دختر خوب با خانواده ی نه چندان خوب

[Arash001]

با سلام
من 6-5 سالی هست که با دختری دوست هستم و تو این مدت خیلی بهم دیگه وابسته و علاقه مند شدیم
باعث خیلی پیشرفت ها برای همدیگه شدیم
حالا رسیدیم به مرحله ی ازدواج
مشکلی که هست اینه که خانواده ی دختر کمی از نظر فرهنگی پایینتر از ما هستن و پدرش یه مقدار تند مجازه ولی مادرش خوبه
نمیدونم چیکار کنم
آیا ممکنه دردسر ساز بشه؟
این هم بگم که یه عمه داره که اونم خیلی کار خراب کن هست و خیلی حرف های تندی در مراسم خواستگاری به طرف ما میزد
خانوادم تصمیم رو به عهده ی خودم گذاشتن و گفتن در هر صورت خیلی سر تر از دختره هستی !
لطفا راهنمایی کنید
ممنون

[فرشته اردیبهشت]

سلام

بالاخره تصمیم ازدواج یه تصمیم نسبی هست بعد از جمع بندی معیارها

به نظر اینجا کسی نمیتونه بگه این کارو بکن یا نه...بستگی به خودت داره که چی میخوایی

ایا دختر خانوم اینقدر مورد پسندت هست که اینا رو تحمل میکنی ؟

اما واقعا بحث خانواده بسیار مهمه و نمیشه ازش گذشت چون 100 در صد تاثیراتشون رو به عینه خواهی دید بویزه اینکه تو موارد هم کفو بودن مساله فرهنگ از اهمیت ویزه

ای برخورداره.

ایا این این اختلاف فرهنگی چشم گیره؟ مثلا چیکار میکنن؟ چی باعث ناراحتیت شده؟

نمونه بیارین تا دوستان بهتر کمک کنن مساله رو بازتر بیان کنید لطفا .

[Arash001]

دقیقا همینه که آیا دختره انقدر ارزشمند هست که بخاطر خانوادش همه چی رو قبول کرد یا نه...
مساله ایی که هست اینه که بنظرم صحبتهایی که خانواده و بخصوص اون عمه ش باهاش میکنه و فشارهایی که بهش میارن ممکنه کمی از شخصیت اصلی خودش خارج شده باشه
و شایدم اصلا حرف اطرافیان روش تاثیر نداشته باشه که من بعید میدونم
موضوع احترام قائل شدن هست
مثلا عمه ش گفت من واسه دختر خودم گفتم اگر با مهریه راضی هستین بیاین وگرنه راه نمیدم شما رو تو خونه !
یا مثلا یه سری از تند مزاجی های بابای دختره که اصلا هیچ حرفی رو متوجه نمیشه و فقط حرف خودش رو توی همه ی زمینه ها میزنه !
موضوع اصلی این بود که سر مهریه کمی بحث شد . اونها عدد تاریخ تولد رو گفتن و خانواده ما خواستن که بالانس کنن عددشو بهشون بر خورد و انتظار داشتن هرچی میگن ما قبول کنیم
و بحث هایی که به دنبال این قضیه راه افتاد...

[sadafdarya]

دوست من بنظرمن خانواده خیلی مهمه خیلی وصلت هارو دیدم که با دخالت های بی جای خانواده های طرفین به طلاق منجرشده شما میگی مادرش خوبه پس ی کم مشکل حله میمونه پدرش که میگید سرد مزاجه این ینی چی نسبت به خانواده شما اینجوریه یا کلا اینجورن؟؟؟؟؟
عمه هم که مهم نیست البته اگه خوددخترخانم گوشی نباشن یعنی اگه یکی ی حرفی بهش زدیا خواست تو زندگیتون دخالت کنه بخوادروش تاثیربذاره و گوش بده؟؟
این سوالات رو جواب بدید تا دوستان ومن بتونیم راهنمایی کنیم

[Arash001]

اخلاق پدرش کلا تند مزاجه و با همه اینجوریه
حتی توی تحقیق از محل کارش هم عنوان شد ولی همکاراش میگفتن تو دلش چیزی نیست و مهربونه و این حرفا
خود دختره هم اطمینان داده که کسی توی زندگیمون دخالت نمیکنه
ولی توی آخرین جلسه این رفتارهای عمه ش خیلی منو مردد کرده
بنظرتون شرط کمرنگ شدن رابطه با این عمه ش تاثیر بدی میزاره؟
ممنون از کمکتون

[sadafdarya]

اخلاق پدرش کلا تند مزاجه و با همه اینجوریه
حتی توی تحقیق از محل کارش هم عنوان شد ولی همکاراش میگفتن تو دلش چیزی نیست و مهربونه و این حرفا
خود دختره هم اطمینان داده که کسی توی زندگیمون دخالت نمیکنه
ولی توی آخرین جلسه این رفتارهای عمه ش خیلی منو مردد کرده
بنظرتون شرط کمرنگ شدن رابطه با این عمه ش تاثیر بدی میزاره؟
ممنون از کمکتون

اینجور که معلومه خانوادش ی کم غیرمنطقی هستن که فقط بایدحرف خودشون باشه درموردعمش که معلومه 100%شکی ندارم راجع به پدرش هم باید گفت رفتار محل کار با خونه ممکنه تفاوت داشته باشه ولی در کل شما که نمیخوایید با خانواده ایشون زندگی کنید قضیه عمه تاروز عقد میتونه باشه بعدش دیگه کم رنگ میشه .مهم اینه که شما با خودش مشکل نداشته باشیدواونم درکش اززندگی زناشویی بالا باشه واجازه نده کسی با دخالتای نابجا زندگیشو نابود کنه

[فرشته اردیبهشت]

اگه موضوع عمه است فک نکنم خ بعدا مهم باشه

رو هسته اصلی خانواده دقت کنید ازونا نمیشه گذشت.

- - - Updated - - -

اگه موضوع عمه است فک نکنم خ بعدا مهم باشه

رو هسته اصلی خانواده دقت کنید ازونا نمیشه گذشت.

[Arash001]

خیلی ممنون دوستان
با خودش که هزاران بار صحبت کردم و اطمینان داده که اجازه دخالت رو نه به کسی تاحالا داده و ازین به بعد میده
من هم به خانوادم گفتم که نمیخوام با خانوادش زندگی کنم ولی میگن که از بعد عقد پدر و مادر دختره رو باید مثل پدر مادر خودم بدونم و ....

یکی دیگه از مشکلاتم اینه که خانوادم زیاد راضی نیستن و فقط بخاطر من دارن کنار میان و این من رو خیلی اذیت میکنه و بعضی وقتها عذاب وجدان میگیرم

بنظرتون چیکار میشه کرد؟

[kamr]

اگه قاطع باشید و بعد عقد دخالتی دیدین با قاطعیت برخورد کنید اصلا مشکلی پیش نمیاد. بیشتر مونده به خودتون. در ضمن جنگ اول به از صلح آخر. همین اول جلوی همه بگین دوست ندارید کوچکترین دخالتی توی زندگیتون بشه و از این کار بیزار هستید. فقط قاطع قاطع قاطع باشید . فقط حرف زدن با دختره کافی نیست. همه خانواده باید حرف دل شما و چیزی رو که شما رو از درون رنج میده باخبر شن و پاشون رو از گلیمشون درازتر نکنن که اون موقع فاتحه ات خونده است.

[sadafdarya]

اگه قاطع باشید و بعد عقد دخالتی دیدین با قاطعیت برخورد کنید اصلا مشکلی پیش نمیاد. بیشتر مونده به خودتون. در ضمن جنگ اول به از صلح آخر. همین اول جلوی همه بگین دوست ندارید کوچکترین دخالتی توی زندگیتون بشه و از این کار بیزار هستید. فقط قاطع قاطع قاطع باشید . فقط حرف زدن با دختره کافی نیست. همه خانواده باید حرف دل شما و چیزی رو که شما رو از درون رنج میده باخبر شن و پاشون رو از گلیمشون درازتر نکنن که اون موقع فاتحه ات خونده است.

من بانظر دوستمون موافقم همین الان تا اولشه همه چیزرو با خانوادش در میون بذار زندگیه شوخی نیست دوست من ی عمر شماباید زیریه سقف زندگی کنید پس همین حالا تمام مشکلاتتون رو حل کنید موفق باشید