سلام خانم گل آرا .اینکه فکرمیکنی روابط خانوادگی بهتر بشه وشوهرت هم کارشو مثل قبل انجام بده خوبه.اما با" باید" صحبت کردن به نظرم ایشون موضع میگیره.آرامش وخونسردی خودتو حفظ کن کسی که بایدحرص کار روبخوره شوهرته نه شما چون اینطوری وظیفه اضطراب وهم وغم خرج خونه میادبرای تو و اونم بیخیال ترمیشه...به نظرم سعی کن مواقعی که او میاد شوخی میکنه روبشناسی ودرحدتوان اون مواقع باهاش هماهنگ بشی.من فکرمیکنم وقتی شوهرت میاد باهات شوخی میکنه یه جورایی میخاد بگه هم حواسم به توست هم به کارم.بهش اعتماد کن... بعد مدتی اعتبارسازی کن وازخوبیهاش بگو ولی این کاروصادقانه وموقعی که حس داری انجام بده تاموثرباشه...بعدازاین قدم به قدم برو جلو چون اگه بچسبه به کارش احتمالا این رفیق بازی هاش کمتربشه...ازکلمه رفیق بازی خطاب به او استفاده نکن کلمات بسیار در روابط موثره...ازتوانایی واراده قوی که قبلا درکارداشته بازهم صادقانه یادآوری کن وبهش بگو اگه تمایل داره دراون موردبیشترباهات صحبت کنه واگه صحبت کرد صفرو یکی بهش مشورت کاری نده(یاپشت میزیا ...)این نوع مشورت یعنی احساسش رو درک نکردی.بهش راهکار بده که چطور بامدیرش برخوردکنه که جایگاهش حفظ بشه وبه اون چیزی که میخادبرسه اونم بادوشرط اول ازت کمک بخاددوم دراین زمینه راهکاربلدباشی...شرایط وموقعیتی که میخوای احساس بدت رومثلا از دیراومدنش بگی بایدجورباشه وقبلش اعتبارسازی کنی وبقیه مسائل رو اون موقع پیش نکشی(مثل ارتباط خانواده هاوغیره )فقط اون چیزی که اون لحظه ناراحتت کرده... وقتی شک داری کاری ازت ساخته نیست تازمان مطمئن ترنشدن کاری انجام نده...درمورداون کاغذ آغشته ی مشکوک فعلا چیزی نگو چون نشانه ی ضعیفیه. شوهرباهوشت قبل ازاینکه به حرفای کلی نیاز داشته باشه به راهکارهای جزئی که ذهنشو مشغول کرده نیاز داره حرفهایی ازجنس دیگه، واینکه خودش به اندازه کافی استرس داره وارد کردن اضطراب بیشتراونو بیشترازت دورمیکنه وبه سمت رفیقاش سوق میده،البته منظورم این نیست که منفعلانه رفتارکنی وبگی همه چی سرجاشه.
- - - Updated - - -
سلام خانم گل آرا .اینکه فکرمیکنی روابط خانوادگی بهتر بشه وشوهرت هم کارشو مثل قبل انجام بده خوبه.اما با" باید" صحبت کردن به نظرم ایشون موضع میگیره.آرامش وخونسردی خودتو حفظ کن کسی که بایدحرص کار روبخوره شوهرته نه شما چون اینطوری وظیفه اضطراب وهم وغم خرج خونه میادبرای تو و اونم بیخیال ترمیشه...به نظرم سعی کن مواقعی که او میاد شوخی میکنه روبشناسی ودرحدتوان اون مواقع باهاش هماهنگ بشی.من فکرمیکنم وقتی شوهرت میاد باهات شوخی میکنه یه جورایی میخاد بگه هم حواسم به توست هم به کارم.بهش اعتماد کن... بعد مدتی اعتبارسازی کن وازخوبیهاش بگو ولی این کاروصادقانه وموقعی که حس داری انجام بده تاموثرباشه...بعدازاین قدم به قدم برو جلو چون اگه بچسبه به کارش احتمالا این رفیق بازی هاش کمتربشه...ازکلمه رفیق بازی خطاب به او استفاده نکن کلمات بسیار در روابط موثره...ازتوانایی واراده قوی که قبلا درکارداشته بازهم صادقانه یادآوری کن وبهش بگو اگه تمایل داره دراون موردبیشترباهات صحبت کنه واگه صحبت کرد صفرو یکی بهش مشورت کاری نده(یاپشت میزیا ...)این نوع مشورت یعنی احساسش رو درک نکردی.بهش راهکار بده که چطور بامدیرش برخوردکنه که جایگاهش حفظ بشه وبه اون چیزی که میخادبرسه اونم بادوشرط اول ازت کمک بخاددوم دراین زمینه راهکاربلدباشی...شرایط وموقعیتی که میخوای احساس بدت رومثلا از دیراومدنش بگی بایدجورباشه وقبلش اعتبارسازی کنی وبقیه مسائل رو اون موقع پیش نکشی(مثل ارتباط خانواده هاوغیره )فقط اون چیزی که اون لحظه ناراحتت کرده... وقتی شک داری کاری ازت ساخته نیست تازمان مطمئن ترنشدن کاری انجام نده...درمورداون کاغذ آغشته ی مشکوک فعلا چیزی نگو چون نشانه ی ضعیفیه. شوهرباهوشت قبل ازاینکه به حرفای کلی نیاز داشته باشه به راهکارهای جزئی که ذهنشو مشغول کرده نیاز داره حرفهایی ازجنس دیگه، واینکه خودش به اندازه کافی استرس داره وارد کردن اضطراب بیشتراونو بیشترازت دورمیکنه وبه سمت رفیقاش سوق میده،البته منظورم این نیست که منفعلانه رفتارکنی وبگی همه چی سرجاشه.
ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)