به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 شهریور 92 [ 10:48]
    تاریخ عضویت
    1392-6-21
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    35
    سطح
    1
    Points: 35, Level: 1
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    1

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    دیگه نمی تونم خسته شدم

    سلام من دوساله ازدواج 18 سالمه میدونم خیلی زودازدواج کردم شاید همین زود ازدواج کردنم باعث شده من اینطوری بشم ازدواج اجباری که الان راضی ام ولی نیستم نمیدونم موندم خسته ام خسته از این زندگی از یه نواختی از این که هیچ دوستی ندارم این جا برم پیشش برم بیرون باهاش ازدواج که کردم اومدم اینجا اینجا هم چشم باز می کنی مادر شوهر خواهر شوهرهامو میبینم شوهرم خوبه خیلی خوبه می تونم بگم ماهه ولی مشکل از منه از اخلاقم رفتارم نمیدونم چرا نمیتونم باهاش بسازم همیشه هروقت باهرکس دیگه ایی که حرف میزنم با خوش رویی جوابشو میدم ولی به شوهرم که میرسه اصلا حوصله شو ندارم نمیخوام باهاش حرف بزنم اصلا دلم نمی خواد که ببینتش وقتی باهام حرف میزنه با دعوا خشم جوابشو میدم ولی وقتی هم که نیست دلم براش تنگ میشه گاهی وقتا هست احساس تنهایی شدیدی می کنم فکر می کنم کسی به فکرم نیست هیچ کس منو دوست نداره من برای هیچ کس مهم نیستم یا حتی شده فکر کنم من زشتم ولی نیستم ولی با این حال این فکرو می کنم حوصله هیچ کاری ندارم نه غذادرست کردن نه جمع کردن نه حتی بیرون رفتنشده حتی یه ماه بیرون نرفتم ومهم ترین اینه که اصلا دوست ندارم رابطه داشته باشم اصلا دلم نمی خواد ولی شوهرم شدیدا می خواد و بخاطر من چیزی نمیگه واقعا موندم چرا اینطوری شدم دوماهیی میشه گفتم اینطوریم یا شایدم 3ماه

  2. #2
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    ونوس جان سلام
    به همدردی خوش اومدی.

    همسرت چند سالشه؟

    برنامه ات برای زندگیت چیه؟ نمی خوای درس بخونی یا کار کنی یا کاری یاد بگیری؟

    شرایط کاری و مالی همسرت خوبه؟

    در مورد رابطه جنسی قبلا هم اینطوری بودی؟
    فکر می کنی به خاطر شرایط روحی و افسردگیت هست که نسبت به رابطه جنسی سرد شدی
    یا بخاطر مشکلات دیگه ای؟

    یه کم بیشتر از خودت بنویس تا دوستان بتونن راهنماییت کنند.

  3. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    ammin (شنبه 23 شهریور 92), baranbanoo (جمعه 22 شهریور 92)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 27 آبان 92 [ 20:24]
    تاریخ عضویت
    1392-4-31
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    159
    سطح
    3
    Points: 159, Level: 3
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    78

    تشکرشده 36 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام ونوس عزیز
    شیدای عزیز سوال های خوبی ازت پرسیده که جواب دادن به آنها می توند کمک کند ببینیم مشکل شما چیه
    شما توصیفاتی از روحیاتت دادی عزیزم گفتی ازدواج اجباری داشتی آیا همین به اجبار ازدواج کردن از دلایل این روحیه شما نیست؟ یا مشکل در جای دیگریه؟ اگر ممکن است در این باره توضیح بده
    گفتی:
    "ازدواج اجباری که الان راضی ام ولی نیستم"
    من نفهمیدم که شما راضی هستی یا نه؟
    و اینکه به نظر می رسه از خانواده و محل زندگی و دوستانت دور هستی دلیل خاصی برای این جدایی وجود دارد؟ آیا امکان این وجود دارد که به خانواده و دوستان سر بزنی؟
    عزیزم برای این که دوستان همدردی بتونند راهنماییت کنند درباره مشکلاتت واضح بنویس
    عزیزم اگر شرایط زندگی شما ایجاب می کنه که در این محیط زندگی کنی فکر کنم بهتر است که دوستان خوبی در این شهر پیدا کنی




  5. 2 کاربر از پست مفید baranbanoo تشکرکرده اند .

    ammin (شنبه 23 شهریور 92), شیدا. (جمعه 22 شهریور 92)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 شهریور 92 [ 10:48]
    تاریخ عضویت
    1392-6-21
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    35
    سطح
    1
    Points: 35, Level: 1
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    1

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام شوهرم 22سالشه درسمو قصد دارم اولش راضی نبودم تا یه مدت طولانی ولی الان کاملا راضی ام وضع مالی مون داره کم کم بهتره میشه با شغل جدید اش پیش خانواده ودوستان سالی یکی دوبار میرم من اینجا هردوستی پیدا کردم از اینجا رفتن یا دوستی که پیدا می کنم مثل دوستان قدیمم نیستم اصلا باهاشون راحت نیستم

  7. #5
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    ونوس عزیز

    این خیلی خوبه که از ازدواجت راضی هستی

    اولین کار این هست که یه هدف و برنامه ای برای زندگی شخصی ات مشخص کنی
    و پی گیرش باشی.
    اگر قصد ادامه تحصیل داری بگو که چه برنامه ای براش ریختی.

    داشتن دوست و همسر خوب و ... هیچکدوم این خلا را برات پر نخواهد کرد.

    یک باشگاه ورزشی توی شهرتون پیدا کن و شروع به ورزش کن.
    اونجا حتما دوستانی پیدا خواهی کرد.

    البته دوستی ها توی سنین مختلف متفاوته. دوستان دوران نوجوانی با دوران جوانی فرق دارند.
    وقتی شما متاهل باشی نوع دوستی تون متفاوت می شه.
    این تغییرات در مراحل و شرایط مختلف زندگی طبیعی است.می تونی فعالیتهای جانبی مثل عضو شدن در سایتهای مختلف داشته باشی.

    می تونی از کتابخونه های مجازی استفاده کنی و مهارتهای خودت را در رابطه با زندگی زناشویی و ... بالا ببری.

    یه عالمه کار می تونی انجام بدی.
    با نیرو و انگیزه هجده سالگی یه دنییییییا پیش روته.
    ویرایش توسط شیدا. : جمعه 22 شهریور 92 در ساعت 11:42 دلیل: حذف تکرار

  8. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    baranbanoo (شنبه 23 شهریور 92), meinoush (جمعه 22 شهریور 92)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 شهریور 92 [ 10:48]
    تاریخ عضویت
    1392-6-21
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    35
    سطح
    1
    Points: 35, Level: 1
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    1

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    باشگاه میرم ولی بازم اونجا تنهام

  10. #7
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    ونوس جان ایران نیستی؟
    نکته ی مهمی که دیر یا زود بالاخره بهش میرسی و پیگیرش میشی اینه که حس تنهایی وقتی از بین میره که ادم به خودش متکی باشه. یعنی اون محور و اون امنیت خاطر برای هرکسی خود اون شخصه. وقتی که سعیتو بکنی خودت از درون خوشحال و امیدوار و با پشتکار باشی اونوقت کنار شوهری که می گی خوبه بودن برات خوشحال کننده هم میشه. اونوقت خیلی چیزایی که ازشون لذت نمی بردی برات لذت بخش می شن چون در راستای خوشحالی و پیشرفت خودتن.
    می دونم سختته اینا. منم هی می شنیدم هی نمی فهمیدم. اخرش یکی از کاربرای عزیز اینجا estaf برام خوب توضیح داد و حالا می فهمم. الان می دونم اون چیزی که من نداشتم و هنوزم درست ندارمش و باید براش تلاش کنم خود خود منه. من محور همه ی زندگیمم. منم که باید از درونم محکم باشم. منم که باید ثبات و امنیت همه ی زندگیم باشم.
    تو خیلی جوونی عزیزم. خیلی فرصت داری. ریز ریز و کم کم و مداوم و پیوسته تلاش کن. ببین به کجا می خوای برسی. پیوسته با امیدواری تلاش کن. بعد از یه مدت چند ساله که پیوسته تلاش کردی برای اون چیزایی که می خواستی می بینی خیلی هاشونو داری. می بینی جایگاهت خیلی بهتر شده تا قبل.
    روی اعتماد به نفست کار کن. در مورد مسایل زناشویی چیزی نمی دونم بخوام بهت بگم. کلا ببین اهدافی دورنمایی از اینده ای که می خوای داری یا نه. اگه داری عالیه. اگه هم نداری کارهایی که باید بکنی الان انجام بده. پویا باش. کم کم. امیدوار باش و پیوسته برو جلو.
    از اشتباه کردن هم نترس. ادم باید تصمیماتشو خودش بگیره. وگرنه دیگران براش تصمیم می گیرن. این میشه انفعال. هم به جای ادم تصمیم می گیرن هم انجام میشن هم اخرش یه چیزی هم ادم بدهکار میشه. پس سعی کن با مشورت با مطالعه و با اطلاع کافی تصمیماتتو خودت بگیری. دو تا اتفاق می یفته. یا ادم به چیزی که پیش بینی کرده بود میرسه. یا نمیرسه. اگه رسید خوبه اگه هم نرسید بازم خوبه چون کاری کرده و فعالیتی کرده و اشتباه شده و اشتباهاتش درس و تجربه گرفته. در هر حال بهتر از ترسیدنه.

    برای روحیه ات ورزش خوبه. تغذیه سالم و مناسب و مولتی ویتامین کامل هم بخور. خودتو رو فرم نگه دار. به وضعیت ظاهرت از نظر تمیزی و مرتب بود برس. نیاز نیست ارایش کنی اگه دوست نداری. منظورم لباس تمیز دوش گرفتن مدل مو و ابرو و ارایشگاه رفتن مرتبه. ظاهر مرتب. سنت کمه به ارایش نیازی نداری. اینکه خودتو با ظاهر خوب ببینی حس خوبی به خودت میده و اعتماد به نفستم بالاتر میره.
    با ورزش و تغذیه سالم کم کم اندامت و روحیه ات روی فرم میاد.
    هر جایی که میری و در هر حالتی مهم ترین ادم خودتی برای خودت. از خودت مراقبت کن. در عین حال به حقوق دیگران هم احترام بذار. اینکه می گی رفتی باشگاه تنهایی مهم نیست. باشگاه میری برای سر حال شدن. اگه روی نفس کشیدنا روی دم و باز دم روی هر حرکت ورزشی که بهت داده میشه تمرکز کنی و حرکات رو ملایم و دقیق انجام بدی اصلا فرصت فکر کردن به هیچ چیزی به غیر از خود ورزش در زمان ورزش کردن نداری. در کنارش اگه دوستی هم پیدا شد که چه بهتر.
    سعی کن کم کم مقاومتت رو بالا ببری و اسیب پذیریت رو کمتر کنی.
    به نظرم مقالات این سایتو بخون.
    مثلا دو تا تاپیک چگونه منفعل نباشم و کارگاه رفتار جراتمندانه رو از اون بالا سرچ کن بخون.
    اگه هم توی رابطه زناشوییت با شوهرت مشکلی داری ببین از چی ناشی میشه. مثلا ممکنه علتش این باشه که شوهرت بعد از انجام رابطه سریع می خوابه و هیچ توئجهی به شما نمی کنه. یا ممکنه اون دریافت عاطفی قبل رابطه رو نداشته باشی. راجع به این مسایل زیاد نمی دونم. اما اگه رابطه اتو دوست نداری یه علتی داره. یه علتی که ممکنه خیلی هم ساده باشه. دقت کن پیداش کن و به نحوی حلش کن.
    مشاور خوب هم اگه دم دستت بود بری خوبه.
    موفق باشی.

  11. 3 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    ammin (شنبه 23 شهریور 92), venooos (شنبه 23 شهریور 92), شیدا. (جمعه 22 شهریور 92)

  12. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 شهریور 92 [ 10:48]
    تاریخ عضویت
    1392-6-21
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    35
    سطح
    1
    Points: 35, Level: 1
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    1

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام مرسی ممنون از اعتماد به نفسی که بهم دادی احساس می کنم کمی بهتر شدم انگار نیاز داشتم یکی اینن حرفهارو بهم بگه شاید چون کسی نیست باهاش صحبت کنم ولی الان خیلی خوبه شمادوستانو دارم مرسی

  13. 2 کاربر از پست مفید venooos تشکرکرده اند .

    ammin (شنبه 23 شهریور 92), meinoush (شنبه 23 شهریور 92)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: دوشنبه 26 بهمن 94, 19:57
  2. (توهم همه چیز دانی ) استفاده نادرست از شبکه های اجتماعی و توهم دانش
    توسط مدیرهمدردی در انجمن مهارتهای ارتباطی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 10 بهمن 94, 17:26
  3. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: چهارشنبه 11 تیر 93, 10:16
  4. به نظرتون از خدمات موسسه های ازدواج آستن استفاده کنم
    توسط ghalam63 در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 28 شهریور 90, 00:47

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:54 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.