خیلی کم ظرفیت شدم.
جدایی زندگی سابقم به خاست من نبود ولی دیگه واسم جدایی راحت شد
همش دنبال بهانه و تنوع تو رابطه هستم.احساس میکنم نفر بدی همیشه بهتره و دنبال بهانم
دلم میخاد وارد رابطه جدید دیگه بشم.یا با دوست پسر سابقم یا هر مرد دیگه صحبت کنم حتی همسر سابقم
از صبح که با نامزدم دعوا شد و قهر کرد و رفت و تا حالا زنگ نزد دلم میخاد بهش خیانت کنم یا ولش کنم
نمیدونم چه طور مشکلات رو حل کنم یا فرار کنم
همش میرم سمت اس ام اس دادن و بعد پشیمون میشم که به کسی پیام ندم
ولی مثل خوره تو وجودم افتاد که خودمو تخلیه کنم
دارم دیونه میشم از چاله افتادم تو چاه
بین خانوادم و تناقض حرفاشون و بی جنبه بودن نامزدم موندم
من با هر کی باشم به خاطر مسایل خانوادگیم بازم همینه
تصمیم به زندگی آزاد و بی قید و بند بهترین هست واسم
نمیدونم چه طور از این وسوسه خارج بشم
نامزدم که انگار و نه انگار
منم عادت به غر غر دارم
علاقه مندی ها (Bookmarks)