به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 دی 92 [ 21:12]
    تاریخ عضویت
    1392-6-30
    نوشته ها
    45
    امتیاز
    373
    سطح
    7
    Points: 373, Level: 7
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    43

    تشکرشده 24 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array

    دوستم داره ابرومو میبره

    سلام تو تاپیک قبلیم راجع به ارتباطم با یه اقایی گفته بودم و حالا که با همه سختی بعد از یک سال میخوام فراموش کنم و به زندگیم برگردم یکی از همکلاسام که قبلا باهاش دوست بودمو در جریان رابطم بوده ارامشمو به هم میزنه هر چی بهش گفتمو ده برابر میذاره روشو به همه میگه تا جایی که رفته به همه گفته من با چندین نفر رابطه دارمو خرابم در صورتی که یک سال تمام میدید چطور برای یه نفر که اولیت ادم زندگیم بود گریه میکردمو چی میکشیدم وقتیم بهش تذکر میدم میزنه زیر همه چی و میگه کار اون نیست نمیدونم باید چیکار کنم تو یه شهر کوچیک ابروم داره میره با این اوضاع فکر نمیکنم دیگه اینده ای داشته باشم

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 دی 92 [ 21:12]
    تاریخ عضویت
    1392-6-30
    نوشته ها
    45
    امتیاز
    373
    سطح
    7
    Points: 373, Level: 7
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    43

    تشکرشده 24 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    یعنی هیچ راه حلی واسه من نیست

  3. #3
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مینا جان این همان دوستی نیست که من در تاپیک قبلی گفتم باید با او قطع رابطه کنی ؟

  4. کاربر روبرو از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده است .

    unknown girl (سه شنبه 02 مهر 92)

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 26 خرداد 93 [ 18:10]
    تاریخ عضویت
    1392-3-08
    نوشته ها
    80
    امتیاز
    925
    سطح
    16
    Points: 925, Level: 16
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    216

    تشکرشده 138 در 59 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اره اتفاقا منم داشتم دقیقا فکر می کردم این همون دوست نیست که نوپو گفت از اون پسر خصرناک تره!!!! می تونی خیلی تهدید امیز خیلی خیلی تهدید امیز و تند بهش بگی اگه قراره ابروی من ریخته بشه دست تورم می گیرم میارم وسط اتیش...حواستو جمع کن تو این مدت انقدر ازت چیز می دونم (حالا الکی) و این و اون بهم گفتن که دهن باز کنم دیگه اینجا روت نمی شه زندگی کنی. عزیزم یادت بمونه به هیچ دوستی اعتماد نکن که بخوای خصوصی ترین مسائلت رو بگی. من کار به درست غلطش ندارم اما تا وقتی رازت مال خودته می تونی حفظش کنی
    ویرایش توسط unknown girl : سه شنبه 02 مهر 92 در ساعت 13:42

  6. 4 کاربر از پست مفید unknown girl تشکرکرده اند .

    del (سه شنبه 02 مهر 92), khak (سه شنبه 02 مهر 92), minajoon (سه شنبه 02 مهر 92), جوانه؟؟؟ (سه شنبه 02 مهر 92)

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 تیر 93 [ 18:49]
    تاریخ عضویت
    1392-6-05
    نوشته ها
    35
    امتیاز
    753
    سطح
    14
    Points: 753, Level: 14
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    86

    تشکرشده 95 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم.
    اگر فکر میکنی گذشته ات که مدام دلتنگش میشی صحیح بوده، پس چرا ازش به عنوان آبروریزی یاد میکنی؟
    و اگر احتمال میدی شاید اشتباهی داشتی، چرا مسئولیت عواقبش رو نمی پذیری و در پی جبران بر نمیای؟

    گفتم و باز هم تکرار میکنم، اگر میخوای نجات پیدا کنی، از گذشته ات، از دلتنگی هات، از حرف مردم، از هرچه تو رو به اون ارتباط میده، از همه چیز فقط بگذرو بگذر.

    ساده است، هرچه تو بیشتر نگرانیت رو نشون بدی، اعتبار مطلب رو پیششون بیشتر میکنی و هرچه بیشتر باهاشون در تعامل باشی، بیشتر در کانون توجهشون هستی، پس بیشتر پشت حرف هست.

    برو و اجازه بده هم از یاد خودت و هم از یاد بقیه بره و انقدر این ماجرا رو کش دار و وخیم نکن.

  8. 4 کاربر از پست مفید yalda.69 تشکرکرده اند .

    minajoon (سه شنبه 02 مهر 92), فرهنگ 27 (سه شنبه 02 مهر 92), فرشته مهربان (سه شنبه 16 مهر 92), مدیرهمدردی (دوشنبه 15 مهر 92)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 دی 92 [ 21:12]
    تاریخ عضویت
    1392-6-30
    نوشته ها
    45
    امتیاز
    373
    سطح
    7
    Points: 373, Level: 7
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    43

    تشکرشده 24 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نه این دوستم یکی از همکلاسای دانشگام هستن که البته خودشونم با یه اقا پسری دوست بودنو به هم زدن و منم اگه بخوام میتونم پشت سر اون حرف بزنم اما حوصلشو ندارم اما این دختر چون با یکی از همکلاسای پسرمون دوست بوده و خیلیا این قضیه را میدونن (البته نه با جزییات)و براش فرقی نمیکنه که من راجع بهش چیزی بگم یا نهو البته وقتی دیگران ازش حرف میزدن توهم اینو داشت که من باعثش شدم و کلی ناراحتم میکرد با این که من بی تقصیر بودم . البته با شناختی که ازش دارم واسش هیچ فرقی نمیکنه کی باشه کافیه یه موضوع کوچیکو متوجه بشه تا بهش پر و بال بده و ابروریزی کنه تا بحال کسی نبوه که ایششون رازشو نگه داره اوایل که هنوز نمیشناخمش رازامو بهش گفتم بعدم که شناختمش چون میدیدم همش در حال غیبت کردنه ترسیدم که اگه رابطمو باهاش تموم کنم بره هرچی میخواد راجع بهم بگه تا یه روز خبرش به گوشم رسید که با اینکه هنوز دوست بودیم کلی حرف راجع بهم زده بود منم وقتی دیدم ایشون مراعات دوستیم نمیکننه رابطمو باهاش قطع کردم
    یلدا جان من برای احساسی که داشتم واسه اینکه یه نفرو اونجوری دوست داشتم و فکر میکردم اونم عاشقمه دلتنگ میشم واسه اینکه با تمام وجود به یکی بگم دوستش دارم دلم تنگ میشه من نمیگم تو رابطم هیچ کار اشتباهی نککردم کردم اما من دلتنگ عاشقانه هام میشم نه چیزای اشتباه دیگه و یه چیزه دیگه اینکه اگه من میگم ابرو ریزیه به خاطر اینه که چیزایی که نبوده هم بهش اضافه میکنه و میگه! شاید اگه میگفت مینا عاشق یکی شده فکر میکرده مال همن از روی نادونیش باهاش ارتباط جنسی هم داشته میتونستم بپذیرم این نتیجه کار خودمه و یکی اگه واقعا منو بشناسه میفهمه این اشتباه از هرزگی نبوده از سادگی بوده اما این خانوم دروغ میگه رفته گفته من با خیلیا بودمو باهاشون رابطه داشتم !!!خب این ابروریزی نیست؟؟و به کاری که واقعا انجام دادم هم ربطی نداره چون من با 1 نفر بودم !فکر میکنم اینا خیلی باهم فرق دارن!و از اونجایی که هم راست و هم دروغ رو باهم میگه تشخیص حقیقت واسه کسی که حرفو میشنوه مشکله مثلا وقتی میگه یادته اون روز مینا گریه میکرد چقدر حالش بد بود؟اونروز با یکی از اون پسرا به هم زده بود.یا یادته مینا اونروز یه جعبه شکلات خرید؟اون واسه یکی از دوست پسراش بود.یعنی یه جورایی هم یه شاهد واسه حرفش میاره هم دروغ میگه

  10. کاربر روبرو از پست مفید minajoon تشکرکرده است .

    yalda.69 (سه شنبه 02 مهر 92)

  11. #7
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خانومی عزیز من یک خاطره برای شما می گویم : یک دخترخانمی تازه وارد دانشگاه شده بود و از آشناهای ما بود. البته من از او خوشم نمی آمد و رابطه دوستانه ای با او نداشتم. چون عقاید تند و تیز و جسوری داشت. اگر هم را می دیدیم با احترام رفتار می کردم و بس. دختر دوست مادرم است. یک روز با دوستان مادرم بیرون رفته بودیم و این مادر و دختر هم بودند. او برای ما تعریف کرد که :( در دانشگاه دوستم آمد و صورتش کبود بود. برایم تعریف کرد که اکیپی با پسرها بیرون رفته است. رفتاری کرده اند که پلیس آنها را گرفته است و چون حرف زشتی زده است از پلیس ها کتک خورده است. ) خوب حالا اینکه از تعریف کردن این ماجرا چه منظوری داشت مهم نیست اما من سوال برایم پیش آمد و با توجه به عقاید خاصش حس کردم مثل خیلی های دیگر با ورود به دانشگاه دارد به راه های دیگری کشیده می شود. چرا ؟
    نکته اینجا است که اولا اگر خودش اهل این حرف ها نبود با آدم های این چنینی آنقدر صمیمی نمی شد که چنین ماجرایی را برایش تعریف کنند. این یک حرف عادی و معمولی نیست که آدم ها به هر کسی بزنند. پس این دختر که محرم این گونه رازها شده است در خطر قرار دارد.
    دوم اینکه با لحنی صحبت می کرد که موضوع را آب و تاب میداد و نشان می داد این ماجرا اصلا برایش قبح ندارد و فکر نمی کند که این کارها اشکال دارد و بیشتر به عملکرد پلیس منتقد بود. (البته من می دانستم که دوستش از اکیپ پسرها کتک خورده است و دارد ماستمالی می کند ). این هم یک نشانه دیگر بود که من فهمیدم دارد در راه اشتباهی قدم می گذارد.
    عملکردش و اعتقاداتش و حرف هایش هم این موضوع را رد نمی کرد.

    حالا آن دوست شما هم مثل همین دخترخانم است. برفرض که بخواهد شما را خراب کند. وقتی با آب و تاب و چنین راحت و بی خجالت این ماجرا را برای هر کسی می گوید ، وقتی این جزییات را بیان می کند و... اول خودش زیر سوال می رود.

    پس بدان اول کسی که آبرویش می رود و شان اجتماعی اش پایین می آید خودش است.
    دوم اینکه رفتار شما ، پوشش شما ، ارتباطات شما و کلا هر کاری که شما می کنی مهم است. اگر شما طوری باشی که هر کس شما را می بیند بگوید این تکه ها به این دختر نمی چسبد حرف های او بی اثر می شود. این بهترین راه است که حرف های او فقط حرف باشد و واقعیات و شواهد خلاف آن را نشان دهد.

  12. 4 کاربر از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده اند .

    del (چهارشنبه 10 مهر 92), majid_k (سه شنبه 02 مهر 92), sanjab (سه شنبه 02 مهر 92), yalda.69 (سه شنبه 02 مهر 92)

  13. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 دی 92 [ 21:12]
    تاریخ عضویت
    1392-6-30
    نوشته ها
    45
    امتیاز
    373
    سطح
    7
    Points: 373, Level: 7
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    43

    تشکرشده 24 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنونم نوپو جان من قبلا تو این شهر زندگی نمیکردم و حجابم با توجه به شهری که توش بودم و همینطور نوع ارایشم یه چیز معمول و مناسب بود بعد از اینکه به این شهر اومدیم من با همون حجاب قبلی تو این شهر بودم و با همون فرهنگ مثلا خانودم به من اجازه میدن تا یه ساعت خاصی بیرون باشم و واسه هربار با دوستام بودن اجازه نمیگیرم یا مثلا خانوادم به من اجازه میدن با دوستام سینما برم یا برم خونشون ویا با پسر خاله هم بریم بیرون و...چیزایی که تو شهر خودم خیلی معمول بود .اما تو رفتارم با جنس مخالف خیلی خجالتیم و اصلا تو این چند سال با هیچ کدوم از پسرای کلاس بیشتر از یه بار اونم بنا به ضرورت حرف نزدم طوری که همه منو به عنوان یه ادم خجالتی میشناسن که حتی وقتی با جنس مخالف روبه رو میشم سرمو پایین میندازم تا نگاهمونم به هم نیفته...اینارو گفتم برای اینکه بگم پوششم نسبت به این شهر که اکثرا بدون ارایشو با چادرن و بیرون رفتنام با توجه به اینکه دوستام واسه یه بیرون رفتن باید کلی به والدینشون اصرار کنن یا سینما رفتن چندتا دخترو بد میدونن شاید باعث بشه بقیه حرفای این خانومو بپذیرن. اما رفتارم همیشه سنگین بوده طوری که همین دوستم وقتی رازامو فهمید گفت من همیشه با خودم میگفتم خوش به حال مینا که با هیچ پسری ارتباط نداره.درضمن همه این خانومو میشناسن که خودش ادم مقیدی نیست و خیلیم پشت سر دیگران حرف میزنه اما خب به هر حال این موضوع باعث نمیشه حرفاش در مورد من توسط شنونده رد بشه تو مثالیم که زدین شما اون خانومو شناختین و این حرفش اول خودشو خراب کرد ولی به هر حال دوستشم خراب شد دیگه...راستی با توجه به نوشته هام تو فیسبوک و حال بدم و درد و دلام که البته هیچ وقت جزییاتو به هیچکس جز این خانوم نگفتم فقط گفتم که یه نفرو دوست داشتمو رابطم خراب شده با توجه به این حرفای خودم اگه توضیحاتو دروغای اون خانومم باهاش همراه بشه خیلیا ممکنه همرو باهم باور کنن فکر کنم فقط میتونم به خدا توکل کنم کاری ازم بر نمیاد


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تو سایت همسر یابی اشنا شدیم به دوستم گفته خیلی دوستم داره نمی دونم دوستم داره یا نه
    توسط arshida در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: شنبه 16 دی 96, 21:27
  2. چی کار کنم که شوهرم دوستم داشته باشه
    توسط نازنین 2 در انجمن نامزدی و عقد
    پاسخ ها: 21
    آخرين نوشته: دوشنبه 25 خرداد 94, 10:22
  3. شوهر دوستم فوت کرده...خودکشی...چه کمکی میتونم به دوستم بکنم؟
    توسط یک زن در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: سه شنبه 05 خرداد 94, 16:40
  4. پاسخ ها: 20
    آخرين نوشته: سه شنبه 31 اردیبهشت 92, 09:09
  5. چطور از عشقم دل بکنم ؟ (به خاطر دوستم)
    توسط Hamdardi2 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 32
    آخرين نوشته: شنبه 04 آذر 91, 13:19

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:27 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.