به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 39

موضوع: عبرتی تلخ

  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 21 اسفند 94 [ 16:22]
    تاریخ عضویت
    1392-7-10
    نوشته ها
    35
    امتیاز
    2,061
    سطح
    27
    Points: 2,061, Level: 27
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 31 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Tavajoh عبرتی تلخ

    سلام خیلی وقت نیست که با این سایت آشنا شدم من اشتباه بزرگی توی زندگیم مرتکب شدم قبلا فرستادم موضوع رو ولی حذف شد چون برای یکی از کاربرای قدیمی فرستاده بودم من دختری سرزنده و شاد بودم و از هر لحاظ بهترین بودم چندین سال قبل توی جای جدیدی از کارم منتقل شدم متوچه شدم رئیسم توجه خاصی بهم داره اون 20 سال ازمن بزرگنر بود و من 26 سالم بود و صاحب زن و دو تا بچه بود من توجه به احساساتش نداشتم و کار خودموانجام میدادم و تقریبا به خاطر استفاده از اون برای موقعیت کاریم برخوردی نمیکردم و بی تفاوت بودم ولی اون ول کن نبود 2 سال طول کشد و من زیر بارش نرفتم تا اینکه نتونستم و موضوع به مادرم گفتم اونا مونده بودن و نمیدونستن چی گن مادرم بهم گفت لی محلش کن تا بره پی کارش ولی من نمیتونستم چون برام وضعیت فرق میکرد من به اون علاقه مند شده بودم مثل دیوانه ها شده بودم همش اشک میریحتم احساس میکردم داره خونم خشک میشه همه چیزو میدونستم که اون مثل اب شوره زار میمونه فقط با خوردنش خودم نابود میشم ولی فایده نداشت خانوتده داماد بزرگترو فرستادن تا با اون حرف بزنه و اون هم گفت به این خانم علاقمند و قصد ازدواج داره ولی با صحبت های که بینشون شد بنا بر این شد که همه چیز باید تموم بشه ما باهم صحبت کردیم شاید چندین بار در همین حین خانواده اون متوجه شدن و به خونه اومدن و چه ابروریزی به پا کردند و پدر از اون مرد اومد جلوی خانواده اش و فرزندانش و خانواده همسرش گفت عاشق این خانم هستم و بهش پیشنهاد خواستگاری داده ام اونا هم رحم نکردن و اون مرد رو به باد کتک گرفتن خانواده من موضوع رو به اداره گفتن و منو از اون شهر خواستن ببرن ولی اون مرد با التماس هاش که دیگه مزاحم نمیشم نذاشت و حتی خانمش از اون رفتارش عذر خواهی کرد ونهایتا با جابجا شدن از اون قسمت تموم شد من 3 ساله که از اون ماجرا میگذره موبایلمو وصل نکردم و اونو بعضی وقتا به صورت اتفاقی میبینم و لی خیلی ناراحتم اجساس سردرگمی میکنم برای خودم متاسفم که چرا باین همه اتفاقات هنوز بهش توجه دارم

  2. 3 کاربر از پست مفید سارا معظمی تشکرکرده اند .

    M.E.H.D.I (شنبه 11 آبان 92), میشل (پنجشنبه 18 مهر 92), اشنای قدیمی (سه شنبه 14 آبان 92)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 15 آذر 92 [ 23:08]
    تاریخ عضویت
    1392-6-22
    نوشته ها
    257
    امتیاز
    1,102
    سطح
    18
    Points: 1,102, Level: 18
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger First ClassOverdrive1000 Experience Points
    تشکرها
    136

    تشکرشده 293 در 136 پست

    Rep Power
    36
    Array
    درباره موضوعی که شما مطرح کردید در سایت دکتر شیری مطلبی دیدم که قسمتی از آنرا اینجا میگذارم :

    *
    چقدر سخته عشقی به این سهمگینی ، پر باشد از نگرانی و ابهام و بی آیندگی
    عشق ، جان انسان را سمباده میکشد
    این اکسیر،
    این شراب اینقدر عزیز است که باید در جام زرین نوشید نه آفتابه حلبی

    *
    آشفتگی های زندگی زناشویی یعنی بهانه های مرد متاهل رابطه و ایرادهایی که از خانمش میگیره مثل سرد مزاجی خانم یا رفتار نامناسب یا تحقیر شدن توسط خانواده همسرش یا حتی خود همسرش یا حتی بی عرضه بودن در کسب درامد و مدیریت کردن خانواده ش و همه مواردی که توی زندگی همه زوج های در شرف طلاق دیده میشه منتها این یکی حتی عرضه طلاق گرفتن هم نداره و ترجیح میده همینطوری کج دار و مریز ادامه بده .

    *
    عشق راهزنان خودشو داره ، راهزنانی پر فریب که باید ازشون عبور کنی واز خلوت وتنهایی بپرهیزی وعملت را در گرو عقل وصبرنگه داری
    مواظب روحت باش عظمت روحت را در عشق خواهی دید
    دیدی چطور یه برف سریع چهره طبیعت رو عوض میکنه احساست هم همینطور عوض میشه شک نکن

    *
    من نمیدونم آدمای متاهل که میخوان وقت بگذرونن و دنبال زنگ تفریح میگردن چرا نمیرن سراغ امثال خودشون؟ چرا دخترای خوب و محجوب رو هدف میگیرن؟!
    یاد جمله خانم گلچهره سجادیه می افتم توی فیلم (حوالی اتوبان) که میگفت: من و زن هایی مثل من برای مرد ها حکم مسافرخونه رو داریم; میان، اما نمیمونن.

    *
    من هم تجربه ی این چنینی داشتم به مدت هفت سال،لطفا به حرف های دکتر شیری عمل کن،من حدود دو سالی میشه که از اون رابطه فاصله گرفتم و مردی بسیار شایسته و دوست داشتی وارد زندگیم شد و با هم ازدواج کردیم،دوست عزیزم ممکن که رنج زیادی رو متحمل بشی ،اما بعد از اون انشاا…با یک تصمیم درست به گنج میرسی ،برات بهترین ها رو آرزو می کنم.

    *
    این روابط به شدت عزت نفس انسان رو کاهش میده وباعث میشه توی یه برزخ دائمی با خودت کلنجار میری و همه وقت وتوانت رو توی قشنگترین بخش زندگیت(عشق)که باید برای کسی که لایقشی صرف بشه میگیره

    *
    منم دو سال از بهترین سال های عمرم درگیر همچین توهمی بودم اینکه میگم توهم چون این رابطه فقط پوسته زیبایی داره مثل یک دندان کرم خورده که از داخل پوسیده باشه و شما فقط بری و روکش کنی و جرم گیری کنی . بالاخره یه روز می رسه که گندش در میاد و باید کندش و انداختش دور در صورتی که همون اول با یه پر کردن ساده مشکل حل می شد.
    این رابطه فقط ظاهرش زیباست . البته فقط به نظر شما
    فقط یک جمله از دکتر شیری عزیز باعث شد که من این ظاهر زیبا رو برای همیشه بذارم کنار و الان با وجودی که هنوز ازدواج نکردم و دوست پسری ندارم و تنها هستم آرامش عجیبی دارم .
    اون جمله هم این بود که : شما شدی مایه اعتماد به نفس یه مرد زن دار !
    همین جمله کافیه که درک کنم من یه زنگ تفریحم صرفا .
    زنگ تفریحی که مرد رابطه از نهایت عشق و علاقه دخترانه و زلال من استفاده می کنه و نیرو میگیره برای آشفتگی های زندگی زناشویی خودش !
    به نظرم همین یک جمله کافی اومد برای تموم کردن اون رابطه .
    یکساله که از اون رابطه اومدم بیرون و تمومش کردم تا چند ماه پیش هم ایمیل های عاشقانه و پیامک های دلسوز می فرستاد که البته بی جواب می موند و الان این ارتباط کاملا قطع شده و خدا میدونه که چه آرامشی توی این قطع این رابطه نهفته بود و من الان درک میکنم . به امید خداوند داره اتفاق های خوبی در زندگیم می افته و من مطمئنم که با حذف مرد نامناسب خیلی زود انشاالله مردی مناسب سر راهم قرار خواهد مطمئنم .
    اینو هم بگم که من با تمام احساسات دخترانه ام توی اون رابطه وارد شده بودم و همه عشق و علاقه م رو گذاشته بودم و الحمدلله که کار به جاهای باریک نکشید اما اتمام رابطه سختی ها و دلتنگی های مزخرف خودش رو داشت . منتها خدا رو شکر که تسلیم نشدم و خدا کمک کرد و تموم شد.
    زهره من قول میدم اگر این رابطه رو تموم کنی اونوقته که تازه متوجه میشی آرامش یعنی چی . اینو من بهت قول میدم .

    - - - Updated - - -

    ......

  4. 5 کاربر از پست مفید ehsan_hamdardi تشکرکرده اند .

    del (شنبه 20 مهر 92), khoshkhabar (شنبه 20 مهر 92), میشل (پنجشنبه 18 مهر 92), اشنای قدیمی (سه شنبه 14 آبان 92), سارا معظمی (پنجشنبه 18 مهر 92)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 21 اسفند 94 [ 16:22]
    تاریخ عضویت
    1392-7-10
    نوشته ها
    35
    امتیاز
    2,061
    سطح
    27
    Points: 2,061, Level: 27
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 31 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    حق باشماست من به هیچ وجه زیر بارش نرفتم تمام توکلم به خداست ولی ادم دارای احساسات پیچیدهای

  6. کاربر روبرو از پست مفید سارا معظمی تشکرکرده است .

    میشل (پنجشنبه 18 مهر 92)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 بهمن 92 [ 11:43]
    تاریخ عضویت
    1392-3-01
    نوشته ها
    191
    امتیاز
    909
    سطح
    16
    Points: 909, Level: 16
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    67

    تشکرشده 218 در 126 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    30
    Array
    فكر ميكنم شايد چون اولين باره كه عشق و دوست داشتن رو تجربه ميكنيد دل كندن براتون اينقدر مشكله منم تو اين مدل عشق رو تجربه كردم ولي وقتي خودت صلاح خودت رو ميدوني هرچقدر هم كه سخته تحمل كن به نظرم مثل اعتياد ميمونه متوجه هستي كه اعتياد عاقبتش چيه ولي از طرفي ترك كردنش سخته..به نداي عقلت گوش بده

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 21 اسفند 94 [ 16:22]
    تاریخ عضویت
    1392-7-10
    نوشته ها
    35
    امتیاز
    2,061
    سطح
    27
    Points: 2,061, Level: 27
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 31 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به ندای عقلم گوش دادم که 3 سال موبایلمو قطع نکردم و یا توی این مدت 3 سال خودمو تو خونه و اداره حبس کردم که حتی کوچکترین جای که میخوام برم حتما یکی از اعضای خونه رو با خودم میبرم تا نکنه وسوسه بشم و باز اشتباه کنم من میدونم اون ادم برام هیچی نیست جز عذاب و درد

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 21 اسفند 94 [ 16:22]
    تاریخ عضویت
    1392-7-10
    نوشته ها
    35
    امتیاز
    2,061
    سطح
    27
    Points: 2,061, Level: 27
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 31 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 21 اسفند 94 [ 16:22]
    تاریخ عضویت
    1392-7-10
    نوشته ها
    35
    امتیاز
    2,061
    سطح
    27
    Points: 2,061, Level: 27
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 31 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    تصمیم گرفتم 30 روز مرخصی بگیرم و کمی به اوضاع خودم سرو سامان بدم تصمیم گرفتم توی این 1 ماه هر کاری که میشه برای رهایی خودم انجام بدم انجام بدم

    بچه ها بهم پیشنهاد بدین چه کارای برام خوبه که انجامشون بدم

  11. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 15 آذر 92 [ 23:08]
    تاریخ عضویت
    1392-6-22
    نوشته ها
    257
    امتیاز
    1,102
    سطح
    18
    Points: 1,102, Level: 18
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger First ClassOverdrive1000 Experience Points
    تشکرها
    136

    تشکرشده 293 در 136 پست

    Rep Power
    36
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سارا معظمی نمایش پست ها
    تصمیم گرفتم 30 روز مرخصی بگیرم و کمی به اوضاع خودم سرو سامان بدم تصمیم گرفتم توی این 1 ماه هر کاری که میشه برای رهایی خودم انجام بدم انجام بدم بچه ها بهم پیشنهاد بدین چه کارای برام خوبه که انجامشون بدم
    مشاوره حضوری با یک مشاوره باتجربه ازدواج ترجیحاً خانم باشه!

  12. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 21 اسفند 94 [ 16:22]
    تاریخ عضویت
    1392-7-10
    نوشته ها
    35
    امتیاز
    2,061
    سطح
    27
    Points: 2,061, Level: 27
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 31 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من مشاوره رفتم بی فایده است

    - - - Updated - - -

    تصمیم گرفتم زندگی جدیدی رو شروع کنم خیلی جدید تمام افکاری که باعث مشغولت ذهنی من میشن دور میریزم و فردا خیلی قاطع بهش میگم نمیخوامش و دیگه در مورد ش حرف نزنه اون باید بپذیره ومن هم باید با این قضیه کنار بیام و هر کاری رو برای آرامش خودم انجام بدم

    - - - Updated - - -

    تصمیم گرفتم زندگی جدیدی رو شروع کنم خیلی جدید تمام افکاری که باعث مشغولت ذهنی من میشن دور میریزم و فردا خیلی قاطع بهش میگم نمیخوامش و دیگه در مورد ش حرف نزنه اون باید بپذیره ومن هم باید با این قضیه کنار بیام و هر کاری رو برای آرامش خودم انجام بدم

  13. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 23 بهمن 92 [ 11:43]
    تاریخ عضویت
    1392-3-01
    نوشته ها
    191
    امتیاز
    909
    سطح
    16
    Points: 909, Level: 16
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    67

    تشکرشده 218 در 126 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    30
    Array
    خواستگار جديدي نداريد كه شرايطشون مناسب باشه مطمعنا بايك ازدواج خوب زندگي رون روي سكه خودش رو به شما نشان خواهد داد.اما اگر نداريد بايد كارهايي كه براي شما فرح بخش هست رو ليست كنيد و با اونها در طول هفته فكر و ذهن خود را خالي از اين درگيري كه داشتيد بكنيد


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. وقتی ناراحتم به سختی می تونم حرف بزنم(دوستان قدیمی لطفا باهام صحبت کنید)
    توسط ستاره آشنا در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: یکشنبه 01 مهر 97, 23:46
  2. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: دوشنبه 09 بهمن 96, 14:47
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 مهر 94, 23:08
  4. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 11 آبان 93, 00:32
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 30 فروردین 92, 11:55

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:43 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.