سلام خدمت مشاورین محترم
بنده یه مشکل حاد توی زندگی بوجود اومده که امیدوارم بتونین کمکم کنین
بنده با دختری در حدود 5 ساله دوست هستم که البته بسیار دختر خوب و با وفا و با اخلاق خوبی هستو الان هم پرستاره و سرکار میره و حقوقش بد نیست
در حدود یکسال و نیم پیش بعد از تموم شدن دانشگاه و درس ازدواج با این دختر رو توی خانواده مطرح کردم و پس از پافشاری به خواستگاری رفتیم که پدر و عمه بنده از ظاهر این دختر ناراضی و بودند و میگفتند که تواز لحاظ ظاهر به این دختر سر هستی و از این حرفها
توی روز خواستگار این دختر با حجاب کامل و چادر بود
البته در این موقع بنده کار نداشتم که خانوادش به خاطر بیکاری بنده مخالفت کردند
که پس از این قضیه رابطمونو کم کردیم خیلی سخت بود که تموم شد ولی واقعا از سرم نپرید
البته بنده قبل از این دختر با کسانی دیگری هم دوست بودم ولی بعدش خیر
تا اینکه حدود 6 ماه پیش توی یه بانک استخدام شدم و و حدود 1 ماه پیش د وباره به خانواده پافشاری کردم که دوباره بریم جلو
که رفتیم جلو و پدرم کمی به این ازدواج راضی شده بود تو ی روز خواستگار به دختر گفتم که چادر نپوشه
عمه و مادرمم هم راضی شده بودندو خانواده دختر هم پس از رفت و امد زیاد خیلی از من خوششون اومده بود و شنیده بودم که منو عین پسرشون دوست دارند
تا اینکه مراسم قند شکستن و مهریه 314 سکه و غیره انجام شد
که فردای اون روز به دلیل مخالفت زنداییم که بازهم گفت پسر به دختر سر هست دوباره پدرم زد به سرش که من مخالفم و مهریه زیاده و بکنیمش 14 سکه و به خدا که تو بعدها پشیمون میشی و .....
و شروع کرد به اوردن بهانه های بیخود که خانوادش اینجورین و اونجورینو ترک هستند و ... که همسر بنده بسیار خانواده مذهبی و خوبی دارند
و اما گذشته پدر بنده
قبلا مشکوک شدم که رابطه نامشروع دارند که بعدها مطمئن شدم که وااقعا اینجوری بوده و بسیار از زندگیش ناراضی هست ادمی هست که به همه چیز شک داره
حالا از شما میخوام که بگید چیکار کنم ایا پدرم درست میگه باید رابطه به خاطر ظاهر تموم بشه یا اینکه پدرم اشتباه میکنه
علاقه مندی ها (Bookmarks)