به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 11 آذر 87 [ 22:30]
    تاریخ عضویت
    1387-5-11
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    3,397
    سطح
    36
    Points: 3,397, Level: 36
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    +خواهر نگران

    [/color][/size] با سلام وعرض خسته نباشید
    چند مدت پیش پدرم فوت کردندواوضاع روحی همه به اندازه کافی خراب است .خواهرم دبیرستانی است وهرروز با کسی دوست میشود و این بار پسری را به خانه اورده وبرادرم او را به حد مرگ کتک زده .از نظر عاطفی و مالی چیزی برایش کم نگذاشتیم وهر وقت ازش دلیل اشتباهش را می پرسیم میگوید در زندگی چیزی کم ندارم ولی خودم هم نمیدانم چرا اینکارها را انجام میدهم

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 اردیبهشت 88 [ 10:09]
    تاریخ عضویت
    1387-5-31
    نوشته ها
    428
    امتیاز
    6,511
    سطح
    52
    Points: 6,511, Level: 52
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    80

    تشکرشده 79 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خواهر نگران

    خدا رحمتشان کند.
    1)تحت تاثیر دوستان
    2)بدلیل خود ارضایی تحمل نکرده و به پسری برای ... نیاز داره
    3)خودش خوب می داند چرا این کار را می کند (مطمئن باش)روش نمیشه یا می ترسه بگه شاید واسه 1 یا 2 باشه!
    4)سرگرمی زیادی ندارد و زیاد فکر می کند(به احتمال کم)!
    5)به احتمال زیاد شهوتش بدلیلی شاید 2 یا سایت های نا مشروع یا فیلم یا ... بشدت تحریک شده.
    6)این کارا حکم تفریح براش داره و واسش مهم نیست چیکار میکنه!
    7)فکر می کنه با نبود پدرش آزاده و صاحب اختیار.
    8)فکر می کنه با این کارا بزرگ شده و یا می خواد از دیگران عقب نیوفته!
    .
    .
    .
    بازم کمک خواستی بگو
    اگه کمکی بهت کردم به هر صورت خواستی (پیغام خصوصی میل یا همین جا)لطفا اونم بگو البته بدون تشکر کردن !فقط بگو کمک شدی یا نه!

  3. کاربر روبرو از پست مفید mke تشکرکرده است .

    mke (یکشنبه 03 شهریور 87)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 اردیبهشت 88 [ 10:09]
    تاریخ عضویت
    1387-5-31
    نوشته ها
    428
    امتیاز
    6,511
    سطح
    52
    Points: 6,511, Level: 52
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    80

    تشکرشده 79 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خواهر نگران

    باید عاقلانه رفتار کرد باهاش دوست بشو و اطمینان بده رازش بینتون می مونه و کمکش کن نه با کتک زدن که بدتر هم می شه!

  5. کاربر روبرو از پست مفید mke تشکرکرده است .

    mke (یکشنبه 03 شهریور 87)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 اسفند 87 [ 19:01]
    تاریخ عضویت
    1387-1-27
    نوشته ها
    66
    امتیاز
    4,255
    سطح
    41
    Points: 4,255, Level: 41
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 32 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خواهر نگران

    عزيزم.اولا" آرامش خودتو حفظ کن.بعد تو به عنوان يه خواهر بزرگتر بايد بدوني که آدما حتي توي يه خانواده خيلي با هم متفاوتن.هيچ وقت نبايد انتظار داشته باشي اون هم کارايي رو که تو ميکني بکنه.يا نکنه.به عقيده من بهترين راه اولا" جلب کردن اعتمادش به خوته.ببين دوستاش چجور آدمايين چون ممکنه قبح اين مسائل براش از بين رفته باشه.با پافشاري و دعواي شما اوضاع خراب و خرابتر ميشه.بعد از دوستي و محبت کردن بهش سعي کن واسش الگو بشي.کاري کن که به عقلت اعتقاد پيدا کنه.توي اين زمينه ميتوني از يه مشاور استفاده کني.اون الان به محبت بيشتري نياز داره.از برادرت توي اين زمينه کمک بگير.بزار فکر کنه خانوادش حامي و در کنارشن نه در مقابلش.اميدوارم مشکلت به زودي حل بشه.

  7. کاربر روبرو از پست مفید نگين تشکرکرده است .

    نگين (یکشنبه 03 شهریور 87)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 11 آذر 87 [ 22:30]
    تاریخ عضویت
    1387-5-11
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    3,397
    سطح
    36
    Points: 3,397, Level: 36
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خواهر نگران

    سلام دوستای خوبم خیلی ممنون سریع بهم جواب دادین اصلا ذهنم کار نمی کنه نمی دونم چه کار کنمmkeعزیز تقریبا درست گفتین و نگین جان به نظرت مشاوره که گفتی می تونه راه حل خوبی باشه یا وقت گذرونیه ؟ .البته مامانم خیلی کنترلش می کنه هرکلاس یا جای دیگه می خواد بره مامانم همراهیش می کنه و اون قدری که به اون بها می ده به هیچ کدوممون بها نمی ده ولی نمی دونم دیگه چی می خواد و فوق العاده هم زرنگ و موزی تشریف داره ولی از ا ون جایی که خدا خیلی دوستش داره زود دستش رو می شه با این خصوصیاتی که گفتم دیگه می شه چه کار کرد می ترسم آیندش خراب شه

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 اسفند 87 [ 19:01]
    تاریخ عضویت
    1387-1-27
    نوشته ها
    66
    امتیاز
    4,255
    سطح
    41
    Points: 4,255, Level: 41
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 32 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خواهر نگران

    سلام.من شخصا" به مشاوره خيلي اعتقاد دارم.شما گفتيد مادرتون خيلي بهش بها ميده اما ميخوام اينو بدوني که اون تمام اينارو فقط کنترل کردنش ميدونه.شما هرکاري بکنيد اون يه کاره ديگه در پيش ميگيره.ما شيرازيا يه مثل داريم که ميگه اگه آدمو بکنن تو شيشيه خودشو ميماله به ديواره شيشه.حتما" با يه مشاور مشورت کنيد و ترغيبش کنيد اون هم باهاتون بياد.

  10. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 مهر 87 [ 10:11]
    تاریخ عضویت
    1387-5-22
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    3,426
    سطح
    36
    Points: 3,426, Level: 36
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خواهر نگران

    اتفاقا من هم چنين موردي داشتم خواهرم كه شش سال از من كوچكتر است با پسري دوست شده بود فكر كنم بهتر است به اوبيشتر نزديك شويد به بهانه هاي مختلف برايش كادو بخريد با اوبيرون برويد وسعي كنيد با اودوست باشيد كم كم متوجه دليل رفتارش ميشويد وميتوانيد به اوكمك كنيد وقبل از اينكه نقش خواهر بزرگ را برايش بازي كنيد نقش يكدوست را بازي كنيد شما ميتوانيد يك برنامه تفريحي با دوستانتان وبا اطلاع خانواده داشته باشيد بهتراست اورا به خواندن نماز ونزديكي به خدا تشويق كنيد

  11. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 10 اسفند 87 [ 18:25]
    تاریخ عضویت
    1387-8-24
    نوشته ها
    42
    امتیاز
    3,212
    سطح
    35
    Points: 3,212, Level: 35
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 138
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خواهر نگران

    به نام خدا - باسلام -عزیزم من این مورد رو یکی از دوستام داشت نه تنها خواهرش نتونست اونو خوب کنه که ا ین دختر موذی و هوسباز خواهرشم رو خراب کرد . اول با اون سربه سر می ذاشت که من خوشگلم ومن کی طرفدارمه و کی حاضره برام چی کنه و تو زیبا نیستی و....تا حدی که این دختر اولی باورش شد و رفت یهو طرف بدی .چون خسته شده بود وارتباط درستی هم با قران ودعا نداشت و خلاصه این رو خواهر کوچکتر هوسباز کشوند طرف این کارها . بعدشم که این دختر اولی رفت طرف این کارها , یکهو توی این کارها جهش زد , و به قدری بد عمل کرد که یاحساب و ابروی چندین ساله شو ریخت چون از خوب بودن خسته شده بود . خلاصه رفتن به سرکارو ارتباط با پسرها باعث شد که یهو همه چیز رو ببازه چون خوب با دعا وقران کنار نیومده بود و می خواست هم متمدن باشه به اصطلاح خودش و افراد سوسول قبولش داشته باشند و هم دین داشته باشه . واین نشدنی است . خلاصه از من به شما نصیحت که مباداشما خودتون کنار این خواهر خراب شوید . چون می دونید یک طوری ممکنه جلوه بده بدی هاش رو که شما اثر بپذیرین .خیلی از خدا درخواست کمک کنین .با دوستای قوی بشینید .بیشتر ازهمه مواظب خودتون باشید .اون که زده به در هوس .هوس که دلیل نمی خواد وافراد زیادی خودشون رو توش باختند و زندگی رو به بازی گرفتند . مگه اون دختری که خوب مونده چی کار کرده.خب خواهرتون با فیلم و رمان ودوستان بد وسوسه شده . به خیالش این راه خوبیه . خب رفته دنبالش وحالا هم گیر کرده ومعتاده . این موجودخطرناک مطمئن باشید نمی تونه خوبی شما رو تحمل کنه . با کاراش برای شما هم معضل درست می کنه . شما باید اول مواظب باشید درد اون رو نگیرید و اقعا مقابلش روحا گارد داشته باشید ویک دقیقه خدا رو فراموش نکنید تا حرفی از اون وارد دلتون نشه . نمیگم ادا بزنین بلکه بدونین مرض خطرناکی داره . شما باید اون رو درمان کنین نه اینکه مرض بگیرین . شما شاد باشین وقوی ودرست , اون میاد طرفتون و یک روز بهتون می گه همه چی رو باخته . ولی الان چشاش کوره . الان دعا کنید براش جلسات درست ببریدش با ادم های درست معاشرش کنید خوبی های اندکش رو تشویق کنید سایراستعدادهاش رو تو خونه زمینه بروز براش بزارید بهش بگید مرگ هست و این خوشی ها بی عاقبته از ته دل بگید . به مامان هم بگید دعا کنند و متوسل بشند . خودتو ن رو حسابی روحا قوی کنید . ببریدش جلسه های افرادی که روحا قوی هستند . موفق باشید .


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:54 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.