سلام.منه ساده موضوع رو با خانواده شوهر(مرحومم )در میون گذاشتم تا واسه نوه خودشون یه راهکاری بهم نشون بدند.پدربزرگ پسرم تهدیدم کرد گفت تو هوس باز رفتی دوباره شوهر کردی حالا هم که باردار شدی یا بچه رو سقط میکنی یا نوه مون رو ازت میگیریمباور کنید برای هوس شوهر نکردم.من با اون خدابیامرز زنده بود مشکل داشتم ولی همش باهاش ساختم حتی خانوادم هنوز نمیدونند چقدر ازش کتک میخوردم حالا اینا به من میگند هوس باز.شوهر الانم خیلی مهربونه با پسرم هم خیلی خوبه پسرم بهش میگه بابا 6ماهه که ازدواج کردیم تازه میفهمم شوهر-محبت-عشق یعنی چه.حالا من باید چه کار کنم؟فقط دارم گریه میکنم همش میگم ای کاش شوهر نمیکردم.من عاشق پسرم هستم نمیتونم ازش جدا شم.دیشب از بس گریه کردم به هق هق افتادم شوهرم با صحبتاش ارومم کرد ولی لحظه ای اروم شدم.این خانواده ای که من میشناسم بالاخره کار خودشون رو میکنند منتظر بهانه بودند تا بچمو ازم بگیرند.من چکار کنم
علاقه مندی ها (Bookmarks)