم ارور ميداد. نميدونم چطوري دو بار ارسال شده. الان هم بلد نيستم يكى از تاپيكهارو حذف كنم و نميدونم چجورى بايد با مدير سايت در ارتباط باشم.
    ممنون از رهنمايى كامل و دلداريتون.
    ولى باور كنيد دعواهاشون خيلى وحشتناكه. همش ميگن كه ديگه خسته شدن و نميتونن تحمل كنن. اين واقعاً يعنى اينكه...
    واى نه.
    آخه بلاخره اين گفتنها هر چقدر هم بيمنظور باشه به مرور اثرش رو ميذاره.
    تا حالا هميشه بابام براى آشتى پيشقدم ميشد ولي الان يه مدته كه بابام انگار به شدت به ستوه اومده و ديگه واسه آشتى كه پيش قدم نميشه كلي هم طول ميكشه كه وقتى مامانم ميره به يه بهانه اى باش حرف ميزنه، راضى شه ولى بلافاصله بعد از اين هم به مامانم ميگه تو كه ميدونى من چقد دوست دارم و...
    اما من از جانب بابام خيلى احساس خطر ميكنم. اگه قرار باشه بابامم صبرشو از دست بده واقعاً همه چي خراب ميشه. كه الان حدود يك ماهه كه اين اتفاق افتاده و همه موضوع دعواشون اينه كه بابام شكايت ميكنه كه چرا هر كارى كه من ميكنم اشتباهه ولى كاراى تو درستن. مامانم هم عادت نداره از اين حرفا بشنوه. همش عادت كرده هر چى كه به بابام ايراد ميگيره اون راحت بپذيره و چيزي نگه ولي بابا انگار قصد تغيير دادن خودشو داره و نميخواد ديگه اونجورى باشه. اينو لابلاى دعواشون گفت.
    حالا شما بگيد من نبايد احساس خطر كنم؟!
    زندگيمون احساس ميكنم داره ميپاشه.

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 بهمن 94 [ 01:16]
    تاریخ عضویت
    1392-7-27
    نوشته ها
    163
    امتیاز
    2,623
    سطح
    31
    Points: 2,623, Level: 31
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 127
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    41

    تشکرشده 271 در 111 پست

    Rep Power
    29
    Array
    وقتی که صلح برقراره، با مادرت زمانی که تنها هست صحبت کن و انتقادی که نسبت به رفتارش داری بهش بگو (البته اگه فکر می کنی حرفت روش تاثیر می گذاره) بالاخره همیشه که فقط پدرت نباید کوتاه بیاد.

    - - - Updated - - -

    وقتی که صلح برقراره، با مادرت زمانی که تنها هست صحبت کن و انتقادی که نسبت به رفتارش داری بهش بگو (البته اگه فکر می کنی حرفت روش تاثیر می گذاره) بالاخره همیشه که فقط پدرت نباید کوتاه بیاد.

  8. 2 کاربر از پست مفید Aminn تشکرکرده اند .

    کاغذ بی خط (شنبه 05 بهمن 92), دختر مهربون (دوشنبه 29 مهر 92)

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 اردیبهشت 95 [ 16:45]
    تاریخ عضویت
    1392-10-25
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    1,802
    سطح
    25
    Points: 1,802, Level: 25
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    1

    تشکرشده 22 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دختر خوش کلام تقریبا همسنیم. عزیزم ول کن از قدیم گفتن دعوا نمک زندگیه گاهی این دعواها زن و شوهرو به هم نزدیک میکنه و باعث میشه اونا قدر همو بدونن مثلامیترسی خدانکرده طلاق بگیرن یا بابات بهر تجدیده فراش کنه اونا عاشق همن و تو سندشی....نمیشه که همیشه زندگی خوب وخوش باشه یه وقتایی هم اختلافه دیگه مامان و بابا ی منم اینطور بودن منم مثل تو قاطی میکردم ولی الان دیگه دعوا هاشون شاید در حد 4جمله بشه 10دقیقه بد میشن فیلم هندی.میخوام بگم زیاد استرس نگیر جای اینکه آتیش بیار معرکه بشی و بابارو بزنی که مامان حق بجانب بشه یا طرف بابا رو بگیری که مامانت ناراحت بشه. وقتی دعوا میکنن با آرامش برو بینشون بابات از اونجا دور کن مثلا بفرست اتاق بغلی یا بالعکس اونوقت میبینی که اوضاع بهتر میشه از هم جداشون کن اما با آرامشششششش نه جیق و داد.بزار دعوا کنن اونا اگه میخواستن خدایی نکرده بالایی سر هم بیارن یا زبانم لال طلاق و ایناااا همون 20سال پیش این کارو میکردن نه الان بعد این همه سال اگه با همن پس یعنی عاشق همدیگه هستن ایشالا که زندگیشان یه قرنه بشه و همچنان لیلی و مجنون بمونن شما هم نگران نباش این نیز بگذرد

  10. #7
    Banned
    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 اردیبهشت 93 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1392-10-22
    نوشته ها
    333
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsOverdriveSocial3 months registered
    تشکرها
    518

    تشکرشده 726 در 247 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خیلی بده که آدم دعوای دونفر رو ببینه که هر دو رو خیلی دوست داره
    اگه میبینی سر مسائل کوچیک با هم دعوا میکنن چون خیلی چیزا رو از هم دیدن ولی به روی هم نیاوردن و بقول معروف ریختن توی خودشون و حالا دیگه تحملشون کم شده

    خیلی از ما این دعوا ها رو دیدیم و طبیعی هست که این دعوا ها برای ما دردناک هستند

    ولی تجربه شخصی من اینه که هر وقت دخالت کردم دعوا کش پیدا کرده (یعنی هر وقت خواستم وساطت کنم بد تر شده)
    اگه دقت کرده باشی وقتی یه تصادف توی یه منطقه خلوت رخ میده و منجر به پرخاشگری طرفین میشه خیلی سریع این پرخاشگری تموم میشه
    اما وقتی طرفین میبینن که این دعوا تماشاگر داره سعی میکنن برای اثبات اینکه حق با اوناست دعوا رو ادامه بدن و حتی اینطوری آتیش دعوا رو هم داغ تر میکنن

    من در مورد خونواده خودم خیلی نگران بودم اما بعدا فهمیدم این دعواها مثل پسلرزه هایی میمونه که خیلی خفیفه و سریع تموم میشه
    و در واقع اینا زلزله اصلی نیستند

    من بعد از مدتی فهمیدم این دعوا ها رو میتونم مدیریت کنم (بعبارتی مهندسی دعوا انجام دادم)
    اولا فهمیدم باید تا حد ممکن پیشگیری کرد از برخورد های والدین با هم
    شما باید تا حالا فهمیده باشی که اکثرا سر چه مسائلی با هم دعوا میکنند پس وقتی دیدی شرایط داره آماده دعوا میشه و لحن پدر مادر داره عوض میشه باید سریع بحث رو عوض کنی و با پرسیدن یک سوال مهم اما بیربط به دعوا ذهنشونو از این حالت بیاری بیرون

    دوما فهمیدم اگر یه نفر اشتباهی کرده که ممکنه منجر به دعوا بشه باید سریع روش سرپوش بذاری قبل از شروع دعوا
    مثلا اگر مادرت غذایی درست کرده که سوخته یا بدمزه هستش با کمی شوخی در مورد غذا حال و هوای محیط رو عوض کنی (مثلا بگی خیلی خوش مزه هستش و تازه این سوختگی باعث خوشمزه تر شدن غذا شده یا ایرادی نداره چون میدونم سرت شلوغ بود و کار داشتی نتونستی غذای خوبی درست کنی دستت درد نکنه و ...)اینطوری پدرت با شنیدن نظر تو میفهمه احتیاجی نداره نظر خودشو بگه


    وقتی طرفین داغ هستند و آتش دعوا حسابی افروخته شده دخالت دیگران مثل ریختن بنزین میمونه و کار رو بدتر میکنه


    من مطمئنم دعوای پدر مادرت بیشتر در مورد یکی از موارد زیره و همیشه تکراری هستش چون طرفین به هم تذکر میدند و میبینند طرف مقابل اصلاح نمیشه سعی میکنن با بالا بردن صدا حرف خودشونو به کرسی بنشونن

    وقتی مادرت دعوا رو شروع میکنه به پدرت میگه :
    چرا دیر میای خونه . چرا مارو بیرون نمیبری . چرا فلان چیز رو نمیخری .و مهمتر از همه چرا به نظافتت و ظاهرت اهمیت نمیدی چرا فلان لباسو میپوشی و چرا فامیلات اینطورین و ....

    پدرت هم معمولا سر غذا و چای و نامرتب بودن خونه و فامیلهای مادرت و .... دعوا رو شروع میکنن

    چند مورد از دعوا های تکراری اونا رو اینجا بنویس تا بیشتر در موردش صحبت کنیم

    - - - Updated - - -

    خیلی بده که آدم دعوای دونفر رو ببینه که هر دو رو خیلی دوست داره
    اگه میبینی سر مسائل کوچیک با هم دعوا میکنن چون خیلی چیزا رو از هم دیدن ولی به روی هم نیاوردن و بقول معروف ریختن توی خودشون و حالا دیگه تحملشون کم شده

    خیلی از ما این دعوا ها رو دیدیم و طبیعی هست که این دعوا ها برای ما دردناک هستند

    ولی تجربه شخصی من اینه که هر وقت دخالت کردم دعوا کش پیدا کرده (یعنی هر وقت خواستم وساطت کنم بد تر شده)
    اگه دقت کرده باشی وقتی یه تصادف توی یه منطقه خلوت رخ میده و منجر به پرخاشگری طرفین میشه خیلی سریع این پرخاشگری تموم میشه
    اما وقتی طرفین میبینن که این دعوا تماشاگر داره سعی میکنن برای اثبات اینکه حق با اوناست دعوا رو ادامه بدن و حتی اینطوری آتیش دعوا رو هم داغ تر میکنن

    من در مورد خونواده خودم خیلی نگران بودم اما بعدا فهمیدم این دعواها مثل پسلرزه هایی میمونه که خیلی خفیفه و سریع تموم میشه
    و در واقع اینا زلزله اصلی نیستند

    من بعد از مدتی فهمیدم این دعوا ها رو میتونم مدیریت کنم (بعبارتی مهندسی دعوا انجام دادم)
    اولا فهمیدم باید تا حد ممکن پیشگیری کرد از برخورد های والدین با هم
    شما باید تا حالا فهمیده باشی که اکثرا سر چه مسائلی با هم دعوا میکنند پس وقتی دیدی شرایط داره آماده دعوا میشه و لحن پدر مادر داره عوض میشه باید سریع بحث رو عوض کنی و با پرسیدن یک سوال مهم اما بیربط به دعوا ذهنشونو از این حالت بیاری بیرون

    دوما فهمیدم اگر یه نفر اشتباهی کرده که ممکنه منجر به دعوا بشه باید سریع روش سرپوش بذاری قبل از شروع دعوا
    مثلا اگر مادرت غذایی درست کرده که سوخته یا بدمزه هستش با کمی شوخی در مورد غذا حال و هوای محیط رو عوض کنی (مثلا بگی خیلی خوش مزه هستش و تازه این سوختگی باعث خوشمزه تر شدن غذا شده یا ایرادی نداره چون میدونم سرت شلوغ بود و کار داشتی نتونستی غذای خوبی درست کنی دستت درد نکنه و ...)اینطوری پدرت با شنیدن نظر تو میفهمه احتیاجی نداره نظر خودشو بگه


    وقتی طرفین داغ هستند و آتش دعوا حسابی افروخته شده دخالت دیگران مثل ریختن بنزین میمونه و کار رو بدتر میکنه


    من مطمئنم دعوای پدر مادرت بیشتر در مورد یکی از موارد زیره و همیشه تکراری هستش چون طرفین به هم تذکر میدند و میبینند طرف مقابل اصلاح نمیشه سعی میکنن با بالا بردن صدا حرف خودشونو به کرسی بنشونن

    وقتی مادرت دعوا رو شروع میکنه به پدرت میگه :
    چرا دیر میای خونه . چرا مارو بیرون نمیبری . چرا فلان چیز رو نمیخری .و مهمتر از همه چرا به نظافتت و ظاهرت اهمیت نمیدی چرا فلان لباسو میپوشی و چرا فامیلات اینطورین و ....

    پدرت هم معمولا سر غذا و چای و نامرتب بودن خونه و فامیلهای مادرت و .... دعوا رو شروع میکنن

    چند مورد از دعوا های تکراری اونا رو اینجا بنویس تا بیشتر در موردش صحبت کنیم

  11. کاربر روبرو از پست مفید 1234567 تشکرکرده است .

    کاغذ بی خط (شنبه 05 بهمن 92)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. کمک کنید کامل خودمو عوض کنم و تیپم و رویه ام عوض کنم
    توسط مینای سخن گو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: چهارشنبه 18 شهریور 94, 07:57
  2. دعوای مادر شوهر - چطور با مادر شوهرم کنار بیایم (دخالت های مادر شوهر)
    توسط عسلک در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: جمعه 29 دی 91, 23:48
  3. دعواهای همیشگی وحل نشدنی
    توسط ghamar در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: یکشنبه 21 آبان 91, 00:32
  4. عواملی که موجب پایان یک رابطه می شوند
    توسط keyvan در انجمن سایر مقالات ازدواج
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 10 شهریور 91, 23:56
  5. نامزدم عوض شده !
    توسط melisaa در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: پنجشنبه 19 آبان 90, 13:31

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:32 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.