به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 23
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 اردیبهشت 93 [ 17:08]
    تاریخ عضویت
    1392-7-17
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    691
    سطح
    13
    Points: 691, Level: 13
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    32

    تشکرشده 21 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array

    ترس از دوستی قبل ازدواج راهنمایی شدید

    سلام
    ببخشید مزاحم دوستان شدم
    یه مدته با این سایت اشنا شدم خیلی دوست داشتم اینجا سوالمو طرح کنم تا بتونم مشکلمو حل کنم مشکل شاید نشه گفت دشواری ذهنی نمی دونم درسته یا غلط
    نمی دونم از کدام قسمت بگم تا شاید بهتر منو راهنمایی کنید
    اره ترس از روابط قبل ازدواج اسم تاپیکه
    پسری هستم 20 ساله دانشجو
    از خودم براتون بگم ولی میگم شاید اشنا بشین چجور ادمی هستم
    ادمی هستم که با همه خوبم معاشرتیم با هر جور ادم و کمی مغرور می دونم دوستی های قبل ازدواج پوچ هستن و کم پیش میاد که به ازدواج ختم شن و جز اعصاب خورد کردن چیزی نیستن که بخوای اسمشو دوستی بزاری
    ولی همه چیز به کنار اون چیزی که منو اذیت می کنه کشش به سمت جنس مخالفه نمی دونم درک می کنید یا نه
    من اهل دوستی نیستم و نمی خوامم باشم چون می خوام تنها با همسر اینده ام باشم تموم احساسمو برا اون بزارم
    ولی نمی دونم تو دانشگاه تا هر دختری رو می بینم یه جوری یه حسی درون من ایجاد میشه که برم سمت و سوی اینگونه روابط نمی دونم اقتضای سنی هستش بعدش خوب میشه
    می ترسم خیلی هم می ترسم برم سمت دختر برم سمت عشق و درگیرش بشم نمی تونم کنترل کنمش این حسو
    شما ها تنها کسی هستید که الان گفتم این حرف رو
    انگار اروم شدم ولی نمی دونم و اطمینان ندارم که کسی بتونه به من کمک کنه چون همه اینجا درگیر مشکل خودشونن
    ولی دوست دارم یکی برام بگه چیکار کنم تا این حس خشک بشه نیاد طرفم
    در اخر باید بگم ارتباطم با اطرافیان خیلی خوبه و اصلا غیر عادی نیست ولی از این حس درونی که داره عذابم میده تو این مدت فقط شما می دونید نمی دونم چیکار کنم منو راهنمایی کنید
    ویرایش توسط رفیق فابریک : چهارشنبه 17 مهر 92 در ساعت 13:13

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 مهر 92 [ 12:49]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    31
    سطح
    1
    Points: 31, Level: 1
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست خوبم
    نمیگم باهاشون دوست بشو وخودت رو درگیر کن ولی حتما با دخترا روابط اجتماعی برقرار کن تا بتونی درون شون رو خودت بشناسی وتجربه کنی آخه هر دختری خصوصیات خاص خودش رو داره.....و نظر من اینه تا جایی که میتونی باهاشون ارتباط برقرار کن که فردا موقع ازدواج کردن برقراری ارتباط با جنس مخالف برات خیلی راحت تر باشه.....

  3. کاربر روبرو از پست مفید tan.haam تشکرکرده است .

    سنجاب بازیگوش (پنجشنبه 18 مهر 92)

  4. #3
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اتفاقا شما آدم نرمالی هستید و این حس هم طبیعی است. منتها اگر کانالیزه شود می تواند مثبت باشد.
    شما به جای اینکه به خاطر این حس به فکر دوستی هایی که پوچ و بی خاصیت هستند باشید ، می توانید تلاش خود را در جهت رسیدن به آمادگی ازدواج معطوف کنید. اتفاقا این حس به شما انگیزه می دهد که پیشرفت کنید و بتوانید ظرف کوتاه ترین مدت آماده ازدواج شوید.
    پس از این انگیزه نهایت استفاده را بکنید و آمادگی هایی که یک مرد باید برای ازدواج داشته باشد با توانایی بیشتر به دست آورید.
    پسرهایی که دنبال دوستی و علافی و اس ام اس بازی می روند اتفاقا به خودشان آسیب می زنند و سرمایه های جوانی شان را به باد می دهند. بله همان ها که دیگران را به خاطر نداشتن دوست دختر مسخره می کنند یکدفعه به خودشان می آیند و می بینند سی ساله شده اند و نه سرمایه ای دارند نه شغلی نه سوادی و حتی سرمایه اخلاقی خود را هم از دست داده اند و دیگر توانایی ازدواج و اکتفا کردن به یک زن را ندارند. بلکه عادت کرده اند با زنان متعدد باشند.

  5. 5 کاربر از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده اند .

    gisu (پنجشنبه 18 مهر 92), ویدا@ (پنجشنبه 18 مهر 92), میشل (چهارشنبه 17 مهر 92), مصباح الهدی (پنجشنبه 18 مهر 92), سنجاب بازیگوش (پنجشنبه 18 مهر 92)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 اردیبهشت 93 [ 17:08]
    تاریخ عضویت
    1392-7-17
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    691
    سطح
    13
    Points: 691, Level: 13
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    32

    تشکرشده 21 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسی از دوستان عزیز

    نمی دونم چی بگم یا چه چیزی بگم


    ابتدا از tan.haa عزیز شروع می کنم
    روابط اجتماعی من با دخترا بد نیست متعادله ولی از طرفی مغرور هستم خودم زیاد تمایل به برقراری رابطه ندارم نمی دونم خوبه این یا بده ولی با پسرا چرا بگو بخند می کنم البته نه همه از موقعی که پام رو به دانشگاه وا کردم ارتباطم رو با خیلی از دوستان خودم قطع کردم چرا؟
    چون بیشتر این گونه بچه ها همش دنبال همین دختر بودن یا اینکه بسیار عقل کوچکی داشتن و کلا زندگی رو به باد مصخره می گرفتند منم تصمیم به ترک ارتباط کردم با این حال در برقراری رابطه بسیار معتادانه رفتار می کنم و با هر کسی خنده شوخی نمی کنم قبلا با هر کی بود می گفتم می خندیدم ولی حال خیر


    بسیار سپاسگزارم



    ولی حال نوپو ی عزیز چه اسم کاربری با حالی روزی دوست داشتم برم تو پلیس نوپو ولی دیدم خطرناکه نرفتم داخلش

    اری پیش زمینه عقلی من با شما در یک سطح قرار داره ولی نا خود اگاه وقتی به یه دختر برخورد می کنم 2چیز میاد تو ذهنم:
    1: اون دختره به من یه حسی داره که نمی تونه بهم بگه( که فکر کنم ناشی از اعتماد به نفس بالای مننه)
    2: من همش تا یه مدتی فکرم پیشش خواهد بود و همین گونه هم میشه چون تا یه مدتی میرم تو عمق رابطه با اون دختر در ذهن و تخیلم بدون اینکه کسی در جریان باشه که بعد فکر منو ازار میده


    اینگونه هستش ولی من یه راهکاری می خوام راهنمایی می خوام که از این تفکر خلاص بشم سن من سن ازدواج نیست خیلی کمه و در برابر ازدواج پودر بچه به حساب میام

    ولی نمی دونم باز در چه وضعیتی قرار می گیرم و حال با اینکه برای شما می نویسم در فکر خودم الان درگیر همون حس عجیبم نمی دونم خسته شدم یه جورایی عذابم میده


    بازم سپاس گزارم

  7. کاربر روبرو از پست مفید رفیق فابریک تشکرکرده است .

    میشل (چهارشنبه 17 مهر 92)

  8. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 18 بهمن 92 [ 16:13]
    تاریخ عضویت
    1392-7-17
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    36
    سطح
    1
    Points: 36, Level: 1
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام و وقت بخیر
    برادر فکرت رو به درس وشغلت بده و همچنین برای دوری از این ویروس های فکری صدقه بده
    برای ازدواج باید پاک باشی
    اگه هر دختری باشما رابطه برقرار کنه برا پاک بودنش باید شک کنی که با دیگر پسرا هم رابطه برقرار
    اگه میخوای دختر پاکی گیرت بیاد باید خودتم پاک باشی
    دختر پاک هست ولی کم و ناشناس
    من خودم پاک بودم و شوهر پاکی گیرم اومد
    پس در راه خدا حرکت کن که خدا بهت کمک میکنه

    تو دانشگاه بیشتر دخترا با پسرا دوست بودن ودخترا منو از اینکه دوستی نداشتم مسخرم میکردن و هی بهم تیکه مینداختند ولی من خودم برا ازدواجم هر روز در راه خدا صدقه میدادم که خواستگاری خدا برام بفرسته که پاک و سالم و سر به زیر و با اخلاق و با خانواده باشه که اونم خدا بهم داد و الان هرروز ازخدا تشکر میکنم که بهترین همسر رو بهم داده
    و دخترای همکلاسیم هر وقت منو میبینن با چشم حسرت و تعجب بهم نگامیکنن .
    این ویروس های فکری بیشتر در زمان بیکاری به سراغت می یاد پس بیکار نشین
    خودت رو با ورزش و تفریح های سالم و مطالعه و کار کردن در کنار ادامه تحصیل مشغول کن -در دانشگاه و خیابون سرت رو بنداز پایین تا ازشر این ویروس ها در امان باشی -وبیشتر تلاش کن تا زودتر موقع ازدواجت بشه و از این فکرا خلاص بشی
    یادت باشه دختر پاک با پسرا رابطه بر قرار نمیکنه

  9. کاربر روبرو از پست مفید asiyeh تشکرکرده است .

    رفیق فابریک (پنجشنبه 18 مهر 92)

  10. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 اردیبهشت 93 [ 17:08]
    تاریخ عضویت
    1392-7-17
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    691
    سطح
    13
    Points: 691, Level: 13
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    32

    تشکرشده 21 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسی اسیه عزیز

    خیلی خوش حال شدم که پ دادید چون دیگه نا امید شده بودم از سوی دوستان و کارشناس ها

    صحبت زیبایی کردی و در حقیقت برات بگم اینه که واقعا این جمله رو می پرستم که از هر دستی بگیری از همون دست میدی شرمنده ضرب المثل ناقصه ولی محتوای کاملی داره ولی چی بگم از یه جهاتی واقعا راس میگی که اصلا هم جای هیچ گونه بحثی نیستش
    ولی از یه جهاتی به ادم فشار روحی هم میاد نمی دونم تا چه حدی با این حرفم موافقی ولی چطور یه فردی چه دختر چه پسر سنش میره بالا فشار جنسی میاد سراغش ولی این گونه دوستی ها هم یه8 فشاری داره و به طرف وارد می کنه چه از نوع ذهنی و روحی و چه از نظر جسمی خلاصه ما به جسمی کاری نداریم اونی که می مونه و در حقیقت ازار دهنده هستش همون روحیه
    شما میگید ازدواج درسته؟
    ولی کی الان می تونه ازدواج کنه خانواده من با این تفکر زندگی می کنن که پسر ازدواج نباید بکنه اگرم بکنه بالای 28 سالگی / و از همه مهمتر این هستش که اگه یه دختر پسری پایین 25 اشنا شن یعنی خراب شدن زندگی و طلاق و از این رو باید قید ازدواج رو بعد ها بزنم



    ولی بازم متقاعد نشدم برای رهایی از این درد روحی
    مرسی بازم ببخشید محتوا رو کامل نرسوندم
    از دانشگاه براتون دارم می نویسم شرمنده

    - - - Updated - - -

    مرسی اسیه عزیز

    خیلی خوش حال شدم که پ دادید چون دیگه نا امید شده بودم از سوی دوستان و کارشناس ها

    صحبت زیبایی کردی و در حقیقت برات بگم اینه که واقعا این جمله رو می پرستم که از هر دستی بگیری از همون دست میدی شرمنده ضرب المثل ناقصه ولی محتوای کاملی داره ولی چی بگم از یه جهاتی واقعا راس میگی که اصلا هم جای هیچ گونه بحثی نیستش
    ولی از یه جهاتی به ادم فشار روحی هم میاد نمی دونم تا چه حدی با این حرفم موافقی ولی چطور یه فردی چه دختر چه پسر سنش میره بالا فشار جنسی میاد سراغش ولی این گونه دوستی ها هم یه8 فشاری داره و به طرف وارد می کنه چه از نوع ذهنی و روحی و چه از نظر جسمی خلاصه ما به جسمی کاری نداریم اونی که می مونه و در حقیقت ازار دهنده هستش همون روحیه
    شما میگید ازدواج درسته؟
    ولی کی الان می تونه ازدواج کنه خانواده من با این تفکر زندگی می کنن که پسر ازدواج نباید بکنه اگرم بکنه بالای 28 سالگی / و از همه مهمتر این هستش که اگه یه دختر پسری پایین 25 اشنا شن یعنی خراب شدن زندگی و طلاق و از این رو باید قید ازدواج رو بعد ها بزنم



    ولی بازم متقاعد نشدم برای رهایی از این درد روحی
    مرسی بازم ببخشید محتوا رو کامل نرسوندم
    از دانشگاه براتون دارم می نویسم شرمنده

  11. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 27 فروردین 93 [ 14:31]
    تاریخ عضویت
    1392-2-22
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    851
    سطح
    15
    Points: 851, Level: 15
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 18 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من دختر هستم که تا تموم شدن دانشگاهم نگاهم به ی پسر خیره نشده بود دختر ازادی بودم و هستم اما واقعا با وجود اینکه همه ی دوستام دوست پسر داشتن و خواستگار من نه خواستگار داشتم نه دوست پسر ولی الان سه سال هست تنهام و کار میکنم ولی باز دریغ از یه خواستگار دو بار فقط از سر تنهایی فریب دو تا اشغال هوس باز خوردم اخه منم دل دارم منم عشق میخوام منم یکی میخوام ک نگرانم بشه.منم یکی میخوام ک دوستم داشته باشه هر چند اون اشغالا فقط منو برای هوسشون میخواستن حااااااااااالا اون خدایی ک همیشه توی نماز خواستم ابروم رو حفظ کنه ک ی همسر خوب بهم عطا کنه کجاست فقط نگاه کرد به بدبختی من به توکل من خندید همین.

  12. کاربر روبرو از پست مفید پیدای پنهان تشکرکرده است .

    رفیق فابریک (پنجشنبه 18 مهر 92)

  13. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 18 بهمن 92 [ 16:13]
    تاریخ عضویت
    1392-7-17
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    36
    سطح
    1
    Points: 36, Level: 1
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    برادر میدونم چی میگی ودرکتم میکنم -فشار روحی وذهنی-خیلی سخته خیلی-ولی برا اینکه پیروز بشی باید بجنگی اگه ارادت وایمانت قوی باشه میتونی -اراده وایمانت رو ببر بالا -چن سال داری؟ ترم چن؟شغل؟اگر شرایط ازدواج رو داری ازدواج کن-تو خلوت به مادر و پدرت بگو که نمیخای گنا کنی و میخای ازدواج کنی

    - - - Updated - - -

    خواهرم ازاینکه این همه غم دلت رو گرفته متاسفم-خواهرم من هیچ دوست و خواستگاری نداشتم ولی از سن بیست وچار سالگی به اینفکر افتادم که چیکار کنم که ازدواج کنم اونم از راه درستش -به این فکر افتادم که هر وقت به دستم پول بیاد صدقه میدم به نیت اینکه خدا بهم یه خواستگاری بفرسته (با ایمان-با اخلاق-پاک-با خانواده-سربه زیر -شغل مناسب)اینو هم بهت بگم به گفته دوستان و خونوادم من از لحاظ چهره زشتمو خیلی هم از لحاظ چهره تحقیر شدم خواهرم میشد که هفته ایی پنج هزارتومن صدقه مینداختم و ناامید نبودم و نمیشدم و بعد دوسال 26سالگی خدا بهم یه شوهر داد اونم از هم محلی خودم که اصلا باور نمیکردم که این فرد به خواستگاریم بیاد اصلا-میشناختمش و میدونستم که آدم تمییزی و با خانواده خودشم کارمند -حالا دوسال که باهاش زندگی میکنم -توکلت به خدا باشه

  14. 2 کاربر از پست مفید asiyeh تشکرکرده اند .

    مصباح الهدی (پنجشنبه 18 مهر 92), رفیق فابریک (پنجشنبه 18 مهر 92)

  15. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 اردیبهشت 93 [ 17:08]
    تاریخ عضویت
    1392-7-17
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    691
    سطح
    13
    Points: 691, Level: 13
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    32

    تشکرشده 21 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط پیدای پنهان نمایش پست ها
    من دختر هستم که تا تموم شدن دانشگاهم نگاهم به ی پسر خیره نشده بود دختر ازادی بودم و هستم اما واقعا با وجود اینکه همه ی دوستام دوست پسر داشتن و خواستگار من نه خواستگار داشتم نه دوست پسر ولی الان سه سال هست تنهام و کار میکنم ولی باز دریغ از یه خواستگار دو بار فقط از سر تنهایی فریب دو تا اشغال هوس باز خوردم اخه منم دل دارم منم عشق میخوام منم یکی میخوام ک نگرانم بشه.منم یکی میخوام ک دوستم داشته باشه هر چند اون اشغالا فقط منو برای هوسشون میخواستن حااااااااااالا اون خدایی ک همیشه توی نماز خواستم ابروم رو حفظ کنه ک ی همسر خوب بهم عطا کنه کجاست فقط نگاه کرد به بدبختی من به توکل من خندید همین.

    پیدا عزیز
    درود بر شما
    چی بگم نمی دونم تا چه حدی بگم ولی باید خودت منو خوب درک کرده باشی که اینگونه دو جانبه سخن گفتی هم از خودت هم هم از من
    نمی دونم شاید سن من کفاف حرف رو برای شما بزاره ولی امیدوارم در تموم مراحل زندگیت پیروز و سربلند باشی
    در خصوص اون افراد هم می شه گفت ای کاش چشم باز رو همگی داشتیم که فریب اینگونه ادم هارو ادم نخوره


    ای کاش کارشناسایی از سوی مدیر اعلام می شدن برای هر قسمت که بتونن راهنمایی کنند دوستان رو و همچنین من رو

  16. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 18 بهمن 92 [ 16:13]
    تاریخ عضویت
    1392-7-17
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    36
    سطح
    1
    Points: 36, Level: 1
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط پیدای پنهان نمایش پست ها
    من دختر هستم که تا تموم شدن دانشگاهم نگاهم به ی پسر خیره نشده بود دختر ازادی بودم و هستم اما واقعا با وجود اینکه همه ی دوستام دوست پسر داشتن و خواستگار من نه خواستگار داشتم نه دوست پسر ولی الان سه سال هست تنهام و کار میکنم ولی باز دریغ از یه خواستگار دو بار فقط از سر تنهایی فریب دو تا اشغال هوس باز خوردم اخه منم دل دارم منم عشق میخوام منم یکی میخوام ک نگرانم بشه.منم یکی میخوام ک دوستم داشته باشه هر چند اون اشغالا فقط منو برای هوسشون میخواستن حااااااااااالا اون خدایی ک همیشه توی نماز خواستم ابروم رو حفظ کنه ک ی همسر خوب بهم عطا کنه کجاست فقط نگاه کرد به بدبختی من به توکل من خندید همین.
    خواهرم ازاینکه این همه غم دلت رو گرفته متاسفم-خواهرم من هیچ دوست و خواستگاری نداشتم ولی از سن بیست وچار سالگی به اینفکر افتادم که چیکار کنم که ازدواج کنم اونم از راه درستش -به این فکر افتادم که هر وقت به دستم پول بیاد صدقه میدم به نیت اینکه خدا بهم یه خواستگاری بفرسته (با ایمان-با اخلاق-پاک-با خانواده-سربه زیر -شغل مناسب)اینو هم بهت بگم به گفته دوستان و خونوادم من از لحاظ چهره زشتمو خیلی هم از لحاظ چهره تحقیر شدم خواهرم میشد که هفته ایی پنج هزارتومن صدقه مینداختم و ناامید نبودم و نمیشدم و بعد دوسال 26سالگی خدا بهم یه شوهر داد اونم از هم محلی خودم که اصلا باور نمیکردم که این فرد به خواستگاریم بیاد اصلا-میشناختمش و میدونستم که آدم تمییزی و با خانواده خودشم کارمند -حالا دوسال که باهاش زندگی میکنم -توکلت به خدا باشه

  17. کاربر روبرو از پست مفید asiyeh تشکرکرده است .

    رفیق فابریک (پنجشنبه 18 مهر 92)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ادامه دوستی یا جدایی
    توسط melisazand در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: دوشنبه 04 دی 91, 14:59
  2. راهنمایی در رابطه دوستی که قهر کرده
    توسط ahmad206 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: سه شنبه 24 مرداد 91, 00:14
  3. درخواست دختر برای دوستی و اشنایی بیشتر
    توسط sobhan17 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: چهارشنبه 16 آذر 90, 15:58
  4. رازهایی برای دوستی
    توسط elina در انجمن مهارتهای ارتباطی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: چهارشنبه 16 بهمن 87, 10:49

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:31 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.