سلام
خواهر زاده من و شوهرش يكي دوساله كه ازدواج كردند و از زندگي خوبي هم برخوردار بودند و وضع ماليشون هم بد نيست
اختلاف اونها بخاطر توجه و علاقه مندي خيلي زياد شوهرش به برادر و پدرش هست..
به طوري كه شايد دروغ نباشه اگه بگم براي برادر و شوهرش بيشتر از همسرش ولخرجي ميكنه.
اين موضوع خيلي وقت ها موجب اختلافات و نزاع بين اونها شده
و....
ولي امشب به اوج خودش رسيد ، شوهرش بدونه اينكه حتي صحبتي با اون بكنه براي برادر شوهرش رفته موتور يك ميليون دويست تومني خريده و ماشين خودش رو (وسيله حمل نقل كاريش ) فروخت تا براي گردش پدرش ماشين زيرپايي بخره ( وضع مالي خونواده پدر شوهر خيلي معمولي ) ، و با اين حساب هر روز بايد كلي كرايه حمل و نقل براي خريدهاي مغازش بده !
اين موضوع امشب موجب درگيريه خيلي بدي بينشون شده و از همه بدتر اينكه جلوي مادرم به همديگه سيلي زدن و خيلي حرفا كه نبايد ميزدن بهم زدن ...
الان هردوشون روحيشون داغونه داغونه
تا جايي كه شوهرش گفت آخرش هم تورو ميكشم هم خودم و ...، شايد جوش آورده بود ولي هيچ وقت اينقدر جدي نبود و جلوي همه اشكش دراومد ( آدمي نبود كه به اين راحتي ها اشكش در بياد )
لطفا اگه راهنمايي يا پيشنهادي در مورد شرايط پيش اومده داريد ممنون ميشم كمك كنيد .
زندگيشون داره سر اين مسئله از هم ميپاشه ( تازه يكي دو ماهه ديگه هم قراره يه كوچولو به جمعشون اضافه بشه )
علاقه مندی ها (Bookmarks)