سلام به قدیمی ها و جدیدترهای تالار...
...
ضمن تشکر پیشاپیش از همه دوستانی که راهنمایی ام می کنند، مساله خودم رو به اختصار توضیح می دم.
اخیرا با شخصی آشنا شدم که به قصد ازدواج پا پیش گذاشتند. اما در پذیرش ایشون تردیدهایی دارم که براتون می نویسم:
شرایط ایشون:
تحصیلات: فوق لیسانس
ظاهر: معمولی
وضعیت اقتصادی: خوب رو به بالا(از من بالاتر).
رفتاری و اخلاقی:تا به امروز مورد منفی ای ازشون ندیدم.
سن: سه سال بزرگتر از من.
نکته منفی که ایشون داره اینه که یکبار قبلا ازدواج کرده(این مساله برام مهم نیست) و یک فرزند دختر داره که با مادرش زندگی می کنه. پذیرش این موضوع برای من خیلی سخته و بار اول هم که ایشون رو دیدم نمی دونستم بچه دارند. اما ایشون به اصرار از من فرصت خواستند و قصد ایشون هم فقط برای ازدواجه که بعد چند ماه آشنایی خانواده ها رو در جریان بگذاریم. اما من واقعا با مساله بچه مشکل دارم و از طرفی هم دوست ندارم تنها بمونم(ازشون هم بدم نیومده).
از سمت دیگه موردهای قابل فکر دیگه ای هم هست. اخیرا از یکی از خواستگاران قدیمی ام خبردار شدم که اون هم ازدواج نکرده و مادرش با دوستم که صحبت میکرد خوشحال بود که اینطوری شده و میخواد پرونده رو دوباره به جریان بندازه. البته اون موقع که به ایشون جواب رد دادم ساکن شهرستان بودن که الان به تهران منتقل شدند.
یکی دیگه هم بود که توی شهرداری باهاشون آشنا شده بودم که دو ساله با پشتکار تمام به من اسمس میده و اگر ذره ای بهش پالس مثبت بدم قطعا اقدام می کنه و اون هم یک پسر ساده و معمولیه که همسن خودمه.
حالا نمی دونم قضیه جدی اول رو دنبال کنم یا به اون بنده خدا امیدواری بیخود ندم. چونکه میترسم تا یک جایی باهاش پیش برم و آخر سر هم باز نتونم با قضیه بچه کنار بیام و وقتشو هدر بدم. بهش هم همینو گفتم اما میگه اشکالی نداره.
حالا میگید چیکار کنم؟ راستش من در ازدواج خیلی سختگیرم و خیلی دوست دارم این تفکر رو در خودم تعدیل کنم اما برام خیلی سخته. چیکار کنم؟ چه راهی در پیش بگیرم؟ اینو هم بگم با مجرد موندن مشکلی ندارم و از پس زندگی خودم تا الان بر اومدم و کمبودی ندارم جز حضور یک فرد قابل اطمینان.
علاقه مندی ها (Bookmarks)