به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 15
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 13 آبان 97 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1392-2-03
    نوشته ها
    230
    امتیاز
    5,609
    سطح
    48
    Points: 5,609, Level: 48
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 141
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    291

    تشکرشده 315 در 142 پست

    Rep Power
    35
    Array

    من کسی رو نفرین کردم و پشیمونم شدم ، اما اتفاق افتاده حالا چیکار کنم....

    سلام دوستان عزیز یه اتفاق خیلی بدی برام افتاده...
    من نوزده سالمه منو بعضیاتون میشناسید من و پسر دوست بابام از بچگی با هم بزرگ شدیم و خیلی برام ارزش داشته و مثل داداشم بوده ولی وقتی بزرگ تر شدیم من خیلی بهش وابستگی پیدا کردم و شدیدا دوستش داشتم شدیدا...

    ولی خب اون میگفت این کار کاملا اشتباهه و خیلی هم پسر خوبیه و به این علت بود که به هیچ وجهی راضی نبودم از دستش بدم اما خب آخرش من ناراحت شدم و اون منو ول کرد و قطع رابطه کرد فقط برا اینکه وضعیت بدتر نشه...


    من خیلی ناراحت شدم خیلی خیلی و همیشه گریم میگرفت و ناراحت بودم چون من از بقیه مردا اصن خوشم نمیاد نمیدونم چرا ، همیشه گریه میکردم تا نمیه شب ولی کم کم فراموش شد ولی خب اون کسی بود که من گه گاه میدیدمش و دفه آخر معذرت خواهی کرد و گفت معذرت میخوام اگه ناراحت شدی اما من گفتم نمیخوام معذرت خواهی کنی فقط از صمیم قلب آرزو میکنم دقیقا همین اتفاق برات بیفته و بزنن تو برجکت ، بعدش خیلی پشیمون شدم اخه خیلی ناراحت بودم و این حرفارو زدم و اون گناه داره هر چی باشه یکی از عزیانمه و کسی نبود که این حرفم مناسبش باشه و من دیگه براش ارزو خوشبختیشو میکردم بره به سوی خودش - یادمه میگفت یکی از دخترای فامیلشون رو دوست داره ولی از اینکه اون دوستش داره یا نه مطمئن نیست...

    و کم کم فراموش کردم و گه گاه فقط سلام علیک داشتیم و رابطمون شد مثل همون خواهر برادی کودکی و دیگه منم برام مهم نبود و خوشحال بودم وضعیت خوب و بی سر صدا بود...


    ولی امروز اس ام اس داد که اون اتفاق که خواستی افتاد کسی که تمام مدت دوستش داشتم خواستگار براش اومده و اونم به نظر راضی میاد،میگفت که خیلی ناراحته ، گفت این اتفاق به این خاطر افتاد که من دل تورو شکستم و خدا دل من رو شکسته

    الان نزدیک سال تحصیلی جدیدم بود و هیجان داشتم برا رفتن به دانشگاه و شروع کارام اخه عاشق رشتمم ولی با شنیدن این خبر واقا ناراحت شدم و روزم زهر مار شده من احساساتم بچگونه بود و کم کم فراموش شد اما نمیخواستم اتفاق بیفته براش اصلا همچین چیزی رو برای کسی نمیخوام دوست ندارم از رو خودخواهی به زور احساساتمو تحمیل کنم ...


    الان خیلی احساس گناه میکنم و احساس میکنم خودخواهی من باعث شده اینا به هم نرسن و فقط سنگ انداختم جلو پاش، حالا من باید چیکار کنم؟ بهش گفتم معذرت میخوام من دعا میکنم تو به اون چیزی که میخوای برسی و واقا هم براش ناراحتم


    اینم بگم این اقا اصلا اهل دوستی یا معاشرت و ... نیست و از یه خانواده کاملا اصیل و خوب و با فرهنگ و مذهبی هستن و واقا اون دختر خانوم رو دوست داشته ...
    من میدونم شما شاید بگید اینا فقط هجده نوزده سالشونه و ... اما واقا این اتفاق شاید تا ؤخر عمر اثرش بمونه و من نمیخوام وقتی چشم تو چشم آشنایانمون میشم این بیاد جلو چشمام من هیچ وقت نمیخوام کسی ناراحت بشه خواهش میکنم کمک کنید بگید چیکار کنم؟


    یا شاید بگید این چقد خرافاتیه ولی این حقیقته من از بچگی وقتی از کسی ناراحت میشدم و دلم میشکست تو دلم ارزو میکردم ای کاش دستش بشکنه یا پاش بشکنه یا تصادف کنه یا زخمی بشه ولی خب بچگونه بود دیگه ولی جالب اینجاست که دقیقا همون اتفاق ها به طور عجیبی براشون اتفاق می افتاد و از این بابت مطمئنم من باعث شدم اینطوری بشه...
    ویرایش توسط Elena1994 : دوشنبه 25 شهریور 92 در ساعت 14:15

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 فروردین 98 [ 02:42]
    تاریخ عضویت
    1391-9-10
    نوشته ها
    485
    امتیاز
    9,513
    سطح
    65
    Points: 9,513, Level: 65
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,478

    تشکرشده 1,276 در 407 پست

    Rep Power
    73
    Array
    سلام
    خب اگه واقعا اصرار داری که بگی این اتفاق بخاطر تو افتاده و همیشه براش عذاب وجدان داشته باشی کاری از دست کسی بر نمیاد... اما حقیقت اینه که دنیا رو پایه ی دل من و شما نمیگرده!!! برای دختر همیشه خواستگار میاد و اگه این آقا خیلی ایشونو دوست داشت اقدامی میکرد! نه اینکه دست رو دست بذاره و وقتی از دستش داد بگه به خاطر نفرین تو بود! در ضمن چیزی که بعد این مدت، خودت به بچه گانه بودنش اعتراف کردیو تونستی ببخشی خدات نمیتونه؟؟؟؟؟؟

  3. 6 کاربر از پست مفید sara 65 تشکرکرده اند .

    ammin (دوشنبه 25 شهریور 92), deljoo_deltang (چهارشنبه 27 شهریور 92), Elena1994 (دوشنبه 25 شهریور 92), mohammad6599 (چهارشنبه 27 شهریور 92), Pooh (دوشنبه 25 شهریور 92), toojih (دوشنبه 25 شهریور 92)

  4. #3
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 فروردین 03 [ 14:14]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,963
    امتیاز
    33,192
    سطح
    100
    Points: 33,192, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,385

    تشکرشده 6,356 در 1,788 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نفرین درصورتی گیراست،که نفرین کننده حق باهاش باشه،یه وابستگی شدید روانی بوده ،بدون هیچ گونه" تعهدوقرارو عقدی"که ایجادکننده حق برای نفرینگرباشد تازه اونم درصورتی که حق رو ضایع کند.بنظرم هر دو نفر شما درمورد این مسأله دچار القائات نفس شده اید که قابل اعتنا نیست.
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  5. 6 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (چهارشنبه 27 شهریور 92), Elena1994 (دوشنبه 25 شهریور 92), mohammad6599 (چهارشنبه 27 شهریور 92), Pooh (دوشنبه 25 شهریور 92), toojih (دوشنبه 25 شهریور 92), فرشته مهربان (سه شنبه 02 مهر 92)

  6. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام النا خانم.

    ناراحت نباش خانومی.

    اصلا ربطی به نفرین تو نداشته.

    راستش به نظر من اون چیزی هم که گفتی اصلا نفرین نبوده.

    اگه قرار باشه همه ی نفرینهایی که ما آدما که توی لحظه هایی که به احساساتمون کنترل نداریم در حق هم میکنیم موثر واقع باشه که سنگ رو سنگ بند نمیشد که. همه چی میریخت به هم. احتمالا تا الان دنیا کلا پکیده بود.

    ذهنت رو درگیر این مسائل و عذاب وجدان و این چیزا نکن.

    هر کسی یه قسمتی داره.

    اصلا ربطی به تو و نفرینت نداره.

    این عذاب وجدانو همین الان کاملا از ذهن و دلت بنداز بیرون. برو به همون درس و دانشگاهت با تمرکز کامل برس. انشاالله که توی رشته ای که دوستش داری و قبول شدی موفق موفق باشی.

  7. 4 کاربر از پست مفید Pooh تشکرکرده اند .

    ammin (دوشنبه 25 شهریور 92), Elena1994 (دوشنبه 25 شهریور 92), toojih (دوشنبه 25 شهریور 92), فرشته مهربان (سه شنبه 02 مهر 92)

  8. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 13 آبان 97 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1392-2-03
    نوشته ها
    230
    امتیاز
    5,609
    سطح
    48
    Points: 5,609, Level: 48
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 141
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    291

    تشکرشده 315 در 142 پست

    Rep Power
    35
    Array
    اصن جدا از این بحث عذاب وجدان من واقا نمیخوام پسر عموم اذیت بشه گناه داره اخه اون خیلی معصوم و ادم خوبیه من نمیخوام اذیت بشه


    الان خواستگار اومده ولی معلوم نیست جواب داده یا نه من یه فکری دارم ، این که مامانش رو بفرسته پیش دختره و باهاش صحبت کنه که پسر منم دلش گیره شاید دختره داره همینطوری ازدواج میکنه ، شاید سنتی ازدواج میکنه
    این کار مناسبه؟

    تورو خدا هر راه حلی اگه ممکنه باشه یا هست بدید ، چون دخترا خواستگاراشونو رد نمیکنن اگه فامیل باشه که چه بهتر من میخوام بدونه که پسر عمو دوسش داشته حالا فکر میکنید بهتره مامانش بره بهش بگه یا نه ؟

    نکنه این کار من دخالت بشه هان؟


    بهترین کاری که از من انتظار میره چیه الان

  9. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 06 تیر 93 [ 06:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-22
    نوشته ها
    523
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,312

    تشکرشده 1,508 در 444 پست

    Rep Power
    64
    Array
    سلام النا خانم، میشه لطفا این دو سوال رو جواب بدی:

    (1) شما وقتی یک چیز بدی برای بقیه میخوای میگیره یا وقتی چیز خوبی هم براشون میخوای اتفاق می افته؟

    (2) بعد از چه مدت معمولا براشون اتفاق می افته؟

  10. 2 کاربر از پست مفید toojih تشکرکرده اند .

    ammin (دوشنبه 25 شهریور 92), Elena1994 (دوشنبه 25 شهریور 92)

  11. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 13 آبان 97 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1392-2-03
    نوشته ها
    230
    امتیاز
    5,609
    سطح
    48
    Points: 5,609, Level: 48
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 141
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    291

    تشکرشده 315 در 142 پست

    Rep Power
    35
    Array
    آره ، مدتش شاید طولانی باشه اما نمیدونم چقد ولی در کل خوشم نمیاد در موردش صحبت کنم چون احساس میکنم خوب نیست...

    ولی راجع به پسر عموم من بعد از ظهر میرم خونشون ببینمش ( اینکه میگم پسر عمو پسر دوست بابامه اما باباشو عمو صدا میزنم )

    دلداریش بدم چیکار کنم که ناراحت نباشه ، من یه فکری دارم اینکه مامانش بره به دختره بگه پسرم خاطرتو میخواد قبل از اینکه نامزد کنه اینو بگه ... این کار شدنیه؟ اگه پسر واقا وحشتناک عاشقش باشه؟

    - - - Updated - - -

    اخه شاید دختره هم دوس داشته باشه این پسر عمو منو میخوام که قبل از نامزدیش بدونه .... فایده داره اینکار یا نه؟؟؟؟

  12. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 06 تیر 93 [ 06:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-22
    نوشته ها
    523
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,312

    تشکرشده 1,508 در 444 پست

    Rep Power
    64
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Elena1994 نمایش پست ها
    بهترین کاری که از من انتظار میره چیه الان
    النا خانم، شما الان خیلی احساساتی و شدیدن تحت تاثیر این هیجان قرار گرفتی که چطور نقش یک آدم خوب رو بازی کنی.

    توی این سن و سال شما نه سوالات زیاد واضحه نه خواسته ات و نه حتی اگه کسی راهنمایی کنه زیاد بهش گوش میدی!

    بهرحال نظر من اینه که شما بهترین کاری که میتونی انجام بدی اینه که براش دعا کنی. فقط دعا و نه هیچ چیز دیگه. از صمیم قلبت از خدا بخواه

    که کمکش کنه زندگیش اونطوری پیش بره که در آینده خوشحال و شاد باشه.

  13. کاربر روبرو از پست مفید toojih تشکرکرده است .

    Elena1994 (دوشنبه 25 شهریور 92)

  14. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 13 آبان 97 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1392-2-03
    نوشته ها
    230
    امتیاز
    5,609
    سطح
    48
    Points: 5,609, Level: 48
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 141
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    291

    تشکرشده 315 در 142 پست

    Rep Power
    35
    Array
    میدونم چی میگید خانوم ( یا آقا ) توجیه

    اما اینطور که تعریف میکرده دختره رو دوست داره واقا هم دوست داره
    پدرش هم وضعش خوبه اینو میگ چون ترس از اینکه وابسته بشن و زندگیشون رو هوا بمونه نیست
    .
    .
    .
    و الان این آقا شدیدا افسرده شده نشسته گوشه خونه ، میخوام که مامانش بره به دختره بگه که خانوم محترم عزیز دلم این پسر من خیلی دوست داره و دختره شاید قبل از نامزدی فرصت کنه یکمی فکر کنه در مورد این مساله و شاید اصلا این اقا رو دوست داشته باشه اونا هم اشنان و رفت و امد دارن به هر حال...

    هر چی باشه فایدش اینه که بعدا دیگه خودشو سرزنش نمیکنه ای کاش بهش میگفتم ای کاش زودتر میگفتم و ... چون به هر حال در آینده چشمش میخوره بهشون دیگه نمیخوره؟

    - - - Updated - - -

    میدونم چی میگید خانوم ( یا آقا ) توجیه

    اما اینطور که تعریف میکرده دختره رو دوست داره واقا هم دوست داره
    پدرش هم وضعش خوبه اینو میگ چون ترس از اینکه وابسته بشن و زندگیشون رو هوا بمونه نیست
    .
    .
    .
    و الان این آقا شدیدا افسرده شده نشسته گوشه خونه ، میخوام که مامانش بره به دختره بگه که خانوم محترم عزیز دلم این پسر من خیلی دوست داره و دختره شاید قبل از نامزدی فرصت کنه یکمی فکر کنه در مورد این مساله و شاید اصلا این اقا رو دوست داشته باشه اونا هم اشنان و رفت و امد دارن به هر حال...

    هر چی باشه فایدش اینه که بعدا دیگه خودشو سرزنش نمیکنه ای کاش بهش میگفتم ای کاش زودتر میگفتم و ... چون به هر حال در آینده چشمش میخوره بهشون دیگه نمیخوره؟

  15. #10
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 فروردین 03 [ 14:14]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,963
    امتیاز
    33,192
    سطح
    100
    Points: 33,192, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 40.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,385

    تشکرشده 6,356 در 1,788 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بهترین کاراینه که دخالت نکنی.نه وکیلشی،نه قیم نه والدینش محسوب میشی.اگه بری به مادرش اوناروبگی ممکنه واسه مادرش این شبهه پیش بیادکه تو باوجوداینکه میدونی جواب دختره درنهایت منفی هست میخوای یه جورایی خودتو توچشم پسرش برجسته کنی،یا میخوای احساس باشکوه بودن ازاین کمک نامعمول بهت دست بده.به پسره بگو هم اون وابستگی اولیه شمادوتا بی اساس بوده هم نفرینت حرف وبخارهوا.دنبال قضیه رو نگیر نذاربشه یه سوژه وداستان جدید.سری که دردنمیکنه دستمال نمیبندن
    ای بامن وپنهان چودل ،از دل سلامت میکنم.

  16. 5 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (چهارشنبه 27 شهریور 92), Elena1994 (دوشنبه 25 شهریور 92), mohammad6599 (چهارشنبه 27 شهریور 92), roze sepid (دوشنبه 25 شهریور 92), فرشته مهربان (سه شنبه 02 مهر 92)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: سه شنبه 02 مهر 92, 00:43
  2. معرفی ودانلودكتب روانشناسی کاربردی درحوزه تغییرات فردی،خودشناسی
    توسط مدیرهمدردی در انجمن معرفی کتب روانشناسی
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: دوشنبه 06 دی 89, 14:43
  3. +کسی که دوسش دارید؟یا کسی که دوستون داره؟
    توسط محمدرضا در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: شنبه 31 فروردین 87, 09:08
  4. +کسی که دوسش دارید؟یا کسی که دوستون داره؟
    توسط محمدرضا در انجمن ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: سه شنبه 02 بهمن 86, 15:25

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:41 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.