به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 10 12345678910 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 95
  1. #1
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 آبان 92 [ 12:51]
    تاریخ عضویت
    1392-7-07
    نوشته ها
    34
    امتیاز
    247
    سطح
    4
    Points: 247, Level: 4
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    41

    تشکرشده 12 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Icon16 عاشق شوهرم هستم ایا با خیانتی که کرد میتونم بهش اعتماد کنم کمک کنید تو روخدا

    تو رو خدا کمکم کنید من ده ساله که ازدواج کردم خیلی شوهرمو دوست داشتم جوری که وقتی میرفت سرکار حتما میبایست باهاش در تماس باشم تو زندگیمون مشکلی نداشتیم گاهی جرو بحث باهم میکردیم ولی زود به حالت اول برمیگشتیم تو این ده سال از محبتش واسه من دریغ نکرد همیشه به من میگفت تو بهترین زن دنیایی-عاشقتم همه زندگی منی و واقعا هم در عمل نشون میداد تا اینکه مدتی پیش با یه زن مطلقه اشنا میشه و صیغه میکنند من بعدا متوجه شدم ولی به روش نیاوردم تا این که چند وقت قبل بهش گفتم این زنی که تو باهاش ارتباط داری کیه اون یکهو جا خورد و گفت مشتریمه چند روز پیش شوهرم رفته بود دم در گوشیش زنگ خورد برداشتم گفتم شما ؟خانمه با وقاحت تمام میگه زن صیغه ایشم منم با هاش صحبت کردم گفتم من زنشم یه بچه6 ساله هم داریم زنش با پررویی تمام میگه میخواستی خواسته های شوهرتو براورد کنی تا نیاد سمت زن دیگه.شوهر من همچین ادمی نبود.نمیدونم چی به سرش اومد تا اینکه من بهش گفتم بیا از هم طلاق بگیریم برو باهاش عقد دایم کن.زد زیر گریه و من رو بغل کرد گفت به زودی زمان صیغمون تموم میشه به من گفت هیچ علاقه ای بهش نداره میگفت گولشو خورد هی میگفت غلط کردم فقط ازم جدا نشو میگفت دوستت دارم.منم عاشقشم اصلا قصدم طلاق نبود میخواستم عکس العملش رو ببینم این چند روزی خیلی مهربونتر شده ولی من باهاش قهرم دلم از این خیانتی که بهم کرده پره.به نظر شما اعتماد کنم بهش؟اگه دوباره بخواد باهاش ارتباط داشته باشه چی؟

    - - - Updated - - -

    دوستان کمکم کنید نمیدونم چکار کنم هنوز به خانوادم نگفتم به یکی از دوستای صمیمی گفتم اون بهم گفت اگه جای من بود صد در صد طلاق میگرفت ولی من دوستش دارم از یه طرفی نمیتونم ببخشمش اگه من زنی بودم که خواسته هاشو براورد نمیکردم پرتوقع بودم به خودش و خانوادش بی احترامی میکردم جلوش به خودم نمیرسیدم اونوقت بهم خیانت میکرد اینقدر نمیسوختم

    - - - Updated - - -

    دوستان کمکم کنید نمیدونم چکار کنم هنوز به خانوادم نگفتم به یکی از دوستای صمیمی گفتم اون بهم گفت اگه جای من بود صد در صد طلاق میگرفت ولی من دوستش دارم از یه طرفی نمیتونم ببخشمش اگه من زنی بودم که خواسته هاشو براورد نمیکردم پرتوقع بودم به خودش و خانوادش بی احترامی میکردم جلوش به خودم نمیرسیدم اونوقت بهم خیانت میکرد اینقدر نمیسوختم

  2. #2
    Banned
    آخرین بازدید
    پنجشنبه 22 خرداد 93 [ 02:56]
    تاریخ عضویت
    1392-7-07
    نوشته ها
    63
    امتیاز
    750
    سطح
    14
    Points: 750, Level: 14
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdrive3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    24

    تشکرشده 26 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ملیسا عزیز خیلی برات ناراحت شدم چه صبری دارید شما که تا به حال به کسی چیزی نگفتید.خیلی سخته زنی شوهرش رو با یکی دیگه ببینه.ولی ظاهرا شوهرتون پشیمونند میدونم سخته ولی سعی کنید ببخشیدش تازه شما میگید دوستش دارید شما باهاش صحبت کنید علت کارش رو ازش جویا بشید و زودتر با شوهرتون اشتی کنید توکل به خدا کنید انشاالله درست میشه

  3. 2 کاربر از پست مفید یاسمینا25 تشکرکرده اند .

    کاغذ بی خط (سه شنبه 21 آبان 92), اشنای قدیمی (چهارشنبه 08 آبان 92)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 آذر 93 [ 02:54]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    محل سکونت
    زیر سایه خدا...
    نوشته ها
    517
    امتیاز
    3,053
    سطح
    34
    Points: 3,053, Level: 34
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    143

    تشکرشده 599 در 247 پست

    Rep Power
    62
    Array
    ملیسا جان کار خوبی کردی که به کسی نگفتی راز بین خودتو همسرتو نباید کسی بدونه اون الان پشیمونه بهتره بهش فرصت جبران بدی اگه قهر کنی ازت بریده میشه بیشتر میره سمت اون

  5. 5 کاربر از پست مفید بهار_68 تشکرکرده اند .

    del (سه شنبه 09 مهر 92), فرشته مهربان (سه شنبه 07 آبان 92), کاغذ بی خط (سه شنبه 21 آبان 92), یه تنهای خسته (پنجشنبه 17 مهر 93), اشنای قدیمی (چهارشنبه 08 آبان 92)

  6. #4
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 آبان 92 [ 12:51]
    تاریخ عضویت
    1392-7-07
    نوشته ها
    34
    امتیاز
    247
    سطح
    4
    Points: 247, Level: 4
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    41

    تشکرشده 12 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از شما دوستان ولی هر چی با خودم کلنجار میرم نمیتونم ببخشمش هر چی زنگ میزنه جواب تلفن هاشو نمیدم همش اس عذرخواهی میده میگه دوستت دارم ولی من همش تهدیدش میکنم طلاق البته خودم اصلا مایل به طلاق نیستم دلم میخواد تا مرحله طلاق برم بعد بهش بگم بخشیدمت شاید اینجوری دلم اروم بگیره ولی نمیخوام کسی بفهمه حتی دیگه پیشش نمیخوابم باهاش غذا نمیخورم داره دیوونه میشه شبا میره تو حیاط گریه میکنه منم تو خونه از گریه هاش گریم میگیره نمیدونم دیگه خل شدم

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 26 خرداد 93 [ 18:10]
    تاریخ عضویت
    1392-3-08
    نوشته ها
    80
    امتیاز
    925
    سطح
    16
    Points: 925, Level: 16
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    216

    تشکرشده 138 در 59 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عجب صبری شما داری ملیسا جان واقعا تحسین داره. از چه مدت هست که میدونی؟ ملیسا جان من نظر خودمو می گم البته ادم با ادم متفاوت هست اینم بگم من مجردم پس اصلا صلاحیت نظر دادن ندارم اما به این دوستا زیاد اعتماد نکن. اون دوستی که می گه من 100 درصد طلاق می گرفتم اگه جای شما بود سفت شوهرشو می چسبید. هیچ جو گیر حرف بقیه نشی اصلا هم باهاش دردو دل نکن ادم از نیت بقیه که خبر نداره پس فردا همینو چماغ توی سرت می کنه شما طلاق بگیری ایشون میان بدبختی های طلاق و با شما شریک بشن؟؟؟؟! نه والا . دوم اینکه من بازم اگه جای شما بودم وای نمیستادم شوهرم بگه حالا چند وقت دیگه زمان صیغه تموم می شه هستیم دور هم فعلا! اگه انقدر عاشقته واقعا بهش بگو تا زمانی که اون خانم هست من نیستم من بودم می رفتم خونه بابام تا زمان مشخص شدن تکلیفم هم بر نمی گشتم اینجوری گل و بلبل هم که شما داری پیش می ری بزنه و از اون خانم پررو هم بچه دار بشه می خوای چی کار کنی؟ الان می شه قضیه رو جمش کرد اما بعدا نه ( باز می گم این نظر من هست و من صلاحیت مشاوره هم ندارم )

    - - - Updated - - -

    ملیسا جان کسی به زور همسر شما رو نگه نداشته و زنش نشده. بهش بگو به جای اینکه گریه کنی عمل کن طلاقش بده انقدرم گریه نکن. نمی خوام بگم نمایشی گریه می کنه اما مگه بچه دبستانی هست که گریه می کنه

  8. 7 کاربر از پست مفید unknown girl تشکرکرده اند .

    tamanaye man (دوشنبه 06 آبان 92), فردیس (شنبه 20 مهر 92), یه تنهای خسته (پنجشنبه 17 مهر 93), ملیسا (شنبه 20 مهر 92), اشنای قدیمی (چهارشنبه 08 آبان 92), زینب70 (چهارشنبه 13 آذر 92), شارلوت (پنجشنبه 30 آبان 92)

  9. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 آذر 93 [ 02:54]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    محل سکونت
    زیر سایه خدا...
    نوشته ها
    517
    امتیاز
    3,053
    سطح
    34
    Points: 3,053, Level: 34
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    143

    تشکرشده 599 در 247 پست

    Rep Power
    62
    Array
    باید بیشتر در کنارش باشی یعنی چی تا پای طلاق برم بعد بگم بخشیدمت اون که پشیمون شده پس چرا دیگه بیشتر عذابش میدی؟
    تاپیک http://www.hamdardi.net/thread-29863.html رو بخون مفیده
    میتونی بهش بگی دیگه نباید با اون باشه حتی در حد یه ملاقات ساده موبایلشو بخاطر تو خاموش کنه راه ارتباطیشو قطع کنه اگه تنهاش بذاری اون خانوم سو استفاده میکنه دودش میره تو چشم شما

  10. 2 کاربر از پست مفید بهار_68 تشکرکرده اند .

    ملیسا (شنبه 20 مهر 92), شارلوت (پنجشنبه 30 آبان 92)

  11. #7
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 آبان 92 [ 12:51]
    تاریخ عضویت
    1392-7-07
    نوشته ها
    34
    امتیاز
    247
    سطح
    4
    Points: 247, Level: 4
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    41

    تشکرشده 12 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    دوباره زن صیغه ایش تماس گرفت نمیتونم خیانتش رو تحمل کنم

    شوهرم شب اومد خونه دوباره شروع کرد به عذرخواهی کردن من هم با راهنمایی هایی که شما دوستان بهم کردید سعی کردم بهش فرصت بدم رفتم کنارش رو تخت خوابیدم بعد یک ربع گوشیش زنگ خورد و اون جواب ندادو گوشیش رو خاموش کرد بهش گفتم کی بود گفت نمیدونم منم که شک کرده بودم همون زنیکست گفتم تو هنوز باهاش ارتباط داری منو مسخره خودت کردی داری از سادگی من سواستفاده میکنی بهش گفتم کم بهت محبت کردم کم بهت رسیدم؟همه حرفامو تایید میکردو گفت شک ندارم تو بهترین زن دنیایی میگفت دوستم داره من بهش گفتم اگه دوستم داشتی زودتر تمومش میکردی.بهم گفت همه چیز رو تموم کردم .ولی نمیتونستم باور کنم بهش گفتم اصلا بگو چرا اینکارو با من کردی همش میگه گول خوردم.من اصلا منظورش رو نمیفهمیدم خیلی عصبانی شدم و حرفی که نبایست میزدم رو زدم بهش گفتم خوبه منم با یه پسر رابطه داشته باشم بعدش بهت بگم گول خوردم از شنیدن این حرف به شدت عصبانی شد و سیلی محکم بهم زد منم بچمو برداشتم ساعت 12 شب گاز ماشینو گرفتم با گریه اومدم خونه داداشم.الان شوهرم هر چی زنگ به گوشیم میزنه جواب نمیدم داداشم هر چی ازم میپرسه چی شده هیچی نمیگم فقط و فقط گریه میکنم دلم میخواد اون زنه رو خفش کنم شوهرم بهم بگه چرا اینکارو با من کرددیگه نمیدونم چه کار کنم

  12. #8
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 آبان 92 [ 12:51]
    تاریخ عضویت
    1392-7-07
    نوشته ها
    34
    امتیاز
    247
    سطح
    4
    Points: 247, Level: 4
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    41

    تشکرشده 12 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    همون دیشب شوهرم اومد دنبالم هر چی اصرار کرد که برگردم نرفتم تمام سعیمو کردم که داداشم جریان رو نفهمه به زنداداشم که همسن خودمه گفتم ولی داداشم قضیه رو شنید و خیلی عصبانی شد ولی همش با صحبتاش ارومم میکرد بهم گفت برگردم و نزارم اون زنه زندگیم رو از چنگم در بیاره داداشم با شوهرم صحبت کرد شوهرم از خجالت نمیتونست سرشو بالا بگیره و فقط میگفت اشتباه کردم یه لحظه اغفال شدم اونجور که معلومه دو روز دیگه مدت صیغه اشون تمام میشه.اون زنه شوهرم رو برای ارضای خودش میخواسته البته نه شوهرم بلکه با اکثر مردا رابطه داره ولی شوهرم خواست که گناه نباشه صیغه اش کرد.هر بار که با شوهرم تماس میگرفت متوجه میشدم که شوهرم تلفنش رو روش قطع میکرد ولی اون پیامک میزد حرفهای زشت جنسی که من هنوز به شوهرم تو این ده سال زندگی نگفتم میزد اون زنه دوست داشت با شوهرم ارتباط داشته باشه ولی بعد از همون یه بار رابطه شوهرم بهش محل نمیزاشت تهدیدش کرد که قضیه رو به من میگه.برای همین قضیه رو زودتر تمومش نکرد.شوهرم میگه بعد از یک بار رابطه باهاش از کارش پشیمان شده و همش به من فکر میکرده.دیشب تا صبح شوهرم تو ماشین بیرون خونه داداشم منتظر بود برگردم.تا اینکه صبح که خواستم پسرمو ببرم مدرسه متوجه اش شدم اون متوجه من نشد تو ماشینش خواب بودوالان وقتی برگشتم نبود رفته سر کارش.اخه زنگ زدم مغازش دیدم گوشی رو برداشت منم سریع قطع کردم البته با یه خط زنداداشم که نفهمه منم.به نظرتون ببخشمش؟اگه دوباره اومد دنبالم باهاش برم؟من خیلی دوستش دارم ولی کینه کردم

    - - - Updated - - -

    همون دیشب شوهرم اومد دنبالم هر چی اصرار کرد که برگردم نرفتم تمام سعیمو کردم که داداشم جریان رو نفهمه به زنداداشم که همسن خودمه گفتم ولی داداشم قضیه رو شنید و خیلی عصبانی شد ولی همش با صحبتاش ارومم میکرد بهم گفت برگردم و نزارم اون زنه زندگیم رو از چنگم در بیاره داداشم با شوهرم صحبت کرد شوهرم از خجالت نمیتونست سرشو بالا بگیره و فقط میگفت اشتباه کردم یه لحظه اغفال شدم اونجور که معلومه دو روز دیگه مدت صیغه اشون تمام میشه.اون زنه شوهرم رو برای ارضای خودش میخواسته البته نه شوهرم بلکه با اکثر مردا رابطه داره ولی شوهرم خواست که گناه نباشه صیغه اش کرد.هر بار که با شوهرم تماس میگرفت متوجه میشدم که شوهرم تلفنش رو روش قطع میکرد ولی اون پیامک میزد حرفهای زشت جنسی که من هنوز به شوهرم تو این ده سال زندگی نگفتم میزد اون زنه دوست داشت با شوهرم ارتباط داشته باشه ولی بعد از همون یه بار رابطه شوهرم بهش محل نمیزاشت تهدیدش کرد که قضیه رو به من میگه.برای همین قضیه رو زودتر تمومش نکرد.شوهرم میگه بعد از یک بار رابطه باهاش از کارش پشیمان شده و همش به من فکر میکرده.دیشب تا صبح شوهرم تو ماشین بیرون خونه داداشم منتظر بود برگردم.تا اینکه صبح که خواستم پسرمو ببرم مدرسه متوجه اش شدم اون متوجه من نشد تو ماشینش خواب بودوالان وقتی برگشتم نبود رفته سر کارش.اخه زنگ زدم مغازش دیدم گوشی رو برداشت منم سریع قطع کردم البته با یه خط زنداداشم که نفهمه منم.به نظرتون ببخشمش؟اگه دوباره اومد دنبالم باهاش برم؟من خیلی دوستش دارم ولی کینه کردم

  13. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 23 آذر 98 [ 13:14]
    تاریخ عضویت
    1392-4-28
    نوشته ها
    101
    امتیاز
    5,299
    سطح
    46
    Points: 5,299, Level: 46
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    109

    تشکرشده 177 در 70 پست

    Rep Power
    22
    Array
    سلام دوست عزیز..من تاپیک قبلی شمارو ندیدم،لطفا عنوانش رو بذارید ....میخواستم بپرسم این دفعه اولی هستش که شوهرتون به شما قول وفاداری و ترک روابط خارج از خانواده رو میدن یا قبلا هم تکرار شده؟؟
    ویرایش توسط پسرایرونی : سه شنبه 09 مهر 92 در ساعت 10:26

  14. کاربر روبرو از پست مفید پسرایرونی تشکرکرده است .

    ملیسا (شنبه 20 مهر 92)

  15. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 مهر 93 [ 00:49]
    تاریخ عضویت
    1391-8-22
    نوشته ها
    603
    امتیاز
    2,846
    سطح
    32
    Points: 2,846, Level: 32
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    884

    تشکرشده 793 در 374 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    72
    Array
    دوست عزیز من مشاور نیستم ولی به نظرم بذار مدت صیغه اش تموم بشه و وقتی که مطمئن شدی که دیگه ارتباطی با هم ندارند برای رفتن به خونه ات اقدام کن. تو یه بچه هم داری و به خاطر اون یه کم باید گذشت کنی و البته به خاطر زندگی خودت که دو دستی نبخشیش دست یه افریته از خدا بی خبر. مواظب زندگی و مخصوصا همسرت باش . هر کی ممکنه تو زندگیش خطا کنه. البته همسرت رو هم تهدید کن که اگه یکبار دیگه از این خطاها دیدی دیگه بخششی در کار نیست. بگو اینبار به قول خودت می ذارم به پای گول خوردنت ولی خدای نکرده دفعه بعد میذارم به پای هوس بازی و هم جدا میشم و هم رسوات میکنم چون دفعه دوم دیگه عمدیه.

  16. 3 کاربر از پست مفید kamr تشکرکرده اند .

    ملیسا (شنبه 20 مهر 92), اشنای قدیمی (چهارشنبه 08 آبان 92), شارلوت (پنجشنبه 30 آبان 92)


 
صفحه 1 از 10 12345678910 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تو هرکدوم از این موقعیت ها چه رفتار بهتری میتونستم داشته باشم؟
    توسط nafiseh joon2 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: دوشنبه 10 آذر 93, 13:19
  2. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 11 آبان 93, 00:32
  3. نامزدم خیلی وابسته به خانوادش هستش میتونه تو غربت بمونه؟
    توسط peyman00 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: جمعه 07 مهر 91, 02:00
  4. وقتی نمیتونی حرف دلتو بگی!!!!
    توسط green smile در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: دوشنبه 24 مرداد 90, 10:15

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:49 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.