سلام دوستان.
28 ساله امه و با پسر خاله ام که همسن خودمه ازدواج کردم. دوران نامزدیمون خیلی خوب بود. مادرشوهرم روز بله برون گفته بود بعد عروسی باید پیش من زندگی کنند و چون من و همسرم خاطر خواه هم بودیم و مادرشوهرم بعد ازدواج شوهر من که آخرین پسره و خیلی وابسته هم بودند تنها میشد (پدرشوهرم فوت شده) و بی پولی همسرم قبول کردم. یه ماه بعد نامزدی ما برادر شوهر وسطیم که نامزد بود عروسی گرفت و چون نمیخواست اجاره نشین بشه اومد خونه مادرشوهرم.
مصیبتهای منم از اینجا شروع شد . من تصمیم گرفتم با پول وام ازدواج و یه کم از پول جهیزیه ام یه خونه بخریم و همسرم قبول کرد. مادرشوهرم انگار آب جوش بریزن سرش ناراحت شد و بعد خرید خونه از خانواده من کینه به دل گرفت که باعث و بانی اش شما بودین و شما پسر منو ازم گرفتین و شما یادشون دادید ( به خاطر اینکه پول داده بودند). خلاصه با شروع کینه رفت و آمدهای 2 خانواده کم شد و تو هر مراسمی مادرشوهرم هر بلایی میخواست سر من میاورد . تو مراسم عروسیم هم کاری کرد که دیگه مادرمو آتیشی کرد و با هم دعواشون شد که البته همسرم از این دعوا بی اطلاع بود. بعد 6 ماه از اون ماجرا 2 روز بعد عید شوهرم که رفته بود خونه مادرشوهرم همه چی رو ( البته اونایی که فقط به نفع خودش و به ضرر مادر من بود نه همه اش) به همسرم گفته بود و اونم ناراحت زنگ زده بود به مادرم و بهش فحش بدی داده بود که باعث شد من از خونه 1 هفته قهر کنم و همسرم 6 ماه ( یعنی تا آخر تابستون) پاشو خونه مادر من نذاره و نمیدونید من چه عذابی کشیدم. البته میگفتم تو هم کاریت نباشه و برو ولی میگفت من نمیرم تو هم خواستی برو نمیخوای نرو آزادی . منم 4 ماه رفت و آمد کردم خونه مادرش ولی وقتی دیدم اون نمیره و پر رو میشه منم نرفتم . تا اینکه ماه قبل همسرم رو راضی کردم آشتی کنه و بره (فکر کنم نرفتنم روش تاثیر گذاشته بود) و لی باز من نمیرم.
مشکل من اینجاست که الان اصرار داره حالا که اون رفته خونه مادر من منم باید برم خونه مادرش. البته میدونم یه روزی اتفاق میفته ولی نمیدونم چجوری خودم رو راضی کنم برم خونه اش. نمیدونم چطور به همسرم بفهمونم فعلا آمادگی اش رو ندارم. چند روزه رفته رو مخم که باید امشب بریم فردا بریم. چیکار کنم؟؟ البته خودم میخوام چند روز دیگه عید قربان برم ولی باز با دلم چیکار کنم؟؟؟ تو رو خدا نگین برو دستشو ببوس و از این حرفا . ...
لطفا کمکم کنید. ممنون. شرمنده به خاطر متن طولانیم
علاقه مندی ها (Bookmarks)